انجمن سینما کلاسیک
هفت در سینما کلاسیک - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن سینما کلاسیک (http://cinemaclassic.ir)
+-- انجمن: سالن سینما ، تلویزیون و رادیو در ایران (/Forum-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D8%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: تلویزیون در سینماکلاسیک (/Forum-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9)
+--- موضوع: هفت در سینما کلاسیک (/Thread-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9)

صفحه‌ها: 1 2


هفت در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۵-۷-۱۳۹۴ ۰۸:۲۳ عصر

[تصویر: 14442367383.jpg]

همه چیز از 90 شروع شد. برنامه ایکه بخاطر رویکردش به ورزش از دریچه دیگرخیلی زود جای خود را بین مخاطبین باز کرد . پرداختن به حواشی و انتقادهای تند و تیز خیلی زود توانست این برنامه را به پربیننده ترین برنامه تاریخ رسانه ملی تبدیل نماید. بسیاری معتقدند که هفت نیز با چنین رویکردی  آغاز بکار نمود. منتقدین خیلی صریح می گفتند هفت همان نود سینمایی ست. اما اگر چنین موضوعی را بپذیریم باید این موضوع را در نظر بگیریم که بخش اعظم موفقیت 90 در حوزه ورزش مدیون مجری رک و دوست داشتنی و با سواد خود یعنی عادل فردوسی پور می باشد.
پس اگر بپذیریم هفت دنباله روی 90 است پس باید یک مجری داشته باشد مانند 90. مجری ایکه تعارف ندارد و بخاطر مصالح پا روی عقاید خودش نمی گذارد. عوامل هفت از روز اول بارها و بارها تاکید نمودند که ما 90 سینمایی نیستیم اما در عمل الگوبرداریهای فریدون جیرانی باعث می گردید که ما باور نکنیم که هفت از 90 تاثیر نمی گیرد.

[تصویر: 14442367381.jpg]

هفت هم مانند 90 خیلی زود جای خود را در دل سینما دوستان باز نمود. بویژه پرداختن به حواشی سینمای ایران. اما از همه مهمتر هفت دارای یک کارشناس و منتقد ثابت بود بنام مسعود خان فراستی. کسیکه از هر فیلمی خوشش نمی آید.
او نقد هایش را بی پرده بیان می کرد ، سفارش نمی پذیرفت و بیرحمانه بر فیلمهای مورد بحث خود می تاخت. حالا منتقد ، خود دارای منتقدانی شده بود. بحث های چالش برانگیز او با فرحبخش ، او را نزد بینندگان هفت محبوبتر نمود. فرحبخش تهیه کننده با سابقه ای بود که در مقابل دوربین هفت عنوان کرد منتقدین آدمهای مریضی هستند. به اعتقاد او مردم ما نمی دانند نقد خوردنیه یا پوشیدنی !!!!!

[تصویر: 14442367382.jpg]

به هر حال پخش این برنامه همزمان شده بود با چالشهای جدید در سینمای ایران. حمله گروههای خودسر و خارج کردن برخی از فیلمها از اکران بواسطه فشار این گروه و مصاحبه های جنجالی و گفتگوهای آتشین بین فریدون جیرانی و مسعود ده نمکی حاکی از آن  بود که هفت باید دستخوش تغییرات شود. هفت باید اولین قربانی خود را می داد. و این قربانی کسی نبود جز مرد شماره یک این برنامه فریدون جیرانی.
سرانجام 21 اردیبهشت ماه آخرین برنامه هفت با حضور فریدون جیرانی روی آنتن رفت. برنامه ای سرد و بی روح. در آن برنامه خبری از مسابقه پیامکی نبود و جیرانی از مخاطبینش خواسته بود تا به احترام برنامه هفت عدد 7 را به سامانه پیامکی برنامه ارسال کنند. در خواستی که در طول برنامه از سوی عوامل پخش بصورت زبر نویس پخش نگردید و فریدون جیرانی نیز از عوامل پخش به همین دلیل به کنایه تشکر نمود.
او در برنامه پایانی اجازه گفتگوی تلفنی با هیچ میهمانی نداشت. میهمانان او آنشب نه تنها تحت تاثیر خداحافظی تراژدیک فریدون جیرانی بودند بلکه مرگ ایرج قادری نیز مزید بر پخش یک برنامه غم انگیز بود.
حتی جهانگیر الماسی نیز بعنوان یکی از میهمانان اعلام داشت حال و هوای استودیو مانند آخرین اجرای یک نمایش است.به هر حال هر چه بود اولین فصل این برنامه به پایان می رسد تا فریدون جیرانی بعنوان مجری و سردبیر برنامه جای خود را به محمد گبرلو بدهد.
حالا فصل جدیدی از برنامه هفت در پیش رو بود. فصلی که هرگز نتوانست موفقیتهای فصل قبل را تکرار کند. فریدون جیرانی شش ماه سکوت کرد و پس از شش ماه دلایل حذف خود را به خبرگزاریها اعلام نمود.
این پست ادامه دارد و در پست بعدی به فصل دوم برنامه هفت و دلایل خداحافظی مسعود فراستی از این برنامه اشاره خواهم نمود. فقط ذکر این نکته را ضروری میدانم که مسعود خان فراستی از این هفته مجددا به تیم برنامه هفت می پیوندد و شاهد حضور مجدد او خواهیم بود.

[تصویر: 14442367384.jpg]



RE: هفت در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۶-۷-۱۳۹۴ ۰۷:۴۲ عصر

[تصویر: 14443205331.jpg]


محمود گبرلو ، متولد سال 1341 ، بندرگز ، او با رویکرد اینکه هفت متعلق به صدا و سیماست نه تیم سازنده اش اولین اجرای خود را در اولین روزهای تابستان نود و یک تجربه می کند. سردی حاکم بر استودیو ، نوید آنرا میداد که صدا و سیما هفت را از یک برنامه آزاد نیمه سفارشی در حوزه سینما تبدیل به یک برنامه تمام سفارشی کرده است.
حتی وجود مسعود فراستی هم نتوانست مخاطبین را با این برنامه آشتی دهد. تغییر نام خانوادگی گبرلو به شایسته هم نتوانست شایستگیهای گذشته این برنامه را برای بینندگانش تکرار کند. برادر گبرلو نیز پیش از نام خانوادگی خود را به الهی تغییر داده بود. عنوانهای گبرلو  آنقدر زیاد می باشد که حتی یک پست اختصاصی هم به آن تخصیص دهیم  باز کم می آوریم:

دبیر گروه ادب و هنر روزنامه رسالت - مدیر اجرایی و روابط عمومی جشنواره ویدئویی سوره - مدير سينما تئاتر كوچك تهران، مدير روابط عمومي و بين الملل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، مدير بولتن جشنواره فيلم فجر،‌ دبير گروه گزارش روزنامه جوان، عضو هيأت مؤسس انجمن منتقدان تئاتر و مدتي نيز عضو آن، عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي و دو سال نيز رئيس انجمن منتقدان سال 84، عضويت در گروه طرح و برنامه گروه تلويزيوني شاهد، سردبير مجله ايثار، تهيه كننده چند برنامه تلويزيوني، مديرعامل دفتر سينمايي زوان فيلم، دبير گروه فرهنگي خبرگزاري فارس و...


حالا به تمام اینها مجری مهمترین برنامه سینمایی ایران یعنی هفت را هم باید اضافه کنیم. دیگر از حاشیه خبری نبود. مسعود فراستی برای حضور مجدد خود به فریدون جیرانی زنگ می زند و از او رخصت می خواهد. فریدون جیرانی اگر چه برای مسعود فراستی آرزوی موفقیت می کند اما او بعدها می گوید حتی اگر من به فراستی می گفتم به هفت نرو ..... او می رفت ....

اما برخورد
فراستی با مجری جدید هفت ناقض این تفکر جیرانی می باشد. تنها انگیزه برای دیدن هفت نیز از این برنامه در حال از بین رفتن بود. فراستی می گوید : ماندن در برنامه هفت بعد از فریدون جزو معدود دفعاتی بود که اشتباه کرده است. او اعتقاد داشت مجری جدید دوست دارد همه دور یک میز بنشینیم و با هم دست بدهیم و روبوسی کنیم.

[تصویر: 14443205333.jpg]


گبرلو نقد نرم می خواست اما
فراستی می گفت نقد نقد است نرم و غیر نرم نداریم. برنامه هفت با آمدن گبرلو بقول فراستی هفت دهم هم نبود چه برسد به هفت. برنامه زردی که تماما گزارش بود و جدول فروش فیلم و احوالپرسیهای دوستانه. گبرلو از فراستی نقد سفارشی می خواست ، چیزیکه اصلا با روحیات استاد سازگار نیست.


اختلافها روز به روز بیشتر می شد.
مسعود فراستی در جلسه نقد فیلم در لانه جاسوسی شرکت می کند. موضوعیکه باعث واکنش گبرلو می گردد. او معتقد بود که منتقد ثابت برنامه فقط باید در برنامه نقد کند و با برگزاری جلسات نقد استاد در خارج از استادیوی هفت مخالف بود. این کشمکشها در نهایت موجب خداخافظی مرد شماره دوی  هفت می گردد. حالا دیگر می توان گفت: هفت از بین رفت ..... خدا بیامرزش  ،
جمله ایکه فراستی در یکی از مصاحبه هایش اعلام می کند.




[تصویر: 14443205334.jpg]


گبرلو اجرای کندی داشت و برنامه را کاملا بی روح کرده بود. نمی توانست بر گفتگوها تاثیر بگذارد ، اینها همه دلایلی بود که کم کم زمزمه برکناری او در جراید منعکس می شود و همه در انتظار خداحافظی گبرلو بودند اما یک سوال بزرگ در بین مخاطبین مطرح می گردد : چه کسی جایگزین گبرلو می گردد؟


آیا دوباره
فریدون جیرانی باز می گردد؟ شاید محمد رضا شهیدی فر مجری جنجالی پارک ملت ؟ یا شاید اکبر نبوی که دارای دانش سینمایی قابل قبولی می باشد ... حتی صحبت از فرزاد حسنی به میان می آید .... اما گزینه صدا سیما شخص دیگری بود.
گزینه صدا سیما مانند فصل اول
هفت باز از میان کارگردانی صاحب سبک انتخاب می گردد. بهروز افخمی سومین مردی بود که با یک شروع طوفانی جایگزین گبرلو می گردد.


[تصویر: 14443205332.jpg]

بهروز افخمی آیا می تواند نوید روزهای خوب
هفت را به مخاطبناش بدهد؟ او برای جذب مخاطبان از دست رفته هفت مجددا به سراغ منتقد تند و تیز سینما می رود. مسعود فراستی دوباره باز می گردد. هرچند افخمی در مشورتی که با جیرانی داشت به او توصیه می گردد به سراغ فراستی نرود. زیرا او از هر پنجاه فیلم با چها و نه تای آن مخالف است اما باید به اقای جیرانی گفت : فریدون خان آیا مگر غیر از این است ؟ لابد شما اعتقاد دارید از پنجاه فیلمی که اکنون در سینمای ایران ساخته می شود باید با چها و نه تای آن موافق بود؟ 
به هر حال هفته پیش که نزد استاد بودم او خبر حضور مجدد خود را در برنامه هفت می دهد. موضوعیکه باعث گردید استاد بدلیل مشغله حضور مجددش مصاحبه اختصاصی با سایت سینما کلاسیک را یکهفته به تاخیر بیاندازد.


با تمام این احوال
هفت دوباره آغاز می گردد و ما بیصبرانه منتظر آن هستیم ببینیم تا این جمعه حاصل مشارکت بهروز افخمی با مسعود فراستی چه معجونی خواهد شد. و اینکه دو یا سه سال دیگر چه کسی بر صندلی قرمز هفت دوباره پهلو می زند؟


[تصویر: 14443205335.jpg]



RE: هفت در سینما کلاسیک - رابرت میچم - ۱۷-۷-۱۳۹۴ ۰۱:۱۸ صبح

    
    
      سینما کلاسیک :


      
         مدتی هست که این برنامه نسبتا خوب و یکه تاز سینمای کلاسیک شبکه نمایش به ورطه تکرار


     افتاده ومدت تقریبی شش ماه تماشگران اصلی خود را از دست داده و مثل کلیت این شبکه به تکرار

      بیش ازحدوفقط پرکردن تایم شبکه مشغول است . برنامه ای که بخصوص در سری اخیرتوانسته بود
   
     بینندگان حرفه ای و علاقمندان دوبله را اندکی ارضاء کند. حال مدتی است که دوباره تبلیغ سری جدید

    
     آن آغاز شده و معنی کلمه بزودی را باخود یدک میکشد. نمیدانم منظوراز این واژه دررسانه ملی ما


     هم معنی  با:   هفته ، ماه، سال، صده، هزاره میباشد یا دست به سر کردن بینندگان  وعلاقمندان است

     خلاصه اگگر از دوستان کسی در مورد زمان آغاز این برنامه و فیلمهائی که قراراست پخش شود دارند

      ماراهم درجریان امر قرار دهند.


RE: هفت در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۲۴-۸-۱۳۹۴ ۰۱:۴۶ صبح

به بهانه عدم پخش ششمین برنامه هفت (لغتنامه سایت : عدم پخش = سانسور)

هفت از شایعه تا واقعیت

دیشب پس از مدتها فرصتی پیش آمد تا بنشینم و برنامه هفت را از اول تا آخرش را ببینم و آنرا با هفت جیرانی و هفت گبرلو درست و حسابی مقایسه کنم. هرچه نشستیم جای شما خالی هفت که چه عرض کنم بقول مسعود خان فراستی هفت دهم ، هم پخش نشد که نشد.
می گویند هفت افخمی طوفانی شروع شده است .... می گویند هفت دوباره به روزهای طلایی خود بازگشته است ..... می گویند هفت اصلا اتاق فکر ندارد ...... اما می گویند افخمی با فراستی گاوبندی کرده تا یه محفل خود ساخته بسازند ..... به همه اینها یه می گویند دیگر هم اضافه کنید: ......  می گویند ششمین برنامه هفت یهویی سانسور ... ببخشید عدم پخش شد .....

همه این   می گویندها    مرا وادار نمود تا امروز بعدازظهر وقتی رسیدم خونه قدم زنان یه سری به کافه راندوو  بزنم و با استاد یه نخ سیگار دود کنیم و به بهانه پرینت دومین مصاحبه سایت و دادن  دی وی دی کلیپ اقای منانی که جیسون عزیز ساخته بود از اصل ماجرا خبردار بشم و با جمع آوری مدارک یه پست هفتی ارسال نمایم  که برعکس همیشه که بعدازظهرها همه تو چرت هستند و کافه خلوت ، دیدم کافه شلوغه و ترجیح دادم برگردم خونه و سیگارمو پای لب تاب و تویه یکی از سالنهای سینمای خودمون دود کنم.

اما ماجرا چیه؟ ..... میگن افخمی جان بدجوری گازشو گرفته ..... می خواد برنامه هاش داغ داغ باشن (اولین مدرک را در زیر مشاهده می فرمائید ) ..... اهالی هنر هم که حساس ..... شکایت پشت شکایت ...... نامه پشت نامه ......

[تصویر: 14475379713.jpg]



 اما بشنوید از اصل ماجرا به سبک بروبیکر:

ماجرا از سومین برنامه شروع شده، جاییکه جناب دن کیشوت با یه پیامک از اقای طلا و مس برای حضور در برنامه هفت دعوت میکند. (نمیدونم چرا اهالی سینما لقب دن کیشوت به افخمی جان دادند. اقای طلا و مس هم که همون همایون خان اسعدیان هستند که فعلا در خانه سینما جا خوش نموده اند و شده اند سکاندار). در ادامه این پیامک آمده که اگر نیای ، مصاحبه ات رو تیکه تیکه میکنیم و میفرستیم شبکه خبر .... بعد هم میگیم نیومدی و تیکه تیکه پنبه می زنیم. همایون خان هم از کوره در میره و در یک نامه بلند و سرگشاده خطاب به اقای رئیس پنبه دن کیشوت را میزند. و به اقای رئیس تفهیم می نماید که چه نشسته اید که هفت شده محفل خود ساخته اقای افخمی و دوستانش .....

دن کیشوت هم که ید طولایی در نبردهای اینچنینی دارد دست به قلم می شود و خطاب به همایون خان می نویسد که : اسعدیانی که می شناختم اینقدر ترسو نبود. و به او تفهیم می کند کسی که خود را رهبر حزب و گروه شناخته شده ای میداند نباید هر شوخی را تهدید و توطئه تلقی کند ....... خلاصه یکی نیست به افخمی جان بگه مومن،  آخه با هر کسی که شوخی نمی کنن ....

... وباز هم می گویند افخمی ادبیات تند و تیزی دارد ..... حالا ببینید وقتی افخمی و فراستی با هم ببندند چه بلایی سر طرف مقابلشون میارن .... بقول مش قاسم خدا بیامرز پنداری دود ... که چه عرض کنم .... پودر میشه میره هوا .... اما از طرفی باز هم می گویند ظاهرا آقای رئیس بدش نمی یاد یه برنامه پرکشش و پر حاشیه در ابتدای ریاستش بفرسته خونه مردم. اما از آنجا که جناب دن کیشوت خودشون در یکی از مصاحبه هاشون فرمودند ما اتاق فکر نداریم باز هم می گویند ..... هفت اتاق فکر ندارد اما  کافه فکر که دارد. اینهم مدرکش :

[تصویر: 14475379711.jpg]     [تصویر: 14475379712.jpg]
کرج - مهرشهر - کافه راندوو (همین بغلها)


اما از اونجا که میگن در همیشه روی یه پاشنه نمی چرخه باز هم می گویند پنج شنبه ، یک شب قبل از اجرای ششمین برنامه ، جناب دن کیشوت در برنامه زنده گلخانه حضور یافته و حسابی از خودش و هفتش حرف زده و اینکه ششمین برنامه فردا اِل است و بِل ........ اما ناگهان دیشب  کانال سوم با یه زیرنویس عجیب به مخاطبین برنامه هفت میگه از پای تلویزیون بلند شوید و جاتونو بدین به نودیها .... چون قراره یک مسابقه فوتبال خیلی خیلی مهم بصورت زنده پخش بشه. هرچی فکر کردیم نه جام جهانی در پیشه و نه جام ملتها. ایران و گوام هم که تموم شد. پس چه فوتبالیه که حالا مهمتر از یک برنامه زنده تلویزیونی مثل هفت شده.

کاشف بعمل آمد که قراره مسابقه دوستانه فوتبال بین انگلیس و اسپانیا پخش بشه. (عجب مسابقه مهمی بود) تا حالا که سابقه نداشت. برنامه هفتی که یه زمانی (در ایام جشنواره فیلم فجر) خودش زیر نویس می شد و از ورزشکاران عذر می خواست و فوتبال و قطع میکردند که هفت پخش بشه حالا کارش به جایی رسیده که هفت رو پخش نمی کنن بخاطر یه فوتبال آنهم در سطح دوستانه ...... یعنی باور کنیم؟

[تصویر: 14475379714.jpg]


تازه حالا چی .... آقایون چند دقیقه قبل از مسابقه یادشون افتاده که ای دل غافل، حق پخش این مسابقه رو نخریدن ..... خلاصه اهالی هنر و جماعت ورزشکار همگی جمعه شب هاج و واج مانده بودند که حالا تکلیف چیه؟ معما اونقدر پیچیده شد که گفتم الانه که باید دست به دامن شرلوک هلمز بشن. اتفاقا همینطور هم شد و آخرش دست به دامن شرلوک هلمز خودمون شدند و یکی از ماجراهای شرلوک هلمز خودمونو پخش کردن. این آرشیو عجب چیر خوبیه ها.

خلاصه و مفید. ما نفهمیدیم ششمین هفت چی شد؟ سانسور شد؟ سانسور نشد؟ پخش میشه؟ پخش نمیشه؟ اما آنچه مسلم است احتمالا همزمان با توقف پخش فیتیله تصمیماتی گرفته شده تا فیتیله برنامه هفت را یه کم پایین بکشن. چون خدائیش اینطور که برنامه داشت داغ پیش می رفت ممکن بود یه عده بسوزند ..... پس باید یکی فیتیلشو می کشید پایین......... حالا میخواد شرلوک هلمز باشه میخواد اینگلیسها باشن که با یه فوتبال دوستانه هفت رو فرستادن رو هوا ......


RE: اینترنت گردی - منصور - ۱۶-۱۲-۱۳۹۴ ۰۹:۵۲ صبح

مسعود فراستی در برنامه هفته گذشته "هفت" درخصوص اعطای جایزه بهترین بازیگر مرد به لئوناردو دی کاپریو گفت :

اسکار 2016 مزخرفترین اسکار بود.

فیلم بازگشته و ایناریتویش لیاقت اسکار نداشت و ایناریتو اصلا فیلمسازی بلد نیست.

یک خرس در این فیلم هست که از لئوناردو دی کاپریو بهتر بازی کرده و اگر قرار بود اسکار بدهند باید به آن خرس میدادند.

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - شهرزاد - ۲۴-۱۲-۱۳۹۴ ۱۰:۴۳ عصر

[تصویر: 1457982114631.jpg]



کتاب «پنجاه گفت‌وگو- با هنرمندان سینمای ایران در قاب «هفت»- شامل مشروح گفت‌وگوهای مهم و پربیننده‌ای است که «محمود گبرلو» تهیه‌کننده، سردبیر و مجری برنامه تلویزیونی «هفت» طی سال‌های 91 تا 94 با هنرمندان و کارشناسان فرهنگی انجام داده. او همچنین بر هر گفت‌وگو مقدمه کوتاهی نوشته و حس خود از هم‌کلامی با مهمان‌ حاضر در گفت‌وگو را بیان داشته است.
 نکته‌ای که در گزینش و چینش این کتاب قابل تأمل است، حضور چهره‌های شاخص از طیف‌ها و گرایش‌های مختلف فکری است. چهره‌هایی که در عرصه فرهنگ و سینما حضور دارند و اینجا در فضایی مبتنی بر تعامل، به ارائه دیدگاه‌هایشان پرداخته‌اند.
 
مسعود کیمیایی، رخشان بنی‌اعتماد، ابراهیم حاتمی‌کیا، تهمینه میلانی، کیانوش عیاری، مسعود جعفری‌جوزانی، کمال تبریزی، پوران درخشنده، مجبتی راعی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، مسعود ده‌نمکی و پرویز شیخ‌طادی فیلمسازان شاخصی هستند که گفت‌وگوی «محمود گبرلو» با آنها در این کتاب منتشر شده است.
 گفت‌وگو با چهره‌هایی چون حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، حجت‌الاسلام سیدکاظم علوی، مریم امینی (آوینی) و مجید شاه‌حسینی و چهره‌های ماندگار سینمای ایران، از چنگیز جلیلوند و محمدمهدی دادگو تا امیر اثباتی، از ایرج رامین‌فر، علیرضا زرین‌دست و حسن زاهدی تا حسین عرفانی، عبدالله اسکندری و کارن همایون‌فر از دیگر گفت‌وگوهای پربیننده‌ای است که در این کتاب ارائه شده است.

 فهرست بازیگرانی که گفت‌وگوی «محمود گبرلو» با آنها را در این کتاب خواهید خواند، به ترتیب زمان انجام گفت‌وگو، عبارتنداز: داریوش ارجمند، سعید راد، حمید فرخ‌نژاد، آتیلا پسیانی، هانیه توسلی، حامد بهداد، مهناز افشار، هنگامه قاضیانی، مصطفی زمانی، آنا نعمتی، بهرام رادان، مریلا زارعی، پروانه معصومی، ابوالفضل پورعرب، رضا کیانیان، شهاب حسینی، اکبر عبدی، بابک حمیدیان، مهدی فخیم‌زاده، مهران احمدی، پانته‌آ بهرام، محمود پاک‌نیت، نیکی کریمی و علی نصیریان.
 طراح و گرافیست کتاب «پنجاه گفت‌وگو»، مینا سادات حسینی و علی افشار ویراستار آن بوده است.
 این کتاب توسط انتشارات «دی‌داد» منتشر و تا پایان امسال روانه بازار کتاب خواهد شد.

 

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۴-۲-۱۳۹۵ ۰۴:۵۴ عصر

[تصویر: 1461417039162.jpg]


در هفت جمعه 95/2/3 چه گذشت؟

من سالوادور نیستم!!!


در برنامه هفت این هفته باز یک بحث چالشی درباره یکی دیگر از فیلمهای کمدی سخیف ایرانی بین مسعود فراستی و بهروز افخمی و منوچهر هادی کارگردان فیلم من سالوادور نیستم درگرفت و همه را بیاد روزهای اوج این برنامه انداخت. این بحث حواشی بسیار جالبی داشت. البته دلایل جناب فراستی برای سخیف پنداشتن من سالوادور نیستم برای من تازگی نداشت و قبلا در کافه درباره اش صحبت بمیان آمده بود بنابراین وقتی هفته پیش فهمیدیم که استاد قرار است این هفته با کارگردان این فیلم در برنامه هفت روبرو شود از پیش بین دوستانم این بحث درگرفت که خدا به منوچهر هادی رحم کند!!!! زیرا هفته گذشته جناب منوچهر هادی در فضای مجازی منتقدین را بیشعور خطاب نموده بود و ما می دانستیم همین جمله او کافیست تا آتش جنگی تمام عیار در برنامه روشن شود. اتفاقا بحث با همین خطای اقای هادی آغاز گردید.

موضوع از این قرار بود که یکی از منتقدین درباره فیلم من سالوادور نیستم نوشته بود که این فیلم توهین به شعور مردم است و اقای هادی هم فرموده بودند این منتقدین هستند که شعور ندارند. هرچند منتقدی که این لفظ را داده بود جناب فراستی نبودند اما در یک مناظره تند در همان ابتدای بحث استاد تصمیم داشتند که مناظره را با دفاع از همکار خود آغاز نمایند. منوچهر هادی خیلی سعی نمود که با بازی با کلمات از زیر گفته خود فرار نماید و بگوید من نگفتم منتقدین شعور ندارند اما فراستی کسی نبود که در بازی با کلمات بازنده شود.

منوچهر هادی در ادامه برای دفاع از فیلم خود سراغ ادله ای رفت که می دانست استاد را می تواند منفجر کند. فروش بالا!!!!! چیزیکه فراستی هزاران بار به آن اشاره نموده که فروش بالا اصلا نمی تواند معیاری برای مقبولیت فیلم باشد. با تکرار چندباره به رخ کشیدن فروش بیش از حد انتظار فیلم توسط منوچهر هادی جناب فراستی ناچارا برای عدم تکرار این ادله از ابزار تهدید استفاده نمود و با تندی به منوچهر هادی گفت : تا الآن رحم کردم اما اگر یکبار دیگر بخواهی مقبولیت فیلمت رو با فروش بالا توجیه و آنرا تکرار کنی دیگر بهت رحم نخواهم کرد!!!! که بهروز افخمی با خنده به استاد گفتند پس تا حالا رحم کردید، اگر رحم نکنید چه شود......

در ادامه جناب فراستی خارج از اینکه گاهی بیرحمانه به مقابل خود می تازد دلایل بسیار منطقی برای فروش بالای من سالوادور نیستم ذکر فرمودند. از نظر ایشان 1 - تبلیغات ماهواره ای در کانالهای مبتذل 2 - عدم وجود سریالهای خوب در صدا و سیما 3 - حال مردم و امید به رونق اقتصادی پس از برجام. تنها دلایل فروش بالای این فیلم می تواند باشد.  اقای فراستی معتقدند اما این فروش بالا نمی تواند متر خوبی برای یک فیلم باشد. اما نفروختن فیلم می تواند متری باشد برای خوب نبودن فیلم. بعبارتی اگر فیلمی خوب بفروشد ترجیحا فیلم خوبی نیست اما اگر بد بفروشد قطعا فیلم بدیست.

فراستی در ادامه یکی از خطهای قرمز صدا و سیما را رد می کند. نام بردن یکی از فیلمهای فارسی پیش از انقلاب و یک هنرپیشه قدیمی. او به اقای هادی می گوید علیرغم آنکه از مخالفین فیلم فارسی هستم اما فیلم عروس فرنگی وحدت خیلی از فیلم تو بهتره. فیلم تو فاجعه ست و نوعی کلاهبرداری محسوب می شود. حال مردم اینروزها کمی بهتر از گذشته است. آنها برای دیدن فیلم تو از قبل تصمیم گرفته اند که بخندند. فکر نکن که به فیلم تو می خندند.

فراستی همچنین گفت فکر نکن من با کمدی مخالفم. برعکس ممکن است کسی یک جوک برایم تعریف کند و اتفاقا بعد از شنیدن آن جوک با صدای بلند هم بخندم. اماوقتی این جوک تصویری شود ممکن است به آن نخندم. هادی هم برای اینکه کم نیارد در پاسخ گفت اما اگر قرار باشد همین جوک را در تلویزیون نقد کنی آنرا نابود می کنی. او همچنین در انتقاد از فراستی گفت شما خیلی جذابید و با سواد اما همیشه ساز مخالف می زنید.

فراستی در ادامه همچنان بر سخیف بودن کمدی من سالوادور نیستم چکش زد. او این فیلم را نه کمدی کلامی می نامد و نه کمدی اجتماعی. بلکه آنرا کمدی ای می داند که از موقعیت بهره برده است. موقعیتی که می توانست بجای برزیل در کیش اتفاق بیافتد. در برنامه هفت این هفته رگه هایی از تضاد و اختلاف عقیده بین فراستی و افخمی هم به چشم آمد. در جائیکه افخمی اینبار نه بعنوان یک مجری برنامه بلکه بعنوان یک فیلمساز عقیده داشت که فروش بالا می تواند معیاری برای خوب بودن یک فیلم باشد. در پایان از من به شما نصیحت: هیچوقت جلوی اقای فراستی نگوئید فلان فیلم چون فروش بالایی دارد پس فیلم خوبیست. تصویر: images/Pictures/68.gifاگر چنین چیزی از دهانتان پرید سعی کنید از اقای فراستی کمی فاصله بگیرید ..تصویر: images/Pictures/102.gif
 



 
[تصویر: 1461417039031.jpg]
 





 

 

 

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۶-۲-۱۳۹۵ ۰۸:۴۵ عصر

جمعه دهم اردیبهشت با هم به پیشواز یک جنگ تمام عیار سینمایی برویم
پیش نمایش برنامه هفت این هفته



[تصویر: 1461604256755.jpg]



مانی حقیقی با 50 کیلو آلبالو نزد مسعود فراستی در برنامه هفت می رود

برنامه هفت اینهفته را از دست ندهید. تقابل های مسعود فراستی با مانی حقیقی همیشه جذاب است. بدلیل همین جذابیت تصمیم گرفتم این هفته نوشته خود را قبل از نمایش برنامه خدمت دوستان ارسال کنم. اما چرا یک جنگ تمام عیار و چرا مناظره های مسعود فراستی و مانی حقیقی جذاب است؟

برای پاسخ به این دو سوال توجه شما را به سوابق قبلی این منتقد تند و تیز با این فیلمساز جوان و مبتکر جلب می کنم. مسعود فراستی ما قبل نقد شمشیر خود را تیز نموده است و آنرا از پیش برای مقابله با مانی حقیقی صیقل و جلا داده است. او به صراحت اعلام کرده است که 50 کیلو آلبالو یک فیلم مستهجن است. او حتی برای تحقیر فیلم در هفته گذشته با نام بردن از اسم فیلم بصورت : نمیدونم 50 کیلو آلبالو یا زردآلو  اولین تیر خود را شلیک می کند تا بگوید این فیلم بقدری آشغال است که حتی نامش را هم نمی دانم. یک تحقیر به تمام معنا.

او از هفته ها پیش منتظر این هفته بود و بارها در برنامه هفت اعلام کرد که بزودی خدمت مانی حقیقی با فیلم مستهجنش خواهیم رسید. اما چرا مسعود فراستی اینقدر بی پروا به مانی حقیقی می تازد؟ هرچند او در تاخت و تاز هیچگاه پروا ندارد و برایش فرقی نمی کند که روبرویش مسعود کیمیایی نشسته است یا مانی حقیقی یا یک فیلمساز تازه کار. اما درباره مانی حقیقی او شعله گاز خود را برای سرخ کردنش روی آخرین درجه قرار می دهد. و من خوب می دانم که هیچ امیدی به مانی حقیقی نیست و او اگر جزقاله نشود حداقلش آنست که خواهد سوخت. زیرا فراستی اعتقاد دارد با مانی حقیقی می توان دیالوگ برقرار کرد و مردانه به او گفت فیلمت آشغال است.



[تصویر: 1461604256543.jpg]      [تصویر: 1461604256472.jpg]


فراستی و مانی حقیقی در سال 91 بر سر فیلم پذیرایی ساده  یکبار دیگر مقابل یکدیگر نشستند. تقابلی که باعث اولین جرقه های جدایی فراستی از هفت گردید.  گبرلو مجری سابق هفت از او میخواست که از مانی آن طور که خودش میخواست نقد کند ولی فراستی  نقد و نگاه خودش را داشت و به کسی هم کاري نداشت.

البته انتظار میرفت رو در رویی فراستی  با مانی حقیقی جنجالی تر از آن شود. اما فراستی بعدها در مصاحبه ای اعلام کرد:
به نظر خودم همه حرفهایم را زدم. اما لحنم را به شدت کنترل کردم. آن برنامه جزو معدود دفعاتی بود که من لحنم را کنترل کردم و خیلی هم از این قضیه راضی ام.

فراستی و مانی حقیقی پیش از این هم در مجله ۲۴ گفت و گویی با هم داشتند، اما در همان گفت و گو هم فراستی لحنش آرامتر بود و هم حقیقی. اما گاهی به سمت توهین هم میرفت. اما بشنوید عین گفته مسعود فراستی را درباره مانی حقیقی:

مانی حقیقی بر عکس کاهانی و بچه روشنفکرهای امروزی اولا سواد و شخصیت دارد و دیگر اینکه میشود با او دیالوگ برقرار کرد. به او میشود مردانه گفت؛ فیلمت آشغال است! ما مصاحبه ای هم در یکی از مجلات داشتیم که همه حرفها زده شد و دو آدم کاملا متضاد با هم میتوانند سر یک میز بنشینند و بگویند نظرات یکدیگر را قبول نداریم ولی از هم خوشمان میآید و به هم احترام میگذاریم. این شیوه در برنامه «هفت» هم پیاده شد و من انتقاداتم را به مانی گفتم. او هم کلی از حرفهای من را پذیرفت و حرفهای خودش را هم زد. به نظرم بحثمان متمدنانه شد. به بقیه روشنفکرها هم گفتیم میشود سر یک میز نشست و با هم دعوا کرد اما بی احترامی نکرد. این خط، خطی بود که من و مرتضی آوینی در سوره داشتیم. در برنامه هفت وقتی من مانی را آنطور که مجري دوست داشت، نزدم، مجری (گبرلو) ناراحت شد.

حالا تصور کنید این دو نفر با چنین سابقه ای قرار است روز جمعه یکبار دیگر در مقابل هم قرار بگیرند و درباره فیلمی صحبت کنند که پیش تر مسعود فراستی آنرا مستهجن خوانده است. با دو تفاوت بزرگ. تفاوتی که نوید یک مناظره داغ را می دهد. اول آنکه مانی حقیقی نسبت به سال 91 چهار سال بزرگتر و با تجربه تر و شناخته تر شده است و دوم آنکه مسعود فراستی اینبار جای پای خود را در برنامه هفت محکمتر می بیند. در سال 91 او تحت کنترل مجری برنامه بود. اما در سال 95 این مجریست که تحت کنترل فراستی ست و  به نوعی میتوان گفت فراستی صاحب این برنامه شده است و دیگر میهمان نیست.

این برنامه را از دست ندهید. شک ندارم که لذت خواهید برد .......


[تصویر: 1461604256614.jpg]     [تصویر: 1461604256381.jpg]




این دو عکس خود بیانگر آنست که فراستی و مانی حقیقی می توانند در کنار یکدیگر بنشینند و آستین خود را بالا بزنند و زیر یک خم همدیگر را بگیرند و با یکدیگر دعوا کنند. تصویر: images/Pictures/109.gifاما بعد از مناظره ، سه شنبه با یکدیگر می روند شمال ........ جوجه سیخ میزنند ........ و با نوشابه می خورندتصویر: images/Pictures/138.gif


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۱۱-۲-۱۳۹۵ ۰۱:۵۱ صبح

[تصویر: 1461968236221.jpg]



برنامه هفت لحظاتی پیش تمام شد. اما آنچه بسیاری را غافلگیر کرد سرباز زدن مانی حقیقی از رویارویی با مسعود فراستی بود. هرچند شاید کمی هم طبیعی بود. زیرا فراستی در دو هفته گذشته در کشیدن خط و نشان برای مانی حقیقی کمی افراط کرد.
به این تیتر سایت مشرق نیوز که لحظاتی پیش مخابره شد توجه کنید:



فراستی امشب با شتاب 50 ریشتری 50 کیلو آلبالو را له می‌کند
در دو هفته اخیر فراستی حسابی برای حقیقی و فیلم پنجاه کیلو آلبالو، خط و نشان کشید اما مانی حقیقی ترجیح داد که دربرنامه هفت حضور پیدا نکند. اما فراستی تصمیم خودش را گرفته و امشب از خجالت فیلم شرم آور مانی حقیقی درخواهد آمد. 




در هر حال می توانست مناظره جالبی باشد. بهروز افخمی هم به دلیل عدم حضور مانی حقیقی ترجیح داد در بحث شرکت نکند. بنابراین نقد 50 کیلو آلبالو خیلی با طراوت نبود. قطعا فردا اغلب سایتها و رسانه های سینمایی در مورد این موضوع بیشتر می نویسند. البته نظرهای مردم در مصاحبه هایی که در برنامه پخش شد خود کاملا گویای این موضوع بود که هیچکس از مانی حقیقی توقع ساخت چنین فیلم ضعیفی نداشت. بیش از سه چهارم شرکت کنندگان در مصاحبه از فیلم ناراضی بودند. بنابراین مانی حقیقی قطعا دستش پر نبود و می دانست نمی تواند از عملکردش دفاع کند. او از پیش بازنده این مناظره بود.


RE: هفت در سینما کلاسیک - شهرزاد - ۱۳-۲-۱۳۹۵ ۱۰:۵۱ عصر

بعد از عدم حضور مانی حقیقی در برنامه هفت جمعه گذشته که مسعود محترم به آن اشاره فرمودند مسعود فراستی بعنوان چهره روز روزنامه سینما به سردبیری فریدون جیرانی انتخاب گردید:



[تصویر: 1462216839041.jpg]


 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۲۶-۲-۱۳۹۵ ۱۲:۰۶ صبح

برنامه هفت جمعه 25 اردیبهشت همچنان دارای حواشی زیادی بود. شاید بتوان بخش گپ هفت این هفته را بهترین بخش برنامه هفت خواند. جائیکه  امیر عباس صباغ و سید سعید هاشم زاده جوان علی عطشانی کارگردان پرحاشیه و جنجالی را به گفتگو دعوت نموده بودند. این گفتگو بسیار داغ بود و طبق معمول از برخی مسائل پرده برداری نمود.

علی عطشانی از ارتباط خود با بابک زنجانی برای تامین بودجه فیلم خود تا اشاره مستقیم به محمود احمدی نژاد بعنوان مخاطب فیلم تلفن همراه رئیس جمهور سخن به میان اورد. اما بخش جذاب آن درگیری لفظی او با پور صباغ بود. پور صباغ اصرار داشت که از جمله .... از نظر مخاطبین ...   استفاده نماید در حالیکه علی عطشانی بشدت روی این جمله حساس بود و اصرار داشت که شما حق نداری بگویی از نظر مخاطب..  شما باید بگویی از نظر من .... این بحث آنقدر چالش ایجاد نمود تا آنکه عطشانی دست به دامن مسعود فراستی شد و عنوان کرد که آقای فراستی اگر چه با همه مخالف است اما همیشه می گوید از نظر من این فیلم در نیومده پس چرا شما می گوئید از نظر مخاطب ...


[تصویر: 1463258105691.jpg]


در واقع عطشانی منظورش این بود که بروید از اقای فراستی الگوبرداری نمائید که هیچوقت نظر خودش را نظر مخاطب نمی داند. در ادامه بحث پور صباغ از عطشانی انتقاد کرد که چرا با عنوان کردن آوردن ناتالی پورتمن و جورج کلونی در فیلم بعدی خود در پی مطرح کردن خودت هستی ، در حالیکه فکر می کردم عطشانی با مطرح شدن این موضوع در رسانه ملی احتمالا یا انرا تکذیب می کند و یا می گوید شوخی کردم اما  با اعتماد به نفس فراوان ضمن انتقاد از پور صباغ به او گفت بگذارید هر وقت او را نیاوردم انوقت چنین انتقادی بکنید!!!!!!! (قضاوت با شما)

پور صباغ همچنین با انتقاد از تولید اولین فیلم سه بعدی توسط عطشانی باز از او انتقاد کرد و گفت فیلم شما هرگز استانداردهای یک فیلم سه بعدی را نداشت . نمی توان با نمایش شاخه های یک درخت که به چشم تماشاگر برخورد می کند بگوئیم یک فیلم سه بعدی ساخته ایم. در واقع منظور پور صباغ این بود که عطشانی هول شده است و فقط بخاطر اینکه بگوید من اولین فیلم سه بعدی ایرانی را ساخته ام درگیر چنین پروژه ای شده است. پور صباغ همچنین به موضوع شرکت ناصر ملک مطیعی در فیلم علی عطشانی نیز برای اولین بار پس از وقوع انقلاب اشاره نمود و همچنان بر این موضوع پافشاری داشت که علی عطشانی فقط با جنجال می خواهد خود را مطرح نماید و فیلمش در شان ناصر ملک مطیعی نبود.

در مجموع این گفتگو بسیار جذاب و بی پرده بود. اما در بخش دیگر علیرضا فرید کارگردان فیلم خنده های آتوسا میهمان مسعود فراستی بود. فراستی هم طبق معمول با صراحت تمام به فرید گفت تو قصه نویسی بلد نیستی و نباید از سینمای مستند پا به عرصه سینمای داستانی می گذاشتی. تلاشهای علیرضا فرید برای اثبات خود بیفایده بود و فراستی فیلم او را بسیار بد خواند و گفت هیچیک از شخصیتهای فیلمت درست در نیامده است.

در تیزبینی فراستی همین بس که او به فرید می گوید هرکسی اسم فیلم تو می شنود فکر می کند با یک فیلم کمدی طرف می شود اما فیلم تو کمدی نیست. فرید که فکر می کرد پاسخ قانع کننده ای یرای فراستی دارد به او می گوید صرف اینکه نام فیلم خنده های آتوساست نباید قضاوت کنیم که با یک فیلم  کمدی روبرو هستیم. اما فراستی بلافاصله پاسخ داد : درست، اما تو آنوس فیلمتو یه جوری ساختی که با دیدن آن هر مخاطبی فکر می کند فیلم تو کمدیه!!!!! در واقع فراستی قصد داشت به فرید بگوید که تو مخاطبان را گول زده ای و به آنها وعده یک فیلم کمدی را داده ای ......


[تصویر: 1463258105762.jpg]



RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده4 - ۲۸-۲-۱۳۹۵ ۱۲:۴۱ صبح

دنبال یک مطلبی تو اینترنت بودم که به این مصاحبه برخوردم. اول فکر کردم قدیمیه. اما بعد دیدم که همین چند ساعت پیش ارسال شده. این مصاحبه در پی موضوع قهرمان پروری در برنامه هفت انجام شده شما هم بخونیدSadبویژه علاقمندان فیلمهای ایرانی)

آی سینما: جمشید هاشم‌پور در اوایل دهه هفتاد در چند فیلم اکشن پرفروش از جمله «قافله»، «نیش»، «گروگان»، «عقرب»، «زخمی» به ایفای نقش پرداخت که حسین فرح‌بخش تهیه‌کنندگی این فیلم ها را بر عهده داشت، به بهانه بحث جمعه شب هفت در خصوص قهرمان‌پروری در سینمای ایران و ماجرای ممنوع‌الکاری جمشید هاشم‌پور به سراغ فرح‌بخش رفتیم تا جزئیات بیشتری از این ماجرا در اختیارمان بگذارد.

 فرح‌بخش در این گفت‌و‌گو انگشت اتهام خود را به سمت مدیران دهه شصت گرفت و روایتی عجیب از ماجرای ممنوع‌الکار شدن هاشم‌پور ارائه داد.

 فرح‌بخش که در اوایل دهه هفتاد فیلم‌هایی مثل «قافله»، «نیش»، «گروگان»، «عقرب»، «زخمی» را با بازی هاشم‌پور تهیه کرده ، مقصر عدم قهرمان سازی در سینمای ایران را نحوه مدیریت مدیران دهه ۶۰ سینمای ایران می‌داند و به آی‌سینما می‌گوید در آن زمان، سینما تفاوتی با کتاب و مجله نداشت: « از سال ۶۲ که آقایان انوار و بهشتی سکاندار سینمای ایران شدند،  نگاهی به سینما ایران حکمفرما شد که ورای نگاه دنیا به سینما بود. این‌ها آمدند اصل سینما را بر مبنای اندیشه قرار دادند، به گونه‌ای که در آن زمان، فیلم‌های سینمایی تفاوتی با مجله و کتاب و نوشته نداشت. در تمام دنیا اصل سینما بر مبنای سرگرمی است و در تمام کشورهای مترقی این روند هم‌چنان هم ادامه دارد، اما در زمان مدیریت انوار و بهشتی، فیلم‌سازی که اندیشه داشت اگر با اندیشه این دو فرد مطابقت داشت اجازه می‌یافت فیلم‌اش را بسازد. اما با فیلم هایی که به دنبال سرگرم کردن مردم بودند، به شدت مخالفت می‌شد. البته آن اندیشه هم اندیشه جمهوری اسلامی نبود، بلکه اندیشه این آقایان بود.»


  در اوایل دهه شصت تصویر جمشید هاشم‌پور با موهای تراشیده، بر سر در بسیاری از سینماها به چشم می‌خورد و همان فیلم‌ها با استقبال مخاطبان هم مواجه می‌شد. فرح بخش می‌گوید وقتی مدیران وقت سینما، متوجه محبوبیت هاشم‌پور شدند، به او تهمت اخلاقی زدند، تا این سوپر استار  را ممنوع الکارش کنند «برای اولین بار هاشم‌پور در «تاراج» که یک فیلم تجاری مردم پسند بود، موهای سرش را تراشید که بعد از آن در «عقاب‌ها» هم جلوی دوربین رفت و بعد از آن به عنوان یک ستاره در سینما شناخته شد. اما آقایان بهشتی و انوار وقتی دیدند هاشم‌پور به قول معروف گل کرده و در میان مردم به محبوبیت بسیار زیادی رسیده، او را با یک تهمت اخلاقی که هیچگاه هم ثابت نشد، ممنوع الکار کردند. این اتفاق باعث شد عبدالله علیخانی برای اعتراض به ارشاد برود و آن‌جا بود که فیض الله عرب سرخی در حضور آقای انوار و بهشتی به این تهیه کننده سینما شلاق زد.

حتی در صحنه اول فیلم «خصوصی» که شخصی را جوجه کبابی شلاق می‌زدند آقای علیخانی خودش سکانس را کارگردانی کرد، چون این اتفاق عینا برای او رخ داده بود. این آقایان خیانتی به سینما و جمشید هاشم‌پور کردند که ننگ‌اش تا همیشه بر روی پیشانی آنها خواهد ماند. آنها در اوج هاشم‌پور را کنار گذاشتند، کاری کردند که مخاطبان از سینما دل زده شوند. در آن مدت آنها عملا دیکتاتوری راه انداخته بودند و زور گویی می‌کردند.»

 فرح‌بخش در ادامه درباره رفع ممنوع الکاری هاشم‌پور می‌گوید: «بعد از این که هاشم‌پور از سال ۶۲ تا ۶۷ ممنوع الکار شد، کیانوش عیاری در سال ۶۷ برای فیلم «روز باشکوه» به دفتر فخرالدین انوار رفت تا بتواند مجوز بازی هاشم پور را اخذ کند. بعد از کلی چک و چانه آنها بالاخره راضی شدند که هاشم پور به سینما بازگردد، اما شرط‌های عجیبی گذاشتند که یکی از آنها این بود که دیگر نام آریا از این هنرپیشه برداشته شود و به جمشید هاشم پور تغییر پیدا کند و شرط دیگر هم این بود که دیگر سر او تراشیده نشود. این شرط‌های عجیب و غریب پیش‌تر هم وجود داشت. زمانی ما می‌خواستیم فیلمی با نام «ماموریت» را جلوی دوربین ببریم که علیرضا خمسه بازیگر نقش اول آن بود. برای این فیلم وقتی به دفتر انوار رفتم، ایشان گفتند که ما موافق خمسه نیستیم چون ما برای سینما «دلقک» نمی‌خواهیم.»

 تهیه کننده «نیش» در ادامه اضافه می‌کند: «بعد از این‌که هاشم پور دوران ممنوع الکاری‌اش به پایان رسید، او در چند فیلم بازی کرد که در حد خودش نبود و در طول فیلم‌ها در حد ۴ سکانس بازی می‌کرد. اما بنده در سال ۷۰ قراردادی برای فیلم «قافله» با جمشید هاشم پور بستم که در آن هاشم پور باید نقش یک افسر نیرو انتظامی را بازی می‌کرد. در این فیلم هاشم پور باید به شکل مبدل به میان قاچاقچیان می‌رفت و ما از او ‌خواستیم که موهای سرش را بتراشد. اما او ممانعت می‌کرد و می‌ترسید که دوباره ممنوع الکار شود، اما من به او گفتم هرکی گفته تو نباید سرت را بتراشی، غلط کرده است! و بعد از این گفته‌ام، نامه‌ای به هاشم پور دادم و ضمانت کردم که اگر برای بازی در این فیلم، دوباره ممنوع التصویر شود، تا آخر عمر هر ماه از «پویا فیلم» حقوق دریافت خواهد کرد. بعد از این صحبت‌ها خودم به شخصه موهای هاشم پور را تراشیده و تیغ انداختم و در «قافله» هم به ایفای نقش پرداخت.»

 فرح‌بخش می‌گوید زمانی که فیلم «قافله» ساخته شد، او به دفتر فخر الدین انوار رفت. در ابتدا این مدیر با حضور هاشم‌پور با سری تراشیده مخالف بود، اما با اصرار او، این فیلم توانست مجوز نمایش بگیرد و اکران شود تا پس از چند سال مخاطب جمشید هاشم پور را با موهای تراشیده در یک فیلم ببیند« بعد از ساخته شدن «قافله» ما برای اخذ پروانه نمایش به ارشاد رفتیم و در ابتدا آقای انوار به ما گفت چرا موهای سر جمشید هاشم پور را  در این فیلم تراشیده اید!؟ ما دیگر آرتیست و بیک‌ایمانوردی نمی‌خواهیم! من هم به آنها گفتم غلط کرده اید، شما نمی‌خواهی، ما که می‌خواهیم، مردم که می‌خواهند، حالا چون یک تفنگ به کمرت بستی فکر می‌کنی من از تو می‌ترسم؟! من به آنها گفتم که شما در زباله دان تاریخ پرت خواهید شد، و الان هم می‌بینید که آنها کجا هستند و ما همچنان مشغول فیلم ساختن هستیم. اما در پایان وقتی آنها دیدند که من کوتاه نمی‌آیم و ایستادگی کرده‌ام، پروانه نمایش «قافله» را صادر کردند و گفتند در پوستر این فیلم، هاشم پور با سری تراشیده حضور نداشته باشد، که ما هم برای پوستر، لباس بلوچی تن هاشم پور کردیم. در «هفت» گفته شد شخصی  مصرانه به دنبال رفع ممنوع الفعالیتی جمشید هاشم پور بود، آن شخص من بودم.»

  فرح‌بخش معتقد است سینمای ایران در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، تنها شاهد ۲۰ فیلم خوب بود و مدیران سینمایی وقت به خاطر این ۲۰ فیلم، کل سینمای ایران را نابود کردند « در زمان ریاست این گروه ۷۰۰ تا ۸۰۰ فیلم ساخته شد که تنها ۲۰ فیلم مثل «مادر»، «اجاره نشین‌ها» و…  خوب بودند و آنها به خاطر این ۲۰ فیلم، کل سینما را نابود کردند و مخاطبان را از سینما فراری دادند. به عنوان مثال در فیلم «مرگ پلنگ» آقای فرامرز قریبیان و شهلا ریاحی در نقش یک زن و مرد ۹۰ ساله بازی می‌کردند که در یک پلان دست این دوبازیگر با یکدیگر برخورد پیدا کرد، آقای انوار به خاطر این پلان، ۶ ماه این دو بازیگر را ممنوع الکار کرد. این گروه واقعا به سینمای ایران خیانت کردند.»
 

 

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۸-۳-۱۳۹۵ ۰۵:۲۱ عصر

تعطیلی موقت برنامه هفت

برنامه هفت در شب گذشته طبق روال گذشته پخش گردید. باز هم کارگردانان دو فیلم که فیلمشان موضوع مورد نقد مسعود فراستی بودند مانند مانی حقیقی صحنه را خالی کردند و از رویارویی با مسعود فراستی طفره رفتند.

شاید یکی از بهترین قسمتهای برنامه همچون گذشته بخش گزارش گفتگوی امیر عباس صباغ و سید سعید هاشم زاده   بود که اینهفته با سیروس الوند برگزار گردید. اگر چه سیروس الوند نوک تیز پیکان خود را به سمت بهروز افخمی نشانه رفته بود اما پخش کامل این گفتگو بیانگر نقدپذیری برنامه هفت بود. برنامه ای که در آن فعلا از خود سانسوری خبری نیست.

اما نهایتا در پایان برنامه بهروز افخمی اعلام نمود که هفته آینده بدلیل برگزاری مراسم سوگواری رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی برنامه هفت پخش نخواهد شد و متعاقب آن هفته بعد از آن نیز بدلیل پخش مسابقات حساس فوتبال برنامه هفت به روی آنتن نمی رود. لذا او پخش مجدد برنامه را منوط نمود به بعد از ماه مبارک رمضان!!!!!

گویی از نظر رسانه ملی در طی این 40 روز قرار است هیچ واقعه سینمایی رخ ندهد!!!!! ایکاش مدیریت جدید سازمان در الویتهای برنامه های خود تجدید نظر می نمود.




 


RE: پاسخ موقت به موضوعات سایت (ویژه کاربران متقاضی فعالیت در سایت) - کاربر حذف شده13 - ۸-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۱۷ عصر

دوست گرامی جناب مسعود گفته اند: برنامه 
هفت 
در شب گذشته طبق روال گذشته پخش گردید. باز هم کارگردانان دو فیلم که فیلمشان موضوع مورد نقد 
مسعود فراستی
 بودند مانند 
مانی حقیقی
 صحنه را خالی کردند و از رویارویی با
مسعود فراستی
 طفره رفتند.


به نظر بنده اقای فراستی یک ضعفی دارند. اینکه وقتی به اثری یا فیلمی نقد دارند، نقاط احیانا مثبت و قوت اثر را نمی بینند و آنرا با خاک یکسان میکنند. شاید ایشان ایده الهای بلندی در ذهن دارند که اثار سینمایی به ان مرزها نمیرسد. شاید واقعا درون حساسی دارند و به این راحتی ها از اثار هنری راضی نمیشوند. ولی با یک نگاه بیرونی و به عنوان یک تماشاچی ذهنیت بنده در خصوص ایشان این است که جناب فراستی گفتگو بلد نیستند و در صحبتهایشان فقط حرف خودشان را میزنند. بگونه ای که اگر صحبت طرف مقابلشان را نشنویم اصلا فرقی نمیکند چون انگار ایشان به حرفهای طرف مقابل گوش نمیدهد. در هیچ صحبتی از ایشان ندیده ام که حرف یا نظر طرف مقابل را بپذیرد یا تغییر عقیده بدهد یا کوتاه بیاید. بهرحال نمیشود یک نفر همیشه درست بگوید و پیش نیاید که اشتباه کرده باشد یا نظرش غلط باشد.. به همین دلیل  بنده با تمام احترامی که برای ایشان قایلم هر موقع شروع به حرف زدن میکند ترجیح میدهم کانال را عوض کنم تا حرفهایش تمام شود. کارگردانها به نظرم حق دارند با ایشان گفتگو نکنند.


RE: هفت در سینما کلاسیک - شهرزاد - ۹-۳-۱۳۹۵ ۱۲:۴۶ صبح

[تصویر: 1464470126861.jpg]




انتشار یک متن توسط بهرام رادان با واکنش شدید مرجان شیرمحمدی همسر بهروز افخمی روبرو شده است که در ادامه آن را خواهید خواند!
انتشار ویدئویی از صحبت های اصغر فرهادی در کن توسط بهرام رادان که متنی هم ضمیمه آن شده بود، مرجان شیرمحمدی همسر بهروز افخمی را تا حدی برآشفت که در مقام پاسخگویی برآمد.رادان سه روز پیش ویدئویی کوتاه از صحبت های فرهادی را در اینستاگرام خود قرار داد و نوشت: «امشب شب بزرگی در سینمای ایران است، نمی دونم از شدت خوشحالی و تپش قلب خواب به چشمانم بیاد یا نه. فقط خوشحالم که فرهیختگان سینمای کشورم با طمأنینه و گام هایی استوار، ثابت کردند که سینما زنده است، برای کسانی که می خواستند سینما بمیرد و مدام فریاد سینما مرده است سر می دادند، از بارگاه خداوند صبر طلب دارم و به قول شهاب عزیز، الهی شکر»!


این یادداشت که از سوی خیلی از کاربران در فضای مجازی پاسخی کوبنده به اظهارات اخیر مجری «هفت» تلقی شد و طی روز گذشته بحث ها و کامنت های مختلفی را در برداشت، موجب شد تا مرجان شیرمحمدی هم این صحبت رادان را به همسرش بگیرد و پاسخ رادان را بدهد.او دیروز با باز نشر تصویری قدیمی از افخمی، بهاره رهنما و رادان در جشنواره کن که به مناسبت شرکت «گاوخونی» ۱۴ سال پیش به این فستیوال مهم رفته بودند، در اینستاگرام خود نوشت:«شوهر من دائم دنبال شر می‌گرده. البته من اونو بهتر از خودش می‌شناسم و می‌دونم که همه‌ این بازیگوشی‌ها رو می‌کنه که از زیر تمام کردن فیلمنامه‌ جدیدش در بره.

اصلن هر کار آینده‌دار و مایه‌دار که پیش بیاد بهروز ازش فرار می‌کنه و میره دنبال یک بازی بی‌هوده که هیچی غیر از دردسر توش نیست. اما این جنجال تازه که بهروز درباره‌ جشنواره‌ کن راه انداخته راستی برای خیلی‌ها شده فرصت که بگن ما هم هستیم!شاعر سارق یا سارق شاعری به نام یغما گلرویی، بعد از این‌که در جریان سرقت ادبی از ترجمه‌ دیگران گربه‌گیر شده و فهمیده که در عرصه‌ ادبیات برای همیشه بدنام شده، حالا چاره کرده! خیال کرده با اظهار لحیه درباره‌ بهروز، اعتبار بی اعتبار شده‌ شو نوار چسب می‌زنه.

خیلی‌های دیگه هم هستند اما از همه بامزه تر بهرام رادانه که اصلن راه جشنواره‌ کن را از وقتی یاد گرفت که بهروز پیداش کرد و آوردش توی فیلم گاوخونی بازی کنه.همان فیلمی که بخاطرش رفت کن. بگذریم که توی همان «گاوخونی» هم به نظرم نقطه ضعف بزرگ فیلم بهرام رادانه. هر وقت فیلم گاوخونی را می بینم اعصابم خرد میشه که این آدم چرا نمی‌تونه متن داستان جعفر مدرس‌صادقی را از رو درست بخونه!! بگذریم.»!

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده4 - ۱۱-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۴۰ عصر

[تصویر: 1464714596551.jpg]


کمال تبریزی در اعتراض به برنامه هفت سریالش را متوقف کرد


کمال تبریزی تصویربرداری فاز سوم از سریال «سرزمین کهن» را متوقف کرد؛ به گفته وی این تصمیم در «اعتراض به سکوت مدیران تلویزیون در برابر اهانت یک برنامه به اصطلاح سینمایی به کارگردان این سریال» گرفته شده است.این کارگردان سینما و تلویزیون در حالی به توقف ساخت «سرزمین کهن» تصمیم گرفته است که از شروع تصویربرداری فاز سوم این سریال تاریخی، فقط سه ماه می‌گذرد.


تبریزی در توضیح این تصمیم، گفت: ساخت سریال «سرزمین کهن» با توجه به اجرای پرزحمت و سنگین آن، به حمایت و پشتیبانی معنوی و روحیه‌بخش از سوی مدیران تلویزیون نیاز دارد؛ این در حالی است که یک برنامه سخیف تلویزیونی به خود اجازه توهین به من را داده است و مسوولان محترم سازمان صداوسیما هم بی‌هیچ عکس‌العملی در این خصوص سکوت کامل اختیار کرده‌اند!


او ادامه داد: بنابراین گروه سازنده پس از حوصله و تأمل چند روزه و ادامه رفتار مدیران تلویزیون، تصمیم به تعطیلی پروژه «سرزمین کهن» گرفت تا در اسرع وقت معلوم شود که بین سریالی با موضوع انقلاب اسلامی و برنامه‌ای موهن! کدامیک از نظر سازمان باید بماند و کدام‌یک برود!


بنا بر این گزارش، فراستی این هفته در «هفت»فیلم جدید کمال تبریزی یعنی «دونده زمین» را به مثابه دیاثت! دانسته بود و همین جنجال‌های زیادی را برانگیخت.

آخرین خبرها از پخش فصل یک مجموعه «سرزمین کهن» از فصل پاییز به صورت هفتگی حکایت داشت و اینکه با پایان تصویربرداری فصل سه و تکمیل فصل دو، فصل‌های بعدی هم پی‌ در‌ پی پخش خواهند شد.

فصل سوم سریال «سرزمین کهن» پیش از نوروز کلید خورده بود و از 17 فروردین‌ ماه پی گرفته شد. در فصل سوم، آرش مجیدی به جای شهاب حسینی در نقش بزرگسالی رهی ظاهر می‌شود و سعید راد به جای فرهاد قائمیان نقش بزرگسالی او را ایفا می‌کند.

ساخته‌ی کمال تبریزی است به وقایع اجتماعی سیاسی در فاصله زمانی بین دهه‌ی ۲۰ تا ۵۰ می‌پردازد. سریال «سرزمین کهن» سال 92 روی آنتن رفت اما پس از پخش چند قسمت آن از شبکه سه، با اعتراض بختیاری‌ها از آنتن خداحافظی کرد. آنها برخی از دیالوگ‌ها و شخصیت‌پردازی‌های این اثر را توهین به قوم بختیاری می‌دانستند. این سریال در ابتدای پخش با اصلاحاتی مواجه و بعد پخش آن متوقف شد.

کمال تبریزی در اواخر سال گذشته با اعلام خبر کلید خوردن فاز سوم این مجموعه، اعلام کرده بود که بازیگران جدیدی به این مجموعه که شخصیت‌های متعددی دارد، اضافه می‌شوند. با این حال از میان بازیگران اصلی این مجموعه شهاب حسینی در فاز سوم حضور ندارد و آرش مجیدی جایگزین وی شده است؛ البته گفته شده که شهاب حسینی برای صحنه‌های باقیمانده از فاز دو همچنان مقابل دوربین تبریزی خواهد رفت.

از جمله بازیگران این مجموعه پرشخصیت می‌توان به نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، حسن پورشیرازی، فرشته صدر عرفایی، جعفر دهقان، امیر آقایی، شبنم قلی خانی، الهام حمیدی، ثریا قاسمی، علی شادمان، پژمان بازغی، هنگامه قاضیانی، میتراحجار، پرویز پورحسینی، حسین محجوب، بیتا فرهی، هومن سیدی، مهرداد ضیایی، لیلا زارع، آشا محرابی، محسن تنابنده، جواد عزتی، رسول نقوی، شیوا بلوچی، متین حیدرنیا، امین رحیمی، درشن سینک، بهرام کمیجانی، فریبرز گرم رودی و... اشاره کرد.
 منبع: ایسنا

 

 


RE: پاسخ موقت به موضوعات سایت (ویژه کاربران متقاضی فعالیت در سایت) - کاربر حذف شده13 - ۱۳-۳-۱۳۹۵ ۱۲:۲۷ صبح

پس از بیانات گهربار اخیر جناب فراستی عنوان شد:

کمال تبریزی به سینما سینما گفت: «ظاهرا برنامه هفت از کنترل مدیران تلویزیون خارج است و از جایی دیگر هدایت می شود! دلیل حرفم هم این است که بعد از ماجرای توهین بلافاصله با مدیران مربوطه جلسه داشتم و رفتار آنان آشکارا گویای این بود که به نظر می رسید کاری از دست آنان برای دخالت در این برنامه ساخته نیست. بنابراین با احتمال بالایی می توان نتیجه گیری کرد که برنامه هفت از سوی جریانی که به شدت مخالف سینماست هدایت می شود و عامل اصلی آن هم مسعود فراستی است! با این حال به نظر من برنامه هفت مانند غده ای سرطانی است که نهایتا سازمان تلویزیون را از پا در خواهد آورد»

منبع کافه سینما


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۱۴-۳-۱۳۹۵ ۰۲:۲۳ صبح

(۱۱-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۴۰ عصر)'صادق کرده' نوشته شده توسط:  کمال تبریزی در اعتراض به برنامه هفت سریالش را متوقف کرد





 



اینروزها متاسفانه اهالی هنر بویژه طیف سینمایی ها چقدر دل نازک شده اند. گویا مسعود فراستی را نمی شناسند. گویی اولین بار است که پای حرفهای او می نشینند. انگار با ادبیات او آشنا نیستند. مسعود فراستی همان مسعود است. تازه به گمانم اخیرا کمی دل رحم هم شده است. وگرنه از او توقع داشتم حرف دلش را درباره این تصاویر سخیفی که اخیرا روی پرده های سینما به اسم فیلم به خورد ما می دهند رو راست تر بیان کند و  چون دیگر نامش در تیتراژ برنامه هفت میهمان نیست و میزبان است ملاحظه نکند.

ظاهرا موجی ضد هفت در راه است که نه تنها مسعود فراستی بلکه بهروز افخمی را هم نشانه گرفته اند. به راستی چرا نمی توانیم مخالف خود را تحمل کنیم؟ چرا وقتی کم می آوریم در مقابل استدلال لفظ توهین را بکار می بریم. مگر کارگردانهای دیگر رنگ خونشان با رنگ خون جناب کمال تبریزی فرق دارد؟ چرا جناب کمال تبریزی سه هفته پیش که جناب فراستی به آقای فرید کارگردان فیلم خنده های آتوسا تاختند و به او گفتند تو هنوز قصه نویسی بلد نیستی یادشان نیوفتاد که برنامه هفت از کنترل مدیران تلویزیون خارج است؟ اما همینکه نوبت به نقد فیلم  دونده زمین رسید جناب کمال خان یادشان افتاد که هفت غده سرطانیست.

نمیدانم کدامیک از اعضای سایت برنامه هفته گذشته هفت را دیدند. دست بر قضا اولین باری بود که مسعود فراستی را اینقدر (با عرض معذرت) بی بخار دیدم. چون  بنظر من بعنوان یک فرد عادی (نه بعنوان کسیکه تا حدودی - البته خیلی کم - به فیلمها اشراف دارد)  فیلم دونده زمین ما قبل نقد است و اصلا نمیدانم چرا مسعود فراستی وقت خود را اتلاف نقد این فیلم کرد. قرار نیست همیشه لیلی با جناب کمال تبریزی باشد. او نشان داد که فیلمش با لیلی با من است بسیار بسیار فاصله دارد و اینبار دیگر لیلی با او نبود.

باید جنبه و ظرفیت های خود را بالا ببریم. مسعود فراستی ، نه - هر منتقد دیگر ، می آید و نظر شخصی و برداشتهای خود را می گوید. قرار نیست نظرات مسعود فراستی منطبق با واقعیات باشد. قرار نیست او وقتی به آقای فرید می گوید قصه نویسی بلد نیستی به این معنا باشد که او قصه نویسی بلد نیست. او نظرش را می گوید و طرف مقابل هم می تواند از حق خود دفاع کند و بیاید با او مناظره کند. اما میدانید واقعیت چیست؟ وقتی کارگردانی شهامت روبرو شدن با او را ندارد برای این است که نمی تواند از بسیاری از واقعیات فرار کند. نمی تواند پاسخ استدلالات فراستی را بدهد. بنابراین بهترین راه چیست؟ اینکه حضور پیدا نکند و بعد برود شلوغش کند که به ما توهین شد.

جناب کمال تبریزی ظاهرا فراموش کرده اند که خودشان از قربانیان چنین توهین کنندگانی هستند. من خودم شاید گاهی بر حرفهای مسعود فراستی نقد داشته باشم. اما از نقد او درباره فیلم دونده زمین حظ کردم. حتی یک کلمه از گفته های او را در نقد این فیلم غیر منطقی ندیدم. بروید بخوانید و ببینید کجایش با واقعیت منطبق نیست. بسیار متاسفم که در این وادی برخی از کارگردانان نیز سوار بر این موج ، سنگ خود را به سینه می کوبند.

از سیروس الوند بعید بود. این را هر تحصیلکرده سینمایی می داند که فروش بالا اصلا نمی تواند متر خوبی برای درجه و ارزش فیلم باشد. جناب سیروس الوند باید بدانند که توهین به شعور بیننده یعنی اینکه وقتی فیلمی پر فروش می شود درباره اش بگوئیم فیلم خوبی بود، چون فروش خوبی داشت. من یک ثانیه از مسافران مهتابِ مهدی فخیم زاده را از اول تا آخر فیلم اخراجیهای 3 عوض نمی کنم. حتی تیتراژ این فیلم می ارزد  به فیلمهایی مثل شیر و عسل و چپ دست و ......  لطفا بروید ببینید آیا مسافران مهتاب یک دهم این فیلمهای سخیف و مبتذل امروزی (حتی با احتساب تورم) فروش کرد؟ باور بفرمائید حتی 10 درصد این فیلمها هم فروش نکرد (ده درصد آمار فاجعه باریست) پس باید نتیجه بگیریم که فیلم شیر و عسل و یا چپ دست و یا حتی اخراجیهای 3 در مقابل مسافران مهتاب یک شاهکار سینمایی به حساب می آید؟.

اما به خود جناب سیروس الوند قول می دهم که اگر همین الان فیلم مسافران مهتاب برای چند دهمین بار از تلویزیون پخش شود باز دلشان نمی آید آنرا نبینند. خیر، با هیچ استدلالی نمی توان پذیرفت که فیلم پرفروش نمی تواند فیلم ابلهانه ای نباشد مگر آنکه قصد و غرض و هدف دیگری داشته باشیم.
منتقد کارش نقد است نه تعریف و تمجید.

فقط باید یاد بگیریم که جنبه و ظرفیت خود را بالا ببریم و مخالف خود را تحمل کنیم و در بیان نظراتمان آزاد باشیم. در همین تاپیک کاربری عنوان کرده اند که هر وقت آقای فراستی حرف می زنند کانال تلویزیون را عوض می کنند، یکی هم مانند من برای شنیدن حرفهای ایشان در سرما و گرما از تهران به کرج می رود تا حرفهای ایشان را بشنود. این دو عقیده کاملا در تعارض با هم هستند. اما خوشحالم که ایشان به راحتی نظر خودشان را می گویند و من هم نظر خودم را. ایکاش اهالی هنر هم به همین مرحله از گفتگو برسند، نه آنکه تا بگویند فیلمت بدرد نمیخوره قهر کنند و دیگر فیلم نسازند.

 

 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۲۹-۳-۱۳۹۵ ۰۱:۱۴ صبح

برنامه هفت را تعطیل کنید!!!!!

مقاله ای بر علیه جریان ضد هفت


توجه سینمایی به شهدای هشت سال جنگ تحمیلی، نگاه استراتژیک به موضوع مدافعان حرم به عنوان جلوه‌ای از قهرمانان معاصر، نقد و بررسی سینمای جشنواره‌ای به عنوان یکی از معضلات و بیماری‌های سینمای ایران، بررسی سینمای سفارتی، این موضوعات بخشی از مشکلات جریانی است که امروز سینما را سرزمین مقدس خود می‌دانند و از وجود برنامه «هفت» احساس خطر می‌کنند.

خبرگزاری فارس اخیرا مقاله قابل تاملی در خصوص جریان ضد هفت منتشر نموده است. قصد تجزیه و تحلیل آنرا ندارم. آنقدر مطلب گویاست که تصمیم گرفتم آنرا بدون هرگونه دخل و تصرف و تفسیری در اینجا منتشر نمایم. آنرا با تامل بخوانید:


دوهفته از آخرین برنامه هفت می‌گذرد و قاعده معمول برنامه‌های جذاب یا حتی پرحاشیه تلویزیون آن است که در ساعات اولیه در کانال‌ها ایجاد موج می‌کند و اگر موضوع دندان‌گیری باشد تا چند روز در خبرگزاری‌ها و مطبوعات به موضوع پرداخته می‌شود و آخرین اتفاق قبل از برنامه «هفت» ماجرای فرزاد حسنی با آقا هوشنگ مخاطب برنامه که بعدا همکار آقای مجری شد، بود.

 اما ماجرای «هفت» با همه حاشیه‌های تلویزیون در سالهای اخیر کمی متفاوت است، هر روز که سری به کیوسک مطبوعات میزنی یا خبرگزاری‌ها و سایت‌ها را نگاه می‌کنی درباره این برنامه کسی یا جریانی سخن گفته است و انگار قرار نیست حاشیه عبارت «دیاثت فرهنگی» مسعود فراستی تمام شود. کمی به عقب‌تر که رجوع می‌کنی یادت می‌افتد که این اولین‌بار نبوده که فراستی از عبارتی خاص استفاده کرده است و در «هفت» جیرانی نیز عبارتی شاذ نسبت به کیمیایی باعث حاشیه‌هایی شد اما این‌بار ظاهرا فرق می‌کند.

 وقتی همچنان یک عبارت می‌تواند دوهفته بعد تیتر یک روزنامه سیاسی باشد یعنی موضوع دیگر فراستی نیست بلکه برنامه «هفت» با ساختار فعلی است و آن‌ها با فراستی و ... مشکلی ندارند بلکه با نگاه جدید این برنامه در یک راستا قرار ندارند و تیتر ها و مطالب منتشر شده نماد ادب و اشراف آنها بر سینما نیست بلکه در پی حذف یک جریان دیگر بجز خودشان هستند و جالب اینجاست که آنها با وجود برنامه نقدسینما در شبکه ۴ و برنامه دیگری در شبکه آموزش از تلویزیون سهم دارند اما نمی توانند خود را راضی کنند جریان دیگری نیز در رسانه‌ملی حضور داشته باشد.

 جریان مخالف هفت البته کار سختی دارد چرا که هم مجبور است به برنامه های مطبوع خود خدمات ویژه‌ای ارائه دهد و از آن سو مجبورند از ابتدای برنامه «هفت» افخمی و فراستی را تحمل کنند تا بتوانند گاف یا مطلبی که قابلیت حاشیه شدن را داشته باشد پیدا کنند و چند روزی در رسانه‌های خود موج سواری کنند.بهتر که نگاه می‌کنی متوجه می‌شوی این جماعت با با فراستی و افخمی هم مشکلی ندارند و بارها و بارها در محافل مختلف مراودات و مناسبات کاری و دوستانه‌ای داشته‌اند. پس چرا امروز برای دوستانشان شمشیر از رو کشیده‌اند؟

 جریان روشنفکری حاکم بر سینما در سالیان گذشته قواعد خاصی برای سینما قرار داده که اگر آن قواعد را بپذیری اجازه حیات داری و اگر نه حتی اگر یکی از آنها باشی هم حذف خواهی شد. آنها که در این دوهفته و اندی آتش توپخانه خود را به روی «هفت»گشوده‌اند و داعیه‌دار فرهنگ و ادب شده‌اند اگر سری به کانال‌ها و صفحات اینستاگرامشان بزنی از نحوه برخوردهایی سینمایی و غیر سینمایی‌شان با دیگران حیرت می‌کنی و بهتر متوجه میشوی که مشکل آنها عبارت «دیاثت فرهنگی» نیست بلکه مسئله اصلی آنها موضوعات مطرح شده در برنامه است که روند حرکت و سیاستگزاری آنها در سینما را ممکن است برای مدتی کند و آهسته کند.

 به موضوعات مطرح شده در «هفت» جدید نگاهی بیاندازید: «قهرمان در سینما»، «توجه سینمایی به شهدای هشت سال جنگ تحمیلی»، «نگاه استراتژیک و نه بر اساس دستور ابلاغی به موضوع مدافعان حرم به عنوان جلوه‌ای از قهرمانان معاصر»، «بررسی قهرمانان در اسطوره‌ها مثل شاهنامه فردوسی»، «نقد و بررسی سینمای جشنواره‌ای به عنوان یکی از معضلات و بیماریهای سینمای ایران در سه دهه گذشته و نشان دادن میزان علاقه مردم به این نوع سینما»، «معرفی کتاب‌هایی با شاخصه‌های اقتباس در سینما»، «بررسی سینمای سفارتی و آثار نتایج مخرب آن بر تولیدات بومی و ملی»، این موضوعات بخشی از مشکلات جریانی است که امروز سینما را سرزمین مقدس خود می دانند و از وجود برنامه «هفت» احساس خطر می‌کنند.

 این جریان وقتی تهیه کننده‌ای می‌خواهد درباره فساد اخلاقی در سینما فیلم بسازد او را از این کار پشیمان می‌کنند و شخصیت بازیگر را به خواننده تغییر می‌دهند اما براحتی بر علیه احکام اسلامی مانند قصاص و اصول و معارف دین فیلم می‌سازند و برای فیلم‌هایی چون «۵۰ کیلو آلبالو» فرش قرمز پهن می‌کنند.جریان حاکم بر سینما حتی نقدها در زمینه نبود ژانرهای مختلف را نیز نمی‌پذیرد و نمی‌خواهد کسی یا فردی یا برنامه‌ای از آنها مطالبه کند که شما چه بلایی بر سر سینمای کودک ما آورده‌اید که در سال اگر یکی دو فیلم هم ساخته ‌می‌شود در جهت ترویج فرهنگ غرب است، آنها دوست ندارند کسی سیاه‌نمایی‌هایشان از جامعه و فرهنگ ایرانی را نقد کند و می‌خواهند هرچه برای تحقیر جامعه ایرانی ساخته می‌شود ژانر اجتماعی خوانده شود، اگر «هفت» از موضوعات یاد شده و مافیای اکران حرف نزد کسی در سینما با آنها مشکلی نخواهد داشت و کارگردانی هم سریالی را گروگان نخواهد گرفت و روزنامه‌های در اختیارشان نیز هر از گاهی یک صفحه داخلی را به این برنامه اختصاص خواهند داد.

 حالا مسئولان تلویزیون باید تصمیم بگیرند که براساس مانیفست انقلاب اسلامی در حوزه هنر و مطالبات رهبری از «هفت» مطالبه کنند و یا آنکه در مقابل شانتاژهای رسانه‌ای این جریان عقب نشینی کنند که اگر بنا بر میانه‌داری است این «هفت» را تعطیل کنید.




 


RE: هفت در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده10 - ۲۷-۴-۱۳۹۵ ۰۷:۳۱ عصر

برنامه هفت - جمعه 95/04/25


یک اتفاق عجیب:
در حالیکه سینمای ایران در فراق از دست دادن دو کارگردان و یک بازیگر و یک منتقد خود عزادار است برنامه هفت در رویکردی تعجب برانگیز بجای پرداختن به عواقب جای خالی سفرکردگان ناگهان به سراغ بررسی و جایگاه سینمای کمدی!!!!! در ایران می رود. و این در حالی بود که هنوز 6 ماه از آخرین برنامه هفت با رویکرد سینمای کمدی نگذشته بود و این موضوع اصلا ضرورت نداشت . نمیدانم دستور از بالا بود یا دهن کجی به مخاطبین یا شاهکار کارگردان و تهیه کننده!!!!!تصویر: images/Pictures/13.gif



برنامه هفت با ساختار پرداختن به سینمای کمدی بعد از وقفه ای بمناسبت ماه مبارک رمضان مجددا از سر گرفته شد. عمده برنامه در یک میزگرد تولیدی ضبط شده (غیر زنده) خلاصه میگردید که با حضور مهدی هاشمی - محسن تنابنده - مهدی فخیم زاده - سیروس مقدم با مدیریت بهروز افخمی تشکیل گردیده بود. انتقادها هیچکدام جدید نبودند. همه از قبل بارها و بارها به مشکلات ژانر کمدی در سینمای ایران اشاره کرده بودند و میهمانان فقط تکرار مکررات میکردند.

شاید تمام بحث میزگرد را بتوان در یک جمله محسن تنابنده خلاصه نمود. اینکه سینمای کمدی در ایران دچار محدودیتهای بسیاریست. با زنان (کمدی جنسیتی) نمیتوان شوخی کرد، با قومیتها نمیتوان شوخی کرد، با سیاسیون نمیتوان شوخی کرد، با مشاغل نمی توان شوخی کرد. مانند اینست که از یک سرباز کلاه خود و سپر و شمشیر و لباس و زره رزمش را گرفته ایم و بعد او را به میدان می فرستیم و می گوئیم بجنگ!!!!!

شاید جالبترین بخش این گفتگو تعریف خاطرات در پایان میزگرد بود که در این میان مهدی هاشمی به مدد تجربه بازیگری روان خودش خاطره خود را از سریال سلطان و شبان بسیار شیرین تعریف کرد. همچنین مسابقه پیامکی برنامه نیز معطوف به موضوع برنامه یعنی سینمای کمدی بود که اصلا سوال جالبی نبود. در این مسابقه از مردم خواسته شده بود تا کمدین محبوب خود را از بین رضا عطاران - مهران مدیری - محسن طنابنده - علیرضا خمسه - مهدی هاشمی - پرویز پرستویی و .... انتخاب نمایند که در نهایت رضا عطاران با 30 درصد آرا و مهران مدیری هم با بیست و اندی درصد از آرا در صدر فهرست قرار گرفتند.

همیشه با اینگونه مقایسه ها مشکل دارم. الآن اگر یک مسابقه پیامکی برای دوستداران دوبله بگذارند و فرضا بگویند بهترین صدا پیشه را از بین احمد رسول زاده - چنگیز جلیلوند - جلال مقامی - عزت الله مقبلی - حسین عرفانی انتخاب نمائید شما کدامیک را انتخاب می کنید؟ ضمنا فقط یکنفر را باید انتخاب کنید. بنظر من اینگونه نظر سنجی ها درست نیستند. ضمن اینکه نتیجه این نظر سنجی چه منفعتی برای برنامه هفت دارد؟ اینهفته که به کرج بروم حتما این موضوع را با جناب فراستی در میان می گذارم و مواضع ایشان را به اطلاع اعضای سایت خواهم رساند.

[تصویر: 1468769585983.jpg]


 اما در بخش نقد فیلم مطابق معمول اتفاقات ویژه ای رقم میخورد. جائیکه امیر شهاب رضویان برای دفاع از یک دزدی عاشقانه باید به جنگ مسعود فراستی میرفت و بهروز افخمی هم بواسطه حضور کارگردان در این بحث شرکت نمود. همانطور که میدانید در مباحث نقد فیلم چنانچه کارگردان فیلم برای دفاع از فیلمش حضور یابد بهروز افخمی را هم می تواند بعنوان یار کمکی خود همراه داشته باشد در غیر اینصورت او در بحث شرکت نمی کند.

نقد یک دزدی عاشقانه حواشی بسیاری داشت. قبل از هر چیز بهروز افخمی به اعتماد فضای مجازی برای دیدن فیلم به سینمایی مراجعه میکند که فیلم را دو هفته پیش از روی پرده برداشته بود. اما مسعود فراستی اعلام کرد که فیلم را امروز دیدم. بهروز افخمی با تعجب پرسید در کرج؟ و فراستی گفت خیر در مقر فرماندهی آقای رضویان سینما کوروش. این نخستین تجربه امیر شهاب رضویان در ژانر کمدی بود.

فراستی در همان دقیقه نخست نوک نیزه خود را در مقابل رضویان میگیرد و می گوید من به اتفاق فردی که همراهم بود اصلا نخندیدیم. و او در مقابل این سوال که شاید فقط شما نخندیدید،  هم گفت چهار نفر دیگه تو سالن بودند که دو تاشون خوابیده بودند و دو تای دیگه هم اصلا نخندیدند و من بعد از یکساعت از سالن آمدم بیرون. با گفتن این جمله بحث عوض شد و امیر شهاب رضویان تاکید داشت که وقتی آقای فراستی فیلم را ندیده است پس نقد فیلم دیگر معنایی ندارد. و فراستی هم برای اینکه کم نیاورد گفت من 5 دقیقه از فیلم را ببینم کافیست!!!!!

در هر صورت از اینجا به بعد بحث کاملا شخصی شد و بجای نقد فیلم رفت بسوی نقدِ نقد. جناب رضویان بدلیل اینکه اعتقاد داشت جناب فراستی فیلم را کامل ندیده اند لذا اجازه ندادند فیلمشان نقد گردد( با احترام به استاد بنظر من حق با ایشان بود) در عوض از تریبون هفت استفاده نمودند و بجای نقد فیلم به نقد فراستی پرداختند. هرچند بهروز افخمی به کمک فراستی آمد و گفت بنظر من این حق هر کسی ست که اگر بخشی از فیلم را دید آزاد باشد تا سالن را ترک نماید و این موضوع طبیعیست.

جناب امیر شهاب در راستای ادبیات معکوس ابتدا به تعریف و تمجید از مسعود خان پرداختند و با اشاره به برنامه هفت در سالها قبل و ابراز نظر فرحبخشِ معلوم الحال مبتنی بر پوشیدنی و یا خوردنی بودن نقد از نظر مردم به جناب فراستی گفتند تو کار بزرگی کردی و فرهنگ نقد کردن را به مردم شناساندی و سپس با اشاره به رفاقت سالهای دور خودش با فراستی لبه انتقادش را بسمت او نشانه رفت و از فراستی بخاطر ادبیات تندش و توهین به فیلمسازان و عوامل فیلمها گله نمود. رضویان با اشاره به ادبیات مرحوم کاووسی ادامه داد که او نیز با بسیاری از فیلمها مخالف بود اما هیچوقت توهین نکرد.

این موضوع واکنش فراستی را بدنبال داشت . او گفت من هیچوقت به کارگردان و یا فرد خاصی توهین نکردم اما به فیلم چرا. من فیلم را هدف می گیرم . امیر شهاب رضویان مسلح آمده بود. او در زرادخانه خود لیستی کوچک از چند فیلم را آورده بود و با خواندن آن به مسعود فراستی گفت تو بجز این فیلمها که نام بردم با تمام فیلمها مخالف بودی. خوب اگر همه فیلمهایی که ساخته می شوند بد است پس دیگر چرا آنها را نقد کنیم. این موضوع باعث گردید تا استاد موضوع و تعریف نقد را برای شهاب رضویان بشکافد. مسعود فراستی گفت نقد یک تیغ است. و من  بعنوان تماشاچی در کنار تماشاگران فیلم را نقد می کنم. من وکیل مدافع تماشاگرانم.


[تصویر: 1468769585821.jpg]  [تصویر: 146876958592.jpg]



در حاشیه:
- بر خلاف داغ بودن بحث اما طرفین با صبر و حوصله بالا به حرف یکدیگر گوش میدادند و هرگز به یکدیگر توهین نکردند و از کوره در نرفتند. یک گفتگوی بسیار سالم و حرفه ای که هیچ بیننده ای را عذاب نداد.

- وقتی صحبت از متانت و ادبیات فاقد از توهین مرحوم کاووسی پیش آمد بهروز افخمی آنرا نقض نمود و به امیر شهاب رضویان گفت اما همین آقای کاووسی بعد از دیدن فیلم عروس در نقد این فیلم نوشتند که سازنده این فیلم دارای ناتوانی جنسی بوده است!!!!

- در اواسط بحث بهروز افخمی به مسعود فراستی سفارش نمود که ممکن است برای فیلمبرداری فیلم جدیدش در شهرستان ، در چند برنامه حضور نداشته باشد. لذا او امیر شهاب رضویان را بعنوان جانشین خود برای اجرای برنامه هایی که غایب است معرفی نمود.

- بحث نقد و نحوه نقد کردن توسط امیر شهاب رضویان و مسعود فراستی که بصورت خودجوش و بدون پیش بینی قبلی آغاز گردیده بود بقدری جذاب پیش رفت که بهروز افخمی را وادار نمود تا از طرفین دعوت نماید موضوع برنامه دو هفته بعد را نقد فیلم قرار دهند و این بحث را در یک برنامه مستقل پیگیری نمایند (حتما برنامه جذابی می شود). مسعود فراستی نیز پیشنهاد داد که از دیگر همکاران هم دعوت شود که با مخالفت بهروز افخمی روبرو شد.

- ظاهرا اینبار ناظرین در پخش بر نحوه آرایش سبیل های امیر شهاب رضویان سخت گیری نکردند. نحوه آرایش سبیلهای این کارگردان همدانیِ خوش سیما و خوشرو یکبار برایش دردسر ساز شد و از حضورش در یک برنامه تلویزیونی بدلیل آرایش سبیلهایش ممانعت نمودند. او یکی از کارگردانهای خوش اخلاق و خوش برخورد سینمای ماست.

- هنگام اجرای برنامه کودتای نافرجام ترکیه شکل میگیرد. در پایان برنامه بهروز افخمی بخاطر تامین امنیت سینماگران ایرانی مستقر در ترکیه ابراز نگرانی نمود.

..... و در پایان:
همچنان اعتقاد دارم بعد از یک پرداخت نه چندان مقبول در برنامه هفته گذشته هفت به درگذشت کیارستمی،  حداقل باید نیمی از برنامه این هفته بجای پرداختن به میزگرد نه چندان مفید سینمای کمدی به آثار و جای خالی عباس کیا رستمی و بهمن زرین پور می پرداخت. از این بابت واقعا متاسفم!!!!