وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: شش, ساعت, گفتگوی, بی, پرده, واختصاصی, انجمن, سینما, کلاسیک, با, منو, چهر, والی, زاده, دیماه,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شش ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94)
نویسنده پیام
صاحب سینما
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:24
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه مهدی آژیر
دلنوشته من به همگان نیکی کن تا نیک ببینی
شماره کاربری : 1
ارسال: #3
6 ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94)
بخش دوم مصاحبه:

 [تصویر: 14533953081.jpg]

ما روایت های مختلفی از نحوه ارتباط شما و بهروز وثوقی شنیده ایم. امروز می خواهیم از زبان خودتان و بطور مفصل درباره دوستی خود با بهروز و نحوه ورود ایشان به سینما برای ما تعریف کنید؟


ببینید با توجه به اشتیاق شما من امروز تصمیم دارم کل ماجرا را با تمام جزئیاتش برایتان تعریف کنم. خیلی از این مطالب را شاید الان بهروز یادش نیاید و اگر این مصاحبه را بخواند قطعا خواهد گفت منوچهر تو چه خوب آنروزها را یادته. البته بازهم دمش گرم چون هم در کتابش و هم در مصاحبه های تلویزیونی اش از من اسم می برد.


سینما ی قشنگی در میدان رشدیه در سلسبیل وجود داشت  که الان تبدیل به مسجد شده است البته از همان پیش از انقلاب بنا به وقف صاحبش این تغییر انجام شد ، سینمای قشنگی هم بود زیر آن سینما یک  استودیوی دوبلاژ بود  استودیو اسکار من هم 17 سالم بود که با پرویز بهادر در انجا آشنا شدم . او از کارگردان های رادیو بود. ما در آنجا فقط افکت می دادیم و حرف نمی زدیم . من با  بهروز در همانجا  رفیق شدیم، پرویز بهادر به ما گفت به رادیو  بیائید.  ولی در رادیو هم افکت میدادیم و مردی گو بودیم . با بهادر از اسکارفیلم آمدیم بیرون و رفتیم استودیو ایران فیلم (خانه سینما خیابان بهار)

[تصویر: 14534034126.jpg]
پرویز بهادر



من و بهروز همیشه باهم بودیم ، وقتی پیش کسمایی هم رفتیم با هم بودیم ولی آنجا من زودتر راه افتادم. همانجا در فیلم الناجا من بجای فرر حرف زدم ، نقش اول با رسول زاده و کاملی بود... کم کم تبدیل شدم به رل اول و رل گو و بهروز هم مردی میگفت ،  بعد رفتیم برای سریال ها گویندگی کردیم . بهروز در سریال  پلیس بین الملل که توسط مانی دوبله می شد صدایش  خیلی خوب  روی هنرپیشه نقش اول سریال نشست و در آنجا رل اول را می گفت . خانم تاجی احمدی هم آنجا بودند . بعد بهروز رفته بود نزد زرندی و برای او رل مردی  میگفت. منهم  در همان ایام به استودیو پلازا رفتم .

فکر میکنم با رسول زاده فیلم  مرد هزار چهره را کار میکردم که جیمز کاگنی بازی میکرد. یک روز تاجی احمدی آمد و به من گفت : والی زاده فیلم بازی میکنی ؟ من هم گفتم : چرا بازی نکنم؟  گفت : فردا به استودیو عصر طلائی برو . بهروز هنوز روحش هم  هم خبر نداشت چون مشغول کار نزد زرندی بود. وقتی به استودیو عصر طلائی  رفتم امین امینی تازه از آمریکا آمده بود . استودیو در فیشر بود میدان فردوسی. محلی را برای فیلمبرداری گرفته بودند در تهران نو خیابان پدر ثانی . نقشی که قرار بود من بازی کنم قرار بود ابتدا مجید محسنی بازی کند. او برای این نقش  گفته بود 25 یا 30 هزار تومن می خواهد که مورد موافقت قرار نگرفته بود . بعد قرار بود  وحدت  آنرا بازی کند اما او هم قیمت بالایی پیشنهاد داده بود .


بعد در تردید بودند که چکار کنند تا اینکه به این نتیجه می رسند که چهره جدیدی را را وارد کنند . امینی با تاجی دوست بود  بنابراین به او گفت از دوبلورها چه کسی را سراغ داری که بتواند نقش یک دهاتی را بازی کند  او هم  می گوید یک نفر را سراغ دارم ، که آمد و به من پیشنهاد داد. بعد آمدند و یک کلا ه نمدی بر سر من گذاشتند و شروع کردیم به بازی کردن و بعد پذیرفتند. رفتیم در دفتر و  همانجا قرارداد 7 فیلم را درجا با من امضا کردند.

بعد بهروز فهمیده بود که من فیلم بازی کرده ام هر جا می رسید مرتب به همه میگفت منوچهر فیلم بازی کرده و پز من را به همه  می داد ، خدا حفظش کند رفته بود به بچه های محلشون گفته بود من با والی زاده رفیقم (همین عکسی که شما در بخش بیوگرافی سایتتون استفاده کردید). آگهی داده بودند که منوچهر والی زاده فیلم بازی کرده است . یک تابلوی خیلی بزرگ زده بودندسر چهار راه استانبول در خیابان جمهوری فعلی که آنزمان اسمش نادری بود  به اسم منوچهر والی زاده در فیلم خداداد. حالا من 20 سالم بود . اسم من را بزرگ نوشته بودند و زیر آنهم نوشتند با شرکت ویدا قهرمانی ، بهمنیار ، تاجی احمدی. اما  منوچهر والی زاده را درشت در بالای بقیه اسمها نوشته بودند .  بعد از این ماجرا بود که دیگر به داره نرفتم. من کارمند شرکت تلفن بودم. حتی از اداره استعفا هم ندادم بلکه یهو نرفتم.  خاطرم می آید که رئیس اداره آن تابلو را دیده بود و فردایش در اداره به من تبریک گفت . من در آن فیلم دو نقش بازی میکردم یک نقش دهاتی و یک نقش دیگر . در آن فیلم هم ایرج جای من آواز می خواند.

وقتی قرار بود برای فیلمبرداری به قزوین برویم با امین امینی دوست شده بودیم. نصرت اله کنی ان موقع مدیر تهیه بود که بعداً شد مدیر فیلم برداری در استودیو عصر طلایی ضمن آنکه آنموقع در فیلمها جوان پوش بود و در فیلمها شرکت می کرد  . آنجا به من گفتند برای فردا یک نفر میخواهیم  که نقش پلیس را بازی کند  کنی برایم توضیح داد که این پلیس باید تو را دنبال کند من گفتم فردا یکی از رفیقهایم را برای بازی این نقش می آورم . فردای آنروز بهروز را با خودم به قزوین  بردم.

بهروز  مدام لباسهای من را مرتب میکرد. فیلم برداری شروع شد : من فرار کردم و بهروز هم دنبال من که طبق فیلمنامه نمیتواند  من را  بگیرد و  کات،  تمام. این اولین حضور بهروز وثوقی جلوی دوربین سینما بود . بعد یهو دیدم بهروز آمد پیش من  و گفت: منوچهر امینی با من کار دارد به او  گفتم: خدا کند یک قرار داد هم با تو ببندد بهروز گفت :مثل اینکه از من بدش نیامده . امینی اینقدر از بهروز خوشش امد که بلافاصله با بهروز  قرارداد 7 فیلم را بست. من میگرفتم فیلمی 4 هزار تومان و بهروز میگرفت فیلمی 2 هزار تومان .بعد فیلم بعدی مال من 10% اضافه میشد مال بهروز 20% اضافه میشد اولین فیلمش هم صد کیلو داماد بود . نقش همان جوانهایی که کنی بازی میکرد را به بهروز دادند.


حالا با چه هنرپیشه هایی هم بازی شده بود ،  با ویدا قهرمانی . من خداداد را تمام کردم و بهروز هم صد کیلو دادماد را.  در همان موقع  عباس شباویز زنگ زد و گفت دونفری  بیائید تا قرارداد دوم را ببندید. فیلم بعدی گل گمشده بود که نقش منفی را بهروز بازی می کرد و نقش مثبت را هم دادند به من. جالب است اگر بدانید از خیابان پدرثانی در انتهای  تهران نو تا میدان فوزیه (امام حسین) از خوشحالی دوتایی با هم میدویدیم. سه تا یک قرونی تو جیب من بود و دو تا یک قرونی هم توی جیب بهروز. چون خانه بهروز  دورتر بود من یک قرون از سه قرون خودم را به بهروز دادم تا بتواند سوار  اتوبوس بشود و به خانه برود. منهم رفتم خانه.  تا صبح هر دوی ما خوابمان نمیبرد.


فردا رفتیم برای فیلمبرداری فیلم گل گمشده . بعد از این فیلم من و بهروز باهم نقش دو برادر را بازی کردیم در فیلمی بنام فرشته ای در خانه من است .  بعد از آن بود که بهروز در سه فیلم و منهم در دو فیلم دیگر بازی کردیم . بعد از آن من همچنان کار دوبله را ادامه دادم اما بهروز هنرپیشگی را رها نکرد . بهروز خیلی دوست داشت نقش منفی بازی کند . یک روز بهروز به من گفت ما الان هنرپیشه هستیم و فیلم بازی کردیم بیا به استودیوهای دیگر سر بزنیم شاید قراردادهای بیشتری ببندیم . من به بهروز گفتم من روی آنرا ندارم ضمن اینکه  من دوبلورم  و الان هم سر کار هستم و مشغولم.  ولی بهروز به استودیوهای دیگر میرفت چون عاشق سینما بود رفت دنبال سینما و هنرپیشگی اما  من وقت نمیکردم بروم .


من آنقدر در دوبله بودم که اغلب وقتی در اداره کار می کردم کسمایی ساعت 9 صبح به اداره تلفن میکرد و میگفت اقا پاشو بیا . من سه سال کارمند شرکت تلفن بودم که اداره را رها کردم . بهروز بعدا به استودیو مهرگان (سر وصال شیرازی) رفت و  با سیامک یاسمی و با صابر رهبر  و ..... کار کرد . بهروز یواش یواش آمد بالا  و پله های ترقی را آرام آرام طی کرد. در آن ایام  اخوان ها هم شروع کردند به فیلم ساختن . ساموئل خاچیکیان هم خداحافظ تهران را می خواست بسازد.  خاچیکیان به بوتیمار  اعتقاد زیادی داشت  و معمولا در فیلمهایش از او بازی می گرفت .

[تصویر: 14534034128.jpg]
مرحوم عبدالله بوتیمار

نمیدانم سر چه مسئله ای با بوتیمار توافق نکردند.  اخوان ها گفتند یک جوانی هست که خوب فیلم بازی می کند و بهروز وثوقی را به خاچیکیان معرفی می کنند تا نقش بوتیمار را به او بدهد. بهروز در آن فیلم  درخشان بازی کرد بطوریکه  ساموئل برای فیلم بعدی خودش یعنی من هم گریه کردم باز هم از بهروز استفاده کرد.  اخوان ها که خیلی خوشحال شده بودند فیلم  هاشم خان را با بهروز ساختند. بهروز همینطور داشت در سینما ترقی میکرد و منهم داشتم در دوبله بدو بدو میکردم. مسعود کیمیایی در  همین فیلم های خاچیکیان  آسیستان (دستیار) او بود حالا بهروز دیگر پاتوقش شده بود استودیو مولن روژ تا اینکه یکروز کیمیایی به بهروز گفت بیا یک فیلم  هم برای من بازی کن .که شد فیلم بیگانه بیا .


بهروز گفت سناریوی فیلم بیگانه بیا خوب نیست اما کیمیایی میگفت خوبه. در بیگانه بیا فرخ ساجدی را خسروشاهی صحبت کرد و بهروز وثوقی را منوچهر اسماعیلی. من  دیدم اصلاً بهروز را دیگر در دوبله پیدا نمیکنم . من هم ازدواج کردم و بهروز هم در همان ایام با پوری بنایی دوست شد . عروسی من و محمود قنبری در یک شب برگزار شد .عکس های مراسم ازدواج ما  هنوز هست. بهروز با پوری بنایی آمده بود. عروسی ما در ونک برگزار شد.

[تصویر: 14534034129.jpg]
بهروز و پوری

گذشت و ما داشتیم صاحب بچه می شدیم. همسرم در بیمارستان مهر خوابیده بود وقتی آمدیم او را  ترخیص کنیم دیدم پول لازم را برای ترخیص ندارم .خدایا چی کار کنیم، با خودم یک حساب سر انگشتی کردم و گفتم بهروز هر فیلمی که بازی میکند 40 هزار تومان میگیرد و منهم دلم خوش بود که هر فیلمی که  دوبله میکنم 700 تومان میگیرم . خوب طبیعی بود که نباید پول ترخیص را داشته باشم . بهروز هم تنها رفیق صمیمی من بود . زنگ زدم به بهروز و جریان را برایش  گفتم . بهروز گفت چقدر پول لازم داری؟ گفتم 7 هزار تومان گفت ساعت 7 در خونتون هستم . ساعت هفت آمد خونه ما . آن موقع خانه من در خیابان رزولت (خیابان مفتح)  بود. با هم رفتیم چهار راه استانبول . بهروز در بانک عمران  حساب داشت . یک فقره چک کشید و  پول را از بانک گرفتیم و حساب بیمارستان را پرداخت کردیم و دخترم را که اسمش آیداست را به خانه  آوردیم .


آیدا  الان کانادا زندگی میکند.  حالا سالها گذشته است . دختر من  چند وقت پیش در کانادا رفته بود تئاتری که بهروز بازی می کرد را ببیند. به دخترم  گفتم خوب چرا نرفتی خودت را به بهروز معرفی کنی؟ اما آیدا خجالت کشیده بود ، ولی دفعه بعد  که بهروز در کانادا برنامه داشته آیدا رفته بود پیش بهروز و گفته بود من همان دختر والی زاده هستم  که در بیمارستان مهر ...  خود تصور کنید که بهروز چه حالی بهش دست داده بود...

چند وقت پیش بهروز که زنگ زده بود و با هم صحبت می کردیم از روی دلتنگی داشت گریه میکرد منهم بخاطر اینکه روحیه اش را عوض کنم  گفتم بهروز یادته من 7 هزار تومن به تو بدهکارم و بعد شروع کرد به خندیدن ...


بهروز بیگانه بیا را هم بازی کرد تا اینکه ماجرای ساختن فیلم قیصر پیش آمد که حتما همه شما میدانید چطوری ساخته شد و بعد از قیصر هم بهروز وثوقی دیگر به یک هنرپیشه کامل تبدیل شده بود. یک شب توی تالار رودکی (تالار وحدت) فیلم قیصر را به نمایش گذاشتند و فرح هم آمد فیلم را دید . فرح 100 هزار تومن دستخوش  به عباس شباویز داد.  همانجا بهروز  چک را از عباس گرفت و 50 هزار تومن از حساب خودش به او چک  داد. یعنی اینکه این پول تمامش  مال تو نیست نصف آن  برای من و پوری است و فیلم اکران میشود و خودتان بهتر می دانید چه اتفاقاتی افتاد.
 

بهروز خیلی عشق رفتن به آمریکا و رویای بازی در هالیوود را داشت .فیلم قهرمانان را که بازی کرده بود من و بهروز رفتیم سینما مولن روژ و بعد توی بالکن نشستیم . آن شب فیلم نمایش خصوصی داشت.  پرده که باز شد نوشته "مترو گلدین میر تقدیم میکند" تن بهروز لرزید و گفت منوچهر: آمریکا!  بهروز رفت آمریکا که در هالیوود فیلم بازی کند نه اینکه فرار کرده باشد. به عشق رضا بدیعی (کارگردان بالاتر از خطر) رفت رضا بدیعی در اینجا  قولهایی به بهروز داد ولی زمانیکه بهروز به آمریکا رفت بدیعی دیگر تمام شده بود و بهروز هم همانجا ماندگار شد و دیگر برنگشت.

[تصویر: 145340341310.jpg]
رضا بدیعی (کارگردان 430 اثر تلویزیونی در آمریکا)
 
یکی از نقشهای ماندگاری که شما گویندگی کردید نقش رئیس علی در دلیران تنگستان بود. از دوبله این سریال برای ما بگوئید؟


استادهای من به جز کسمایی ، لطیف پور و کاملی هم بودند. اولین فیلمی که برای کاملی صحبت کردم نگاهی از پل آرتور میلر بود. راف والونه را در آنجا خود کاملی گفت و یک پسره هم بود که  من گفتم. استودیو سایه هم مال خود لطیف پور بود. بیشتر در آنجا فیلم های روسی را دوبله میکرد و منهم انجا برایش صحبت میکردم. او از من خواست که در سریالی بنام دلیران تنگستان  بجای شخصیتی بنام رئيس علی صحبت کنم . هنر پیشه رئیس علی بچه جنوب بود. وقتی ما دلیران تنگستان را  دوبله میکردیم محمود جوهری (بازیگر نقش رئیس علی)  هم که از جنوب آمده بود داخل استودیو کنار ما دوبله را نگاه میکرد.  قد بلندی داشت  یکبار که آمده بود استودیو ، در راه برگشت به جنوب ، تصادف می کند و فوت می شود. سریال دلیران تنگستان بصورت 35 میلیمتری ساخته شده بود. 

[تصویر: 14529402761.jpg]

ساخت این سریال در آن زمان  عجیب نبود؟
آقای شهنواز که کارگردان این سریال بود شخصیت متنفذی بود و حرفش برو داشت ، تاریخ آن دوران را هم بخوبی می دانست و معلوم بود مطالعه دارد . ماجرای این سریال اصلا تحریف نشد و کاملا واقعی و درست بود.
 

مدیر دوبلاژ فیلمهای مردان سیاه پوش ، مستر بین و شوالیه تاریکی را بخاطر دارید؟
مردان سیاهپوش1 را  هوشنگ قطعه ای دوبله کرد و مردان سیاهپوش 2  را هم  امیرهوشنگ زند .


در مورد فیلم برهنه تا ظهر با سرعت و برخی از فیلمهای نایاب برایمان توضیح می دهید؟

بیشتر از یک روز نمایش داشت و یک صحنه برهنگی بیشتر نداشت و من در آن فیلم بجای فرامرز صدیقی صحبت کردم 
سر فیلم آدمک هم چند نفر تست دادن که آخرش من جای سیامک دولتشاهی صحبت کردم  بعد در سریدار جای سعید کنگرانی صحبت کردم در فیلم ملکوت هم من جای جمشید گرگین صحبت کردم و بهروز وثوقی هم  بجای خودش صحبت کرد و عزت الله انتظامی را هم اسماعیلی  صحبت کرد که در همین فیلم بهروز پیپ میکشید ، من هم فقط سیگار وینستون میکشیدم  اما بهروز ، هم پیپ میکشید و هم در کنار پیپ کشیدن  به سیگارهای من هم ناخنک میزد . که من  گفتم سیگار با مزه پیپ میکشی؟! آره باهاش شوخی میکردم ......
هریتاش چهار تا فیلم ساخت همه آنها هم  فیلم های خوبی بودند
 


آیا لزومی دارد که مدیر دوبلاژ زبان بیگانه بلد باشد؟
لزومی ندارد ولی آشنا باشد قطعا خیلی بهتراست 
جواهری در قصر و امپراتور دریا و دونگ ئی سریال های خوبی بودند که مدیردوبلاژهایش زهره شکوفنده بود.

آقای والی زاده اگر شما یا مدیر دوبلاژ به زبان آشنا بودید قطعا در ابتدای سریال کارتونی لوک خوش شانس در اولین جمله نمیگفتید: "من لوکِ لوک هستم". چون او میگفت من "لاکی لوک" هستم ( یعنی لوک خوش شانس یا خوشبخت)

بله. قطعا همینطور است

گاهی اوقات برخی از مردم با دیدن هنرمندان محبوب خود عکس العمل های خاصی انجام می دهند. شخصی با دیدن اقای جلیلوند حتی گریه کرده آیا شده شخصی شما را ببیند عکس عملی خواستی انجام بدهد؟
ببینید چهره بسیاری از دوبلورها برای مردم عادی ناشناخته است. اما من و جلال (مقامی) تصویر داشته ایم. این تصویر باعث می گردد گاهی مردم با دیدن ما به یاد گذشته های دور بیفتند. چند وقت پیش در همین کرج ، عروسی دختر خانم مینو غزنوی بود و اغلب همکاران ما نیز دعوت بودند. من و جلال در کنار هم نشسته بودیم. در کنار ما بزرگانی مانند آقای چنگیز جلیلوند - بهرام زند - محمود قنبری  نشسته بودند. دو دختر خانم محترم با شور و اشتیاق به میز ما نزدیک شدند و با خوشحالی زیاد نسبت به من و جلال ابراز لطف نمودند. من تا آمدم بقیه همکاران خود را معرفی کنم دیدم اثری از آنها نیست!  خیلی برای خود ما این موضوع خجالت آور است که فرضا گوینده ای مانند جلیلوند یا زند در کنار ما باشد اما مردم او را نشناسند. این موضوع ثابت میکند سینما و تصویر تا چه میزان در شهرت آدمها نقش دارد.

و فیلم دوستان؟

جلیلوند برای مدت کوتاهی آمده بود ایران . او می خواست یک ماه بماند و سپس برگردد. دو روز قبلش یک مهمانی در هتل هما برگزار شده بود. من دیدم خسرو در حال گفتگو با جلیلوند است. گفتم خسرو برویم؟ گفت: نه من با جلیلوند کار دارم  خسرو خودش قرار بود جای یوسف مرادیان صحبت کند من هم از  قبل قرار بود بجای صالح علاء را صحبت کنم با تهیه کننده صحبت کردند که جلیلوند بجای مرادیان صحبت کند. فیلم را بعد از دوبله فرستادند ارشاد اما ارشاد جلوی فیلم را گرفت و گفتند تویه فیلم صدای فردین بگوش میرسه! مثل همان قضیه که نگذاشتند  من بازیگری کنم . بعد فیلم را دوباره دوبله کردیم که خسرو دوباره خودش بجای مرادیان صحبت کرد. ولی کپی صدای جلیلوند را تهیه کننده دارد اما آن نسخه هیچوقت در هیچ  سینمایی پخش نشد 

از بین گویندگان زن  گویندگی کدام ها را میپسندید؟

اول ژاله کاظمی و بعد شهلا ناظریان ، زهره شکوفنده ، مینو غزنوی ، رفعت و مهین کسمایی .که هر کدام یک صدای خاصی داشتند ممکن بود هر کدام کار داشتند یکی دیگر میرفت جایش صحبت میکرد ولی ژاله کاظمی یک چیز دیگر ی بود و رفعت هم خیلی عالی بود .البته همه این خانم ها از شاگردان مهین کسمایی هستند. 

آیا فرزندان  همکارانتان در دوبله موفق بودند؟
نه 


چرا حاضر نیستید در سندیکای گویندگان مسئولیتی به عهده بگیرید تا شاید راهی برای خاتمه دادن به قانون گریزی ها، نرخ شکنی ها و حرمت شکنی هایی که در این حرفه وجود دارد پیدا کنید؟

من حوصله مدیریت دوبلاژی ندارم حالا بیایم در انجمن رئیس بشوم؟! وقتش را ندارم .من از اینکارها بلد نیستم.  هر کاری و شغلی حرمتی دارد ما نمیخواییم حرمتش از بین برود. وقتی در بعضی جاها  یک آبدارچی شده رئیس دیگر شما کاری نمی توانید از پیش ببرید.


زیاد تیپ سازی نکرده اید .
من همیشه با همین صدا صحبت کردم

 
اتفاق افتاده است که شما در دوبله های دوم و سوم یک فیلم بفاصله خیلی کوتاه شرکت داشته اید و یا ابائی از دوبله مجدد فیلمی که مدت کوتاهی از دوبله آن نمیگذشته مجددا در همان نقش خود شرکت داشته اید. واقعا چرا؟
چون هر دوبله یک صاحب دارد .چند بار دوبله میشود  که هر دوم یک سلیقه خاصی دارند ولی نقش های اصلی را همگی یک سلیقه ثابت دارند که چه کسی باشد ولی ر نقشهای فرعی سلیقه ها فرق میکند. اما خود من با دوبله های متعدد موافق نیستم.

گفته میشود با اولین حقوق خود یک رادیو خریدید. درست است؟
بله .بخاطر اینکه صدای خودم رو توی رادیو بشنوم 


آقا پسرتان نمیخواهند گوینده شوند؟
نه به موزیک بیشتر علاقه دارد


بسیاری از اعضای انجمن سینما کلاسیک از علاقمندان با سینمای ایران هستند شما با بازیگران مشهوری چون : فرامرز قریبیان - رضا بیک ایمانوردی - منوچهر وثوق بهمن مفید و سعید راد همبازی بوده اید. بیشتر از همکاری خود با این بازیگران برای ما صحبت کنید؟ آیا درست است که بیک ایمانوردی در فیلمهایش دیالوگ نمی گفت و عدد شماری میکرد تا در دوبله گفتارش درست شود؟

نه  این موضوع صحت ندارد . این مورد مال کسانی بود که خوش تیپ بودند ولی لهجه داشتند طوری که اصلاً فارسی نمیتوانستند صحبت کنند. خود من دو تا فیلم با بیگ بازی کردم (هیولا و حریص) لیپ سینگ میگوید. نگاه کنید کاملاً مشخص است. البته در فیلم اصلاً دیالوگ نداشت . این تنها فیلمی است که بیگ در آن اصلا دیالوگ ندارد.


این فیلم آن موقع  در دو هفته اول یک میلیون و دویست هزار تومان فروش کرد . من قراردادم 15 هزار تومان بود زنده یاد وحید مجتهدی به من گفت: منوچهر ، بیگ توی این فیلم دیالوگ نداره قوزی هم بازی کرده قیافه اش هم مشخص نیست اگر فیلم بفروشه من 3 هزار تومان دیگر به تو خواهم داد. اما من هنوز معتقدم  بخاطر بیگ  فروش کرد . درست وقتی که از یک میلیون زد بالا به من زنگ زد (من استودیو کاسپین بودم) گفت سه هزار تومنی که قول داده بودم  آماده ست بیا بگیر ...


در مورد دوبله فیلمهای مستند و جایگاه آن برای ما صحبت کنید؟

ببینید من از حرف زدن با شما خسته نمی شوم. اما دیر وقت است در مورد ایرج ناظریان و مبحث دوبله مستند بگذارید در فرصتهای آینده.

ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. آنهم از ساعت 14 تا 20. واقعا به نیابت از همه بچه های سینماکلاسیک تشکر میکنیم. گفتگو با شما برای بسیار لذت بخش بود به ما قول بدهید تا در آینده بازهم در محفل ما حضور پیدا کنید؟


حتما. چرا نه؟ دم همتون گرم. شما دارید کاری می کنید که ما نکردیم. کار شما برای من و همکارانم ارزنده است. شما نقش بزرگی در معرفی ما دارید. بدون منت می پذیرم و این ما هستیم که باید از شما تشکر کنیم.


[تصویر: 14533953083.jpg]

لازم به ذکر است بخشهای بسیاری از صحبتها ،  قابلیت ارائه و نشر نداشت و به درخواست خود ایشان ارائه نمیگردد... این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که گفتگوهای سینماکلاسیک آنچنان مورد اعتماد گویندگانی است که تاکنون با آنها مصاحبه شده است که آنها با نهایت صداقت مسائلی را مطرح نموده اند که ما را در حفظ  اسرار ایشان ثابت قدم ترو در جهت نزدیکی دلهای آنها با سینماکلاسیک استوارتر نموده است.
(آخرین ویرایش در ۱-۱۱-۱۳۹۴ ۱۰:۵۸ عصر توسط: برو بیکر.)
۲۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۸:۳۶ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
6 ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94) - برادران لومیر - ۲۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۸:۳۶ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی