وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: با, جلال, مقامی, از, دیدنیها, تا, نادیدنیهای, یک, صدای, جاویدان, ساعت, گفتگو, آذر, 1394,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
با جلال مقامی از دیدنیها تا نادیدنیهای یک صدای جاویدان - 4 ساعت گفتگو آذر 1394
نویسنده پیام
صاحب سینما
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:24
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه مهدی آژیر
دلنوشته من به همگان نیکی کن تا نیک ببینی
شماره کاربری : 1
ارسال: #2
RE: از نادیدنیها تا دیدنیهای یک صدای جاویدان (مصاحبه اختصاصی با جلال مقامی آذر 94)
مصاحبه با استاد جلال مقامی پیشکسوت گویندگی فیلم در ایران که توسط آقایان منصور ، بروبیکر ، اسپونز و پدرام بشکل اختصاصی در پنجم آذرماه 1394 در مهرشهر کرج برای انجمن سینماکلاسیک (cinemaclassic.ir) انجام شده است.
در این گفتگوی 4 ساعته (برخلاف مصاحبه های معمول جناب مقامی که توسط افرادی ناآکاه به دوبله انجام میگیرد و عمدتا به برنامه دیدنی ها و چند اثر مشهور دوبله از ایشان اکتفا میشود) به نکات ناگفته ای از ایشان و آثارشان اشاره میگردد که تاکنون در هیچ من
بعی بدانها اشاره نشده است و برای اولین بار آنها را در سینما کلاسیک می شنوید و می خوانید.

-----------------------------------------------------------------------------------

-از احساس خود پس از دیدن کلیپی که یکی از دوستان ما به نمایندگی از انجمن سینماکلاسیک از ترکیب برخی آثار شما ساخته بودند بفرمائید

یک حس نوستالژی.  که برگشتم به چهل ، پنجاه سال پیش، تا همین اواخر. یاد دوستانی افتادم که بعضی از آنها به رحمت خدا رفته و بعضی هم دوبله را رها کرده اند که درحال حاضر از آنها بی خبرم ; یاد خودم که زمانی پر انرژی بودم و علاقمند به کار... و این بیت بیادم آمد که ( استاد آهی میکشد) : از صدای گذر آب چنان فهیمدم  /  تند تر از آب روان عمر گران میگذرد  یعنی بعد از دیدن این کلیپ با خود میگویم ای داد از  50 سال پیشی که این فیلم را دوبله کردم و به این سرعت از 20 سالگی رسیدم به مرز 75 سالگی ، اینها را بیادم آورد ... و واقعاً ممنون از شما

-تاریخ تولد خود رابه صورت دقیق بفرمایید؟ در هیچ منبعی به روز تولد شما اشاره نشده است.

12 مرداد 1320 

-از سال های اولیه ورود به دوبله بگوئید.

در سالهای اول ورودم که هنوز دیپلم نگرفته بودم بیشتر در شیفت دوم و سوم کار (3 تا 11 شب) دوبله میکردم.در آن روزها دوبله در سه نوبت انجام میشد : یک نوبت از 9 صبح تا یک بعدازظهر، یک نوبت از 4 تا 8 شب و نوبت بعدی از 8 تا 11 و گاه 12شب .  در طول روز و معمولا صبح ها هم مدرسه میرفتم ، بعضی اوقات موقع زنگ ورزش یا نقاشی از مدرسه به دوبله میرفتم که حدود دو یا سه سال طول کشید و در استودیو عصر طلایی با آقای رضا کریمی شروع کردم.

-استودیو عصر طلائی در کجا قرار داشت؟

خیابان فیشرآباد (سپهبد قرنی فعلی) ، که توسط برادران کردوانی مدیریت میشد . در آنجا ، هم فیلم ایرانی میساختند و هم فیلم ایرانی و فرنگی دوبله میکردند.
اولین جمله ای که گفتم در فیلم ننه زی زی به آفریقا می رود (به مدیریت رضا کریمی در استودیو عصر طلائی) بود . اولین دستمزدی هم که گرفتم در فیلم فرنچ کان کان به مدیریت احمد رسول زاده بود که رسول زاده 150 تومان آنهم اسکناس 5 تومانی بعنوان دست گرمی به من داد و همه آن را به مادرم تقدیم کردم و اولین نقش اول هم در فیلم عروس به مدیریت هوشنگ بهشتی در استودیو دی سی ای بود .

-اولین فیلمی که دوبله کردید فیلمی صامت از لورل و هاردی بود . در این مورد توضیح دهید

در استودیو دماوند (بالاتر از میدان محسنی در کوچه ای فرعی) که استودیویی بسار مجهز بود و تا الان همچین استودیویی درست نشده و نخواهد شد مدیر استودیو آقای روبیک گربگوریانس (معروف به روبیک دماوند) یک فیلم صامتی از لورل و هاردی به من داد و گفت با همین میان نویس ها برای آنها دیالوگ بنویس . با یک مداد و یک پاک کن و یک مداد تراش نشستم پای مویلا و در طول 8 تا 10 روز برای این فیلم صامت دیالوگ نوشتم . از عزت اله مقبلی و حسن عباسی هم دعوت کردم که در این فیلم صحبت کنند، از همفکری آنها هم استقبال کردم.. یادم میاید که آقای مقبلی گفت: براوو ، اصلا معلوم نیست که این کار رو چطوری انجام دادی . از آنجا که فیلم، فیلمی کمدی بود من هم با توجه به خود فیلم ، دیالوگ ها رو کمی شیرین و طنز کردم، در دوران دبیرستان زیاد فیلمنامه و نمایشنامه مینوشتم. البته آن موقع در سطح سواد خودم دیالوگ نویسی برایم راحت بود  و از دهه چهل که بیست و سه چهار سالم بود فیلم های زیادی دوبله کردم ایرانی و فرنگی .البته آقای روبیک هم خیلی خوشش آمد و گفت تو که با این میان نویس ها این فیلم را به این شکل دوبله کردی  طبیعی است فیلم های فرنگی را هم براحتی میتوانی دوبله کنی.

اوجودیکه شما قدرت تیپ سازی خوبی در دوبله داشتید و بطور مثال در الماسها ابدی اند با تیپ تری توماس صحبت کردید یا در بسیاری از فیلمها بجای پیرمردها گویندگی کردید اما بجای شخصیتهائی که صحبت کردید - از رد فورد بگیرید تا بلموندو - تماما با یک لحن و یک صدای مشخص بهره جستید ، طوری که اگر دو یا سه بازیگر که با صدای شما مشهور بودند همزمان در یک فیلم حضور داشتند شما مجبور میشدید صرفا بجای یکی از آنها صحبت کنید، مانند فیلم شکست که بجای عمر شریف صحبت کردید و بلموندو را زمانی گفت. چرا هرگز نخواستید بجای هریک از اینها با تیپی خاص صحبت کنید؟
من در فیلم تشریفات به جای رضای حسن مطرب لحن خاصی دارم و بجای توحید لحنی دیگری انتخاب کردم . اینها همه به بازی هنرپیشه بستگی دارد . در فیلم بوچ کاسیدی و ساندانس کید بجای رابرت ردفورد من با لحنی لاتی صحبت کردم .
اگر می بینید اسماعیلی در هزاردستان به جای 4 نفر صحبت میکند علت اینست که اینها هر کدام یک کارکتر جدا از هم هستند. در فیلمی دیگر بعنوان مثال اکبر عبدی با  تیپی خاص بازی کرده و یا مشایخی جور دیگری بازی کرده و یا 
کشاورز طور  دیگری بازی کرده که میتوان برای آن تیپ ساخت که در آنجا مثلا اسماعیلی مجبور است که با آن لحن بجای اکبر عبدی صحبت کند.  من در یک فیلم جای یک پیرزن صحبت کردم. کسانی که من به جای آنها صحبت میکردم همگی یک تیپ  بازی می کردند مثلاً رابرت ردفورد،  جیمز گاردنر، استیو مک کوئین اینها همه جوان بودند و ساده و عادی بازی میکردند،نمونه ای دیگر اینکه تری توماس و پیترفالک را قبلاً هر دو را منوچهر اسماعیلی گفته بود ، سر دوبله مجدد فیلم دنیای دیوانه دیوانه دیوانه  که بنا به دلایلی خواستند دوباره دوبله کنند من از منوچهر اسماعیلی خواستم که حضور پیدا کنند. ایشان هم به هردلیل بهانه آوردند که وقت ندارم و افلان مبلغ پول درخواست کردند .... مجبور شدم خودم هر دو نقش را بگویم وطوریکه خود اسماعیلی باور نمیکرد که به این خوبی گفته باشم و اینها همه بستگی دارد که آن هنرپیشه چطور بازی کرده باشه. مصطفی طاری در فیلم بی پناه نقش یک معتاد را بازی کرده بود و من جای ایشان با لحن یک معتاد صحبت کردم. ودر صحنه ای که  توی اتاقک با بچه خود صحبت میکند، من در دوبله واقعاً گریه کردم.
-شما آنقدر نجابت داشتید که با وجود مدیر دوبله بودن (در اکثر موارد) به احترام گوینده یک نقش خاص و بازیگری خاص ،  بجای آن بازیگر صحبت نکردید و از گوینده مورد نظر دعوت کردید. اما دیگران بجای نقشهائی که شاخص شما بود با بهره گیری از هر فرصتی و بعنوان مثال بجای ردفورد ، عمر شریف ، بلموندو و دیگران صحبت کردند . نظرشما در این مورد چیست؟

شما کدام را تایید میکنید؟معتقدم نقشی که مال گوینده خاصی است در دوبله فقط باید از او استفاده کنیم . باید به حافظه شنیداری بیننده احترام گذاشت ولی به هر صورت سلیقه آن همکاران هم گاهی این شکلی است.

-نظر شما در مورد همکاران سابقتان که در حال حاضر در شبکه های ماهواره ای فعالیت دارند چیست؟

من اصلاً در خانه ماهواره ندارم ولی تا آنجا که کارهای آنها را در منزل آشنایان دیده ام ، بد نیست.

-از منوچهر زمانی خاطره ای دارید؟

منوچهر زمانی هم مدیر دوبلاژ بود و هم صاحب فیلم بود و فیلم تهیه میکرد و خرید و فروش فیلم هم داشت و در خود ایتالیا هر فیلم ساخت (ولکان خدای هرکول) و جز اولین کسانی بود که در ایتالیا فیلم دوبله کردند به همراه همسرشون .صدایی بسیار شیرین و جذابی داشت و خیلی تبحر داشت در سینک گفتن و حاضر شدن و در بداهه گویی هم بسیار توانمند بود و بیشتر، فیلم های کمدی یا فیلم هایی که میشد در آنها متلک (پس گردنی) اجرا کند را دوبله میکرد.

-فتح اله منوچهری (فرود فولادوند) چطور؟

گوینده خوبی بود ولی متاسفانه کاری که نباید را کرد (هجرت از ایران و ... )

-مشخصا نظر شما در مورد تحریف در دوبله چیست؟

اگر لازم باشد اشکالی ندارد ولی اگر بی دلیل تغییری صورت گیرد نه، مثلاً تمام شیرینی و استقبال از  فیلم های جان وین به همان مزه پرانیهای ایرج دوستدار است. در اولین فیلمی که توسط دوستدار از جان وین دوبله شد (افسانه گمشدگان) این فیلم چیز خاصی نداشت ، نه اکشنی نه هیچی . نوعی وسترن بود ولی نه از آن  دسته وسترن هایی که در آن تیراندازی خاصی صورت گیرد و درگیری باشد ، این فیلم با آن بداهه گویی های ایرج دوستدار و دیالوگ نویسی های او و دوبله اش استقبال شدیدی شد به همین دلیل هم تمام فیلم های جان وین (حتی فیلمهائی که در آنها بیست ساله بود ) تماما از انبار کشیدند بیرون و دوبله کردند برای اینکه فروش کند. اینها از نظر من اشکالی ندارد . ولی اگر فیلم جدی باشد نه.

[تصویر: 14488583296.jpg]

-خود شما در دوبله تحریفی صورت دادید؟
بله، تحریف داریم تا تحریم. مثلاً سریال مارکوپولو .مارکو می آمد در بیت المقدس و نامه میداد به پاپ اعظم و میگفت که مسلمانان چنین اند و  چنان می کنند و بد و بیراه به مسلمانها سرمیداد ...  اگر این کار را نمیکردم بطور کل این سریال مجوز پخش نمیگرفت.
-از گوینده های این سریال بگوئید.

خسرو خسروشاهی ، ایرج ناظریان ( بجای برت لنکستر) ، ناصر طهماسب ، عزت اله مقبلی ، پرویز بهرام و ... کلاً گوینده های خوبی دعوت کردم .

-نظر شما درخصوص گوینده های جدید چیست و اینکه آیا امیدی هست که در دوبله به روزهای اوج برگردیم؟

ببینید بحث زیاد میشود کرد در این رابطه . دورانی که ما دوبله را شروع کردیم آغاز دوبله بود.  با فیلم های بزرگ کمپانی ها. این فرق می کند. برباد رفته، یک اثر ادبی بود یا خوشه های خشم، جنگ و صلح، دکتر ژیواگو . این ها همه اثر ادبی بود، کتابش حاضر بود و با فیلم های چینی و کره ای و ژاپنی فرق می کرد . یا حتی با فیلم های اکشن دزد و قاتل الآن. دوبلور های امروزی چنین فیلمهائی در اختیار ندارند . اصلا نیست. بله، وقتی من جای یک اثر ادبی حرف می زنم نمی توانم بد حرف بزنم. مجبورم. کاراکتر این شخص توی کتاب معلوم است همه هم خوانده اند و می دانند. بانوی بزرگواری می گفت : ما آثار ادبی بزرگ جهان را برای اولین بار با صدای شماها خوانده ایم .  یعنی رفته سینما برباد رفته یا خوشه های خشم یا دور از اجتماع خشمگین را دیده که این ها از آثار برجسته ترین نویسنده ها بود مثل جان اشتاین بک، ماکسیم گورکی و تولستوی و ... همه آثار برجسته جهان تبدیل به فیلم می شد و می آمد . الان خیلی از آثار ادبی را عوض می کنند ولی آن موقع نمی شد، مثلا جنایت و مکافات داستایوسکی را اگر کسی عوض میکرد توی خیابان پدر آدم را در می آوردند. آقای فراستی گله هایشان در همین زمینه هاست.
 
 -میتوان به تحریف خسروشاهی در دوبله مجدد بعداز ظهر سگی اشاره کرد که موضوع دوجنسگی یکی از شخصیتها و هدف اصلی از سرقت بانک را بطور کامل عوض کردند . چیزی که در دوبله اول همین فیلم خود ایشان رعایت کرده بودند .
 
مگر می شود؟ دست ما نیست . اگر آن طور می گفت فیلم اصلا پخش نمی شد
 
 -این موارد را ممیزی می کنند و بعد برای دوبله دست شما می دهند؟
 
نه به آن شکل. بعد از این که فیلم ترجمه می شود ترجمه را به گروهی از ویراستاران می دهند و آن ها اشاره میکنند که مثلا این جمله باید تعویض شود یا احیانا سر نخی هم به ما می دهند که مثلا در این زمینه دقت شود.
 
-شما در بوچ کاسیدی و ساندانس کید همراه با جلیلوند و رضائی هرچه توانستید گفتید مثلا  واه واه یارو زهره ترک شد! ، تو نمیری باس بره حموم .  یا مثلا  تو نمیری اون خیلی فرزه میزنه شیشه عمرتو می شکنه!   یا ... اینها را مترجم نوشته بود یا کس خاصی شما را مجبور کرده بود اینگونه صحبت کنید؟
 
ببینید ترجمه خود دیالوگ ها حتما چیزی در همین زمینه ها بوده است. در فیلم های فرنگی این قدر این اصطلاحات و ضرب المثل ها هست که ما باید فارسی بکنیم یا توی فیلم های آمریکایی مثل ریگ به یکدیگر فحش می دهند بنابراین وقتی ما آن را ایرانیزه می کنیم باید بجای این کلمات چیزی بگوییم. مثلا ما در زبان فارسی می گوییم : میخوای منو سیاه کنی؟ ما خودمون زغال فروشیم . این در فارسی یک ضرب المثل است. حالا در انگلیسی یا آمریکایی یا هر زبانی از این جور ضرب المثل ها دارند. ما اگر عین کلمه به کلمه آن را بگوییم مردم ما نمی فهمند. باید در فارسی چیزی پیدا کنیم و جای این اصطلاحات استفاده کنیم.
 
-آقای دوستدار هم توی یکی از مصاحبه ها گفته بود که چرا در شما آلاسکا گفتی « یا قمر بنی هاشم »؟ او گفته بود : هنرپیشه در اینجا می گوید: یا عیسی مسیح. و چون شنیدن اسامی الهی باهم توفیر ندارد فرقی نمیکند یا عیسی مسیح گفته شود و یا  یاقمر بنی هاشم.
 
نه این غلط است. این درست نیست.
 
- لا اله الا الله را هم توی ریو براوو  و خیلی فیلمهای دیگر گفته است
 
نه این درست نیست. حتی توضیحش هم قابل قبول نیست
 
-خاطرتان هست هم دوره ای هایتان چه کسانی بودند که همزمان با شما به دوبله وارد شدند؟
 
بله. جلیلوند، اسماعیلی، حسن عباسی، کاووس دوستدار، عطاءالله کاملی، رسول زاده، ایرج دوستدار. فریبرز دوستدار  هم بود اما سال ها بعد از ما وارد کار دوبله شد.
 
-همسر آقای دوستدار هم در کار دوبله بود؟
 
خیلی کم. داروساز بود. توی استودیوی قبلی که آقای دوستدار بود قبل از این که فارغ التحصیل شود آقای دوستدار او را می آورد و کار دوبله هم می کرد.
 
-خانم سیمین دخت احساسی هم بود؟
 
بله. دکتر بود گاهی می آمد. صدای فوق العاده خوبی داشت.
 
-آقای جمشید مهرداد هم دوبله می کرد؟ قبل از این که منوچهر زمانی بجایش صحبت کند.
 
نه بعید می دانم . ببینید فیلم های فارسی صدا ندارد که توی گوشی به آدم کمک کند. باید بگردید پیدا کنید چه کسی چه چیزی گفته است؟ زیاد دوبلور موفقی نبود. همیشه خرده رل ها را می گفت.
 
-این ها را به خاطر این می پرسیم که می خواهیم یک بانک دوبله درست کنیم و صداها را پیدا کنیم
 
 آقای مهرداد  در استودیو دماوند آنگاژه شده بود یعنی ماهانه مبلغی می گرفت و  توی همه فیلم هایی که در این استودیو دوبله می شد رل های خرد می گفت. رل شاخصی نداشت که بتوانیم بگوییم در فلان فیلم به جای چه کسی حرف زده است.
 
 -شما لهجه های مختلفی در فیلم هایتان بکار برده اید : در غزل کردی حرف زده اید، در جهیزیه برای رباب بوشهری، در مرز به جای سعید راد کردی، در آلاخون والاخون اصفهانی حرف زده اید. این لهجه ها را از کجا یاد آموخته اید؟
 
از هیچ جا. نمی دانم از کجا آمده است. مرحومه تاجی احمدی می گفت گوش موسیقی تو خیلی قوی است. راست هم می گفت. من یک ترانه گوش کنم بلافاصله آهنگ آن در ذهنم می ماند. بنا براین وقتی قرار می شد کردی یا جنوبی حرف بزنم دوستانی داشتم که کرد یا جنوبی بودند یک مقدار که برایم حرف می زدند می فهمیدم که چه کار باید بکنم. مثلا در همان آلاخون والاخون ارحام صدر بازی می کرد و نادر قانع که نادر قانع را من می گفتم و ارحام صدر هم خودش بجای خودش حرف می زد. من از ارحام می پرسیدم که من چی بگویم و او می گفت که مثلا « اِز » بجای اَز باید بگویی.
 

-شما اصالت کاشانی دارید. بخاطر دارید که جایی با لهجه کاشی  صحبت کرده باشید؟

یک سریال بود که آقای بهرام زند دوبله میکرد ،  فیلم مثلاً دوران مولانا را و دوران قدیم را  روایت میکرد وقتی شخص اول به کاشان سفر میکرد جای چند شخصیت کوچک اونجا کاشی صحبت کردم 

-نظر شما در رابطه با استفاده از لهجه در دوبله فیلم های غیر ایرانی چیست؟

نه اصلاً این کار درست نیست، مخصوصاً اگر در جهت کمدی کردن فیلم این کار انجام بدهند، من اینکار را غلط میدانم و توهین میدانم و هر کسی که این کار رو انجام بدهد اشتباه کرده.

-آقای تهامی در آستریکس و اوبلیکس این کار را کرده است.

کار اشتباهی است.

-در خصوص دوبله فیلم کوتاه روز امتحان (ساخته مجید مجیدی) توضیح میدهید؟

این فیلم 16 میلیمتری بود، مجیدی مثل  کیارستمی از مردم بومی ان منطقه برای شرکت در فیلمش استفاده کرده بود، این فیلم را من در حوزه هنری دوبله کردم، وقتی مجیدی این فیلم را به من داد گفتم مجید این فیلم اگر من بخواهم دوبله کنم با توجه به صدای اتو کشیده این دوبلورها این فیلم شما نابود خواهد شد .گفت خب چی کار کنم؟ گفتم فرصت دهید فکر کنم .  بعد از دو سه روز فکر کردن ، دیدم هیچ راهی ندارم جز اینکه از خود همین مردم برای صداگذاری استفاده کنم، گفت اینها که نمیتوانند بیایند دوبله. گفتم میدانم .اصلاً اینها نمیتوانند بجای خودشان صحبت کننند ولی من فکری دارم. نشستم تمام دیالوگ های بازیگران را ثانیه شماری کردم و همه را یادداشت کردم .این کار حدود 10 روز طول کشید، و نهایتا یک روز رفتیم سر لوکیشن ها و به اینها گفتیم بچه ها صدای این فیلم پاک شده و شما ها باید برای کمک به ما باید دوباره بازی کنید . چون صدای خودشان بود ریتم کند و تند نمیشد و حساب ثانیه ها و طول دیالوگها را داشتم. و دقیقا به همان صورت انجام شد و من هم با ثانیه شمار دقت میکردم که دیالوگ ها تند و کند نشود .

-در مورد دوبله بدوک بفرمائید 

در مورد بدوک هم همینطور .رفتیم سیستان و بلوچستان . بجای آقای کاسبی از یک دوبلور عرب عراقی به  نام عزیزی استفاده کردم.
به نظر من دوبله راهکارهای مختلفی دارد. میشود همه کاری کرد، من فیلم افق را در حوزه (هنری تبلیغات اسلامی) دوبله کردم در آنجا با شمای مدیر دوبلاژ همه جوره راه می آمدند و فقط میگفتند بگو چی کم داری؟! همه چیز برای مدیر دوبله تهیه میکردند بشرطی که  در نهایت ، کار درست از آب دربیاید .حوزه تنها جایی بود که این امکان را  به مدیر دوبلاژ میداد، و اگر من و یا همکارانم دقت کنیم میشد دوبله خوب در چنان محیطی انجام داد. مثلاً جاده های سرد را برای آقای جوزانی دوبله کردم و خود جوزانی میگفت من یه نفر اوردم که سه ماه به جبلی لهجه لری یاد بدهد

-لحنش اینطور بود : زردی اَمانَشَه بُریدَه ، کشیدَنِش دِمینِ قِبلَه ...

آفرین. همین

[تصویر: 14488583281.png]

-در فیلم دستفروش تیپ خاصی برای صدای ارواح ابداع کردید. در این مورد بفرمائید

من در یک فیلم (میس جونز) فرنگی که مستند بود و داستانش از این قرار بود که یک خبرنگاری میشنید که توی یکی از روستاهای مکزیک یک پیرزنی هست که از نظر متا  فیزیکی کارهای عجیب و غریبی میکند و این خبرنگار میرود دنبال این پیرزن ، من در یک سکانسی که این پیرزن از کلبه خودش بیرون می آمد جا خوردم . گفتم این میمونه! انسانه! گوریله! چیه؟ هر چه فکر کردم که چه کسی از خانم های دوبلور را بگذارم که جای این شخصیت صحبت کند فکرم بجائی نرسید. خانم نورالهی، خانم خیرخواه، خانم نویدی ... دیدم هیچ کدام نمیتوانند این کار را بکنند ، و من همین طور که مشغول تنظیم دیالوگ ها بودم نفسم رو به جایی که بدهم بیرون ، بصورت بالعکس دادم تو . و این صدا را  خلق کردم (استاد در این لحظه این صدا رو اجرا کردند ... و بعد هم صدای سرفه ... ) ... اون موقع هم پدر سینه ام در آمد حالا که دیگه هیچی .  ولی همین صدا را من برای فیلم دستفروش بیاد آوردم. مخملباف وقتی که دنبال یک صدای عجیب بود گذاشتم روس یکی از ارواح این فیلم ، داستانش هم اینطور بود که من توی اتاق استودیو بودم و آقایان  مخملباف   و روشن هم توی اتاق فرمان بودند. من برای دل خودم این جمله های روح را  با همین لحن گفتم و دیدم مخملباف به شیشه میزند و با اشاره میگفت کی بود؟ چی بود ؟گفتم چی کی بود؟! چی میگی بابا صداتو از پشت شیشه نمیشنوم مگر غیر از من کس دیگری هم اینجا هست؟ خلاصه اینکه گفتم آره من بودم و گفت همین را جای اروح بگو البته هفت تا 12 روح بود و هر کدام  رو با لحنی متفاوتی گفتم و اینجاست که میگویم که بازیگر مقابل باید طوری بازی کرده باشه که بتوانی با لحنی متفاوت بجایش صحبت کنی که آقای مخملباف هم پسندید .

[تصویر: 14488683721.jpg]

-دیالوگهای جالبی که مرحوم دوستدار در دهان جان وین میگذاشت آیا قبل از دوبله روی جملات فکر میکرد؟ و یا اینکه فی البداهه و بهنگام دوبله آنها را میساخت؟

نه. یادداشت میکرد. روی جملات فکر میکرد.

-و در مورد خواهر زاده شما که با مجید مظفری از دواج کرد ...

پدر خواهر زاده من (رکسانا) در کاشان هتل داشت 10 طبقه بود و ایشان هم در انگلیس تحصیل میکردند. سر فیلم لبه تیغ یا لبه آفتاب یا همچین چیزی (احتمالاً منظور تیغ و ابریشم است) آقای مظفری حضور داشت و اسکان گروه هم توی هتل پدر ایشان بود و روکسانا و مجید با هم در آنجا آشنا شدند.

-صحبت از خواهر زاده های شما شد، بفرمایید که خانم شراره حضرتی خودشان علاقمند به دوبله بودند یا شما به ایشان پیشنهاد دادید که کار گویندگی کنند؟

البته ایشان دختر یک خواهر دیگر من هستند ،  یک روزی به من گفت که دایی من علاقه دارم بیایم کار دوبله و من هم  گفتم صدایت خوب است و بیا ... البته صدای یکی از خواهر هم که فوت شد بسیار خوب بود.

-دختر شما (مرجان) ظاهراً در قبل از انقلاب در دوبله حضور داشتند مشخصا در چه فیلمهائی؟

آن موقع مرجان کوچک بود. من فیلمی کار میکردم به اسم بچه های راه آهن . یکی از چند بچه را  که در آن فیلم بودند دخترم گفت، ویک فیلم هم در حوزه که یک خبرنگار انگلیسی میامد و در مورد جبهه گزارش میگرفت بود و دخترم چون انگلیسی بلد بود گذاشتم جای این نقش صحبت کند. ولی به صورت حرفه ای نه ، کار نکرد ، و البته صدای خوب و جذابی هم داشت و یک ارثی از من و مادرش برده بود.

-درخصوص نحوه درگذشت مرحومان کاووس دوستدار و محمود نوربخش و هوشنگ مرادی اگر امکان دارد توضیح دهید.

اینها فوت کرده اند و جزیاتی ندارد  و شما هم خوب نیست وارد این مسائل شوید
البته نوربخش واقعاً سرطان گرفت و ما همه بیمارستان میرفیم عیادتش ولی در مورد  کاووس یک شب زنگ زدند و صادق ماهرو رفت پای تلفن و گفتند که کاووس فوت کرده و هوشنگ مرادی هم فوت کرده و قضیه قتل منتفی است.

-از ایرج دوستدار که ظاهراً همسایه شما بودند و همینطور حیدر صارمی اگر خاطره ای دارید بفرمایید؟

در مورد ایرج بله آن زمانی بود که ایشون کمتر به کار دعوت میشدند و ما شبها می نشستیم و از گذشته میگفتیم و ایشان از من سوال میکرد که دوبله این روز ها چطوره و ... که بعداً چند تا فیلم هم صحبت کرد، در مورد آقای صارمی ایشان من رو به دوبله معرفی کرد و خاطره ای که از ایشون دارم چند وقت قبل از مرگ در رادیو رشت کار میکرد و پیر شده بود و مثل اینکه سوی چشماش خیلی کم شده بود، البته من خود ایشان را  ندیدم ولی تلفنی با ایشون صحبت کردم و  همون جا هم فوت شد

[تصویر: 14488593321.jpg]
در فیلم من مادرم با ایشان و خانم آذر شیوا همبازی بودیم و تئاترهای ایشان را میرفتم و میدیدم با آقای محمدعلی جعفری . گروهی بودند و تئاتر کار میکردند.

-از مرحوم ناظریان بفرمایید؟ و ظاهراً اولین نشانه های بیماری ایشان بهنگام فیلمی که شما دوبله میکردید هویدا شد

خاطرات ما بیشتر همین خاطراتی است که در کار پیش میاید و یا همین سفرهای کوتاهی که به شمال میرفتیم ، فیلمی دوبله میکردیم که اسمش را بخاطر ندارم ولی خاطرم هست جان ماریا ولونته بازی میکرد و ناظریان نقش اولش را می گفت . در استودیو دماوند بود . این استودیو به گونه ای بود که پشت بام ساختمان دیگری حیاطش بود . حالش خوب نبود و رفت داخل حیاط . او را آوردیم روی تخت خواباندیمش و وقتی حالش بهم خورد سریع بردیمش پیش دوستدار. آقای دوستدار داروخانه ای داشتند که نزدیک استودیو بود و او هم ناظریان را برد مطلب دکتر جهانسوزی که مطبش کنار داروخانه خانم آقای دوستدار بود . و ایشان هم بعد از چند روز معاینه به ایرج دوستدار گفت که کبدش اوضاع خوبی ندارد  و بعد هم برای معالجه به سوئد نزد همسر و بچه هاش  رفت و ماندگار شد و همان جا هم فوت کرد . ناظریان  یکی از خوش صداترین دوبلورها بود و شخصیتی بسیار مثبت داشت.

-چرا نسبت به ثبت خاطرات خود از دوبله اقدام نمیکنید. درست مشابه کاری که بهروز وثوقی در ثبت خاطرات فیلمهایش کرد. شما در دهه 70 در ماهنامه فیلم قول داده بودید کتابی از خاطرات خود منتشر خواهید کرد.

بچه های دوبله آنقدر زندگی محدودی دارند که از صبح تا شب میایند توی اتاق های تاریک 4*3 و شب هم میروند بیرون . ولی بازیگرها با لوکشین های مختلف رو به رو میشوند  ولی ما نه، از صبح میرویم توی اتاقی  تاریک، شب هم میایم بیرون. خاطرات ما از همین استودیو هاست و سفرهای کوتاهی که با هم میرویم.

-در مورد دوبله فیلم های لورل و هادری که در دهه 70 دوبله شدند و شما مدیر دوبلاژ آنها  بودید توضیح دهید ؟ عده ای معتقدند سری جدید لورل هاردی  فاقد دوبلاژی خوب هستند.

آن تعداد فیلمی که دست من بود هیچ کدام صدا نداشت و مطمناً دوبله نشده بود که این ها همه مال بنیاد فارابی بود اگر صداهای دوبله بود خود فارابی زرنگتر بود که اینهمه خرج کند و اگر این صداها موجود بود من اصلاً این کار را انجام نمیدادم و اینکه چرا از اسماعیلی استفاده کردم فکر کردم ببینم چه کسی میتواند صدای مقبلی را تقلید کند . با خودم گفتم گوینده ای  تاپ بجاش میگذارم. که هر کس گفت چرا این شخص را گذاشتی در پاسخ بگویم اگه این نبود پس چه کسی؟ اسماعیلی استاد تیپ گویی است  ، یک روز به همراه پرویز ربیعی رفته بودم نمایشگاه کتاب . هوشنگ گلمکانی (سر دبیر ماهنامه فیلم) را دیدم. با هم صحبت کردیم. گفت این لورل هاردی ها که از تلوزیون پخش میشود را چه کسی دوبله کرده؟! گفتم من ، چطور ؟ خوب نیست؟! گفت نه یه جاهایی فلانه و جاهای دیگر بهمان .گفتم مقبلی که نیست ، فوت کرده. چه کسی را میگذاشتم بجای هاردی بهتر بود؟ بجان دخترم گفت اگر منوچهر اسماعیلی را  میگذاشتی حتماً درمی آورد .  گفتم اسماعیلی رو میگذاشتم ؟ گفت آره ، چون در اینصورت اگر مثل مقبلی نمیشد اقلا از اینی که صحبت میکند بهتر میشد ! گفتم مطمئنی؟ گفت آره . گفتم خود اسماعیلی است.

-پزشکیان بهتر نبود برای نقش هاردی؟

اگر پزشکیان رو من میگذاشتم همین حرف گلمکانی رو به من میگفت که اگر اسماعیلی رو میگذاشتی حتماً نقش را  در میاورد و در مورد همه اینها فکر میشود .در مورد هر کاری که انجام میشود فکر میکنم.  و ما هم بالاخره یک سری سیاست هایی برا خود داریم . آن موقع فارابی با هزینه استودیو ، حدود 40 تا 50 میلیون هزینه کردندبرای دوبله سری لورل و هاردی آنهم 20 سال قبل.

-شما مدیریت دوبلاژ سریال پدرسالار را بر عهده داشتید . در آن سریال به گوینده جوانی بنام کیکاوس یاکیده بجای ناصر هاشمی اعتماد کردید، آنهم در زمانی که می گفتند دربهای دوبله بسته است. علت اعتماد شما به ایشان چه بود و چرا ایشان علیرغم تجاربی که کسب نموده اند الان از دوبله فاصله گرفته اند. آیا فکر می کنید در میان نسل جدید می توان صداهایی یافت که جایگزین نسل طلایی دوبله گردد؟

من در ابتدای عرایضم اشاره کردم، دوبلورهایی که الان امده اند در بینشان افراد خوش صدا هستند مانند همین اقای کیکاوس یاکیده یا اقای افشین زینوری ، شروین قطعه ای ، بیژن علیمحمدی ، همت ، صمصامی ، اینها همه جدید آمده اند اما اینکه چرا مانند دوبلورهای قدیم معروف نشده اند علت دارد. یکی از علتهای آن عدم ساخت و عدم وجود فیلم خوب است. شما زمانی برای دیدن یک فیلم عزم خود را جزم می کردید که بروید سینما و فیلم را روی پرده عریض سینما یی مانند رادیو سیتی یا دیاموند ببینید. فیلمهایی مانند اسپارتاکوس ، برباد رفته ، جنگ و صلح ، برادران کارامازوف و ... فیلمهای عظیم آنموقع. ما با امکانات و بلندگوهای انموقع به سینما می رفتیم و می نشستیم برای دیدن یک فیلم. بنابراین بازی بازیگران آنموقع و عظمت فیلم خودبخود روی شما تاثیر می گذاشت. مردم کنجکاو می شدند که اینها فارسی حرف می زنند و چون بازیگران بزرگی هم بودند و داستان فیلم نیز یک اثر بزرگ و ادبی بود بنابراین جذب آن کاراکتر و بازیگر می شدید. الان مردم در خانه هایشان نشسته اند و فیلمها را با دستگاههای خانگی می بینند. مردم همزمان با خوردن چای و ساکت کردن بچه گریان خود فیلم را هم می بینند. آنهم چه فیلمی؟ فیلمهای کره ای ، طرف با یک شمشیر 10 نفر را می کشد. این فیلمها چیزی ندارند که در خاطره ها بماند. اما در آن زمان همزمان با نمایش فیلم کتاب همان اثر در کتابفروشیها در حال فروش بود. مثل دور از اجتماع خشمگین و یا اتوبوسی بنام هوس نوشته تنسی ویلیامز. اینها همه از آثار برجسته با بازیهای قوی و نمایش اسکوپ شما را به عمق فیلم می برد. بنابراین گوینده های امروزی تقصیری ندارند. چون فیلم خوبی وجود ندارد آنها نتوانسته اند برای گویندگی با حالتهای مختلف تربیت شوند و حس بازیگر را بگیرند و به خودش تحویل دهند. ما تافته جدا بافته نبوده ایم . اگر دوبلورهایی مانند قدیم یافت نمی شود بیشتر بخاطر همین موضوع می باشد وگرنه جوانان با استعدادی داریم اما آنطور که شما بدنبال دوبلورهای قدیم هستید، دیگر مثل آنها نمی آیند. وگرنه توانایی حوانان امروز کم نیست اما فرصت برایشان پیش نمی آید. درست مانند فوتبالیستی که نمی تواند در زمین خراب قابلیتهایش را نمایش دهد. ما هم در دوبله مانند فوتبال زمین چمن خوب نداریم.

-البته استاد باید پذیرفت که این یک بعد ماجراست. بعد دیگر آنست که نسل جدید گویندگان مانند نسل گذشته به کار خود عشق نمی ورزند. ما در خبرها خواندیم که یکی از مدیران دوبلاژ جوان ضمن طعنه به نسل قدیمی دوبله با افتخار می گوید من یک فیلم را در سه ساعت ترجمه و دوبله نمودم. شنیده ایم که شما و آقای خسروشاهی برای دستیابی به ترجمه ای درست از جمله ابتدائی فیلم دایره سرخ - که جمله ای از بوداست - از این سمت تهران تا آنسو رفتید

ببینید در ابتدای فیلمی مانند دایره سرخ جمله ای نقل می گردد که ما احساس کردیم یک معنای بزرگی در پشت این جمله نهفته است. من و آقای خسروشاهی رفتیم منزل آقای فرخ غفاری که یک کارگردان بزرگ و یک شخص فهیمی است. ایشان زبان فرانسه را مانند زبان مادری خود می داند و به ما معنی این جمله را گفتند و اینکه این جمله از گفته ای بودا است. اما الان به لطف تکنولوژی دیجیتال جمله ، جمله ترجمه می گردد. اغلب ما در آنزمان یا عاشق سینما و فیلم بودیم که به دوبله جذب شدیم یا بعضی از ما بازیگر و علاقمند به تئاتر. من در منزل هر کتابی که درباره سینما ترجمه شده باشد را دارم. با تمام اصطلاحات سینما آشنا هستم. ما در زمان خودمان با سینما عجین شده بودیم. اما الان به دوبله بعنوان یک شغل نگاه می شود. عدم وجود فیلم خوب در این موضوع موثر است اما منهم موافقم که عشق بکار هم باید وجود داشته باشد. برای ما در آنزمان پول اصلا مهم نبود. گاهی اوقات من اصلا نمی دانستم پولی که دریافت نموده ام مال کدام فیلم بوده است. گاهی پیش آمده که چندین روز بعد از دوبله فیلم آقای رسول زاده من را دیده است و دستمزدی به من داده اند. وقتی دستمزد را می دادند من جا خورده بودم. اصلا نمیدانستم مال کدام فیلم است. تمام این عوامل دست به دست هم می دهند. همانطور که شما دیگر نمی توانید دوبله خوب پیدا کنید، فیلم خوب هم نمی توانید پیدا کنید.

[تصویر: 14488583283.jpg]
فیلمهای امروزی تماما با تروژکار و جلوه های ویژه ساخته می شوند. کارگردانانی مانند الیا کازان، آدمهای فهیم و جامعه شناس و روانشناس بودند.اما الان هر کارگردانی که بتواند جلوه های ویژه را عمیق تر و بهتر اجرا کند موفق تر است. الان همین فیلم محمد رسول الله آقای مجیدی، این جلوه های ویژه آنست که مردم را به این فیلم مجذوب نموده است.
اینکه درب دوبله را بسته بودند را اصلا قبول ندارم. اگر درب دوبله را بسته بودیم آقای حامد عزیزی و مهرداد رئیسی از کجا پیدا می شدند. این حرفها را نزنید. دوبله اصلا درب ندارد که بخواهیم آنرا ببندیم. یا همین اقای یاکیده که به ان اشاره کردید از کجا پیدا شد. ایشان یک روز آمدند و صدایشان را شنیدیم و دیدیم خوب است. بچه با استعدادی بود و اهل هنر و مجسمه سازی و شعر بود. من اولین بار ایشان را در یک سریال خارجی بکار گرفتم. سریالی بنام شهر مرزی.
این سریال دو نقش اصلی داشت. من قرار بود این دو نقش را به اقای بهرام زند و منوچهر والی زاده بدهم. این سریال در شبکه دوم دوبله شد و شبکه پنج بعدها آنرا باز پخش کرد. شب عید بود و آقای زند و والی زاده سرشان خیلی شلوغ بود. من دیدم این یک سریال دنباله دار است و اگر بیایند چند قسمت را صجبت کنند و بعد نیایند کار صدمه میدید. مجبور شدم خودم بجای بهرام زند حرف بزنم و نقش والی زاده را دادم به کیکاوس یاکیده.
آقای یاکیده خودش تعجب کرده بود. من به او گفتم تو می توانی ، علاقمند بود و اتفاقا حوب هم حرف زد. هرچه را هم که می گفتم گوش میداد. جوان مستعدیست. اما متاسفانه دوبله تو ذوق ایشان زد. او عاشق هنر است . من نقشهای بزرگی به او دادم  و  نقشهای مشکلی را هم حرف زد. چون من اعتقاد دارم بالاخره کسانی باید بیایند و جای ما را بگیرند، نمی شود که ما تا ابد گویندگی کنیم و بگوئیم دوبله مال ماست و وقتی هم از این دنیا رفتیم درب آنرا ببندید. این بی رحمی است که می گویند دربهای دوبله بسته است.
تزئین صدا با گفتن نقشهای مشکل آرام آرام فرم می گیرد. و جس با صدا آمیحته می شود. صحبت کردن در فیلمهای بزرگ بسیار متفاوت است با صحبت کردن در فیلمهای کره ای صدای ما به مرور پخته شد.الان مجموعه حرفه دوبلاژ دچار نزول شده است.و عدم وجود فیلم خوب یکی از بزرگترین دلیلهای آنست. فیلم اگر خوب باشد، مدیر دوبلاژ خوبی هم برایش در نظر می گیرند. مدیر دوبلاژ خوب هم هیچوقت از فیلم خوب نمی گذرد. الان هرکسی که یکروزه یا نصفه روزه یک فیلم را دوبله کند برایش دست میزنند. مگر می شود فیلمی را سه ساعته دوبله کرد؟ با اینحال انشالله که موفق باشند.

-شما حدود 2 ماه پیش صبح جمعه ای را مهمان برنامه زنده رود شبکه استانی اصفهان بودید. در اواسط برنامه تصنیفی پخش گردید که شما با شنیدن آن یاد ایام جوانی کرده و در وصف خانم مرضیه -اولین خواننده این ترانه- و صدای منحصر به فرد و کوک عالی صدای ایشان روی انتن زنده صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران سخن گفتید. بعد از برنامه برای شما مشکلی پیش نیامد؟

نه، چون همه فهمیدند من بدون منظور گفتم. مجریان آنجا مرتبا می گفتند شما ما را بیاد دوران جوانی انداختید. منهم دیدم خواننده جوانی که خیلی هم خوش صدا بود تصنیفی خواند. منهم گفتم این ترانه هم من را بیاد ایام جوانی انداخت. چون انرا با صدای خانم مرضیه شنیده بودم و بلافاصله مجری کات دادند و آیتم دیگری پخش گردید. به مجری گفتم چه شده، چرا اینقدر دست و پا میزنی؟ و او گفت اسم مرضیه را نباید بگوئیم. خوب درسته که ایشان با پیوستن به گروههایی اشتباه کردند اما من با آن موضوع کاری نداشتم. طرف از اول تا آخر ترانه این خانم را می خواند حالا مردم با گفتن یک کلمه مرضیه از طرف من یاد مرضیه می افتند؟ من این ترانه را با صدای مرضیه شنیده بودم و من را به یاد بیست سالگی ام انداخت.
اما حالا 50 سال از آن روز گذشته. هرچند خانم مرضیه هم با آن سن و سال با پیوستن به این گروهکها کار احمقانه ای کرد. نمیدانم شاید فکر می کرد یکروزی بر میگردند و ایشان می شود وزیر ارشاد. خیلیها رفتند و کار اشتباهی کردند. همین مسعود اسداللهی. وقتی سال 62 می خواست برود به او گفتم:  مسعود برای چی میخواهی بروی؟! الان همه آنها بجز تعداد معدودی به مشکل برخورده اند.

-از گویندگی در انیمیشنها صحبت کنید و اینکه در چه انیمیشنهایی گویندگی کرده اید؟

من فقط شیرشاه و لوک بی باک را صحبت کرده ام. و بعضی دیگر از انیمیشنها که تعدادشان معدود بوده و اغلب هم بعنوان راوی. شیرشاه هم اگر صحبت کردم برای این بود که  اصلا شخصیت شیرشاه یک کاراکتر بود. صرف اینکه یک انیمیشن است به آن نگاه نمی کردم. شیرشاه برای خودش یک فیلم بزرگیست و کار یک کمپانی بزرگتر بنام والت دیزنی.


ادامه در پست بعد

.
(آخرین ویرایش در ۹-۹-۱۳۹۴ ۰۱:۵۷ عصر توسط: برادران لومیر.)
۹-۹-۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: از نادیدنیها تا دیدنیهای یک صدای جاویدان (مصاحبه اختصاصی با جلال مقامی آذر 94) - برادران لومیر - ۹-۹-۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی