مصاحبه اختصاصی انجمن سینما کلاسیک با بانو نوشابه امیری (فروردین ماه 1395) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن سینما کلاسیک (http://cinemaclassic.ir) +-- انجمن: سالن دوبلاژ ایران (/Forum-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%98-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) +--- انجمن: مصاحبه های اختصاصی سایت سینما کلاسیک با عوامل دوبله (/Forum-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87) +--- موضوع: مصاحبه اختصاصی انجمن سینما کلاسیک با بانو نوشابه امیری (فروردین ماه 1395) (/Thread-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%87-1395) |
مصاحبه اختصاصی انجمن سینما کلاسیک با بانو نوشابه امیری (فروردین ماه 1395) - لو هارپر - ۱-۲-۱۳۹۵ ۰۴:۵۳ عصر در اسفند ماه سال 94 من تصمیم گرفتم مصاحبهای اختصاصی به شکل مکاتبه با این بانوی بزرگ دوبله، خانم نوشابه امیری برای سایت خودمان انجام دهم و درخواست مصاحبه را به ایشان منتقل کردم و ایشان با روی باز پذیرفتند و حتی لینک سایت را برای ایشان فرستادم و ایشان از سایت بازدید کردند. و من هرچه از متانت و مهربانی این بانوی دوبله بگویم کم گفتهام و واقعا از مصاحبت با ایشان لذت بردم. متن مصاحبه 1. یک بیوگرافی کلی از خودتان بگویید. من متولد ١٣٣١ هستم. از بچگی در برنامه كودک راديو ايران گوينده بودم و از ١٧ سالگی هم دوبله رو شروع كردم. ليسانس روزنامهنگاری، فوقليسانس جامعه شناسی دارم و فعلا هم در حال كار روي پاياننامه دكترا هستم. از ١٩سالگی كار روزنامهنگاری رو در روزنامه كيهان شروع كردم و همچنان مشغول همين كارم. 2. از نحوه ورود خود به دوبله بگوئید و اینکه چه کس یا کسانی در این خصوص نقش داشتند؟ شانزده هفده ساله و دبیرستانی بودم که به دوبله رفتم. به استودیو تلویزیون فیلم که یکی از مدیران دوبلاژش آقای محمد مانی گوینده رادیو بود.من ایشان را از رادیو میشناختم .اقای مانی معلم و پدری مهربان بود و تحت نظر او دوبله را آموختم. 3. شما در اوایل دهه 40 وارد رادیو شدید و کار خودتون رو با برنامه کودک شروع کردید. در اون زمان چه کسانی در این برنامه حضور داشتند و آیا بعدها در تلویزیون هم در بخش کودک و نوجوان فعالیتی داشتهاید؟ مدیران وقت برنامه کودک خانم عاطفی، خانم هما احسان و مدتی هم فریدون فرخزاد بودند. بعدها در تلویزیون هم با بخش کودک آن همکاری کردم که البته در قالب دوبله فیلمهای عروسکی و برنامههای کودک بود. 4. از مهمترین نقشهائی که قبل از دهه 50 در سینمای کودک گفتید کدام را به یاد میآورید؟ خیلی یادم نیست ولی در سریالها و فیلمهایی مثل باغچه گیاهان، دختری از سویل، توسن،روزهای زندگی ... و میرم بابا بخرم [نقش شهرام] گویندگی کردم. 5. شما در دهه 50 گوینده ثابت شهرام ثمینیپور (بازیگر خردسال سینمای ایران) بودید و از سال 52 تا 56 که ایشان در سینما در نقشهای کودکانه حضور داشتند در بیش از 20 فیلم به جای ایشان صحبت کردید. از شهرام بگوئید و اینکه چطور شد به جای وی انتخاب شدید و آیا کس دیگری در دورهای که شما گوینده ثابت او بودید به جای وی صحبت کرد؟ درحال حاضر از او خبر دارید؟ شهرام در سوئد زندگی میکند ولی من جز یک ارتباط فیس بوکی با همسر او، ارتباط دیگری با وی ندارم. آقای منوچهر اسماعیلی مرا برای گویندگی نقش شهرام انتخاب کردند و یک بار هم در توضیح علت دادن این نقش به من گفتند: صدای تو، صدای بچههای مرفه لوس است!!! نقش بچههای فقیر به صدایت نمیخورد. نمیدانم والا! 6. در سینمای غیرایرانی آیا شما گوینده ثابت بازیگری خاص بودهاید که در بیش از 3 فیلم به جای وی صحبت کرده باشید؟ یادم نمیآید. 7. با وجود توانایی منحصر به فرد در سینمای کودک، چرا در زمینه مدیریت دوبلاژ و به خصوص مدیریت فیلمهای کودکان و انیمیشن ، پس از انقلاب به این کار اقدام کردید؟ از کارهای خود در زمینه مدیریت دوبله کارتون و فیلمهای پس از انقلاب بگوئید. بالاخره سن که بالا میرود و سالها کار در یک زمینه ، دنبال تجربههای تازه میروید. ضمن اینکه من خیلی به تکرار صداها معتقد نیستم و فکر میکنم در رگهای هرکاری باید مرتب خون تازه وارد شود.البته با برنامهریزی و آموزش. براین اساس کار مدیر دوبلاژی را با تلویزیون شروع کردم و بعد به عنوان اولین کار سینمایی فیلم سفر جادویی را دوبله کردم. این را هم ذکر کنم که در فیلمهایی که مدیریت دوبلاژ انها با من بود، خودم هرگز گویندگی نکردم، چون هم به تقسیم کار معتقدم و هم اینکه باید در کار تمرکز داشت. در همین ارتباط وقتی فیلم مریم و میتیل را دوبله میکردم ، به رغم اصرار تهیهکننده و کارگردان نقش را به خانم مژگان دادم و کار هم خیلی خوب از آب درآمد. 8. شما علاوه بر مدیریت دوبله فیلمهای کودک ، در مدیریت فیلمهای بزرگسالان و مهم فیلمهای ایرانی و خارجی هم فعال بودید؟ بطور مثال مدیریت دوبله فیلمهای ایرانی چون مردی در آیینه ، تبعیدیها و شتابزده از کارهای خوب شما در سینمای ایران است. بله. این فیلمها من دوبله کردهام. 9. شما با توانائی منحصر به فرد خود ثابت کردید که میتوان در سینمای غیرکودک هم درخشید. از گویندگیهای خود در این بخش بگوئید. من هميشه جای بچه ها حرف زدم. چه فيلم مخصوص كودكان چه فيلمهای بزرگسالان. 10. گویندگانی چون ناهید امیریان توان گویندگی به جای دختر و پسر را داشتهاند. چرا شما در اغلب نقشهایی که در سینمای کارتون و جدی ایفا کردید ترجیح میدادید بجای پسربچهها صحبت کنید تا دختربچهها؟ آیا در آن سالها صرفا از خانمها برای گویندگی به جای پسربچهها استفاده میشد یا بودند مردها یا پسرهائی که در این قالب دوبله کنند؟ معمولا مدیران دوبلاژ هستند که گویندگان را برای کار دعوت میکنند و در نتیجه براساس تشخیص آنها، فیلمها دوبله میشود. به عبارت دیگر ربط چندانی به ترجیح من نداشت. البته جای دخترها هم صحبت کردهام [از جمله سریال بادبزن سویل] ولی شاید از دید مدیران دوبلاژ در صدایم شیطنتی بوده که بیشتر برای نقش پسرا انتخاب میشدم. در آن زمان امیر زندی بود و بعد هم اقای گرایی [متأسفانه اسم کوچکشان را فراموش کردهام] و همین طور آرشاک. ولی غالبا اینطور بود که دخترها جای پسر بچهها حرف میزنند شاید برای اینکه در سنین زیر نوجوانی، صدای پسرها خیلی تغییر نکرده. در مورد خودم شاید به خاطر شیطنت صدا. واقعا نمیدانم. 11. دو نقش فوق العاده شما در بخش کارتون که با دوره کودکی و نوجوانی ما عجین شد و امروزه بیش از هر نقش دیگری از شما در یادهاست ، گویندگی بجای شخصیت شکننده و حساس لوسین (در بچههای کوه آلپ) و شخصیت دوستداشتنی و مهربان استرلینگ (در رامکال) بود. از این دو نقش چه خاطراتی دارید؟ دوبله این دو سریال خیلی طول کشید، به گونهای که دیگر برایم به صورت موجوداتی غیر کارتونی درآمده بودند به خصوص استرلینگ که رامکال را دوست داشت، همونطور که من حیوانات را دوست دارم. از هر دو که دوبلهشان به سال هم کشید بسیار لذت بردم و همه لحظاتش خاطره بود. یکی از خاطراتی که در ذهنم حک شده. صحبت مادرم بعد از دیدن گریههای لوسین بود. گفت:مادر الهی بمیرم آنقدر گریه کردی!! 12. از کسانی که پیش از شما در بچهگویی سینما نقشآفرینی میکردند بگوئید و اینکه چه تفاوتی است بین صدای گویندگان حرفهای که در بچهگوئی با تیپسازیهای خاص ادای بچهها را در میآورند با گویندگانی مثل شما که صداها عمدتا بر پایه صدای اصلی آنهاست. همکاران مختلفی بودند از ثریا حمیدی تا شهرام شکوفنده و امیر زند. تفاوت هم در میزان باور پذیری صداست. به نظرم هرچه صدا از صدای کودکی دورتر باشد، میزان تصنعی بودن آن هم بیشترست. 13. آیا در دوبله فیلمها و کارتونها تیپسازی خاصی هم کردید؟ نه یادم نمیآید تیپسازی کرده باشم. البته در برنامه کودک رادیو پیش میآمد که مثلا نقش بچهای لات را بگویم و خودم هم از خودم تعجب کنم! در بعضی فیلمها هم با لهجه حرف زده ام مثل سریال گل پامچال اما تیپگویی به طور مشخص نکردهام. 14. پس از مسابقه نامها و نشانهها در اواخر دهه 60 ، مسابقه هفته با اجرای مرحوم نوذری روی آنتن شبکه 1 رفت. ظاهرا شما از عوامل پشت صحنه تولید این برنامه هم بودهاید. از این کار و خاطرات خود با مرحوم نوذری بگوئید. این موضوع درست نیست. لابد کس دیگری را با من اشتباه گرفتهاید. 15. در همان سالها به یاد دارم در برنامهای که اکبر عالمی در پخش و تحلیل فیلمهای کلاسیک اجرا میکرد به عنوان مهمان حضور داشتید. در زمینه نقد فیلم چه فعالیتهایی داشتید؟ و این برای ما جالب است که شما تنها گوینده تاریخ دوبلاژ ایران هستید که در نقد فیلم هم دستی داشته اید. بله من سالها، به علت ممنوعیت کار در روزنامه در مجله سینمایی گزارش فیلم کار میکردم و نقد هم مینوشتم. 16. در سالهای نه چندان دور شما با هنرمندان سینمای ایران گفتگوهایی خاص داشتید که مهمترین آنها گفتگو با بهرام بیضائی است که در کتابی با عنوان جدال با جهل چاپ شد. با توجه به علاقه بیضائی به شخصیت زن در آثارش بدیهی بود که یک زن در این خصوص علاقه نشان دهد که به درونیات ذهنی بیضائی رسد. آیا شما در این مصاحبه به آنچه در ذهن خود داشتید رسیدید؟ بله مصاحبههای زیادی در این زمینه کردم و در مورد خاص اقای بیضایی، فکر میکنم هدف، معرفی دیدگاه او بود نه رسیدن به ذهنیتی خاص. در پایان مصاحبه که دو روز هم طول کشید بیضایی را بهتر می شناختم و نگاهش و پس زمینه نگاهش برایم کاملا روشن شده بود. 17. شما از فعالان عرصه فیلمنامهنویسی سینما هم بودهاید. از آثار خود در این بخش یاد کنید. بله در این عرصه هم کار کردم اما نه زیاد، از میان کارها میتوانم به دره شاپرکها اشاره کنم و گوزن زرد. اولی به فیلم درآمد. 18. بدون اغماض و بی هیچ شائبه بفرمائید علاقه اصلی شما دوبله است یا خبرنگاری؟ کدام را ماندگار میدانید؟ آیا هرگز با خود اندیشیدهاید که 100 سال بعد دیگران شما را با دوبله به یاد خواهند آورد یا فعالیت در مطبوعات؟ از نظر من هیچ فعالیتی در ماندگاری ، توان رقابت با هنر را ندارد. چرا هنر سرشار خود در دوبله را رها کردید و به حرفهای رو آوردید که (اگرچه از علائق اصلی شماست) اما ماندگاری خاصی در تاریخ بشری ندارد؟ قبول کنید آنچنان که حوادث تاریخ بشر مشهور و در یادهاست ، افرادی که در اطراف و اکناف این رویدادها بوده اند و آنرا روایت یا تفسیر کردهاند هرگز و آنچنان که انتظارش را داشتهاند در یادها نماندهاند. من از نوجوانی یک آرزو داشتم: اوریانا فالاچی بشوم. یک روزنامهنگار زن ایتالیایی که لابد میشناسید. حالا بعد از این همه سال نمیتوانم بگویم گویندگی را بیشتر دوست داشتم یا روزنامهنگاری را اما میدانم که عاشق هر دو حرفه بودم و البته قبول دارم که در سرزمین سیاستزده ما، احتمالا آنچه که بیشتر به یادها میماند صداست. ضمنا من دوبله را رها نکردم، همیشه به موازات روزنامهنگاری، گویندگی هم میکردم ولی در سال اخری که ایران بودم، اجازه این کار را هم به من ندادند.این را هم بگویم که در روزنامهنگاری قرار نیست، روزنامهنگار در تاریخ بماند، گزارشها و مصاحبههاست که میماند حتی اگر نام روزنامهنگار در خاطر کسی نباشد. فکر میکنم کسانی که امروز حوادث ایران را دنبال میکنند، فراموش نخواهند کرد که من در پاریس با آقای خمینی مصاحبه کردم و از او سؤالاتی پرسیدم که امروز هم رجوع به آنها ضرورت دارد. 19. من زمانی از داوود رشیدی (که تحصیلات وی در سیاست بوده است) شنیدم وقتی مصاحبهگر از او پرسید چرا سیاست را رها کردید و به هنر (بازیگری) روی آوردید گفت: در سیاست انسان همه چیز میداند اما کاری از دستش ساخته نیست در حالیکه اگر در بازیگری ، چیزی هم ندانید دست و بالتان برای هرعملی و ارائه هر نبوغی آزاد است. شخص شما چقدر با این گفته موافقید؟ و اگر نیستید فکر میکنید توانستهاید با این سبقه سیاسی محبوبیتی بین همه مردم (تأکید میکنم بین همه مردم و نه قشری خاص) کسب کنید؟ نه خیلی موافق نیستم. بستگی دارد که شما دنبال چه نوع تأثیری باشید. این نوع تأثیرات دراز مدتاند. اما درباره محبوبیت:من هرگز به این موضوع فکر نکردم و برایم مهم نبوده. محبوبیتها میآیند و میروند. آثارست که میمانند. 20. بین خانمها شیوا گورانی ، ناهید امیریان ، مهوش افشاری ، نادره سالارپور ، فریبا شاهین مقدم ، رزیتا و آزیتا یاراحمدی ، منيژه نویدی ، مینو غزنوی ، زهره شکوفنده ، شوکت حجت ، مژگان عظیمی و البته خودتان ، کدام را بهترین و با استعدادترین گوینده بچهگوی ایران میدانید و چرا؟ همه خوب بودند ولی ناهید امیریان، به گفته دوستی، گوگوش دوبله است.صدایش همان است که میشنوید و استعدادی غریزی دارد. البته بقیه هم همینطورند ولی به طور مثال خانم شکوفنده، صدایش بزرگ شد، ناهید اما همچنان در همان صدا باقی ماند. 21. از بهترین مدیران دوبلاژی که با آنها کار کردهاید یادی کنید و عکسالعمل گویندگان بزرگ ما در تقابل با بچهگوها در استودیوهای دوبله چگونه بود؟ خیلیها بودند و اسم بردن شاید سخت باشد اما آقایان اسماعیلی و محمد مانی در ذهن من بیشتر حک شدهاند، شاید برای اینکه با آقای مانی دوبله رو شروع کردم و با آقای اسماعیلی کار در سینمای فارسی را. رفتارشان با بچهگوها، همیشه مهربان بود. 22. خوشحال میشویم به سه خاطره جالب از دنیای دوبله و گویندگان که سالها در آن عرق ریختید و از خود یادگار به جا گذاشتید برای ما بگوئید. اما خاطره. حالا چرا سه تا؟!! واقعا خاطرهگویی برایم آسان نیست، خیلی چیزها را فراموش کردهام ولی نمیدانم چرا از بین همه، گویندگی در سریال برادران شیردل بیشتر به خاطرم مانده و اینکه با همه وجود حرف میزدم.دیگری هم مربوط به ناریشنگویی در مجموعه قصههای ملل بود، وقتی همسرم زندان بود و من میدانستم او پای تلویزیون نشسته، برای همین از آزادی کبوترها که میگفتم، داشتم از واقعیت صحبت میکردم. 23. شما تألیفها و دست نوشتههای متعددی در بخش خبرنگاری و سیاست از خود به جا گذاشتهاید. آیا تاکنون به ذهن شما خطور نکرده است که از تاریخ دوبلاژ ایران و یادها و یادگارها در این بخش هم اثری از خود به جا گذارید و کتابی تحقیقی و مؤثر در این خصوص به یادگار نهید؟ راستش گرفتاریهای روزمره فرصت زیادی برایم باقی نگذاشته. همین حالا یک کتاب ناتمام در دست دارم درباره سالهای انقلاب و یک پایاننامه دکترا که درباره مشروطه و مشروعه است. آرزو میکنم اینها را تمام کنم. پس شاید وقتی دیگر. 24. چرا هرگز در بازیگری سینما تلاشی نکردید؟ ظاهرا شما زمانی در تئاتر هم دستی داشته اید. نه هرگز کاری در تئاتر نکردم. بازیگری را هم دوست نداشتم چون اصولا بودن روی صحنه را دوست ندارم. آن وقتها که جوان بودم و پیشنهاد کار در سینما هم میشد، همیشه برایم عجیب بود. پشت سینما را بیشتر دوست دارم. 25. از گویندگان دوبله در ایران کدام را می پسندید؟ از فیلمهائی که دوبله آنها را در تاریخ دوبلاژ ایران فاخر میدانید یاد کنید. دوبله ایران پر از ستاره بوده، واقعا نمیتوانم یکی را اسم ببرم. 26. هماکنون با کدام یک ار گویندگان در ارتباط هستید؟ عملا با هیچکدام در ارتباط نیستم، گاه گاه روی فیس بوک، سلامی میکنیم اما مهرمان در جای خود باقیست. 27. با توجه به اینکه شما به جای جولی هرود (دختربچه) در فیلم تنها در تاریکی (تا تاریکی هوا صبر کن) صحبت کردهاید کمی در مورد این فیلم بگویید. آیا خاطرهای از این فیلم به یاد دارید؟ حتی یادم نمیآید که در این فیلم حرف زده باشم!! 28. همچنین شما به جای مهراوه شریفینیا در فیلم دزد عروسکها صحبت کردید. کمی نیز از این فیلم و دوبله آن بگویید. این یکی به یادم مانده چون برای اولین بار بود که پس از انقلاب، زن تکخوانی میکرد. ولی خوشبختانه جنس صدا باعث شد این خطر از سر فیلم بگذرد، خودم هم از خواندن ذوقزده بودم. 29. آخرین کارتان قبل از خداحافظی از دوبله چه نام داشت؟ واقعا یادم نمیآید. 30. اگر امکانش باشد دوست دارید مانند خانم نادره سالارپور که یک شبکه مخصوص کودکان خارج از کشور راهاندازی کردند، شما هم راهاندازی کنید و مجددا کار دوبله را از سر بگیرید؟ راهاندازی شبکه که نه ولی دلم برای دوبله خیلی تنگ شده. 31. و سؤال آخر (که البته باید اول میپرسیدم) ... چرا اسم شما نوشابه است؟ و چه کسی این اسم را برای شما انتخاب کرده؟ این اسم را پدرم انتخاب کرد و به یاد دختر دوستش که در تصادف کشته شده بود. البته مثل بقیه همنسلان، یک اسم اسلامی هم دارم که عمهام گذاشته و آن حمیده است. بدین ترتیب در صفحه اول قرآن خانوادگی به دستخط پدرم نوشته شده: حمیده ملقب به نوشابه. ممنون از همکاری شما، خانم امیری RE: مصاحبه اختصاصی انجمن سینما کلاسیک با بانو نوشابه امیری (فروردین ماه 1395) - کاربر حذف شده5 - ۲۳-۳-۱۳۹۵ ۰۲:۱۱ عصر ایشان نقشِ «کُنا» زا در مجموعه ی «جزیره ی ناشناخته» گویندگی نکردند؟ اگر این طور است پس چرا حرفی به میان نیامد؟ صدای مهربانِ سرندیپیتی، صدای خانم شیرزاد بود. یادش به خیر! |