وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: حواشی, مصاحبه, های, سینماکلاسیک,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حواشی مصاحبه های سینماکلاسیک
نویسنده پیام
کاربر عادی سینما کلاسیک
*



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:62
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه ****
دلنوشته من رفاقت بهتر از رقابته
شماره کاربری : 15
ارسال: #19
RE: حواشی مصاحبه های سینماکلاسیک
راس ساعت 12:50 دقیقه جلوی درب خانه جناب والی زاده خودمو رسوندم صبر کردم که ساعت 1 بشه ، راس ساعت به ایشون زنگ زدم  و استاد بعد از چند دقیقه آمدند پایین و سوار ماشین شدند قبل از اینکه حرکت کنیم  به استاد گفتم دوستان از من قول گرفته اند که در مسیر با شما صحبت نکنم و خستتون نکنم تا  برای مصاحبه انرژی کافی داشته باشید استاد لبخندی زدند و گفتند ای بابا کار من حرف زدنه چی میگی [تصویر: biggrin.gif] و در ادامه گفتند  من شبهای دوشنبه تا دیر وقت به تماشای برنامه نود می نشینم و بعد ساعت 4:30 صبح به رادیو پیام میروم و الان هم حدود یک ساعت پیش بود که رسیده بودم 

بهشون گفتم استاد من آدم رکیم و بسیار صادق یه چیزی بهتون میگم ناراحت نشین گفتند بفرما پسرم گفتم من میدونستم آدم خوش اخلاق و خوش صحبتی هستین اما فکر نمی کردم تا به اینحد متواضع و خوش برخورد باشید من واقعاً جا خوردم [تصویر: heart.gif]

گفتم ماشاالله از بیست شبکه داخلی ایران معمولا همزمان در دو یا سه شبکه شما حضور دارید و صدای شما اینقدر شیرینه که من به شخصه وقتی صدای شما از رادیو رو میشنوم لذت میبرم استاد خنده ای کردند و گفتن بلاخره زندگی خرج داره دیگه باید چرخ زندگی بچرخه [تصویر: blush.gif]

در میان راه جناب والی زاده بسیار تعجب کرده بودند که اتوبان تهران کرج چقدر پهن شده گفتم استاد سالهاست که این شکلی شده حتی از برج های نیمه کاره که در وردآورد هم که روی کوه ساخته شده بود تعجب کردن، استاد گفتن من چندین ساله که راهم از این طرف نیست اگه بخوام برم شمال هم از جاده هزار میرم

در راه محل رادیو البرز (محل کار جناب مقامی) هم به ایشون نشو ن دادم

داخل مهرشهر که شدیم گفتن اینجا هم برای خودش شهری شده ها و حتی ترافیک هم دیگه داره [تصویر: dodgy.gif]

من به همراه جناب والی زاده در مقابل درب کاخ شمس توقف کوتاهی کردم تا بروبیکر هم به همراه جناب مقامی به ما ملحق شوند . لحظاتی بعد همزمان رسیدیم جلوی درب خانه و دو استاد گرامی در درون کوچه همدیگر رو در آغوش کشیده و قربون صدقه همدیگه میرفتن و شوخی های پدر و پسرانه[تصویر: shy.gif] 

برق مهرشهر که رفته بود و مجور شدیم  چهار طبقه را راهپیمایی کنیم تا برسیم به داخل منزل . بالا نشستیم روی صندلی ها و خودمونو آماده کردیم برای مصاحبه که اینقدر این دو استاد عزیز با هم شوخی میکردن و خودشون و ما را به خنده مینداختن که فکر کنم حدود 1 ساعت یا 1:30 این شوخی ها و خاطره ها بازی ها طول کشید و ما آرام آرام سوالاتمون را شروع کردیم [تصویر: biggrin.gif] 

استاد والی زاده حافظه فوق تصوری داشتن ما یک کلمه میگفتیم استاد یک ربع در موردش صحبت میکردن و اینقدر زیبا تعریف میکردن که دلمون نمیومد قطعش کنیم و سوال های دیگه رو بپرسیم [تصویر: shy.gif]

6 ساعت به سرعت برق و باد گذشت و چقدر شیرین بود . در راه برگشت استاد بیشتر درد دل کردن از روزگار و گرفتاری های زندگی و این که چقدر نسل جوان مملکت در تمام رشته ها کم حوصله و کم طاقت شدن [تصویر: sad.gif]

تعریف کردن که یک روز در جام جم میخواستیم فیلمی رو دوبله کنیم و منتظر یکی از همکاران بودیم هر چی منتظر شدیم دیدیم خبری نشد بهش زنگ زدیدیم دیدیم بله جناب همکار آمدند جلوی درب سازمان ولی چون کارت ورود نشون ندادن و توقع داشتن که ایشون رو بشناسن قهر کردن و رفتن خانه [تصویر: cool.gif]

استاد بسیار متجعب بودن از اینکه چرا بچه ها از این کار کسب درآمد نمیکنن و چندین بار من گفتن اگر میتونید کاری کنید که یه درآمدی هم براتون داشته باشه [تصویر: angel.gif]

اضافه شده: استاد به من گفتن چند ساله با هم دوستین و رفت و آمد دارید گفتم امروز دومین باره که همدیگه رو از نزدیک میبنیم و استاد با تعجب گفتن آخه با هم خیلی صمیمی بودین و  من گفتم از طریق همین اینترنت با هم دوست شدیم و هدف و عشق همه ما فقط دوبلست و گرنه شاید وجه مشترک دیگه ای با هم نداشته باشیم Wink

اما در پایان جناب والی زاده در موقع پیاده شدن جمله ای را به من گفتند که خستگی را از تن ما در آورد و هنوز در شادی این جمله ایشان مانده ام . استاد گفتند که چه خوب شد امروز قرار دوبلمو کنسل کردم و اومدم پیش شما  و چقدر از کنار شما بودن لذت بردم . منهم گفتم استاد برای من به شخصه افتخاری بود که همراه شما باشم و از اطلاعات غنی شما استفاده کنم[تصویر: heart.gif] استاد به قدری ابراز رضایت کردن که گفتن حتماً تمام عکس های امروز رو برام بفرست به تلگرام [تصویر: biggrin.gif]

و در نهایت اینکه منهم خوشحالم که انجمن سینما کلاسیک امروز صاحب یک حامی دیگر شد و بازهم یادآور میشم اگر تلاش تک تک اعضا نباشه کار ما که بعنوان نماینده انجمن خدمت استاید میرسیم هیچ ارزشی نداره Angel

نکته بسیار مهم و حیاتی: اون پایی که در عکس بالا میبینید پای بنده حقیر هستش و آن کفش های بی صاحب کفش های منصور Big GrinCool
۱۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۱:۵۶ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: حواشی مصاحبه های سینماکلاسیک - پدرام - ۱۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۱:۵۶ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی