وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: شش, ساعت, گفتگوی, بی, پرده, واختصاصی, انجمن, سینما, کلاسیک, با, منو, چهر, والی, زاده, دیماه,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شش ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94)
نویسنده پیام
صاحب سینما
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:24
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه مهدی آژیر
دلنوشته من به همگان نیکی کن تا نیک ببینی
شماره کاربری : 1
ارسال: #2
6 ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94)
تذکر : این مصاحبه بصورت اختصاصی و با همت انجمن سینما کلاسیک برگزار گردیده است. لذا هرگونه نقل قول و یا انتشار آن در رسانه ها و فضای مجازی صرفا با ذکر نام انجمن سینما کلاسیک بعنوان منبع و ذکر آدرس سایت (http://www.cinemaclassic.ir) بلامانع می باشد. در صورت عدم ذکر آدرس این انجمن ، هیچ سایتی اجازه نشر و پخش این گفتگو را ندارد. به دلیل طولانی بودن گفتگو این مصاحبه در دو بخش ارائه می گردد. بخش اول :


[تصویر: 14533953084.jpg]

جناب والی زاده قبل از آنکه بپردازیم به دوبله میخواستیم در مورد بازیگری شما بپرسیم. ظاهرا شما بعد از انقلاب ممنوع التصویر بودید. ممکن است در این رابطه صحبت کنید؟

من سال 1364 شش تا قرار داد بازی فیلم در سینما داشتم  در ارشاد روی اسم من خط زدند آخرش هم نفهمیدم چرا ممنوع الکار بودم در آن زمان هم علی حاتمی داشت سریال هزاردستان را کار میکرد و یک نفر هم به نام آقای محمدمهدی دادگو بود که در وزارت ارشاد کار میکرد و عضو شورایی بودند که هنرپیشه را انتخاب میکردند این شورا بود که مشخص میکرد چه کسی اجازه بازی دارد و چه کسی اجازه ندارد.

در همان زمان یک فیلمی ساخته میشد در استودیوی نقش جهان که آقای مهران تاییدی (مدیر جدید استودیو نقش جهان) از من خواست که من حتماً در آن فیلم بازی کنم من به او  گفتم به من اجازه بازی کردن نمی دهند همچنین برایش توضیح دادم که من در دوبله به کار خودم مشغولم و  آدمی هم نیستم که بروم ارشاد التماس کنم و این و آن را ببینم  و بگویم  به من اجازه بدهید تا فیلم بازی کنم . در واقع همین کار دوبله را انجام میدادم و برایم کافی بود. و واقعاً زیاد هم عشق تصویر ندارم ولی او گفت  حتماً به ارشاد برو و مشکلت را حل کن منهم آخرش رفتم  ولی اینکه کی رفتم خودش ماجرائیست :


یک روزی بود که جلال (مقامی) داشت فیلمی از جعفری جوزانی را دوبله میکرد به نام در مسیر تند باد که من نقش برادر جوزانی رو میگفتم ، به آقای خانزاده که صدابردار کار بود گفتم شما که اینجا کار میکنی آقای ذوالمجد  (سخنگوی گروه شش نفره) را میشناسی؟ گفت: بله چطور؟ گفتم : یک وقتی بگیر تا با او  صحبت کنم . بالاخره رفتم پیش او  و به اقای سخنگو  گفتم : من منوچهر والی زاده هستم و از بچگی در این کار هستم و الان هم  پایین با آقای مقامی دوبله کار میکنیم او گفت :  بله اردت دارم و شما را آنجا دیدم در ادامه گفتم : والا من قرار بوده چند فیلم بازی کنم اما متاسفانه  اسم بنده را خط میزنند  گفت:   بله میدانم . گفتم : میخواستم بدانم  قضیه چیست؟ ایشان گفتند شما آقای والی زاده تشریف ببرید و همان  دوبله خودتان را کار کنید!

میدانید منظورشان چه بود ؟ این یعنی اگر زیاد حرف بزنی جلوی کار دوبله شما را هم میگیریم . بعد هم تشکر کردم و آمدم .
ولی بازهم مهران تاییدی گفت اینقدر برو تا قبول کنند.  گفتم : من ارشاد برو نیستم آندفعه هم که رفتم بخاطر این بود که جلال (مقامی ) از من خواست برایش در دوبله فیلمش صحبت کنم  وگرنه خوشم نمی آید مرتب به آنجا بروم و تقاضا بدهم. او گفت : آقای دادگو تهیه کننده سریال هزاردستان است و در شورا هم نفوذ خوبی دارد  تو برو پیش علی حاتمی (من قبل از اینکه علی فیلمساز شود با او رفاقت صمیمانه داشتم) و از طریق ایشان اقدام کن . رفتم استودیویی که هزاردستان دوبله میشد و علی کسمایی هم اونجا بود و به علی حاتمی گفتم : این آقای دادگو کجاست؟  علی گفت : مشکلتان چیست؟ و من  قضیه را برایش تعریف کردم.  علی گفت : همین الان موضوع را با دادگو در میان می گذارم. دادگو (رئیس گروه هفت نفره) را صدا زد و او هم به اتاق فرمان آمد و به او گفت : چرا نمی گذارید  این والی زاده کار کند؟  دادگو هم به احترام حاتمی گفت من مشکلش را حل میکنم و دست داد و رفت ... هفته بعد دیدم دوباره اسم من را خط زدند! (یعنی  حتی حرف علی حاتمی را هم گوش ندادند).


خوب پس چطور شد که شما موفق شدید اجازه بازی بگیرید چون چند وقت بعد ما شاهد حضور شما در سینما بودیم؟

بعدها آقای عزت اله ضرغامی که آمد و ریس سازمان سینمایی شد تقریباً همه را  آزاد اعلام کردند و گفتند:  اگر کسی مشکل خاصی ندارد میتواند کار کند ایشان عقیده داشتند که  اگر کسی خلافی نکرده است  میتواند  بازی کند.
قرار شد یک فیلم بازی کنم با فرامرز قریبیان و قرار هم گذاشتند تا یک رل چهار سکانسی را اجرا کنم گفته بودند فقط نقش اول به والی زاده ندهید.  منهم فقط برای اینکه بتوانم دوباره به حرفه هنرپیشگی وارد شوم  پذیرفتم.  بعد از شانس من،  دیدم کارگردان و فیلمبردار و .... همه صفر کیلومتر هستند و فقط فرامرز قریبیان و مهشید افشارزاده و ... بودند که سابقه حضور در سینما داشتند.


خاطرم هست در یک سکانس  چند نفر دور هم نشسته بودند و یکی یکی  دیالوگ میگفتند . خب اگر یک کارگردان کار بلد در راس امور بود می توانشت نیم ساعته آن سکانس را جمع و جور کند.  ولی اینها از 6 بعداز ظهر تا 3 صبح  آنرا طول دادند. من هم مرتبا به  قریبیان میگفتم : ببین فرامرز  من به خاطر تو آمدم ! اینها این کاره نیستند ها!  او هم در پاسخ به من میگفت:  نه ، من تاحالا کمدی بازی نکرده ام و فیلم خوبی خواهد شد.  اتفاقا اینقدر این فیلم  بد شد که روز دوم ، مردم (پارچه های) صندلی های سینما را پاره کردند ... بعد از آن اصلا دیگر دنبال فیلم سینمایی نرفتم .

من وقتی جای تام کروز یا تام هنکس صحبت میکنم انگار ده یا بیست تا فیلم بازی کردم حرفه ی اصلی من هم همین دوبله ست . پس لزومی نداشت برای دیدن تصویرم تن به هر فیلمی بدهم.

املای درست نام فامیل شما در شناسنامه کدامست: والیزاده یا والی زاده ؟ چون در منابع مختلف به هر دو شکل نوشته میشود.

 والی زاده درست است.

گوینده ثابت محمد متوسلانی شما بودید. اینطور است؟

نه اول کاووس (دوستدار) به جایش صحبت می کرد بعد از کاووس من به جای ایشان صحبت کردم، توی این فیلمهایی که سه نفره باهم بودند متوسلانی را همیشه من میگفتم سپهرنیا را حمید قنبری و  گرشا هم بستگی به مدیر دوبلاژش داشت یا مظفری میگفت یا جلیلوند البته سعید کنگرانی را هم قبل از آرشاک من یک فیلم بجایش  صحبت کردم .

[تصویر: 14534034124.jpg]

شما در حسن کچل هم صحبت کرده اید. در مورد نقشتان در این فیلم و خاطره ای از آن صحبت میکنید؟

عجیب است که بیاد دارید؟! بله در آن فیلم من در نقش کسی که اول فیلم متاعی بر سرش میفروخت و در بازار آنرا فریاد میکرد صحبت کردم ... فیلم حسن کچل را اول دوبله کردند بعد آنرا (از روی صدای ما ) ساختند. و در استودیو طنین هم کارهای صدابرداریش انجام شد . در آن فیلم  منفردزاده خیلی نقش داشت

چرا در فیلمهای بزرگ تاریخ سینما صدای شما را خیلی کم میشنویم؟

اولا که افتخار نداشتم،  من در آن زمان بیشتر کارهای تلویزیونی را کار میکردم. در آن دوران منوچهر نوذری تازه استودیوی کاسپین را راه انداخته بود و من و بهروز وثوقی و امیرهوشنگ قطعه ای و تاجی احمدی به مدیر دوبلاژی مانی اولین سریال های تلویزیونی را در آنجا کار کردیم . سریالهایی مانند  مامور ما دریک که  در این سریال جای پاتریک مک کوهان صحبت میکردم و یا پلیس بین الملل که بهروز در آن صحبت میکرد که شبها از ساعت 7 به بعد فیلمهای تلویزیونی را کار میکردیم.حدود 8 سال از تمام وقتم رو در این استودیو گذشت .


شما بجای استیو مک کوئین هم صحبت کردید؟

آقای تهامی بعد از 14 سال که از خارج آمدند اولین سریالی که دوبله کرد  سریال پیگرد بود که استیو مک کوئین بازی میکرد که ایشان این نقش را دادند به من که صحبت کنم.  در حدود 20 یا 30 قسمت بود و فقط هم در همین سریال بجای استیو مک کوئین صحبت کردم. آنهم بخاطر لطف آقای تهامی بود.


به نظر شما چه شباهتی بین منوچهر های دوبله وجود دارد ؟ (نوذری - والی زاده - انور - اسماعیلی). فاصله منوچهرهای جدید با شما بسیار است.


هر کدام صدای به خصوصی داشتند . برایتان می شمارم:  خسروشاهی، سعید مظفری، جلال مقامی . هر کدوم یک صدای خاص داشتند اما الان تمام صداها یک شکل شده اند و هیچ تازگی و طراوتی در این صداها وجود ندارد  همه این افراد جدید هم که می آیند میخواهند  ماهی سه یا چهار میلیون در ماه پول در بیاورند و از درون ماجرا خبر ندارند اما در دوران ما  کسی به پول فکر نمیکرد .

برای مثال اولین تاراس بولبا را هری بور بازی میکرد که دوتا پسر داشت یکی را من میگفتم و دیگری را کاووس میگفت و نقش اول را هم نصرت اله محتشم میگفت . محتشم کسی بود که ما وقتی  بغل دست او  می نشستیم تنمان مثل بید می لرزید وقتی توی فیلم فاتح صحبت میکرد و بالای تپه داد میزد که من تشنه خونم سینما از ترس تمام تکان میخورد 
شغل ما جوریست  که باید حضور داشته باشی و همیشه باشی وگرنه تحویلیت نمیگیرند و جایگاهت را از دست میدهی.

[تصویر: 14534034123.jpg]
تاراس بولبا نسخه 1936 با شرکت هری بور ،ژان پیر امونت و دانیل داریو

آیا باند بازی (در دوبله ) هم از ابتدا وجود داشته است ؟

ببینید  اینطوری بود که من چون بیشتر با تو رفیق بودم و با هم به سینما می رویم و اوقات خود را با هم می گذرانیم  چون همیشه با من هستی پس توی ذهنم همیشه هستی و بیادمی . بنابراین وقتی فیلمی به من می دهند اولین کسی که به ذهنم می رسد تویی.

استودیو دماوند مقامی و خسروشاهی و یک سری دیگر از همکاران در انجا آنگاژه بودند با ماهی 1200 تومن ولی من توی کاسپین ماهی 800 تومن درآمد داشتم به خاطر این بود که آنجا بیشتر به من می چسبید ولی در همان زمان اگر در یک فیلم در استودیو دماوند صحبت میکردم  700 تومن دستمزد می گرفتم.

من صبح تا شب در همان استودیو  کاسپین بودم.  همانجا ازدواج کردم و همان جا هم صاحب بچه  شدم و همانجا هم از بین رفتم و زندگیم از هم پاشید. از همسر اولم طلاق گرفتم. دخترم هم الان در کاناداست و دوتا هم نوه دارم  البته هیچکدام فارسی بلد نیستند.

در دوبله، گروههای مختلفی آمدند و رفتند گروه اول کاملی ، محتشم ، خسروانه ، ایرج دوستدار و ..... گروه بعدی هم بعد هم جلیلوند و اسماعیلی و بعد هم ما آمدیم
هر کسی هم تقریبا باند خودش را داشت تعدادمان هم زیاد نبود.  الان یک جوان بخواهد وارد دوبله بشود مشکل میتواند  بدرخشد آنزمان جمعیت تهران دو میلیون و پانصد هزار نفر بود. جوانهایی مثل ما بودند که اگر صدای خوبی داشتند یک دفعه میدرخشیدند اما الان جوانان زیادی داریم. هم مستعد هستند و هم صدای خوبی دارند. رقابت برایشان سخت است  . اینهایی که از قدیم تا الان مانده اند با هنرپیشه های گردن کلفت شدند دوبلور نه با فیلم های کره ای و چینی .

من وقتی جای تام هنکس صحبت میکنم تا صحبت کردن در یک  فیلم کره ای کارم زمین تا آسمان فرق میکند.  حسم را سریع تغییر میدهم مثلاً گویندگی بجای ادی مورفی با تام کروز زمین تا آسمان فرق میکند صدا یکیست  اما حسش فرق میکند.
فقط یک نفر را در دوبله داریم  که  تاپ هست و  نظیرش در دنیا نخواهد آمد  کسی که  وقتی صدایش را  عوض میکند شما تشخیص نمیدهید. آنهم منوچهر اسماعیلی ست و تمام. مانند او نداریم  خدا حفظش کند من در تمام مصاحبه هایم همیشه این را می گویم.  من در کنار او  خیلی یاد گرفتم این کلاسهائی که در آموزشگاهها می گذارند اون چیزی نیست که فکر می کنید دوبله را بواسطه آن می توانید یاد بگیرید .


کلاس آموزشی و دوره ای که من طی کردم نشستن در کنار اسماعیلی بود . اسماعیلی رل خودش را می گفت و من هم ضمن گفتن رل خودم به اسماعیلی نگاه میکردم  که ببینم چکار می کند. این کلاس من بود. من درس بیان و دوبلاژ نخواندم . من درسم را در کنار امثال اسماعیلی یاد گرفتم .خود اسماعیلی هم عاشق محتشم بود اگه از خودش سوال کنید کدام صدا را دوست داری قطعا خواهد گفت محتشم .


ولی الان جوانی که وارد دوبله میشود نمیتواند اوج بگیرد زیرا  نه فیلم خوبی هست  و نه آرتیس های آنچنانی هست . آن چهار تا آرتیستی هم که هست تا زمانی که من و مظفری و  خسروشاهی توان داریم مال ماست . البته نه اینکه من بگویم مال ماست بلکه مدیران دوبلاژ آنها را به ما میدهند.

به ندرت به مدیریت دوبله پرداخته اید. چرا ؟

مدیر دوبلاژ کار بسیار سختی است. برای من صرف نمیکرد و من اصلاً حوصله دیالوگ عوض کردن و گوینده صدا کردن را ندارم و هیچوقت در این راستا نبودم . شما به عنوان مجری و شما هم به عنوان مدیر دوبلاژ هر وقت بخواهید می آیم و  صحبت میکنم  اما دوست ندارم خودم مدیر دوبلاژ باشم. حالا بگذریم که الان همه مدیر دوبلاژ هستند .الان یک پسر پنج ساله آمده و شده مدیر دوبلاژ  و منم میروم برایش حرف میزنم . حتی سازمان هم خیلی به من پیشنهاد مدیریت دوبلاژ داده است اما متاسفانه من وقتش را ندارم .

فقط دو سال پیش یک فیلم به من دادند تا دوبله کنم به نام بعداز ظهر سگی .من میتوانسم آل پاچینو را خود گویندگی کنم ولی این کار را نکردم .تلفن زدم به خسرو جان (خسرو شاهی ) و گفتم فیلمی که قبلاً دوبله کرده ای را  دوباره میخواهند دوبله کنند بیا و آل پاچینو را بگو و او هم آمد و مجددا آلپاچینو را صحبت کرد.


چرا دیالوگ های شخصیت دو جنسه آن فیلم را تغییر دادید. مگر نه این است که تحریف در دوبله تا این اندازه مغایر با اصل وفاداری به فیلم است؟

تلویزیون اصلاً قضیه اش فرق میکند. البته خیلی خنده دار است.  این ترجمه فیلم را میدهند ده نفر که  بعنوان ویراستار. برای اینطور مواقع نشسته اند تا دیالوگها را درست کنند.  اصلاً فیلم را هم نمی بینند. چهارتا جمله در مقابلشان هست و می گویند  سعی کنید این جمله ها نباشد. مثلاً  کلمه سیب سانسور است .  طرف در حال خوردن سیب است . چون فیلم را ندیده اند آنرا به  هندوانه تغییر می دهند. بعد شما در فیلم می بیند طرف سیب می خورد اما می گوید هندوانه می خورم .  این مشکلات هست، اتفاقاً خسرو هم گفت: منوچهر چرا دیالوگ ها رو عوض کردند منهم گفتم :چه کار کنم ؟ دست من نیست . او هم همان دیالوگها را گفت و رفت .

[تصویر: 14534034125.jpg]


قضیه مدیریت دوبلاژ آقای جعفری (مدیر قرن 21) چی بود؟

این ماجرا مربوط به دو سال پیش است . من اولین نفری بودم که قبول نکردم، برای اینکه فیلم را ارزان در بیاورد گفت فیلم دوبله کردن که کاری ندارد. ترجمه که هست  مدیر دوبلاژ هم به این میگوید تو اینرا بگو ، دیگری هم این را بگوید و تمام میشود.
من همانطور که مدیر دوبلاژی نمیکنم، برای هر کسی هم حرف نمیزنم به او  گفتم من شما را به مدیر دوبلاژی قبول ندارم اصلاً شما  میدانید حس چیست؟ من حسی کار میکنم من بعنوان یک گوینده اگر جایی به مشکل بر بخورم باید از مدیر دوبلاژ  بپرسم  تا من را راهنمایی کند . من نپذیرفتم و همکاری نکردم .اما متاسفانه دو هفته بعد دوستان بالاتر از من نشستند و با ایشان کار کردند.  البته من هم بعدا رفتم و برایش گویندگی کردم. البته بصورت انفرادی. مثلا یکروز نقشهای من را برداشت می کند و روز دیگر نقش گوینده دیگر را. امروز به مدد دیجیتال کارها خیلی راحت تر شده است .

ظاهرا برای معمای شاه هم همچین حالتی شده است و آقای ورزی خودشان دوبله میکنند؟

ببینید ما چنین موضوعی را در فیلم های علی حاتمی هم داشتیم . او خودش مدیر دوبلاژ بود ولی اسم افراد دیگری به عنوان مدیر دوبلاژ در تیتراژ فیلم دیده می شد. او در واقع به  مدیر دوبلاژ می گفت بیا و برو به رسول زاده بگو اینطوری حرف بزند. مگر کسی میتونست در دیالوگ هایش دست ببرد.  و بالاخره رفیق هم بودیم و مردم عادی فیلم را میبینند میگویند خوب فلانی مدیر دوبلاژ بوده است . نقش ها را او انتخاب میکرد و با مدیر دوبلاژ هم هماهنگ میکرد.  مدیر دوبلاژ مستقیم نمی گفت فرضا بیا جای متوسلانی  صحبت کن با صاحب فیلم و با کارگردان هماهنگ میکردند که مثلاً والی زاده را بگذاریم جای رضا رویگری حرف بزند . موافقت میکردند و بعد می آمد.

آخرین فیلم خاچکیان  را رویگری ، شکیبایی و یاریار بازی میکردند ژرژ (ژرژ پطروسی) هم مدیر دوبلاژش بود به من گفت  تو جای یاریار حرف بزن. من معمولا جای رویگری حرف می زدم. حتی دو هفته پیش بجایش در یک  فیلم دیگر حرف زده بودم .همه چهره رویگری را با صدای من میشناختند . اما او گفت نقش رویگری در اینجا منفی ست.  گفت شیرین ترین صدا و زیباترین صدای ایران رو برایت می آورم . ولی این نقش منفیه .

اینکه خود رویگری بفهمد کسی بغیر از والی زاده بجایش صجبت کرده ناراحت می شود دلیل خوبی نیست که حتما باید والی زاده گویندگی کند. امین تارخ میگفت هیچکس به جز والی زاده بجای من حرف نزند چون میدانست من تئاتر کار کرده ام  اما آن کار علی حاتمی در فیلم مادر کاملا درست  بود . او امین تارخ را در فیلم مادر  به خسرو شاهی داد . عقیده و سلیقه اش این بود و خوب هم بود  و درست می گفت .در هزار دستان هم همین طوری بود . اول قرار بود به جای اسماعیل محرابی من صحبت کنم اما بعدا تشخیص دادند که من صحبت نکنم.


اینگونه جابجائی ها معمولا در دوبله رخ می دهد. مثلا در فیلم بایکوت که اسماعیلی دوبله میکرد قرار بود من گویندگی کنم. البته در آنجا ماجرای دیگری پیش آمد (غیر قابل انتشار) . اما بعدها برای مخملباف هم گویندگی کردم. در فیلم عروسی خوبان.


جناب والی زاده خیلی دوست داریم با توجه با سوابقتان خاطره های خود را در خصوص برخی از درگذشتگان و دیگر همکارانتان برای اعضای سایت صحبت کنید.از کاووس دوستدار شروع کنید.

کاووس 28 سالش بود . یک دنیا کلاس یک دنیا شعور یک دنیا معرفت و یک دنیا .... بود. همیشه شیک و تمیز بود آن موقع که ما کفش می خریدیم 50 تومان ، کاووس میرفت گلچین لاله زار سر پهلوی سابق (ولیعصر) کفش میخرید 150 تومان .شخصیت کاووس طوری بود که کسی جلویش نمی توانست بد صحبت کند وگرنه او را می شست و  کنار می گذاشت . هیچکس  نمیتوانست جلویش ژست بگیرد. خاطرم هست در استودیو دماوند یک فیلم را میخواستند دوبله کنند . هنرپیشه فیلم تونی کرتیس بود . به کاووس میخواستند  700 تومن بدهند اما او گفته بود 1000 تومن  می خواهد که به توافق نرسیده بودند.

یک روز من را خبر کردند که بیا و بجای تونی کرتیس حرف بزن.  تونی کرتیس را همیشه کاووس میگفت . صبح که رفتم نقش را به من دادند اما من گفتم این نقش مال شخص  دیگریست من آنرا نمی گویم .  اصلاً کاووس را کاری ندارم  وقتی نقشی مال گوینده دیگری باشد من آنرا نمی گویم . گفتند: نه ما این نقش را برای تو در نظر گرفته ایم و من  گفتم  فردا به شما جواب می دهم .

رفتم  استودیو مولن روژ و داستان را برای کاووس تعریف کردم و  گفتم من این نقش را قبول نمی کنم او گفت چرا؟ گفتم وقتی تو بجای تونی کرتیس صحبت کردی دیگر من نمی توانم اینکار را بکنم.  گفت: من به تو میگویم  برو  این یعنی من از او  اجازه گرفتم . او گفت: من در آنجا حرفم شده است و دیگر به آن استودیو نمی روم به تو 700 تومان میدهند اما من 1000 تومان خواستم و ادامه داد اگه تو نروی شخص دیگری میرود پس چه بهتر که تو بروی . این کلام او  را هرگز فراموش نمی کنم . وقتی یک نفر 55 سال توی یک کار دوام می آورد بخاطر همین  چیزهاست نه صدا و نه هنر  بلکه اول اخلاق و دوم انضباط . این دو موضوع را من خیلی رعایت نمودم.


در استودیو مولن روژ شایعه شده بود که والی زاده هم آنگاژه دماوند شده . یک هنرپیشه بود به نام ریچارد بیمر که در داستان وست ساید بازی میکرد این ریچارد را همیشه من میگفتم،  او نقش اول مقابل ناتالی وود را بازی می کرد.
ایرج دوستدار از دوستان صمیمی برادر من (پرویز پدر خسرو) بود. در تئاتر گیتی باهم کار میکردند گفتند والی زاده را بیاوریم در داستان وست ساید حرف بزند که دیگر آنگاژه استودیو دماوند نباشد که همه رل ها را بگوید. ایرج دوستدار من را دعوت کرد به استودیو مولن روژ تا در داستان وست ساید حرف بزنم ریچارد را کاووس گفت. جرج چاکریس را هم مقامی میگفت . راس تاملین رو را  فریبرز میگفت . چند تا جوان دیگر هم بودند که یکی را بهروز وثوقی میگفت . پدر اینها را دادند به من بگویم. همان که کافه دارد. 

وقتی من را دعوت کردند تصور می کردم حتماً ریچارد را به من میدهند. وقتی رفتم دیدم کاووس را برای این نقش در نظر گرفته اند. خوب من اصلا ناراحت نشدم. چون کسی که از من پایین تر باشد این نقش را نگفت بلکه کسی این نقش را گفت که از من بالاتر بود  و پیشکسوت من بود.  صدای آن موقع من خیلی جوان تر بود ولی بجای یک پیرمرد صحبت کردم . آنها با خودشان گفته بودن که من حتماً اعتراض میکنم ولی دیدند  که نشستم و نقش پیرمرد را گفتم .

بهروز با آن صدای نخراشیده اش بجای یک جوان صحبت کرد اما به من نقش یک پیرمرد را دادند. میخواستند من را  امتحان کنند. می خواستند ببینند این والی زاده کیست؟  بعد دیدند من اهل این حرفها نیستم . بروید ببینید که صدای من هنوز در فیلم هست . که  زد و این فیلم دوباره دوبله شد و من اینبار (در دوبله دوم) بجای  ریچارد بیمر صحبت کردم. این بود که حق به حق دار رسید . البته دوبله مجدد را ایرج دوستدار  دوبله نکرد و بعد از آن  ماجرا بود که در تمام فیلم های ایرج دوستدار من صحبت کردم و  تازه فهمیدند که ماجرای آنگاژه بودن من در استودیو دماوند صحت ندارد.

[تصویر: 14534034122.jpg]

کاووس میدانست که من بهروز (وثوقی) را  وارد عرصه سینما کردم  او در همان ایام همین فیلم خداداد را بازی کرد و یک پلان داشت .و  بعد از آن بهروز فیلم صد کیلو دادماد را بازی کرد و بعداً هم گل گمشده را با هم بازی کردیم .یک شب من ،کاووس و بهروز وثوقی سه نفری با هم رفتیم کاباره شکوفه نو .منزل ایرج در داوودیه بود و کاووس و ایرج و مادرش در یک خانه با هم زندگی میکردند کاووس آدم درویش و با مرامی بود وقتی داشتیم به منزل برمی گشتیم بهروز بخاطر بازی در یک پلان که بواسطه من بوقوع پیوسته بود کمی برای کاووس  ژست گرفت از طرفی کاووس هم بعد از  فیلم وست ساید عاشق مرام من شده بود. مثل فری (فریبرز دوستدار) که هنوز هر وقت از خارج به ایران می اید  اول از همه سراغ من را می گیرد و پیش من می اید.


 من آن موقع  تازه یک ماشین فورتانوس سفید خریده بودم و داشتم کاووس را میرساندم منزلشان در  داودیه و بعد هم تصمیم داشتم بهروز را برسانم منزلش در سرسبیل  و خودم هم چهارصد دستگاه ژاله زندگی می کردم .بعد کاووس توی راه شروع کرد بهروز راخراب کردن و کلی سر به سرش گذاشت .کاووس کاری کرد که بهروز تا رسیدن به درب خانه اش گوله گوله اشک میریخت . کاووس یه هیکل کوچک با قدی کوتاه داشت و قصد داشت به بهروز بفهماند که من میدانم که والی زاده تو را به سینما برده و من میدانم والی زاده تو را به دوبله معرفی کرده پس جلوی من از این ژستها نگیر و از این کارها با والی زاده نکن . 

خلاصه اینکه شوخی شوخی اشک بهروز را درآورد و رفت خانه . کاووس خیلی هم جیگر دار بود وقتی شما هملت رو میبینید هیچکس نمی تواند هملت رو آنطوری صحبت کند. منهم میتوانم هملت را صحبت کنم  ولی هیچ وقت به زیبایی کاووس نمیشود. یک چیزهایی ماندنیست. ما مثل حافظ سعدی و بوعلی سینا دیگر نداریم کاووس هم  همچین آدمی بود . کاووس با ایرج کار میکرد و از تئاتر آمده بود و ابهتی داشت ،همه از او حساب می بردند.

[تصویر: 14534034121.jpg]

کاووس مرگ غم انگیزی داشت. یک شب با امیر هوشنگ قطعه ای و برادرش فریبرز می روند بیرون برای تفریح ...... صبح همانروز من و منوچهر نوذری برای دیدن فیلم گنج قارون رفته بودیم سینما اونیورسال در میدان انقلاب فعلی.
استودیو کاسپین در خیابان وصال شیرازی بود و به سینما هم خیلی نزدیک بود. از استودیو کاسپین آمدند به سینما و خبر فوت کاووس را به من و نوذری دادند. خلاصه ما سینما نرفتیم .نوذری خیلی با خانواده دوستدار قاطی بود او حتی اسم پسرش را ایرج گذاشت . قرار بود خواهر نوذری را هم به کاووس بدهند اما  کاووس گفته بود  محبوبه حیف است و با من خوشبخت نمی شود.


در مورد فریبرز دوستدار چرانقش های بزرگ نمیگفت. آیا مگر نه اینست که برادر ایرج دوستدار بود، چرا ایرج نقشهای بزرگ به او نمیداد؟

فری کمی مغرور بود . برای اینکه زیاد زیر سایه ایرج قرار نگیرد و نگویند چون برادر ایرج است نقشها را به او می دهند زیاد قاطی نمیشد و این آخری ها هم بیشتر ترجمه میکرد . انگلیسی و آلمانی را خوب حرف میزد.  ایندفعه که آمده بود (تابستان 93) چندتا نقش را گفت و چند تا هم نریشن صحبت کرد. آنزمان با ایرج کار نکرد . آمد بیرون و در استودیو کاسپین کار کرد .تقریبا هشت یا حدود نه سال پیش ما بود .


در مورد دیالوگ های پس گردنی (با یادی که از ایرج دوستدار شد) نظر شما  چیست؟

چند تا نقش در هالیوود بودند غیر از این چند نفر هر کسی حرف میزد به درد نمیخورد. یکی جان وین و یکی جری لویس و یک هم نورمن بود افضلی جای نورمن بد گویندگی نکرد ولی زرندی نمیشد بعد از فوت زرندی چند تا از نورمن ها را افضلی صحبت کرد. مهم این بود که ایرج با این دیالوگها مردم را جذب کرده بود. ایرج وقتی می گفت لا اله الا الله هیچکس نمی توانست مثل او آن را بگوید. دیگران هم گاهی می گفتند اما ایرج یک جور دیگری می گفت.

همسر ایرج دوستدار هم در دوبله بود.

بله به مدت یک ماه در دوبله بود که ایرج ترجیح داد در خانه باشد تا در استودیو.   

از سیروس جراح زاده بگوئید ؟

بیشتر مدیر دوبلاژ بود در شاهین فیلم دوبله میکرد و فیلم های بزرگی هم دوبله کرد وقتی من رفتم شاهین فیلم منصور متین و جراح زاده مدیر دوبلاژ بودند. در انجا منصور متین  بجای ریچارد برتون صحبت میکرد به او  میگفتیم متین برتون . رلهای خوبی هم گویندگی کرد.  هنرپیشه بود و از هنرپیشه های قدر تئاتر لاله زار بود فیلم در بارانداز در شاهین فیلم دوبله شد مدیر دوبلاژ آنهم متین بود .


در مورد حسن عباسی هم برایمان بگوئید؟

خوب همه شما میدانید که حسن عباسی لورل را در مجموعه لورل و هاردی حرف می زد. البته  جری لویس را هم اولین بار او میگفت و بعدها قنبری بجای جری لوئیس صحبت کرد. قبل از نسل ما و بعد از نسل اول بود . چند فیلم هم در اطلس فیلم بازی کرد. از دوبلورهای خوب ما بود  و صدای خوبی هم داشت . طنز را هم خوب میگفت. اما متاسفانه اعتیاد بسیار بسیار شدیدی داشت و عاقبت کار دستش داد.


در مصاحبه ای گفته اید سرعت در کار دوبله باعث پایین  آمدن کیفیت دوبله نمیشود ! واقعا به این گفته اعتقاد دارید؟ (ماهنامه فیلم)

ما نباید ماشینی بشویم. اگه قرار است منهم مثل ماشین باشم دیگر فایده ندارد. جمله را باید کامل بگوئیم نه اینکه تیکه تیکه گفته شود. بخاطر این مسئله دوبله هیچوقت اوج نمیگیرد. حالا چرا تند تند؟ چون گوینده باید سریع بگوید و برود سر کار دیگری و خرجش را در بیاورد. من هیچ وقت این کار را نمیکنم اگر همکار بغل دستی من هم  این کار را بکند به او تذکر میدهم و می گویم کار خودت را خراب نکن چون این هنر دوبله نمیشود .
روزهای اول من و بهروز ساعت ها نشستیم تا آقای کسمایی گفت بیا این جمله را بگو بهروز می گوید دانشگاه من آن هفت سالیست که در دوبله بودم.


ادامه در پست بعدی ...

[تصویر: 14528129701.jpg]
(آخرین ویرایش در ۱-۱۱-۱۳۹۴ ۱۰:۵۴ عصر توسط: برو بیکر.)
۲۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
6 ساعت گفتگوی بی پرده واختصاصی انجمن سینما کلاسیک با منو چهر والی زاده (دیماه 94) - برادران لومیر - ۲۶-۱۰-۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی