وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: اخبار, رویدادهای, رادیو, تلویزیون,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون
نویسنده پیام
بنیانگذار و مدیرکل انجمنها
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:181
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه
دلنوشته من
شماره کاربری : 2
ارسال: #8
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون
سریال کیمیا از آن دست سریالهائی است که همه چیز دارد و در عین حال هیچ ندارد.
یک داستان بی سروته (که گوئی هرگز پایانی نخواهد داشت) ، با بودجه ای کلان ( که سیما از پول این ملت خرج میکند) ، با یک دوجین بازیگر (که همگی سرگردان فیلمنامه ای بی هدفند) ، با چند میلیون بیننده (که هرشب خود هم نمیدانند دنبال کدام داستان و کدام قهرمان هستند).

روایت زندگی آدمها اگرچه شالوده اصلی همه فیلمها و سریالهاست اما اگر خود زندگی (آنگونه که هست) تبدیل به فیلم شود کوچکترین جذابیتی نخواهد داشت. آنچه به یک فیلم جذابیت میدهد پالایش داستان یک زندگی ، ایجاد تعلیق ، بردن داستان در مسیری غیرقابل پیش بینی ، ایجاد ضرباهنگ ، بازی با احساسات بیننده ، استفاده از نمادها و عناصر و غیره است که ما آنرا سینما می نامیم. اینکه یک دوربین را بکاریم و از داستان زندگی یک نفر فیلم بگیریم و بعد آنرا مونتاژ کنیم و بگوئیم 30 سال زندگی یک نفر را یک سریال 100 قسمتی کرده ایم و ملت بیائید تماشا کنید اسمش سینما نیست . حتی اگر این داستان پر از قصه و انواع آدمها باشد.

در کیمیا همه آدمهای بد محکوم به نابودی و مرگ هستند  و همه آدمهای خوب محکوم به ماندن (حتی اگر اسیر شوند ، حتی اگر زیر توپ و تانک روند ، حتی اگر از کوه سقوط کنند ، حتی اگر با تریلی تصادف کنند ). در کیمیا گذشت زمان فقط موی آدمها را سفید میکند و عینکی بزرگ بر چشمها می نشاند. نه صداها پیر میشوند ، نه پوستها چروک می افتد ، نه کمرها خمیده میشود ... داستان هرگز یک دست نیست. حتی تو در تو هم نیست. حتی داستانها موازی هم نیستند. بارها داستان به انتها میرسد و با یک پیچ و یک عنصر باقیمانده 30 قسمت دیگر به سریال اضافه میشود. فرخ مرده زنده می ماند تا 50 قسمت دیگر به سریال اضافه شود که در نهایت همین آدم چه کند؟ هیچ. بیاید و زندگی دخترش را ببیند و بعد سرش را بگذارد و بمیرد. وقتی شخصیتی براساس فیلمنامه زنده می ماند ، در پس این زنده ماندن باید کاری ناتمام تمام شود. کدام کار فرخ پارسا با بازگشت او تمام میشود؟ تحویل چند سند و مدرک و شمش طلا چه دردی از چه کسی دوا کرد و یا مثلا اهمیت آنها چه بود جز آنکه فقط گفته میشد مهم است! کدام کار پسر در بند و اسیر با بازگشتش تمام میشود و اصولا فیلمنامه، اینها را برای چه هدفی زندگی نگه میدارد؟ که فقط بازگردند تا کیمیا و خانواده از زنده بودنشان خوشحال شوند؟! این مشکل فقط مختص سریال کیمیا نیست، فلاکت و سردرگرمی تمام فیلمنامه های ایرانی است.

کیمیا حتی مفاهیم عشق را هم به مسخره میگیرد. خانواده را هم به چالش می کشد و آنرا محیطی میداند که میشود براحتی آنرا از هم پاشید. حتی بخاطر یک ظن. حتی ظن درست. میتوان براحتی به کسی گفت بله و سپس گفت نه.نه تابی و نه تحملی. نه سوختنی و نه سوزاندنی. کیمیا داستان عشق هایی بادکنکی است که تحت تاثیر همه چیز میتواند باشد و از هربادی متاثر شود جز دل. داستان کیمیا پر از اغلاط فیلمنامه ای است. خواهر آرش که از او متنفر است چرا باید در فراری دادن آزاده به او کمک کند؟ آیا به این خاطر که چون بد است و بدها باید در پایان ، همه هوای هم را داشته باشند کنار او باشد؟ یک دختر از ژن مردمان جنوب بنام آزاده ، چطور میشود که در پس از 20 سال، سیمایش تبدیل به یک دختر دو رگه فرانسوی - ایرانی میشود که به تبع داستان باید چهره اش جذاب هم داشته باشد تا به مظلومیت او هم کمک کند؟! فیلمنامه نویس های امروزین ما متاسفانه حتی نشانی از فیلمنامه نویسان کهنه کار نسل قبلی هم ندارند چه رسد به اینکه ایده های جدیدتر را در پس  داستانهائی جذابتر بیان کنند. سعید مطلبی بعنوان یکی از فیلمنامه نویسان نسل قبلی سینمای ایران هنوز زنده است. او پیش از انقلاب اکثر فیلمنامه های ایرج قادری را می نوشت. بسیاری از فیلمهای پرفروش تاریخ سینمای ایران کار اوست. این شخص براحتی میتواند شما را درگیر داستانی کند که هرگز نتوانید از فکر به آن و ادامه آن خلاص شوید. او در سالهای اخیر داستان سریال ستایش را نوشت که هنوز هم ادامه دارد. قدرت کلام او و بهره گیری از ادبیات کهن بسیار قوی است و ... به شخصه فیلمنامه های او را هم تایید نمیکنم چون شخصیتهای امروزینش هم نخ نما و کهنه هستند و سبک ایجاد یک خط فرضی که همه آدمهای خوب یک طرف آن هستند و آدمهای بد طرف دیگر در کارهای وی بارز و آشکار است ( اصولا هیچ فیلم نامه نویسی در تاریخ سینمای ایران زاده نشده ک بتواند داستانی خلق کند که در ته داستان ما متوجه شویم کسی که از ابتدای داستان ما او را انسانی بد میدانستیم خوب بوده است و یا بالعکس. آدمها در فیلمهای ایرانی اگر هم قرار باشد عوض شوند در ته قصه و موقع مرگ عوض شده توبه میکنند ، نه اینکه بیننده نداند او پیش از این بد بوده یا خوب. در فیلم های ایرانی از ابتدا تا پایان فیلم خط کشی گذاشته میشود و آدمهای خوب یک سمت خط کش قرار میگیرند و آدمهای بد طرف دیگر این خط کش) . با اینهمه فیلمنامه نویسانی مثل سعید مطلبی آنقدر باهوش هستند که برای داستان خود قهرمان خیالی بسازند و این قهرمان را در حوادث مختلف داستان خود سردرگم کنند ، بیازمایند و به چالش کشند تا خود بیننده قضاوت کند که این شخصیت تا چه حد خوبست و تا چه حد بد. اما در داستانی مثل کیمیا ، فیلم نامه نویس و کارگردان آنقدر دچار سردرگمی هستند که حتی خود هم نمیدانند شخصیتی مثل آرش را آیا میتوان خوب دانست یا بد. این ندانستن از آن جهت نیست که بخواهند یا بلد باشند شخصیتی خاکستری خلق کنند بلکه بدان جهت است که هرگز نمیدانند و نمیتوانند حتی مطابق با همان خط کش قدیمی فیلمنامه نویسی در ایران آرش را کجای این خط کش قرار دهند.

کیمیا با تمام کاستیها در یک فاکتور موفق است. صحنه های جنگی این فیلم بشدت دیدنی و خوب از کار درآمده. پش از این حتی در کار کارگردانان قهار سینمای جنگ در ایران (مانند حاتمی کیا یا ملاقلی پور و یا حتی در تک فیلمهایی که در این بخش تهیه شده اند : مانند کیمیای درویش) به این زیبائی شاهد صحنه های جنگ در داخل شهر نبوده ایم. صحنه به اسارت گرفته شدن برادر کیمیا (در زمانی که به گل و گلای افتاده) مرا یاد صحنه ای عجیب از جنگ انداخت که نقاشی آن سالها روی دیوارها بود. کودکی با لباس جنگ و سربازی (حدودا 15 تا 20 ساله) که داخل گل و لای بود و سر و سینه و یک دستش را بالا آورده بود و کمک میخواست و اسلحه روی زمین و در دستانش بود (یا چیزی شبیه به این). این صحنه دقیقا در لحظه اسارت برادر کیمیا نشان داده شد و کار فوق العاده ای بود. صحنه ها فریم به فریم با واقعیت ها و عکسهای جنگ در دل خرمشهر مطابقت داشت و سریال کیمیا از این جهت میتواند یکی از فیلمهای خوب سینمای جنگ به حساب آید.

[تصویر: 14533535461.jpg]

 

 
(آخرین ویرایش در ۱-۱۱-۱۳۹۴ ۰۹:۰۴ صبح توسط: منصور.)
۱-۱۱-۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ صبح
مشاهده سایت این کاربر یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - شهرزاد - ۷-۱۰-۱۳۹۴, ۱۲:۱۳ صبح
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - شهرزاد - ۱۴-۱۰-۱۳۹۴, ۰۱:۲۱ صبح
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - شهرزاد - ۳۰-۱۰-۱۳۹۴, ۱۱:۳۹ عصر
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - منصور - ۱-۱۱-۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ صبح
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - شهرزاد - ۹-۳-۱۳۹۵, ۱۲:۵۶ صبح
RE: اخبار و رویدادهای رادیو و تلویزیون - شهرزاد - ۲۴-۳-۱۳۹۵, ۰۵:۱۵ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی