انجمن سینما کلاسیک
با جلال مقامی در سینما کلاسیک - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن سینما کلاسیک (http://cinemaclassic.ir)
+-- انجمن: سالن دوبلاژ ایران (/Forum-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%98-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: گویندگان و دوبلورها (/Forum-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7)
+--- موضوع: با جلال مقامی در سینما کلاسیک (/Thread-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9)

صفحه‌ها: 1 2


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۹-۸-۱۳۹۵ ۰۲:۱۵ صبح

مجله سروش در آخرین شماره خود بخش مفصلی را اختصاص داده است به استاد جلال مقامی. شماره 1651 مجله سروش ضمن تخصیص روجلدی مجله به جناب مقامی بیش از 12 صفحه از مجله را به ایشان اختصاص داده است.
فهرست بخش دیدار این مجله که به جناب مقامی اختصاص داده شده است به شرح زیر است :

 - مقاله  صدایی که مانده است. به قلم محیار رضایی که مروری دارد برمیراث یک عمر فعالیت هنری جلال مقامی در صدا و سیما 
 - خاطره بازی منوچهر والی زاده با عنوان جلال جان سلام
 - رو در رو با جلال مقامی . گفتگوی اختصاصی مجله سروش با جناب مقامی توسط صادق وفایی
 - میراث جلال.  به قلم محمد رضا کاظمی که اختصاص دارد به بازیگرانی که چهره شان را با صدای جلال مقامی بیاد داریم
 - صدای جلال مقامی بر چهره کدام بازیگران ایرانی خاطره ساز شد؟
 - تجربه همراهی و هم کلامی با جلال مقامی به روایت ابوالفضل توکلی توسط مریم عرفانیان


این مطالب در پستهای بعدی ارائه میگردد. همچنین دوستان می توانند بخش مربوط به مصاحبه جناب ابوالفضل توکلی  را در تاپیک آقا جلال و مستر رابرت مطالعه بفرمایند.



تصویری از روی جلد مجله سروش:


[تصویر: 1478644941851.jpg]



تصویری از صفحه 36 مجله

[تصویر: 1478645785281.jpg]


 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۲۳-۸-۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ صبح

دو بخش ابتدایی ویژه نامه دیدار مجله سروش شامل صدایی که مانده است و خاطره بازی منوچهر والی زاده با عنوان جلال جان سلام



[تصویر: 1478823760481.jpg]



[تصویر: 147882376062.jpg]


[تصویر: 1478823760753.jpg]
 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۵-۹-۱۳۹۵ ۰۲:۳۶ صبح

ادامه بخش دیدار از صفحات داخلی مجله سروش - نیمه اول آبانماه 1395
(متاسفانه بر خلاف انتظار از این مجله که ارگان رسمی بزرگترین رسانه کشور است برخی از اطلاعات نویسندگان مقاله نادرست است و درج آن در این تاپیک بمنزله تائید آن نمی باشد)


[تصویر: 1480891707071.jpg]


[تصویر: 1480891707632.jpg]


[تصویر: 1480891707773.jpg]


[تصویر: 1480891707894.jpg]


[تصویر: 1480891708055.jpg]


[تصویر: 1480891708166.jpg]


[تصویر: 1480891708317.jpg]
 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۲۵-۹-۱۳۹۵ ۰۱:۰۸ عصر

تجدید خاطره با جلال مقامی اینبار در شبکه افق


جلال مقامی شامگاه فردا 26 آذر ماه در برنامه ای زنده میهمان شبکه افق هستند. این برنامه از ساعت 20 تا 22 به روی آنتن میرود. در گفتگویی که با جناب مقامی داشتیم ظاهرا محور این گفتگو درباره یکی از خاطره انگیزترین نمایش های رادیویی می باشد که با حضور بزرگان دوبله ایران در صبح روزهای جمعه اوایل دهه هفتاد از رادیو پخش میگردید.
برنامه از سرزمین نور عنوان نمایشنامه رادیویی بود که جلال مقامی آنرا برای رادیو کارگردانی نمود.

جناب مقامی در برنامه فردا در خصوص روند تولید این برنامه و همچنین خاطرات خود از این برنامه برای بینندگان سخن خواهند گفت. این برنامه بمناسبت میلاد حضرت رسول اکرم پخش خواهد شد. در این برنامه احتمالا برخی دیگر از گویندگان از سرزمین نور شرکت خواهند داشت.قسمتهای ابتدایی این نمایشنامه توسط منوچهر اسماعیلی کارگردانی میشود. در همان ایام منوچهر اسماعیلی بنا به دعوت منوچهر نوذری به برنامه صبح جمعه با شما می پیوندد. صبح جمعه با شما بلافاصله بعد از اتمام برنامه از سرزمین نور پخش میگردید.

این موضوع زیاد برای تهیه کننده جالب نبود. آنها اعتقاد داشتند شنیدن صدای آقای اسماعیلی در یک برنامه طنز و کمدی بعد از یک برنامه مذهبی و عرفانی به برنامه از سرزمین نور آسیب می رساند. جناب اسماعیلی حاضر به ترک برنامه صبح جمعه با شما نشدند لذا از قسمت دهم به بعد جلال مقامی کارگردانی این برنامه را بعهده میگیرد.

جلال مقامی در 10 قسمت ابتدایی راوی برنامه بودند اما بعد از قبول کارگردانی ایرج رضایی را بعنوان راوی انتخاب میکند و خودش نقش های نمایشنامه را گویندگی می کند. در این نمایشنامه بانو رفعت هاشم پور نیز گویندگی می کنند. فردا جناب مقامی توضیحات کاملتری را در خصوص این برنامه خواهند داد.




 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۲۶-۹-۱۳۹۵ ۱۲:۲۱ عصر

برنامه از سرزمین نور یک برنامه 270 قسمتی بود که به تهیه کنندگی غذرا وکیلی و سردبیری میرکیانی در روزهای جمعه از ساعت 8:30 تا ساعت 9 صبح روزهای جمعه بمدت پنج سال و نیم پخش میگردید. مراحل ساخت این برنامه از سال 1371 در جریان بوده اما برنامه برای اولین بار در سال 1372 از رادیو پخش میشود. 90 قسمت از این برنامه توسط رضا رهگذر و 180 قسمت از آن توسط سعید آل رسول نوشته میشود.

برنامه از سرزمین نور طولانی ترین نمایشنامه رادیویی از حیث تعداد قسمت از بدو تاسیس تا کنون بوده است. شبکه افق ویژه برنامه عیدانه خود را بر مبنای پرداختن به همین موضوع امشب بصورت زنده به روی آنتن میفرستد. خبر پخش برنامه عیدانه به نقل از شبکه افق:



به گزارش روابط عمومی شبکه افق، به مناسبت فرا رسیدن هفدهم ربیع الاول سالروز میلاد با سعادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)، برنامه «عیدانه» به صورت زنده از شبکه افق پخش می شود.

 بخش نخست این برنامه با اجرای سید مصطفی حسینی، شامل گفت وگو با جلال مقامی دوبلور و بازیگر ایرانی خواهد بود؛ مقامی در سال های دور با اجرای برنامه دیدنی ها شهرت فراوان یافت و بعد از آن هم فیلم های گوناگونی با صدای او به روی آنتن شبکه های مختلف رفت.
 گفت وگو با برخی مستندسازان و نیز دست اندرکاران برنامه رادیویی «از سرزمین نور» بخش دیگری از این برنامه را تشکیل می دهد.

 «از سرزمین نور» عنوان برنامه ای رادویی در اوایل دهه ۷۰ شمسی است که با موضوع زندگی رسول اکرم(ص) ۱۳ سال پیش به وسیله گروهی حرفه‌ای در رادیو ایران تولید شد
این برنامه با تهیه کنندگی رضا رهگذر، تهیه‌کنندگی عذرا وکیلی، سردبیری میرکیانی و اجرای منوچهر اسماعیلی و جلال مقامی پخش می شد.
 آیتم های دیگری هم به عنوان میان برنامه برای «عیدانه» در نظر گرفته شده اند؛ تهیه کنندگی آن هم بر عهده پیام ابراهیم پور است.
 این برنامه ساعت ۲۰:۰۰ جمعه ۲۶ آذرماه به صورت زنده از شبکه افق پخش می شود و تکرار آن هم ساعت ۱۵:۳۰ روز بعد به روی آنتن می رود.
 



بعد از این برنامه نیز یک برنامه دیدنی دیگری پخش میشود. یک گفتگوی منتشر نشده بین مصطفی عقاد با مرتضی اوینی و مسعود فراستی و نادر طالب زاده با مصطفی عقاد کارگردان فیلم الرساله. خبر آن نیز به شرح زیر است:



به گزارش روابط عمومی شبکه افق، فیلم سینمایی «الرساله» در مورد زندگی پیامبر اسلام(ص) عامل اصلی شهرت مصطفی عقاد در کنار دیگر فیلم او، «شیر صحرا» در مورد زندگی عمر مختار است.
عقاد سال ۱۹۳۰ در حلب سوریه به دنیا آمد اما بیشتر دوران فیلمسازی حرفه ای او مربوط می شود به حضورش در آمریکا؛ او ۱۸ ساله بود که به آمریکا رفت و در دانشگاه کالیفرنیا به تحصیل در دانشکده سینمایی پرداخت.

 حاصل حضور او در ایالات متحده ساخت بیش از ۲۰ فیلم بود؛ فیلم سینمایی الرساله بر شهرت جهانی او افزود؛ خودش می گوید این فیلم مشکلات زیادی به همراه داشت به طوری که تولید آن آنقدر طول نکشید که مذاکرات برای به توافق رسیدن، به طول انجامید.
مذاکره با مسئولان مذهبی که حدود ۵ سال طول کشید و پس از آن هم مشکلات زیادی برای عقاد به وجود آمد ولی او مصمم بود کارش را به سرانجام برساند و در نهایت موفق به این کار شد و فیلمی جاودانه را روانه پرده سینماها کرد.

 به مناسبت سالروز وفات پیامبر اکرم(ص)، گفت وگوی که پیش از این با مصطفی عقاد انجام شده برای پخش از شبکه افق در نظر گرفته شده است.
«گفت و گو با مصطفی عقاد» گفت وگوی نویسندگان مجله سوره یعنی نادر طالب زاده، مسعود فراستی و شهید سید مرتضی آوینی با مصطفی عقاد، کارگردان فیلم های عمر مختار و محمد رسول الله(ص) است.

 این گفت وگو جمعه ۲۶ آذرماه در ساعت ۲۲:۳۰ و تکرار آن ساعت های ۱۰:۳۰ و ۱۳:۳۰ روز بعد به روی آنتن می رود.




همچنین شبکه تماشا روز شنبه ساعت 20 فیلم الرساله (محمد رسول الله) را بازپخش خواهد نمود.


 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۲۸-۹-۱۳۹۵ ۰۸:۰۴ عصر

[تصویر: 1482078336321.jpg]


جلال مقامی:
برای بهرام زند آرزوی شفای عاجل دارم .....


از مدتها قبل که مشغول تکمیل مطالبم در خصوص بررسی و تحلیل دوبله فیلم فیس آف بودم پس از بدست آوردن اطلاعات اولیه  از جلال مقامی روز پنج شنبه برای تکمیل مطالبم در خصوص ترجمه و مطالب تحریف شده با جناب بهرام زند تماس گرفتم تا ضمن تبریک میلاد رسول اکرم از ایشان در خصوص ابهاماتم سوال نمایم که متاسفانه همسر ایشان خبر از بستری جناب بهرام زند و انجام یک جراحی سنگین خبر دادند.

بهرام زند و جناب مقامی خارج از همکاری خود در دوبله دوستان خوبی هم برای یکدیگر هستند و  هر دو کارهای مشترک و ماندگار زیادی را از خود به یادگار گذاشته اند. لذا پیگیر وضعیت بهرام زند  از سوی جناب مقامی شدم و ایشان نیز ضمن تایید خبر فرمودند ظاهرا ایشان از عارضه بزرگی رنج می برند و به همین منظور تحت عمل جراحی قرار گرفتند. جناب مقامی ادامه دادند که بهرام زند از معدود همکارانم بودند که هنگام بروز سکته سال 93 از تهران برای عیادت من به کرج آمدند و بر خود وظیفه میدانم که جویای حالش باشم و بمحض بدست آوردن هوشیاری به عیادتش بروم.

در ادامه دیشب جناب مقامی با بهرام زند تماس گرفتند. با توجه به اینکه ایشان دوران ابتدایی نقاهت بعد از عمل را سپری می نمایند متاسفانه  موفق به مکالمه کامل  با جناب بهرام زند نشدند . امیدواریم ایشان بزودی بهبودی خود را بدست آورند و مجددا شاهد حضور ایشان مقابل میکروفن باشیم.
 




 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۳-۱۰-۱۳۹۵ ۰۱:۱۱ صبح

[تصویر: 1482442791261.jpg]



بهرام زند از بیمارستان به منزل منتقل گردید



پس از آنکه از جناب مقامی درخواست نمودم چنانچه خبری از  بهرام زند بدست آوردند ما را در جریان قرار دهند ساعاتی پیش ایشان طی تماسی از شرایط و وضعیت جناب بهرام زند خبر دادند. بر حسب اتفاق همزمان شبکه تماشا در حال نمایش فیلم جان سخت بود. فیلمی که در آن  بهرام زند استادانه بجای بروس ویلیس گویندگی کرده اند. جناب زند در استراحت مطلق هستند و امروز به محض آنکه حالشان کمی بهتر می شود با توجه به اینکه می دانستند جناب مقامی جویای حال ایشان بودند خودشان با استاد تماس می گیرند. ایشان شمرده و آرام صحبت می کردند.

جراحی سنگینی داشتند و خوشبختانه تمام خونهای لخته شده در سر ایشان با موفقیت خارج میشود. متاسفانه با توجه به شرایطی که دارند قطعا برای مدتی طولانی از دوبله به دور خواهند بود. خودشان نیز گفتند فعلا اصلا به کار فکر نمی کنند و فعلا فقط بفکر سلامتی خودشان هستند. تمام تجهیزات لازم پزشکی برای گذراندن دوران نقاهت را از مراکز مرتبط تهیه نموده اند و برای ادامه درمان در منزل تحت نظر هستند. قلبا برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی کامل می کنیم . چنانچه شرایط بهرام زند بهتر شود و جناب مقامی  تصمیم داشتند که به عیادتشان بروند به اتفاق ایشان خواهم رفت تا دوستان را بیشتر در جریان شرایط و وضعیت جناب زند قرار دهم.



 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۱-۱۰-۱۳۹۵ ۱۲:۴۵ صبح

[تصویر: 1483132143261.jpg]

حضور جلال مقامی در مراسم بزرگداشت دکتر رشید کاکاوند



 بزرگداشت دکتر رشید کاکاوند (محقق، شاعر، داستان‌نویس و ترانه‌سرا) عصر چهارشنبه(هشتم دی‌ماه) با حضور جمعی از هنرمندان‌ برگزار شد.این مراسم با خوش‌آمدگویی و شعرخوانی سید موسی حسینی‌کاشانی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز آغاز شد و با شعرخوانی عبدالجبار کاکایی، علیرضا آذر، محمدعلی بهمنی و دیگر شعرای کشور ادامه یافت.

 در این مراسم محمد رشوند (نوازنده ویولن)، رضا صبوری (نوازنده پیانو) و پیام حصیری (آواز) به اجرای برنامه پرداختند.
 در این بزرگداشت، شخصیت‌هایی چون جلال مقامی، بهروز رضوی، مهران رجبی، حمید حامی، حسین پرنیا، حمیدرضا پگاه، منصور ضابطیان و ... نیز حضور داشتند.این مراسم از ساعت ۱۶ الی ۲۱ در سالن سیروس صابر اداره‌کل ارشاد البرز برگزار شد.

 رشید کاکاوند در سال ۱۳۴۶ در نیشابور چشم به دنیا گشود و به جز فعالیت در حوزه ادبیات، تدریس در دانشگاه و مجری‌گری در برنامه‌های دو قدم مانده به صبح، رادیو هفت، صد برگ و برنامه شبانگاهی رادیو پیام را نیز در کارنامه خود دارد.

 
[تصویر: 1483132143413.jpg]


توضیح سایت سینما کلاسیک: متولیان فرهنگی استان البرز تصمیم دارند از این پس هر چند صباحی یکی از مشاهیر استان خود را با برگزاری مراسم بزرگداشت مورد تقدیر قرار دهند . با توجه به اطلاع رسانی  و پوشش خوب این مراسم و اعلام  حضور مشاهیر کرج پیش از اجرای مراسم از طریق رسانه های محلی استقبال خوبی از این مراسم شده بود و هر دو طبقه سالن مملو از جمعیت بود.

حضور افرادی چون بهروز رضوی - جلال مقامی - مهران رجبی و حمید حامی اعتبار ویژه ای به این مراسم داده بود. با وجود طولانی بودن مراسم (پنج ساعت ) متولیان مراسم با تدارک برنامه های متنوع مانع از خستگی و یکنواختی برنامه شده بودند. در اواسط مراسم مجری برنامه  اعلام نمود که میهمان ویژه ای در جمع ما حضور دارد،  گوینده ایکه همه ما در سالهای دور یکشنبه شبها .....  که جمعیت با تشویقهای بی امان خودشان مانع از رسیدن صدای مجری شدند. تشویق طولانی حضار موجب تعجب برگزار کنندگان مراسم شده بود . پس از آن نیز با پخش موزیک برنامه دیدنیها بخشهای منتخبی از این برنامه برای شرکت کنندگان در این مراسم پخش گردید که مورد استقبال مردم قرار گرفت.

در پایان مراسم نیز بازار گرفتن امضا و عکسهای یادگاری گرم بود. اما در این میان ازدحام  و شوق گرفتن امضا و انداختن عکسهای یادگاری با جناب مقامی نسبت به سایر میهمانان به حدی بود که برگزار کنندگان مراسم مجبور به مداخله شدند و نهایتا با برقراری نظم متقاضیان گرفتن عکس به نوبت به خواسته خود رسیدند. هرچند استاد مدت زیادی را سراپا ایستاده بودند و مشخص بود که خسته شده اند اما فردای روز مراسم وقتی جویای احوالشان شدم گفتند واقعا لطف مردم آنقدر زیاد بود که من از شوق آنها انرژی گرفتم و احساس خستگی نکردم.

 
[تصویر: 1483132143342.jpeg]



 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۳-۱۰-۱۳۹۵ ۰۴:۴۸ عصر

[تصویر: 1483362912242.jpg]



ناگفته های جلال مقامی از دوبله سریال شینگن
- ( اختصاصی ویژه سینما کلاسیک )


اینروزها خبر دوبله مجدد برخی از دوبله های فاخر آثار قدیمی مانند تبر بر پیکر کهنسال این هنر ارزنده فرود می آیند. شاید درباره دوبله  مجدد برخی از آثار توسط استودیوهای خصوصی نشود راه حل مناسبی پیدا کرد اما اینکه صدا و سیما آنهم با بودجه بیت المال در حال انجام چنین عملیست واقعا جای تعجب دارد. امروز شنیدم سریال خاطره انگیز از سرزمین شمالی نیز توسط جناب شروین قطعه ای در حال دوبله مجدد است.

اما حساب سریال شینگین از همه اینها جداست. سریالی که بیش از دو ماه جمعی از بهترین دوبلورهای آنزمان با هنرنمائی وصف ناشدنی از خود برای نسلهای آینده یک یادگاری بزرگ بجای گذاشتند. این سریال نیز توسط جناب علیرضا باشکندی مجددا دوبله گردیده است. در همین خصوص دیروز که در خدمت جناب مقامی بودم موضوع را با ایشان مطرح کردم. عکس العمل خاصی نشان ندادند و گفتند دیگه شنیدن این خبرها برایشان عادی شده است. جلال مقامی در اوایل دهه هفتاد مدیریت دوبلاژ سریال شینگن را بعهده داشتند و گفتند دوبله شینگن یکی از سخت ترین کارهایم در عرصه دوبله بوده است.

در ادامه گفتگو با ایشان متوجه یک تغییر بزرگ در واحد دوبلاژ تلویزیون شدم که با شنیدنش تعجب بنده بر دوبله مجدد این آثار دو چندان گردید. ایشان فرمودند در گذشته واحد دوبلاژ هر شبکه برای خودش مستقل بوده. هر شبکه نیز برای خودش یک مسئول واحد دوبلاژ داشته است. برای مثال سریالهای شبکه دو در واحد دوبلاژ شبکه دو دوبله میگردید. اما این رویه اکنون عوض شده است. در چارت جدید رسانه ملی دوبله ها متمرکز شده است. بعبارتی یک واحد دوبلاژ وجود دارد و تمام شبکه ها آثارشان را برای دوبله به واحد دوبلاژ می سپارند.

چارت جدید منطقی بنظر می آید. جالب اینجاست که مدیران شبکه ها هیچ دخل و تصرفی در این موضوع ندارند و حتی نمی توانند سفارش کنند که فرضا سریال ایکس را به آقای ایگرگ بدهید دوبله کند. تصمیم گیرنده نهایی برای تقسیم و دوبله فیلمها بصورت واحد بعهده مدیر واحد دوبلاژ است. جناب مقامی  که دیروز داشتند خود را آماده میکردند تا امروز برای گویندگی نریشن یک مستند به استودیو بروند تعریف می کنند :

وقتی متن ترجمه دیالوگهای شینگن در اختیارم قرار گرفت متوجه سنگینی کار شدم (لازم به ذکر است که مترجم به متن اصلی کاملا وفادار بوده و بدون هرگونه تغییری فقط آنرا ترجمه نموده بود). اتفاقات عجیبی در این سریال می افتد که در تضاد با موازین و فرهنگ ما  بود. برای مثال در بخشی از فیلم مادر با فرزند خودش همبستر میشود تا فرزندی بوجود بیاید که از خون آنها و ادامه دهند نسل آنها باشد. از اینطور موارد که با فرهنگ ما منافات داشت بسیار در سریال اتفاق می افتد. حالا تصور کنید که من در مقام مدیر دوبلاژ باید این اتفاقات و دیالوگها را به گونه ای عوض میکردم که فیلم برای نمایش در رسانه ملی مناسب باشد.

دوبله شینگن تقریبا دو ماه زمان برد. در مدتیکه شینگن دوبله میشد دوبلاژ ایران تحت الشعاع این سریال قرار گرفته بود و صدای بسیاری را درآورد. زیرا تقریبا اغلب دوبلورهای مطرح را برای گویندگی دعوت کرده بودم.

(در اینموقع لیست گویندگان این سریال را که مدتها پیش توسط سرهنگ دکس تهیه شده بود - که متاسفانه خودشان  هم حذف کردند - را برای استاد خواندم و دیدم ایشان کاملا درست میگفتند لطفا به این اسامی دقت کنید: 
 
بهرام زند/ شین گن
  ژاله علو / مادر شین گن - راوی
خسرو شایگان / پدر شین گن
مینو غزنوی /سانجو - همسر اول شین گن
مریم شیرزاد / کواهیم - همسر دوم
 تورج مهرزادیان /ایماگاوا
رفعت هاشم پور / یائه - ندیمه سانجو
زهرا آقارضا / مادر ایماگاوا
حسین معمارزاده / یاماموتو
سعید مظفری / کن شین
امیرهوشنگ قطعه ای / یار کن شین
پرویز نارنجی ها /مشاور کن شین
پرویز نارنجی ها /پزشک دربار
ناصر نظامی / مشاور ایماگاوا
پرویز ربیعی /نوبوناگا
اکبر منانی / مشاور نوبوناگا
مهین برزویی /رن
مهوش افشاری /کودکی تارو - پسر شین گن
عباس نباتی / جوانی تارو
فریبا شاهین مقدم / کاشیرو - پسر نابینا
نرگس فولادوند / پسر کوچک شین گن
فریبا شاهین مقدم / ندیمه سانجو
ولی الله مؤمنی /راهب اعظم
ولی الله مؤمنی /جادوگر
 ولی الله مؤمنی / پیک کن شین
اکبر میرطاهری  /منشی دربار شین گن
اکبر میرطاهری/افسر دیده بان
اکبر میرطاهری / اوکاما - ملاک معترض
اکبر میرطاهری  / قاتل اجاره ای
مهدی آرین نژاد /قاتل اجاره ای
جواد پزشکیان  / قاتل اجاره ای
جواد پزشکیان  / ایتومی - مسؤول ساخت سد
تورج نصر /برادر شین گن
محمد عبادی /برادر شین گن
 حسین حاتمی / انزو - سرباز فراری
ناصر احمدی /پیک دربار شین گن
حسین باغی/"هوجیو" و تیتراژ
علی محمد اشک بوس/طلایه ارتش شین گن 


تقریبا اغلب مردیگوها و نقش مکمل گوها در کنار بسیاری از بزرگان در این لیست هستند بنابراین طبیعیست که سایر مدیر دوبلاژها برای دوبله فیلمهایشان به مشکل بر بخورند)


البته کار به همینجا ختم نمی شود. وقتی اسامی را سریع و پشت سر هم برای استاد خواندم گفتند تمام شد؟ گفتم :بله   و ایشان گفتند کامل نیست. جناب مقامی در ادامه فرمودند تعداد هنرپیشه های این سریال بسیار زیاد بود تا جائیکه من مجبور شدم از افراد دیگری هم دعوت کنم. یکی از اشخاصی را که بیاد می آورم فخرالدین صدیق شریف بود که به کار بازیگری در فیلمها مشغول بود. (شخصا برای خودم جالب بود چون تا کنون نشنیده بودم آقای صدیق شریف دوبلوری هم کرده باشند).


[تصویر: 1483362912151.jpg]



از استاد پرسیدم چرا خودتان در فیلم گویندگی نکردید؟ و ایشان توضیح دادند که کار سنگین بود و نظارت بیشتری را می طلبید اگر میخواستم خودم گویندگی کنم رشته کار از دستم در میرفت بنابراین در این سریال بیشتر روی مدیریت دوبلاژی تمرکز کردم.


پی نویس:
بحث مقابله با دوبله های مجدد مجال مفصلی را می طلبد که جایش در تاپیک ویژه جناب مقامی نیست. بنظر من علاقمندان به دوبله باید کمپینی برای مبارزه با این موضوع تشکیل بدهند و در اقدامی هماهنگ با روشهای منطقی  به صدا و سیما اعتراض نمایند تا شاید واحد دوبلاژ در سیاستهای خود تجدید نظر نماید. زیرا من اعتقاد دارم بحث سیاستها صدا و سیما یکطرف مسئله است و طرف دیگر قبول این امر از سوی کسانی چون جناب باشکندی و شروین قطعه ای ست. شخصا دوست ندارم روزی برسد که نسل بعدی بیاید و سریال جومونگ را مجددا دوبله کند اما خیلی دوست دارم اگر روزی چنین اتفاقی بیوفتد ببینم جناب باشکندی چه عکس العملی از خود نشان خواهند داد.

این رویه اگر به همین صورت ادامه پیدا کند دیر یا زود نسلهای بعدی هرگز گوششان صدای بزرگان عرصه دوبلاژ مانند مرحوم عزت الله مقبلی، عطاالله کاملی، ایرج ناظریان و ....... را نخواهند شنید و آنها یکایک در صداهای جدید و یکنواخت فراموش خواهند شد. شاید برای مدیران رسانه ملی سلیقه و علاقه و احساس علاقمندان به صداهای ماندگار در الویت نباشد اما باید از آنها سوال کرد که آیا به هدر رفتن بودجه بیت المال نیز برایشان اهمیت ندارد؟ قطعا جناب باشکندی و قطعه ای در راه رضای خدا و بصورت رایگان این فیلمها را دوبله نمی کنند. امیدوارم روزی برسد که دوبله مجدد فقط در شرایطی انجام شود که از روی اجبار یا در دسترس نبودن دوبله های گذشته باشد.




 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - کاربر حذف شده6 - ۱۵-۱۰-۱۳۹۵ ۱۰:۳۲ عصر

در همین چند قسمت پخش شده افسانه شینگن واقعا هر آدمیکه چیزی از شینگن قدیمی یادش مونده باشه کاملا متوجه فاصله فاحش دوبله امروز با دوبله قدیم میشود.نه بهرام زند صدایش صلابت 20 سال پیش را دارد و نه دیگران. صدای شهروز ملک آرایی را که شنیدم منقلب شدم. اینکه اقای مقامی گله کرده اند که بعضی از همکارانش رل های ایشان را گفته اند و یا فیلمهایی که ایشان دوبله کردند را مجددا دوبله میکنند گله بجا و منطقی ای هست. اما با کمال احترام به این استاد بزرگ و پیشکسوت دوبلاژ ایران باید بگویم نباید مصداق این ضرب المثل شویم که مرگ خوب است اما برای همسایه.
قبل از اینکه بخواهم بگویم موضوع از چه قرار است بخوبی از رابطه این سایت با این استاد کهنه کار دوبله مطلع هستم و میدانم به نوعی ایشان پدرخوانده این سایت محسوب میگردند و بواسطه همکاریهای ایشان شما به منابع دست نخورده ای دست یافتید. قصدم خدائی نکرده توهین به ایشان نیست. نباید به این واسطه چشمانمان را روی حقیقت ببندیم و اگر احیانا اثری در دوبله پیدا کردیم که استاد در آن ندرخشیدند از ایشان انتقاد نکنیم. قصد ایجاد حاشیه هم ندارم. اگر جایی دیدید توهین کردم این پست را حذف کنید. اما انتظارم اینست که باید حرف حق را شنید و مخالف و موافق را تحمل کرد. انتقاد مقدمه پیشرفت است.

موضوع از این قرار است که دو هفته پیش شبکه فول اچ دی تماشا که الحق هر شب ساعت 20 کیف ما را کوک میکند به مدت دو شب دو فیلم با گویندگی آقای جلال مقامی پخش کرد که من قبلا آنها را ندیده بودم. جایی هم به اسامی گویندگانش تا حالا اشاره نشده بود و حتی در همین سایت هم در تاپیک معرفی کامل گویندگان این دو فیلم را که اتفاقا از آثار خوبی هم هستند جزو سوابق آقای مقامی و حتی والی زاده آورده نشده است.
دوشنبه  دو هفته پیش ساعت 20 فیلم ظهر شانگهای از شبکه تماشا پخش شد و سه شنبه در ادامه آن فیلم شوالیه های شانگهای با بازی زوج جکی جان و اوون ویلسون پخش شد. هر دو فیلم ارزش دیدن داشتند . در ظهر شانگهای مطابق معمول سعید مظفری بجای جکی چان گویندگی کرده است و جلال مقامی هم بجای ویلسون که اتفاقا چون ویلسون ظاهری تقریبا شبیه رابرت رد فورد داشت چقدر صدای آقای مقامی به ایشان میخورد. بعد از اتمام فیلم آنوس شوالیه های شانگهای پخش شد. این فیلم در واقع ادامه ظهر شانگهای بود. (و از آنجا که در اغلب مواقع قسمت های بعدی یک اثر سینمایی موفقیتهای قسمت اول را کسب نمیکند شوالیه های شانگهای هم از این قاعده مستثنی نبود بویژه که اتفاق عجیبی هم در دوبله آن رخ میدهد)  اما روز بعد هنگام پخش شوالیه های شانگهای یکی از عجایب دوبله اتفاق می افتد. جلال مقامی بجای جکی چان !!!!! و منوچهر والیزاده بجای ویلسون.
**********
هنوز از تعجب اونروز بیرون نیومدم. از آقای مقامی بعید بود. چطور ایشان خودشان جکی چان را برداشتند و نقش ویلسون را که اتفاقا خیلی به صدای خودشان میخورد را دادند به منوچهر والیزاده. همه میدانیم که یکی از مناسبترین صداها برای جکی چان صدای سعید مظفریست. همانطور که استاد از گویندگی چنگیز جلیلوند بجای رابرت رد فورد در فیلم جاسوس بازی گله مندند آیا بنظر شما نباید از گویندگی ایشان بجای جکی چان گله کرد؟ کمی منطقی باشیم. چیزی که عوض داره گله نداره. از وقتی این دو فیلم را دیدم این موضوع ته دلم مانده بود. استاد جلال مقامی مایه فخر دوبله ایران هستند اما بعضی از واقعیتها را باید پذیرفت . به عکسهای زیر نگاه کنید قضاوت با خودتون :


[تصویر: 1483552784941.jpg]

فیلم ظهر شانگهای : جلال مقامی بجای اوون ویلسون و سعید مظفری بجای جکی چان  (انتخابهای بسیار مناسب و بجا)



[تصویر: 1483552785012.jpg]

فیلم شوالیه های شانگهای : جلال مقامی بجای جکی چان و منوچهر والی زاده بجای اوون ویلسون (انتخابهای نامناسب و نابجا)



 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۷-۱۰-۱۳۹۵ ۰۷:۰۸ عصر

در خصوص فیلم شوالیه های شانگهای باید قبل از هر چیزی عزض کنم که هر کسی می تواند اشتباه کند. خواه یک گوینده بزرگ و پیشکسوت و یا خواه یک گوینده جوان و کم تجربه، هر چند در چنین مواردی انتظار بیشتری از پیشکسوتان میرود. اما در خصوص این مورد خاص  از سوی جناب مقامی اشتباهی صورت نپذیرفته است. مطلب را امروز با استاد مطرح کردم. جناب مقامی فیلمهای زوج جکی چان و ویلسون را بخوبی یادشان بود. وقتی بحث انتقاد از گویندگی ایشان بجای جکی چان پیش آمد فرمودند مدیریت دوبلاژ شوالیه های شانگهای بعهده ایشان نبوده است و در واقع ایشان صرفا به دعوت و تشخیص مدیریت دوبلاژ این فیلم، بجای چان گویندگی کرده اند.
جناب مقامی فرمودند روز دوبله فیلم ایشان خودشان تصور میکردند قرار است بجای ویلسون گویندگی کنند اما با کمال تعجب مدیر دوبلاژ این نقش را به جناب والی زاده میدهند و نقش جکی چان را به آقای مقامی واگذار میکنند. بنابراین این انتقاد در بدو امر متوجه مدیریت دوبلاژ است و اینطور نیست که بگوئیم آقای مقامی این نقش را برای خودشان برداشتند.
قطعا اگر مدیریت دوبلاژ بعهده خودشان بود با توجه به چهره ویلسون و از همه مهمتر سابقه گویندگی قبلی بجای این هنرپیشه، ایشان خودشان بجای ویلسون گویندگی میکردند زیرا انصافا صدایشان بسیار با چهره این هنرپیشه متناسب است.


 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - رابرت میچم - ۱۸-۱۰-۱۳۹۵ ۱۱:۳۳ صبح

 با سلام:

استاد جلال مقامی با همه تواناییها و گویندگیهای بیاد ماندنی که تا ابد در ذهن ما نقش بستن متاسفانه در سالهای اخیر مدیریت دوبلاژ
و گویندگیهای نامناسب زیادی داشتن: گویندگی بجای نیکلاس کیج /بانکوک خطرناک، تغییر چهره ، اریزونای بزرگ و....یا گویندگی به
جای ویگو مورتنسن در فیلم جاده که اصلا صداشون مناسب این نقشها نبوده و نیست .ایکاش استاد در گویندگی وانتخاب نقشها فقط به
گویندگی رابین ویلیامز بسنده میکردن .ولی با همه اینها جلال دوبله ما همیشه مقامش ستودنی و ماندگار است


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۱۸-۱۰-۱۳۹۵ ۰۲:۱۵ عصر

با سلام

امروز صبح متاسفانه با خبر شدیم که استاد جلال مقامی و بانو رفعت هاشم پور در سوگ داماد خود عزادار هستند. همسر تنها دختر این زوج هنرمند در فرانسه زندگی میکردند و ایشان در اثر سکته دار فانی را وداع گفتند.

انجمن سینما کلاسیک این ضایعه را به استاد جلال مقامی و بانو رفعت هاشم پور  تسلیت عرض می نماید.


 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - منصور - ۱۹-۱۰-۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ صبح

علل مختلفی که باعث میشود فیلمهای قدیمی مجددا از طرف واحد دوبلاژ صدا و سیما و برای پخش از سیما دوبله شوند زیاد است که آنها را بررسی میکنیم

1- به زعم یک شبکه تازه تاسیس ، پخش فیلمی که پیشتر توسط شبکه دیگری دوبله و سالها قبل پخش شده است کاری انحصاری و مختص آن شبکه بوده و اگر همان نسخه مجددا از این شبکه پخش شود مردم خواهند گفت :" ای این همون سریال یا فیلمیه که من سالها قبل از شبکه 1 سیما دیدم" ! و این یعنی بیاد شبکه دیگری به اسم 1 افتادن که در شان شبکه جدید نیست. و این یعنی وقتی ما دوبله مجدد کنیم یعنی این سریال دربست مال ماست چون این ما بوده و هستیم که هزینه خرید و پخش فیلم را در کنار هزینه دوبله آن را شبکه جدید پرداخته ایم!
حماقت را می بینید؟ حماقت در عین شقاوت. شقاوتی که در آن حاضرند از یک شاهکار دوبله بگذرند اما کسی فیلش یاد هندوستان نکند. حماقت ازین بیشتر که مردم با خود فیلم یاد گذشته ها می افتند و دوبله این وسط عامل مستقیمی در یادها و خاطره ها نیست اما از آنجا که تنها فعلی که صاحبان یک شبکه بلدند روی یک فیلم اجرا کنند ابتدا دوبله و بعد سانسور است و لاغیر. سانسور که افتخاری ندارد اما دوبله در اقل مراتب زیر نسخه جدید دوبله نوشته و گفته مشود : دوبله شده به سفارش شبکه X. و جائی که این X افتخار باشد حسن و حسین دوبله قدیمی باشند یا جدید یا صدا از اعماق تاریخ به گوش برسد یا از دهان کسانی که در آن دوران شیر میخوردند توفیری ندارد!

2- به زعم مغزهای تهی مسئولین چنین شبکه هائی " امروزه باید کیفیت صدا را در کنار کیفیت تصویر بالا برد. چه معنی میدهد که ما نسخه فول اچ دی و حتی 4k را با دوبله عهد ماشین مشدی ممدلی تلفیق کنیم و به خورد بینندگان دهیم!؟ پولش را که داریم. دوبلور جدید هم که عین مور و ملخ ریخته و بحول و قوه الهی همه هم که گرسنه هستند، پس دوبله مجدد میکنیم تا هم اشتغالزایی بوجود آید و هم باندهای صدای فیلم در کنار تصاویر آنچنانی روحی دوباره بگیرند و بینندگان از این سفره نعمت قرن جدید متنعم گردند!"

بدون شرح

3- این مسئولین آنقدر هم که فکر میکنید کم هوش نیستند. هوششان را در بررسی دوبله مجدد هر فیلم میتوانید پی گیر باشید. یکی از شگردهای آنها اینکه برای دوبله مجدد یک فیلم یا سریال ، از مدیر دوبلاژ قبلی ، یا گوینده نقش اول قبلی که دقیقا بجای همان نقش صحبت میکند استفاده میکنند تا اگر کسی از اهل هنر مدعی شد اعلام کنند "نفر اول دوبله این فیلم خودش با پای خودش برای دوبله مجدد حاضر شده و کارش را هم انجام داده. شما معترضین سر پیازید یا ته پیاز؟ اصالت این دوبله با حضور نقش اول (و یا مدیر قبلی) برجاست و خود این دوبله هم در جای خودش اثری ماندگار است"...
متاسفانه در این مورد خاص درست میگویند. ایراد اساسی در اینجا متوجه گویندگان تراز اول و مدیران دوبلاژ است که نادانسته در چنین دامی گرفتار میشوند و زحمات خود و سایر همکاران قبلی خود را در دوبله اول به چالش میکشند. آیا بهرام زندی که با اقتدار کامل در دوبله اول سریال شینگن صحبت میکرد مجبور بود در دوبله دوم با نفس خسته تکرار مکررات کند؟ آیا حسین عرفانی که وقتی بجای شخصیت ایسابورو ساساهارا (توشیرو میفونه) در دوبله اول عصیان می غرید مجبور بود در دوبله دوم با چنان ضعفی کار خود را تکرار کند؟ آیا باشکندی مجبور بود تمام فیلمهای بروسلی را که با شکوه و مهارت معمارزاده و جلیلوند در سالهای دور دوبله شده بود با چنان حالت تصنعی و نچسبی دوبله و مدیریت کند؟ من از باشکندی که اینروزها سرمدار دوبله مجدد فیلمها و سریالهاست میپرسم که "بنظر شما دوبله مجدد خوب است یا بد؟" و او باید جواب را در آینده ای جستجو کند که مردمانش در بیوگرافی اش خواهند خواند که باشکندی در دوبله مجدد فیلمها تخصص داشت. اینکه این یک تعریف است یا تقبیح ، آیندگان قضاوت خواهند کرد و نه مسئولینی که نون امروز او را میدهند. تاریخ هنر گواهی میدهد که هنر در تکرار مکررات هنر دیگران هرگز تجلی نمی یابد...

4- کینه های شخصی سیما با برخی از گویندگان قدیمی حکایت دیروز و امروز نیست. گویندگانی که سر دستمزد و ستاندن حق خود با مسئولین آن شبکه درگیر شدند و عطای سیما را به لقایش بخشیدند. اگر چنین گویندگانی با پای خود جهت عذر تقصیر دستمال بدست حضور مسئول مربوطه رسید که رسید وگرنه تا ابدالدهر خون هنرش پای خودش نوشته میشود و در پخشهای آتی آن فیلم یا سریال که این گوینده نقشی اساسی را در آن ایفا کرده این دوبله مجدد است که کینه ها و انتقامهای مسئولین رو رو خواهد کرد. چنین عداوتهایی اگر در بهنگام دوبله یک سریال و در اواسط کار حادث شود کار به آتیه نمیکشد و ادامه کار را به دیگری وا می نهند. چنانکه با شرلوک هولمز و افسانه شجاعان  نیز چنین کردند.

5- متاسفانه مدیران دوبله ما پس از سالها هنوز نیاموخته اند که از اصطلاحات عامیانه روز در دوبله فیلمها و سریالها استفاده نکنند. در هر دوره ای ورد کلامی در دهان می چرخد که سالها بعد کسی آنها را بیاد نمی آورد و حتی مفهومی که آن اصطلاح در دوره خود داشته را نیز در عهد جدید نمیفهمد. استفاده از چنین وردهائی نه تنها به دوبله این آثار لطمات جبران ناپذیری وارد میکند بلکه زمینه را برای دوبله های مجدد این آثار در آینده هم فراهم میکند. فرض کنیم در دهه 40 ، کرتیم اصطلاحی مصطلح بجای نوکرتیم یا مخلصتیم بود. و همه مردم مفهوم آنرا متوجه میشدند اما 50 سال بعد کسی نمیداند کرتیم به چه معناست. نمونه هائی از این دست که بیشمار هم هستند : اِشتپ میکنی(اشتباه میکنی) ، زاغارت ( نامرتب) ، خرخوان (کسی که زیاد درس میخواند) ، آب حیات (نوشابه الکلی) ، طرف آفتابه ننه ش رو گرو گذاشته (طرف به همه کس بدهکاره) ، آف شدن (خاموش و ساکت شدن) و ... یک مدیر دوبلاژ یا گوینده باسواد اسیر کلمات عامیانه روز نمیشود و از ادبیات کهن فارسی کمک میگیرد . مترجم فیلم نقشی اساسی در این حیطه دارد و بعضا مدیران دوبلاژ ما مقهور ترجمه های آبکی مترجمین کم سواد هم شده اند... چنین رویکردی اگر در سینما باشد اشکال چندانی برای آن نمیتوان متصور شد اما اگر کار به پخش تلویزیونی بکشد با توجه به ممیزیهای سرسختانه تلویزیون ، قطع یقین دوبله مجدد چاره کار خواهد بود.

دلایل بیشماری برای دوبله های مجدد در سیما وجود دارد که به برخی از آنها اشاره شد



 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - محمد - ۱۹-۱۰-۱۳۹۵ ۰۳:۰۸ عصر

[تصویر: 1483875069961.jpeg]

اساتید گرامی آقایان جلال مقامی و ایرج رضایی در مراسم رونمایی از مستند پرتره جناب ایرج رضایی ((با نام : زاده مهر)) - تاریخ عکس : شانزدهم شهریور 1395


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۳۰-۱۰-۱۳۹۵ ۰۶:۲۳ عصر

تجدید دیدار با استاد ........

روز دوشنبه بیست و هفتم دیماه استاد جلال مقامی میزبان تعدادی از اعضای سایت سینما کلاسیک بودند. البته لطف استاد تا پیش از این شامل اعضای این سایت شده بود اما تجدید دیدار روز دوشنبه بهانه بزرگی می طلبید.

دوست عزیزمان جیسون بورن که در خارج از ایران زندگی میکنند برای گذراندان تعطیلات و دیدار اقوام به ایران آمده بودند. از آنجا که جیسون عزیز در مصاحبه سال گذشته با جناب مقامی زحمات زیادی متحمل شدند حداقل کاریکه از دست بنده بر می آمد این بود تا ترتیب دیداری دوستانه ای را با حضور استاد برای ایشان انجام دهم.

عصر روز دوشنبه جیسون عزیز به همراه پدرام و محمد عزیز به کرج آمدند و ساعاتی را در کنار هم با حضور استاد سپری کردیم. البته دوستان بسیار خوش شانس بودند که برادر بانو رفعت نیز در این دیدار حضور داشتند. دوست عزیزم عدالت هاشم پور همان کسی هستند که بنده به اتفاق ایشون در حال گردآوری یک بیوگرافی کامل از بانوی اول دوبلاژ ایران هستیم. (بر حسب اتفاق در همان زمان شبکه تماشا در حال پخش سریال خانم مارپل بود و گویندگی بانو بجای خانم بلک لاک لحظاتی همه ما را تحت تاثیر قرار داد.)

دیدار بسیار گرم و صمیمی داشتیم و استاد فارغ از یک دیدار رسمی با دوستان به گفتگو پرداختند. حداقل دستاورد این دیدار آن بود که وقتی محمد عزیز اشاره کردند که برنامه سینما و دوبله در روز چهارشنبه به گفتگو با پرویز ربیعی اختصاص دارد استاد خاطره ای مشترک با ایشان را نقل کردند و دوستان متوجه گردیدند که چرا در بیان برخی از خاطرات استاد محدودیت دارم و گاهی مجبور به گزیده گویی هستم. (باز هم بر حسب اتفاق در همین زمان جناب پرویز ربیعی و متعاقب آن خانم مینو غزنوی با استاد تماس گرفتند تا ضایعه درگذشت دامادشان را به ایشان تسلیت عرض نمایند. پیش از آمدن دوستان نیز خانم زهرا سوهانی و جناب اشکبوس و خانم مریم شیرزاد با استاد تماس گرفتند)

امیدوارم برای دوست عزیزمان جیسون بورن خاطره خوبی از مسافرتشان به وطن رقم زده باشیم.
 







 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - برو بیکر - ۶-۱۱-۱۳۹۵ ۰۱:۴۲ صبح

[تصویر: 1485292759781.jpg]

منتقد و گوینده .........

شب گذشته مسعود فراستی در کافه راندوو میهمان ویژه ای داشت. البته این دیدار یک دیدار معمولی نبود. یک جدال تمام عیار برای دفاع از دوبله ایران توسط جلال مقامی . صدای سر صحنه یا دوبله؟. بحثی که سالهاست در انتظارش بودم  تا روزی در جایی مناسب مطرح شود. اکنون سالهاست که دیگر فیلمهای ایرانی دوبله نمی شوند. وقت آن رسیده است که حالا کارنامه ها را نگاه کنیم.  مسعود فراستی ضمن تایید دوبله اما صدای رئال را می پسندد و طرفدار صدای سر صحنه است. اما جناب مقامی همچنان اعتقاد دارد دوبله نه تنها صدمه ای به سینمای فارسی نمی زند بلکه به آن کمک می کند. وقتی جناب مقامی با منطق بسیار محکم خود این موضوع را اثبات نمودند تقریبا هیچکس هیچ پاسخی در تقابل با آن نداشت.

اشتباه نکنید دیشب در کافه راندوو روز تمرین بود. حیف بود چنین بحثی از دیوارهای کافه راندوو عبور نکند. جذابیت این بحث  بزودی به استودیوی جام جم کشیده خواهد شد. به همین دلیل ادامه آن موکول شد به مقابل دوربین
تصویر: images/Pictures/41.gifتصویر: images/Pictures/41.gif
شاید یک مناظره زیبا که یکطرف آن با همکاری سایت سینما کلاسیک و اعضای آن میسر خواهد شد. حالا وقت جمع آوری اسناد است . اینروزها فقط بخاطر ضعف تکنیکی و فقدان سوژه و فیلنامه خوب ، سینما یکنواخت نشده است. در سینمایی که مختار بجای دکترچمران حرف میزند باید انتظار یکنواختی داشت ....
قطعا بزودی علاقمندان به دوبله شاهد یک برنامه جذاب به همت مسعود فراستی خواهند بود. البته ما پیشنهاد دادیم تا در این بحث بزرگان دیگری مانند چنگیز جلیلوند که در بسیاری از دوبله های فیلمهای ایرانی حضور داشتند و همچنین جناب خسروشاهی نیز حضور داشته باشند.
در آینده خبرهای تکمیلی در اینخصوص را به اطلاع دوستان خواهیم رساند.


 



 

 

 


RE: با جلال مقامی در سینما کلاسیک - منصور - ۲۹-۱۲-۱۳۹۵ ۱۲:۳۰ عصر

(۶-۱۱-۱۳۹۵ ۰۱:۴۲ صبح)'برو بیکر' نوشته شده توسط:  شب گذشته مسعود فراستی در کافه راندوو میهمان ویژه ای داشت. البته این دیدار یک دیدار معمولی نبود. یک جدال تمام عیار برای دفاع از دوبله ایران توسط جلال مقامی . صدای سر صحنه یا دوبله؟. بحثی که سالهاست در انتظارش بودم  تا روزی در جایی مناسب مطرح شود. اکنون سالهاست که دیگر فیلمهای ایرانی دوبله نمی شوند. وقت آن رسیده است که حالا کارنامه ها را نگاه کنیم.  مسعود فراستی ضمن تایید دوبله اما صدای رئال را می پسندد و طرفدار صدای سر صحنه است. اما جناب مقامی همچنان اعتقاد دارد دوبله نه تنها صدمه ای به سینمای فارسی نمی زند بلکه به آن کمک می کند. وقتی جناب مقامی با منطق بسیار محکم خود این موضوع را اثبات نمودند تقریبا هیچکس هیچ پاسخی در تقابل با آن نداشت....






 

مدتی قبل (درست قبل از پست فوق الذکر) بروبیکر عزیز با من تماس گرفتند که قرار است مسعود فراستی فیلمی مستند (و در واقع یک سریال مستند) درخصوص سینمای ایران بسازد. با تعجب گفتم فراستی و سینمای ایران؟! گفتند بله. گفتند یک قسمت از این سری برنامه ها (که درخصوص مباحث مختلف سینمای ایران است) مرتبط با دوبله است. به من گفتند که قرار است من (بروبیکر) و جلال مقامی مباحثه کنیم و فراستی و گروهش از مباحثه ما فیلمبرداری کنند. موضوع بحث را برتری دوبله یا صدابرداری سرصحنه در سینمای ایران ذکر کردند. از من خواستند دیالوگهای این بحث را برای این دو عزیز بنویسم و من اطاعت امر کردم.
دیالوگی که در زیر می بینید توسط این حقیر ( حدودا در اوایل بهمن ماه 95) تهیه و سریعا در اختیار بروبیکر قرار گرفت. من بحث را (با مقدمه چینی درخصوص پیدایش دوبله در ایران پیش بردم و در نهایت دوبله با استدلال خاصی مطقا بخشی از فیلم محسوب کردم. طوری که تاکنون کسی بدین نحو در اینخصوص استدلال نکرده است).
ظاهرا بعدا خود جناب مقامی با بهره گیری از این مقاله و البته داشته های ذهنی خود، با جناب فراستی مباحثه کردند که همانظور که اشاره شد فراستی در نهایت حرفی برای گفتن نداشته است و طبق تایید بروبیکر عزیز فراستی (که ابتدای بحث ، خود حامی صدابرداری سر صحنه بوده) در پایان مباحثه تسلیم شده و حتی بانیان صدابرداری سرصحنه را هم به باد نقد گرفته است!
در برنامه دوبله فراستی گفتگو کنندگان دیگری نیز حضور دارند که از آن جمله چنگیز جلیلوند ، فریدون جیرانی و ... که در تایید یا تقبیح دوبله صحبت کرده اند...


-------------------------



[تصویر: 1489913014621.jpg]
 


مقامی :  تو میدونی دیلماج به کی میگن؟

بروبیکر : دیلماج؟! ... دیلماج کلمه فارسی نیست. ترکیه؟

مقامی : آره ترکیه ولی در سینمای ایران به کی میگن ؟ یا بهتره بگم به کی میگفتن؟

بروبیکر :نمیدونم. ولی دیل در زبان ترکی شنیدم که میشه زبان. اینم حتما زبان شناس یا نویسنده یا گوینده یا چنین چیزیه

مقامی : نه عزیزم. قصه دیلماج ها قصه یک شغله در سینمای ایران. قصه ی پیدایش دوبله س. قصه ی آغاز ترجمه س.
دیلماج در زبان ترکی یعنی مترجم. حدفاصل سالهای 1305 تا 1315 که فیلمهای صامت و بیصدا وارد ایران میشد و در سینماهای اون دوره به نمایش درمی اومد یه شخصی جلو پرده سینما وایمیساد و قصه فیلم رو برای تماشاچیا تعریف میکرد. یا اینکه میان نویس فیلمها رو که به زبان رنگی بود برای بیننده ها میخوند. گاهی قدم میزد در سینما و خودش رو همه کاره سینما هم میدونست.

بروبیکر : چرا من تا حالا اینو نشنیده بودم؟ کیا رو میشناسی که این کاره بودن؟ اصلا نام و نشون خاصی از اینها مونده؟

مقامی :  بله که مونده. استاد خود من – مرحوم عطاالله زاهد- خودش یه پا دیلماج بوده. یا پدر شهین جزایری – مرحوم سیدمحمد جزایری- . خیلی ها بودن. از خان بابا معتضدی بگیر تا میرزا علی محمد نکومندیان و اسحاق زنجانی و اکبر حق شناس و حسن لاچینی و مسعود محبی

بروبیکر : اینی که گفتی یه چیز جدای از فیلم بوده. برای همینم هست که اسمی از این افراد نمونده. چون از صداشون چیزی ضبط نشده روی فیلم . و این یعنی بخش خاصی از سینما نبودن و یه جورائی جزء حواشی سینما به حساب می اومدن. من میخوام بدونم اولین کسی که در یک فیلم – حالا چه ایرانی چه خارجی- فارسی حرف زد کی بود؟ اصلا اینو میدونی؟

مقامی :  یه فیلم خارجی هست به اسم ماری والوسکا. که گِرِتا گاربو بازی کرده با شارل بوایه. در این این فیلم خارجی – اونم در خارج – یه نفر فارسی حرف زده که داستان جالبی داره. در این فیلم یه صحنه هست کهمربوط میشه به دیدارناپلئون و الکساندر اول امپراطور روسیه در شهر فین کنشتاین. در این صحنه سفیر فتحلی شاه قاجار با ناپلئون فارسی حرف میزنه که شارل بوایه برای ناپلئون صحبتهای سفیر ایران رو ترجمه میکنه. در این فیلم کسیو نداشتن که بتونه فارسی حرف بزنه. شرکت متر-تهیه کننده این فیلم – رفت سراغ یه آقایی به اسم حسین رمضانی که بهش میگفتن پاشاخان و آوردنش و بجای سفیر ایران فارسی حرف زد. جالب اینجاست که در نمایش این فیلم در ایران این بخش رو از فیلم دراوردن و نشون ندادن

بروبیکر :چرا؟

مقامی :  چون در این صحنه سفیر از فتحلی شاه بعنوان شاهنشاه اسم میبره و چون سانسورچی ها که متملقین رضاشاه در دوره نمایش این فیلم بودن اعتقاد داشتن که بعد از کوروش و داریوش تا رضاشاه ، شاهنشاهی در ایران وجود نداشته. چه برسه به فتحعلی شاه

بروبیکر : اولین فیلم خارجی که ترجمه شد و دوبله شد و فارسی شد چی بود؟ کار کی بود و در چه دوره ای؟

مقامی : چرا همش میری سراغ خارجی ها؟ قبل از اینکه بگم خارجیش کدوم بود ، بد نیست بدونی که اولین فیلمی که در اون صدای فارسی به گوش رسید فیلم مرحوم عبدالحسین سپنتا در سال 1312 دختر لر بود. این فیلم در هند و توسط یه شرکت هندی به اسم امپریال ساخته شده بود و صدابرداری سر صحنه بود و بازیگرانی مثل سپنتا و روح انگیز فارسی حرف میزدن. در این فیلم خود سپنتا برای اولین بار جای یکی دو نفر دیگه با لحنهای مختلف حرف زد و در واقع اولین دوبلور ایران هم میشه گفت خود سپنتا بوده....
اما جواب سوالت که گفتی اولین فیلم خارجی که دوبله شد چی بود ، باید بگم یه فیلم فرانسوی بود به اسم "نخستین وعده دیدار". این فیلم رو دکتر کوشان خریداری کرد ، در همونجا در استودیویی به اسم سَس فیلم با 11 گوینده دوبله شد و جالبه بدونی که زنهای گوینده این فیلم که به فارسی حرف میزدن – غیر از نقش اولش که ایرانی بود – بقیه یونانی بودن و اصلا فارسی هم بلد نبودن و همسر دکتر کوشان فارسی رو با حروف یونانی براشون نوشت و بارها و بارها تمرین و تکرار کردند در فیلم ادا کردند.... اسم فیلم رو هم ازونجا که دختر لر خیلی در ایران فروش کرده بود گذاشتن " دختر فراری" که بازم توش اسمی از یک دختر برده شده باشه. البته خیلی عوض کردن دیالگوها رو. ایرانی کردن. اسم تهران رو آوردن توش و غیره و ذالک. وقتی دکتر کوشان این فیلمو با دوبله فارسی آورد در ایران و نمایش داده شد تهرون رو تکون داد. بخاطر اینکه برای اولین بار بود که تماشاچی ها میدیدن یک فیلم خارجی با صدای فارسی داره پخش میشه

بروبیکر :نمیشه گفت همین شور و اشتیاق مردم که برای فیلم اول نشون دادن به نوعی باعث رونق دوبله و پیشرفتش شد؟

مقامی :  درسته . همینجوری هم هست. به نکته خوبی اشاره کردی. میدونی چرا ما ایرانیها در دوبله سرآمد شدیم و هستیم؟

بروبیکر : به همون خاطر که گفتم دیگه. یعنی شور و اشتیاق مردم برای دیدن یک فیلم به زبان فارسی

مقامی :  درسته. اما همش این نیست. ما ایرانیها در صحبت کردن سرآمد مردم دنیائیم. این صحبت کردن میخواد بشکل کتبی – یا همون ادبیات – باشه ، میخواد بشکل شفاهی – مثل سخنرانی و دوبله فیلم – باشه. یکی دو کشور هم هستند که اینجوری ان. مثل ایتالیا و فرانسه که اتفاقا اونها هم ادبیات غنی و دوبله های خوبی دارن و ریشه ش برمیگرده به علاقه و تخصص این ملتها در قدرت کلام

بروبیکر : بعدش چی شد؟ همه فیلمها در خارج دوبله میشد می اومد ایران یا خودمون هم به خودمون تکونی دادیم و کاری کردیم؟

مقامی :  یه فیلم دیگه هم اینها دوبله کردن و اسمشو گذاشتن دختر کولی که یه فیلم اسپانیائی بود. توش آوار ایرانی هم گذاشتن.بعدا در شوروی یه فیلم دوبله کردن اسمشو گذاشتن "دختری دیدم" که در تبلیغاتش نوشته بودن " رنگی به فارسی خراسانی" که فکر میکنم مال تاجیکستان بود و در همونجا به زبان تاجیکی فارسی دوبله کرده بودن. بعد یه سری فیلمها در هند و مصر به فارسی دوبله شد وبه ایران اومد. اما نخستین فیلمی که در ایران دوبله شد یه فیلم بود به اسم "برف روی پاها"(محصول 1940 فرانسه) که با مدیریت مرحوم عطاالله زاهد در استودیو ایران نوفیلم دوبله شد.

بروبیکر : متن این فیلم رو هم عوض کردن؟

مقامی :  بله کاملا. اصلا رسم بوده در اون دوره که فکر میکردن اگه قراره فیلمی فارسی بشه باید هرچی دلمون خواست میتونیم تو دهن بازیگر بذاریم.گاهی مترجم ترجمه خوبی از فیلم میداد اما بعدا مدیر دوبله و گوینده ها همه چیز رو عوض میکردن و جالبه که حتی اسم شخصیتهای فیلم رو نامعای ایرانی میذاشتن!

بروبیکر : واقعا؟! مثل چی؟

مقامی :  شما حتما اسم فیلمی به نام "فریدون بینوا" رو شنیدی که جزو اولین فیلمهای دوبله س. از خودت نپرسیدی اسم فریدون در یک فیلم غربی چیکار میکنه؟ یا مثلا آهنگ شهرزاد که یک فیلم آمریکائی بود. اینه ااسم فیلم رو عوض میکردن. مثلا اسم داگلاس رو میذاشتن فریدون، اسم هنرپیشه زن رو هم میذاشتن پوراندخت و اسم فیلم هم با توجه به اسم و شخصیت بازیگر اصلی میشد فریدون بینوا. از اسامی مختلف ایرانی مثل اسطوقدوس ، جمیله ،گلنار ، خان داداش ، اصغر چاقوکش و غیره و ذالک استفاده میشد

بروبیکر : شاید مخالفین دوبله حق داشتن و دارن. چون واقعا اینجوری دیگه فیلم ، فیلم اصلی نیست. شنیدم عطاالله زاهد برای فیلم فیلمهایی که دوبله میکرد موسیقی انتخابی خودش رو هم میذاشت

مقامی :  بله درسته. اما میخوام بدونی اولا اولیهای ما از هول حلیم یه جورائی افتادن توی تحریف وگرنه بعدها این قضیه درست شد و اقلا در فیلمهای باارزش سینما هیچ کس دست نبرد و اگر تحریفی بود فقط در فیلمهای عامه پسند و کم ارزش بوداونم بخاطر گیشه... این از یک طرف. از اون طرف کسانی که بعدها دوبله رو کوبیدن – مثل دکتر هوشنگ کاووسی – خودشون یه جورائی در در دوبله بودن

بروبیکر : دکتر کاووسی منتقد معروف رو میگید؟! در دوبله بوده؟! گوینده بوده یا مدیر دوبلاژ یا مترجم؟

مقامی :  کاووسی در فرانسه و موقع تحصیلش، در دوبله فارسی فیلمها در فرانسه حضور داشته. مثلا در یک فیلمی به اسم ریبلاس گویندگی کرده . یا مثلا ایرج پزشکزاد – نویسنده دائی جان ناپلئون هم همینطور

بروبیکر : از نخستین ها بگذریم. از دوبله های خارجی هم بگذریم. بحث اینه چرا فیلمعهای ایرانی رو دیگه دوبله میکردن (میکردید)؟ وقتی فیلمی مثل دختر لر صدابرداری شده اونم در سال 1312 ، چرا از آغاز دهه 30 بجای برگشتن به صدابرداری سرصحنه ، کل سینمای ایران رفت سمت دوبله؟ واقعا چه خبر بود ؟ امکانات صدابرداری نبود؟ یا دوبلورها پارتیشون کلفت بود و یا مردم دوبله رو ترجیح میدادن؟

مقامی :  ببین من یه قصه کوتاه برات میگم تا بعد برسیم به علت... ما مردم ایران با آمال و آرزوهامون زنده ایم. ریشه قشنگترین خیالپردازیامون ، داستان بافیهامون ، افسانه سازیهامون همش و همش برمیگرده به ذات ما ایرانیها. دوست داریم قهرمان داشته باشیم. دوست داریم قهرمانمون بی نقص باشه. هم در ظاهر و هم در باطن. این بی عیبی و کمالگرائی شامل همه چی میشه. از قدرت مافوق تصور این قهرمانمون بگیر تا صورت قشنگ صدای زیباش. کی دوست داره قهرمان خیالهاش که چهره ای زیبا هم داره و همه رو هم لت و پار میکنه و ظلم رو از بین می بره صداش نازک باشه؟ یا خط و خش داشته باشه؟ یا تودماغی حرف بزنه؟ یا لکنت داشته باشه؟ این یه واقعیت بود که قهرمانان سینمای فارسی ما – مثل فردین – که نماد آرزوهای مردم بودن باید در کنار چهره جذاب ، یا قدرت بدنی ، یا تیزهوشی ، یا هرچی که فکرشو بکنید صدائی متناسب با ذات و ظاهرشون داشته باشن. مردم دوست نداشتن قهرمانی که بخاطرش پول میدادن و میرفتن سینما جوری حرف بزنه که حتی متوجه نشن چی میگه. دوست داشتن صدای قهرمانشون پرده رو تکون بده. در قدرت ، کوینده و ضخیم و با صلابت باشه ، در زیبائی صورتش ، صدا هم زیبا و آسمانی باشه ، در تیزهوشی و مکرش هم صدائی متناسب با زیرکیش بشنون. کدوم هنرپیشه ما همه چیز رو یکجا داره؟ اینجا بود که دوبلورها سروکلشون پیدا میشد و مثل یک بنا تمام چاله چوله های صدای این قهرمان رو پر میکردن و صدائی شسته رفته که هرکدوم دقیقا مطابق با ظاهر و ذات قهرمان بود روش میذاشتن که این صداها دیگه شده بود جز لاینفک همین قهرمانان و همین بازیگران.

بروبیکر : یعنی شما میگید سینمای ایران مدیون دوبلورهاس؟

مقامی :  قطعا و یقینا و حتما همینطوره. حتی یک درصد هم شک نکنید. شما فکر میکنید صفهای جلو سینماها فقط بخاطر داستان فیلمها یا فقط بخاطر خود هنرپیشه ها یا فقط بخاطر علاقه صرف مردم به سینما بود؟ یا اینکه سرگرمی دیگه ای نداشتن؟ یا بیکار بودن مثلا یک فیلمو ده دفعه برن و بازم سیر نشن؟ نه عزیزم. شمایل یک قهرمان رو ته تهش در سینما دوبله تکمیل میکرد و اگه کم گذاشته میشد مطمئن باشید دیگه اون صف رو جلو سینما نمیدید.

بروبیکر :میشه مثال بزنید؟ اینجوری هضمش برام یه کم سخته

مقامی :  فردین با صدای جلیلوند در یادها بود و هست. مردم بخاطر این قهرمان صف میکشیدن. اما بنظرت صدای فردین مهمتر بود یا خودش؟ من میگم هردو. اگر یکیش نبود صی در کار نبود. در همون سالها یک فیلم تقریبا پرخرجی ساخته شد به اسم "جبار سرجوخه فراری". فیلم رو فردین بازی کرد. تهیه کننده فیلم حالا به هر دلیلی نذاشت جلیلوند بجای فردین حرف بزنه. خرق عادت کرد. خواست ثابت کنه مردم بخاطر صدا نیست که میان سینما. بخاطر تصویره که میان. رفت یکی دیگه از بزرگان دوبله رو که اتفاقا در حیطه خودش یلی هم بود آورد و گفت جای فردین حرف بزن. کی بود این گوینده؟ ایرج دوستدار بود. کسی که در فیلمهای خارجی جای جان وین حرف میزد و کافی بود مردم صداشو بجای جان وین بشنون تا بخاطرش جلو سینما صف بکشن. تهیه کننده فکر میکرد اینطوری هم میتونه عادت مردم رو از بین ببره و هم فردین رو از اون صدای همیشگی و ثابتش نجات بده.... فیلم دوبله شد و اکران شد و حتی یک نفر هم نرفت دیدن فیلم. اه و آه و تف ئ لعنت بود که از طرف مردم می اومد. تهیه کننده دست به دامن جلیلوند شدو یلم رو دوباره با صدای جلیلوند دوبله کردن و وقتی با این صدا که صدای همیشگی فردین بود اکران شد مجددا صفحها جلو سینما کشیده شد. کسی نمیتونست لحنی که برای ناصر ملک مطیعی یا بیگ ایمانوردی توسط گوینده ها ابداع شده و جا افتاده بود رو عوض کنه. ممکن بود گوینده رو بتونن عوض کنن اما گوینده جدید هم دقیقا باید ریتم اصلی رو حفظ میکرد و گرنه فیلم محکوم به شکست بود.

بروبیکر : قانع شدم ... شنیدم صدای بیگ ایمانوردی رو منوچهر اسماعیلی از یک فیلم خارجی ساخت و روش گذاشت. این به معنی نیست که گاهی بزرگترین بازیگران ایران به دوبلور مدیونن؟ به این معنی نیست که میتونن مسیر زندگی حتی بازیگری که روش حرف میزنن رو عوض کنن؟ به این معنی نیست که گاهی دوبلور از خود بازیگر سرتر میشه؟

مقامی :  همینطوره. اسماعیلی یک فیلمی رو حرف زد به اسم معجزه سیب. یه شخصیت آس و پاس مانندی با باز یپیتر فالک در اون فیلم وجود داشت که اسماعیلی صدای خاصی رو ابداع کرد و روی پیتر فالک گذاشت. مرحوم بیگ ایمانوردی وقتی این فیلم دید عاشق این لحن گویش شد. قبل از این قصه ، بیگ در نقشهای خیلی جدی و خشن بازی میکرد. اما این لحن و این ترکیب صدای اسماعیلی که بیگ ازش خوشش اومده بود به کمدی بیشتر شبیه بود تا جدی. بیگ از اسماعیلی خواهش کرد در فیلم بعدیش – گدایان تهران- که دقیقا از روی همون فیلم بازنویسی شده بود با این صدا روش حرف بزنه و اسماعیلی این کارو کرد و شدت علاقه بیگ و مردم به این لحن اوج گرفت. بعد از اون دیگه بیگ شد و اسماعیلی و این لحن و مردمی که دیگه نمیتونستن بیگ رو با صدا یا لحن دیگه ای تحمل کنن و حتی اگر بیگ هم روزی میخواست جور دیگه ای حرف بزنه یا کس دیگه جاش صحبت کنه محکوم به شکست بود. خب این یعنی چی؟ این همون تاثیر بی چون و چرای یک گوینده نابغه در سینمای ایرانه. یا مثلا مرحوم ناظریان صدای یک کوتوله رو ابداع کرد و روی اسدالله یکتا گذاشت. بعد از اون دیگه بجای خود یکتا یا هر شخصی با این فیزیک جسمی باید این شکل صحبت کردن رعایت میشد و گرنه در باور مردم جائی نداشتن.

بروبیکر : بچه که بودم قتی یک فیلم رو میدیدم و ازش خوشم می اومد میرفتم برای دوستم تعریف میکردم. با هیجان. حتی هیجانی بیشتر از خود فیلم. این وسط وقتی میخواستم از زبان هنرپیشه ها قصه رو بگم یادمه دقیقا باید صدای اونها رو که در سینما شنیده بودم با همون لحن برای دوستام اجرا میکردم. اگر گوینده با صدای کلفت حرف زده بود باید منم کلفت حرف میزدم و اگر با لکنت حرف زده بود منم باید همونجوری میگفتم... در تایید صحبتهای شماست که گوینده ها نه تنها روی بازیگران خود فیلما تاثیر داشتن ، بلکه روی مردم و حرکات و سکناتشون هم بی تاثیر نبودن

مقامی : دقیقا اینطوریه. شما لحن جاهلی رو فکر میکنید سینما به مردم یاد داد یا مردم به سینما یاد دادن؟ اینو میتونی بری روش تحقیق بکنی. میتونی بری تحقیق بکنی که چقدر جوجه جاهل و اینهائی که وردست بودن چقدر سعی میکردن مثل مرتضی عقیلی و با لحن مخصوصی که جلیلوند روش گذاشته بود حرف بزنن تا پیش اوساهای خودشون هم مقبولتر باشن. برید تحقیق کنید صدای نورمن ، صدای جری لوئیس ، صدای جان وین ، صدای وودی آلن ، صدای آلن دلون و ده ها نقش مشابه اگر اینهائی که مردم باهاشون انس گرفتن نبودن آیا این هنرپیشگان در ایران جایگاهی که الان دارن رو داشتن؟ الان شما از مردم بپرسید ان وین رو میشناسید یا راندولف اسکات رو؟ هیچ کس اسکات رو نمیشناسه. اونم وقتی که یکی از بزرگترین بازیگران سینمای وسترنه. درست مثل جان وین. چرا نمیشناسن؟ چون در ایران بجای این بازیگر لحنی توسط کسی ابداع نشد. گوینده ثابت نداشت. اینجور بازیگرها از یادها رفتن. اونهائی که در یادها موندن کسانی بودند که مردم با صدای اونها در کنار تصویرشون عادت شد. بازیگران ایرانی هم همینطور بودن

بروبیکر : همه اینها رو قبول دارم و منکر هیچکدوم از نقاط قوت جامعه دوبله و تاثیر اونها روی سینما ، روی مردم و حتی روی منتقدین هم نیستم اما من با نظر دکتر کاووسی و اونهائی که میگن صدابرداری سرصحنه بهتره موافقم

مقامی :  دیدگاه شما برای من محترمه اما ... امیدوارم نخواید که نظر خودتون رو به همه مردم بسط بدید

بروبیکر : ببینید حرف من اینه که در صدابرداری سرصحنه ،تمام حالات بازیگر که در شکل تصویری اون شخص ثبت و ضبط میشه بالاخره خواهی نخواهی در صداش هم تجلی پیدا میکنه و فی نفسه هست. و چقدر خوبه که ترکیب اصیل این دوتا – یعنی تصویر و صدا- باهم ، کنار هم وجود داشته باشه.

مقامی :  بنظرت همه جا ترکیب اصیل خوب و موثره؟

بروبیکر : متوجه منظورتون نمیشم!

مقامی :  مثال میزنم. شما همه جا خودتون رو همونی که هستید نشون میدید؟

بروبیکر : نه. ممکنه در جائی برای خودم شخصیت بهتری قائل بشم و خودم و غرورم رو به رخ کسی بکشم یا درجائی خودمو پیش کسی کوچیک کنم چون مثلا دوسش دارم. درحالیکه ذاتا نه خیلی متواضعم و نه خیلی مغرور

مقامی :  همین. بنظرت دنیای هنر چجور دنیائیه؟ دنیای صداقت نابه؟ یا دنیای شسته رفته و اتوکشیده زیبائیها؟ یک عکس که همینطوری از جائی گرفته شده باشه قشنگه و میشه اسمشو هنر گذاشت یا عکسی که با دقت و فکر و با زاویه خاص و پردازش خاص تهیه شده باشه؟

بروبیکر : خب اقرار میکنم که همه جا خورده شیشه هست. از دنیای واقعی بگیرید تا هنر

مقامی : نه نه. اسمشو شیشه خورده نذارید. شما وقتی میخواید برید جای مهمی یا پیش کس مهمی یا حتی میخواین نماز بخونید ، خودتون رو مرتب میکنید. این مرتب کردن که نوعی هنره اسمش شیشه خورده قاطی کردن در کار نیست. اساس زندگیه. خودش یک فرموله. فرمول هنر زیبائیه. سوال من از شما اینه: بازیگری که ظاهرش قشنگه اما صداش قشنگ نیست در ترکیبی که گفتید کجای هنر قرار میگیره؟

بروبیکر : شما ظاهرا میخواید از آفرینش خدا هم ایراد بگیرید. بالاخره این خداونده که تشخیص میده صدای کی چطور باشه. در نگاه خداوند تطبیق صدا با چهره اصلا مهم نیست. برای همین هم هست که معمولا افراد زیبا صدای خوبی ندارن و گاه افرادی که ظاهری خوب هم ندارن صدای خیلی قشنگی دارن.

مقامی :  آفرین. اما این صحبت شما در همون دنیای واقعیت مصداق داره نه در دنیای هنری که مبرات مثال زدم برای آفرینشش باید دبنال الگوهای دیگه ای بود. الگوئی که میگه همه چیز در دنیای هنر باید زیبا ، توانمند ، منطبق با هم و متوازن باشه. در دنیای واقعی هیچ چیزی متوازن نیست. برای خداوند هیچ چیزی بی ارزش نیست. حتی جسد یک سگ که بو گرفته و متلاشی شده. اما پیش ما انسانها و بخصوص در هنر و علی الخصوص در هنری به اسم سینما که ترکیبی از تمام هنرهاست باید هرچیزی رو که مطابق الگوی زیبایی شناسی ذهن ماست به تصویر کشید. از جان فورد پرسیدند چرا در فیلمهات معمولا از آدمهای خوش چهره استفاده میکنی؟ گفت: کسی برای دیدن من (با یک یک چشم بند) در سینما پول نمیده...

بروبیکر :ولی من اعتقاد دارم زیبائی سینما در رعایت درست قواعدش و ساختارش و کل ترکیباتیه که در سینما دخیلن. از فیلمبرداری بگیرید تا بازیگری. آیا بهترین بازیگران جهان زیباترین اونها هستند؟ و یا بهترین فیلمهای جهان شیک ترین هاشون هستند؟

مقامی :  من یک سوال از شما دارم. اینکه میگید بهترین بازیگران سینما لزوما زیباترین ها نبوده اند من قبول دارم اما میخوام به این قصه فکر کنید که اگر بهروز وثوقی صدای نازک و زنانه ای داشت و با همین قدرت بازیگری بازی میکرد چقدر موفق بود؟ یا اگر ناصر ملک مطیعی همچین صدائی داشت اصولا میتونست با صدای خودش بزرگترین جاهل تاریخ سینمای ایران باشه؟ رعایت قواعد الهی در سینما بنظرت چقدر در موفقیت آدمها در تثبیت جایگاهی که آرزشو دارن موثره؟ شما در دنیای واقعی آدم ضعیفی هستی اما در دنیای سینما تبدیل میشی به یک قهرمان. این قهرمان مشخصاتی داره. آیا این مشخصات ، آیا داشته های خودت میتونه بدون هیچ واسطه ای شما رو قهرمان نشون بده؟ چیزی که شما رو قهرمان نشون میده تکنیک سینماست. شما رو گریم میکنن. ظاهر شما عوض میشه. لباس شما رو عوض میکنن. صحنه های که در زندگی روزمره توش زندگی میکنید رو عوض میکنن و براتون صحنه ساختگی و دکور درست میکنن. سکوت زندگی شما رو در تفکراتتون در خنده هاتون در گریه هاتون میشکنن و روش موسیقی میاد. کجای دنیای سینما با دنیای واقعی شما مطابقت داره؟ شما چرا به عوض شدن تک تک اینها اعتراضی ندارید اما بحث عوض شدن صدا که میاد دادتون درمیاد؟ کسانی که به عوض شدن صدا در سینما معترضند باید جواب این سوال رو بدن که چرا با عوض شدن همه چیزهای واقعی در سینما اعتراضی ندارن اما فقط با صدا مشکل دارن؟ آیا مثلا فردین توی یک فیلم، همون فردین در زندگی واقعی خودشه که صداش هم باید صدای واقعی خودش باشه؟ اگر بتونید منو قانع کنید من لنگ میندازم

بروبیکر : ...بعد از لحظاتی سکوت و تفکر ....جوابی ندارم. ظاهرا حق باشماست.

مقامی :  صبر کن حالا کار دارم باهات. این فقط بخش تحلیلی قصه بود. شمای ظاهریش هنوز مونده

بروبیکر : متوجه نمیشم

مقامی :  شما یک فیلم ژاپنی رو با صدای اصلی چطور متوجه میشید؟

بروبیکر : خب دوراه هست برای درک فیلم. یا از زیرنویس استفاده میکنم یا از دوبله دیگه

مقامی :  سوال دوم من اینه که زیرنویس خوبه یا دوبله؟

بروبیکر :من زیرنویس رو ترجیح میدم. چون دوست دارم صدای خود بازیگرها رو بشنوم

مقامی :  (یک لبخند)... شما اول به من بگید صدائی که روی همون فیلم آمریکائی یا ژاپنی میشنوید از کجای میدونید تک تک صداها دوبله نیست و صدای اصلی اونهاست؟ میدونستید صدای بعضی از بازیگران رو در فیلمها دوبله میکنن و طوری هم دوبله میکنن که مو نمیزنه با صدابرداری سر صحنه؟

بروبیکر : واقعا؟!

مقامی :  نکته دوم اینه که اون زیرنویسی که میخونید موقع خوندن زیرنویس چشمتون که بیننده اصلی سینماست کجا متمرکزه؟

بروبیکر : خب روی زیرنویس

مقامی :  فکرتون در اون لحظه کجا متمرکزه

بروبیکر : خب بازم روی زیرنویس

مقامی :  تحلیل ذهنیتون در اون لحظه روی چی متمرکزه

بروبیکر : بازم روی زیرنویس

مقامی :  زیرنویس بخشی از اساس فیلمه؟

بروبیکر : نه فکر نمیکنم. مهم تصویر و صداست. این یک چیز جانبی برای راهنمائی بیننده س که به زبان فیلم تسلط نداره

مقامی :  پس چطور میشه عوض شدن صدا – اون هم صدائی که اساس فیلمه – براتون اشکال داره اما اضافه شدن زیرنویس روی تصویر فیلم که بخشی از خود فیلم رو حتی محو میکنه ، ذهن شما رو چشم شما رو از تصویر منحرف میکنه اشکالی نداره؟ شمائی که یا شماهائی که دوبله رو قبول ندارید اصولا نباید زیرنویس رو هم قبول داشته باشید چون هردو باید از نظر شما یک چیز باسمه ای در فیلم باشن.هردو. هردو رو کنار بگذارید و برید با فراغ بال بشینید یک فیلم ژاپنی یا ایتالیائی یا فرانسوی یا آمریکائی یا هندی رو ببینید و از هنر سینما لذت ببرید . می برید؟

بروبیکر : حرفت درسته. ولی آخه...

مقامی :  آخه نداره. تمام چیزهائی که در سینما ماها به اسم ابزار میشناسیم در خدمت اینن که شما فیلم رو بفهمی. یکی از اینها کم بشه شما فیلم رو نمی فهمی. چرا نمیفهمی؟ چون سوادت ، چون فکرت ، چون ذاتت جهان شمول و جهانی نیست. چون همه چیز رو بلد نیستی. چون همه زبانهای دنیا رو تک تک مردم و من جمله خود شمای حتی روشنفکر نمیدونید. ترجمه فیلم میاد میگه اینها چی میگن در سینما. دوبله میاد میگه اینها چطوری و به چه شکلی و حالتی باهم صحبت میکنن. اونهائی که میگن دوبله خیانت به فیلمه در جواب اونها میگم من با عوض کردن ها موافق نیستم و عوض کردن فیلم اسمش دوبله نیست . ممکنه مصلحتی درکار باشه و اونهائی که عوض میکنن باید تک به تک بیان جواب بدن که چرا این کارو کردن. اینها جزو ذات اصیل دوبله نیست. روی صحبتم با اونهائیه که با ذات دوبله اصیل هم مشکل دارن. تمام این افراد کسانی هستند که سینما رو با صدای فارسی فیلمها یاد گرفتن. کدومشون رفتن دیوانه از قفس پرید رو با صدای اصلی و بدون زیرنویس و دوبله دیدن؟ کدومشون سولاریس شوروی رو برای بار اول ارژینال دیدن و بدون هیچ کمکی اعم از دیلماج ، اعم از زیرنویس اعم از دوبله دیدن و تونستن براش نقد بنویسن و مدح کنن. اینها دارو ندارشون مدیون دوبله س. عمیق ترین درکهای فیلم رو از سینمای جهان با کمک دوبله فهمیدن و حالا فکر میکنن سینما یعنی فیلم اکشن و رزمی که بشه فقط با تصویر متوجه 90 درصد فیلم هم شد. تمام کسانی که ادعای روشنفکری سینمائی دارن حتی به یک زبان غیرمادری تسلط ندارن چه برسه به اینکه فیلمهای چِن گایگه چینی رو بفهمن. اگر سینما اونقدر هنرمنده که میتونه فیلم شاخص بسازه بیننده هم باید اونقدر هنرمند باشه که این فیلم هر زبانی باشه اونو بفهمه. میفهمه؟ هنرمنده؟ کی میخوایم این ژست ها رو کنار بذاریم و از کسانی که سالها جور فهم ما رو کشیدن بجای نکوهش تشکر کنیم؟ واقعا کی؟

بروبیکر :من لنگ انداختم... ممنون از اینکه منو سالها با تاریکترین گوشه های سینما ، با ادبیات غنی نویسندگان بزرگ جهان در سینما ، با درک حالات و احساسات تک تک ستارگان سینما آشنا کردید و میکنید ... ممنون



منصور (پنجم بهمن 1395)