وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: فیلمها ، سکانس ها ، نقشها و دیالوگهایی که ما را به گریه انداخت,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فیلمها ، سکانس ها ، نقشها و دیالوگهایی که ما را به گریه انداخت
نویسنده پیام
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #3
RE: فیلمها ، سکانس ها ، نقشها و دیالوگهایی که ما را به گریه انداخت
سلام

فیلم ایرانی قبل از انقلاب:
1 - بت (ایرج قادری 1355): صحنه ایکه صادق (بهروز وثوقی)  دیگه از زندان آزاد شده و تویه کارگاه دوستش داره کار میکنه و پسرش میاد و ازش میپرسه که آیا واقعا پسر اونه؟ صادق هم در حالیکه از دیدن پسرش که حالا بزرگ شده در حالیکه خوشحال بود اما بغض میکنه و به پسرش میگه مردم دروغ میگن. من اصلا پسری ندارم.

2 - ماهیها در خاک میمیرند (فرزان دلجو 1356) صحنه آخر فیلم. شبی که نسرین داره عروسی میکنه رضا میره روی بام همون ساختمون نیمه کاره که پاتوق خودش و نسرین بود.


فیلم ایرانی بعد از انقلاب:
1- دستهای خالی (ابوالقاسم طالبی 1385): دو صحنه خیلی غمگین داره. یکی صحنه ایکه حوریه (مریلا زارعی) به مادرش شک میکنه و مادرش یه نوار بهش میده که صدا و پیغام پدرش هست که از اسارت برگشته و در آسایشگاه بستریه. صحنه دوم هم وقتیه که حوریه به اتهام قتل دختر سنجری در زندان منتظر اعدامه و پدر و مادرش (خسرو شکیبایی و فاطمه و گودرزی) بمناسبت تولدش یه کیک خریدند و رفتن ملاقاتی. حوریه موقع خاموش کردن یکی یکی شمعها داستان زندگی خودش و روزهایی که پدرش در جنگ و اسارت بود رو تعریف میکنه. صحنه آخرش هم که خسرو شکیبایی برای رضایت میره پیش آقای سنجری وفا صحنه غمگینی بود.

2 - من مادر هستم (فریدون جیرانی 1389) : صحنه های آخر فیلم که قراره آوا(باران کوثری) رو ببرند برای اعدام واقعا قابل دیدن نیست.

3 - میم مثل مادر (ملاقلی پور 1385) : همه صحنه هاش. اصلا هر وقت که سعید (پسر معلول سپیده) رو که نشون میداد با یه کپسول اکسیژن واقعا آدم تحت تاثیر قرار میگرفت. مخصوصا صحنه ایکه سپیده فقط یه آمپول بیشتر نداره و سعید میگفت به خودت بزن اما سپیده میخواست به سعید بزنه. یا صحنه ایکه سعید واقعیت رو میفهمه و با مادرش دعوا میکنه که چرا اونو بدنیا آورده یا وقتی سهیل (پدر سعید با بازی حسین یاری) که دل دیدن سعید رو نداشت برای اولین بار میاد سعید رو میبینه یا .......
 

فیلمهای خارجی هم بعدا........
 
۲۴-۹-۱۳۹۵ ۱۰:۰۹ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: فیلمها ، سکانس ها ، نقشها و دیالوگهایی که ما را به گریه انداخت - کاربر حذف شده4 - ۲۴-۹-۱۳۹۵ ۱۰:۰۹ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی