انجمن سینما کلاسیک
مسابقه جادوی صدا - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن سینما کلاسیک (http://cinemaclassic.ir)
+-- انجمن: سالن سینما ، تلویزیون و رادیو در ایران (/Forum-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D8%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: تلویزیون در سینماکلاسیک (/Forum-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9)
+--- موضوع: مسابقه جادوی صدا (/Thread-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%A7)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۱۷-۳-۱۳۹۵ ۰۵:۲۴ عصر

 
  1. سپاس از بروبیکر عزیز بابت انتشار این متن، و این که بدون تغییر آن را در اختیار دوستان عزیز و نادیده ام قرار داد. البته سخن بعضی از دوستان مؤدبانه نیست و واضحاً از سر خشم است. اما بروبیکر عزیز منتشر می کند. عیبی نیست، اما این یعنی پا گذاشتن روی اصول. بنده تا بیانات تند و نامعقول جناب «شب بو» را خواندم. و تا همین جا هم پاسخ می دهم. امیدوارم سانسوری در کار نباشد!
  2. و باز هم سپاس از نظرات پر از لطف دوستان خوبم.
  1. در مورد استفاده از نام زنده یاد ژاله کاظمی درست می فرمایید؛ آن را تغییر می دهم! من متأسفانه هیچ نسبتی با ایشان ندارم. ضمناً با این که صدایشان را بسیار دوست می دارم اما معتقدم وقتی فریاد می زدند صدایشان خیلی از هنرپیشه ی اصلی بلندتر میشد. صدایشان برای نیکل کیدمن (ساعت ها و دیگران) زیاد بود؛ حتی برای الیزابت تیلور (گربه روی شیروانی داغ و چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد) هم زیاد بود. صدای دو دوبلور وقتی فریاد می زنند مرا می ترساند: (1) ژاله کاظمی و (2) صدای خاصِ استاد طهماسب؛ به ویژه آن جا (فیلم هفت) که فریاد می زد: «بازرس، بازررس، بازررررس»؛ مو به تنم سیخ شد!
  2. بنده نه دوبلور هستم، و نه دوبلورها را خیلی خوب میشناسم . شناخت من از دوبله اندک است و خلاصه می شود در شناخت شخصیت های برجسته. باورش سخت نیست! من هم مثل شما از کودکی فقط فیلم هایی می دیدم که دوبله بودند، بنابر این، شناختی در حد استاد طهماسب، استاد اسماعیلی، استاد کاظمی، استاد والی زاده و ... که در بیشتر فیلم ها گویندگی می کردند نه عجیب است (به قول بروبیکر عزیز) و نه غیرقابل باور (به قول ملانی عزیز)؛ اگر همین ها را هم نشناسم که باید به عقلم شک کنید Smile  البته بزرگتر که شدم ژاله کاظمی را بیشتر شناختم، آن هم بیشتر به دلیل شخصیت خاص و فمینیستی اش! و نه قدرتِ دوبله اش. من فرضاً حتی اگر شناخت بالایی هم می داشتم (که ندارم) باز هم ایرادی نداشت و شما می توانستید این جمله ی حقیر را [بنده نه دوبلور هستم، و نه دوبلورها را خیلی خوب میشناسم .] به حساب تواضع بگذارید نه ادعا و ریاکاری. از شما تعجب می کنم خانم ملانی. وقتی نام و تصویر (لوگوی) شما را دیدم ناخودآگاه به یاد آن همه حُجب و متانت ملانی در «برباد رفته» افتادم و البته وقتی متن شما را می خواندم در فحوای کلامتان همین متانت موج می زد.
  3. دو مقوله ی «معلومات هنری» با «توانایی هنری» قطعاً مرتبط است، اما این ارتباط ضروری نیست. شما می توانید بهترین کشتی گیر جهان باشید اما تختیِ بزرگوار را نشناسید. هرچند که کمی عجیب است و وجهه ی خوبی هم ندارد؛ اما غیرممکن نیست. بنده هم روی همین نکته تمرکز کرده بودم؛ نه این که بگوبم الزاماً نباید این اساتید را شناخت. همان طور که می بینید با این که من نه دوبلورم و نه دستی بر آتش دوبله دارم اما دوبلورهای برجسته را می شناسم.
  4. روزی سوار یکی از اتوبوس های شهری شدم و دیدم که راننده عصبی است و به همه پرخاش می کند. دوست عزیزی که کنار من نشسته بود به من گفت «این ها هم کارشون واقعاً سخته از صبح تا شب باید با همه بحث کنن؛ حق دارن؛ خسته میشن». من فقط به ایشان گفتم مسئول اتوبوس رانی باید افرادی را استخدام کند که شرایط کار را پذیرفته باشند. خیلی رُک و صریح عرض می کنم کسی که داور فوتبال باشد باید تحمل شنیدن لیچارهای تماشاچیان را داشته باشد؛ هر چند که من این کار را نادرست می دانم اما ما نباید در خلاء زندگی کنیم. واقعیت این است که این گونه افراد تندرو همه جا هستند. بنابر این، از نظر بنده گریه ی فرزند زنده یاد آژیر ملاکی برای بد بودنِ صحبت استاد مدقالچی نیست؛ حتی اگر صحبت ایشان تند بوده باشد. [تکرار می کنم: حتی اگر صحبت استاد مدقالچی نادرست و کینه توزانه هم باشد باز هم ایشان می تواند نظر خود را بیان کند و گریه های فرزند استاد آژیر ملاک نیست]. من از گریستن دیگران به وجد نمی آیم اما آن را ملاک محکمی هم نمی دانم. من از استاد مدقالچی دفاع نمی کنم اما صدای مخالف را هر چقدر هم که تند باشد باید شنید وگرنه من نیز مثل شما به صدای زنده یاد آژیر بی میل نیستم. جنجالی که این افراد ایجاد می کنند بی خیر و برکت نیست!!! ما باید بیاموزیم که صدای مخالف، نعمت است؛ حتی اگر منصفانه نباشد. ضمناً برای زنده یاد آژیر، علو درجات را مسئلت دارم.
  5. نیازی به اصرار نمی بینم ولی به نظر بنده قدرت در غزل خوانی بسیار مهم است. این که استاد مقامی فرمودند: «مگر چند نفر از دوبلورهای ما چنین توانی دارند» (جسارتاً) حرف درستی نیست. شاید دلیلش این باشد که دوبلورها به این زمینه ورود پیدا نکردند، وگرنه بسیار بعید است که دوبلوری به این عرصه وارد شود و ناکام بماند!!! من به این قاعده اعتقاد دارم: هر دوبلور خوبی گوینده ی خوبی هم هست اما این طور نیست که هر گوینده و خواننده ی خوبی الزاماً دوبلور خوبی هم باشد.  
  6. داوران دوبله باید متخصص باشند و رأی گیری از مردم نه نشان دهنده ی دموکراسی است و نه سره را از ناسره جدا می کند. به طور کلی در هر امری باید از خواص رأی گیری کرد؛ خوشایند بودن برای مردم ابداً ملاک نیست! فرض کنید جناب استاد منوچهری از گوینده ی «الف» خوشش بیاید و بگوید این شخص را به دوبله دعوت کنید و من و هزاران ناوارد [نا+وارد] مثل بنده بگویند که گوینده ی «ب» خوب است و ما از او خوشمان می آید. سخن کدام را باید پذیرفت؟ در این زمینه اطاله ی کلام نمی کنم چون دل خوشی از انتخاب های سبک سرانه ی مردم خوب سرزمینم ندارم! اگر بخواهید بهترین اسب را انتخاب کنید باید به متخصصین مراجعه کنید، اگر بخواهید بهترین کتاب درسی را انتخاب کنید باید به متخصصین مراجعه کنید. مگر شهاب حسینی عزیز در «فستیوال کن» توسط مردم به عنوان بهترین هنرپیشه انتخاب شد؟ ملانی عزیز، شما می فرمایید «دوبله باید به دل همین مردم بنشیند» قبول. اما مگر فیلم های سینمایی نباید به دل همین مردم بنشیند؟ پس لابد انتخاب بهترین فیلم اسکار و کن و بفتا و فجر و ... را هم باید به همین مردم بسپاریم!!! ملانی عزیز، هیچ امری را محض دلسوزی به مردم مسپار مگر این که متخصص باشند!
  7. ملانی عزیز، همان طور که شما هم صحّه گذاشتید: لکه ی غرور آنقدر زشت است که همه ی زیبایی آدمی را ضایع می کند!
  8. استفاده از واژه ی «ناسینک» محلی از اعراب ندارد و واقعاً مشکلی ایجاد نمی کند. شما اگر به کسی بگویید فلان چیز «ناخوب» و «نازیبا» بود باعث خنده نمی شوید. بسیاری از اساتید از واژه های «ناخوب» و «نازیبا» استفاده می کنند خصوصاً وقتی تمایلی به استفاده از واژه های «بد» و «زشت» ندارند. سعید عزیز نگران نباش با استفاده از این واژه ها کسی شما را مسخره نمی کند. ملانی عزیز درست می گویید: ما در ادبیات فارسی فعل «سینک» را صرف نمی کنیم اما این نکته هیچ ارتباطی به «ناسینک» ندارد. بنده نگفتم «سینک می کنی»، «سینک می کنم» و ... درست است، بلکه فقط عرض کردم استفاده از «ناسینک» مشکلی ایجاد نمی کند؛ ضمناً مگر خانم شیرزاد چند بار از این واژه استفاده کردند؟ مته به خشخاش نگذارید. ما در عالم سینما نابازیگر [نا+بازیگر] هم داریم؛ این واژه ها بدون توجه به من و شما و فقط بر حسب نیاز ساخته می شوند؛ همه جای دنیا همین طور است؛ زبان هیچ حد و مرزی ندارد مگر خواستِ مردم. مردم هستند که زبان را می سازند نه زبان، مردم را. به همین دلیل است که معمولاً گرامر و دستور زبان هر زبان را افرادی می نویسند که به آن زبان تعلق ندارند. چون افرادی که به زبان «الف» تکلم می کنند آنقدر در زبان خود غرق اند که متوجه ساختار آن نیستند.
  9. سعید جان، عبارت «چفت و بست» فقط به جنوب تعلق ندارد و شما در همه جای ایران آن را میشنوید و اصلاً هم قدیمی نشده است و اگر استفاده کنید دیگران به خوبی متوجه حرف شما می شوند. اگر باور نمی کنید بروید وزارت امور خارجه و همین اصطلاح را به کار ببرید؛ قطعاً همه می فهمند. ضمناً سعید جان، پاس داشتنِ زبان به این سادگی ها نیست. نمی شود غربی ها اختراع و اکتشاف کنند و ما هم سریعاً رویش اسم فارسی بگذاریم و بگوییم با این کارمان داریم زبان فارسی را پاس می داریم. سرعت بالا است و پای ما خسته. فرهنگستان هرچه تلاش کرد که این کار را بکند نتوانست. واژگانِ معادل، معمولاً، در بین مردم جا نمی افتند و اکثراً محجور اند. اگر شما اصطلاح خوبی برای «سینک» سراغ دارید که تک سیلابی (یک هجایی) و خوش فرم [خوش+فرم] باشد بفرمایید تا با کمال میل استفاده کنیم.
  10. نکته ی بعد در مورد گویش این است که: در عالم صحبت کردن، گاهی کمی «خیابانی» و «داش مشتی» صحبت کردن [تأکید می کنم خیلی کم و خیلی مؤدبانه]، نمک کار را بالا می برد؛ خصوصاً اگر گوینده خانم و فرهیخته باشید. نگران نباشید و یه جوری با چسب بچسبانیدش Smile
  11. در مورد زنده یاد حسین سرشار گفتید؛ منقلب شدم. خصوصاً با آن عاقبت دلخراش. من صدای ایشان را در فیلم ای ایران شنیدم و البته یکی از کارهای ایشان را هم شنیدم [به گمانم شعری از عطار را می خواندند]. قاعده ی بنده این است: «هر دوبلور خوبی گوینده ی خوبی هم هست اما این طور نیست که هر گوینده و خواننده ی خوبی الزاماً دوبلور خوبی هم باشد.» بنابر این، زنده یاد حسین سرشار هم طبق همین قاعده قرار نیست دوبلور خوبی باشد.
  12. سعید جان من عرض نکردم که هرچه جادوی صدا ساخت ما ببینیم، بلکه عرض کردم همین هم مغتنم است و بیایید یاری برای این برنامه باشیم، نه باری. وگرنه من هم مثل بقیه متوجه نواقص برنامه شدم.
  13.  سعید جان در مورد بخش مربوط به «درگذشتگان» به نکته ی درستی اشاره کردی که من تلویحاً آن را ذکر کرده بودم. این که برای صحبت در مورد ژاله کاظمی از افشین خان استفاده شود واقعاً اوج توهین بود. اما این جا چه کسی مقصر است؟ به نظر من غرور بعضی از پیش کسوتان واقعاً قابل تقبیح است. چرا استاد اسماعیلی و طهماسب و... چیزی نگفتند؟ بعید می دانم این عزیزان را مجبور کرده باشند که چیزی نگویید. حقیقتِ تلخ این است که استاد اسماعیلی فقط استاد کسمایی را در شأن خود می دانست. من به هیچ عنوان از این وجه شخصیت ایشان خوشم نمی آید. وقتی عرض کردم « غرور بیجا جایگاه انسان را به خطر می‌اندازد؛ خواه بهترین دوبلور باشید، خواه بهترین فیزیکدان.» منظورم دقیقاً استاد اسماعیلی بود.
  14. برویم سراغ دوست عزیز منصور خان. تصویری که انتخاب کرده بودید من را منقلب کرد چون سریعاً به یاد فیلم «بعضی ها داغش رو دوست دارند» افتادم و مرلین مونروی عزیز و آن همه ماجرا و کشته شدن به دست مزدورانِ رابرت کندی (معروف به «بابی» [برادر جان اف کندی]). بگذریم. فرموده بودید تناقض هایی در نوشتار من دیده اید. سعی می کنم تا حد توان پاسخ بدهم. من عرض کردم «شناخت دوبلورها به اندازه ی قدرت غزل خوانی اهمیت ندارد» و از طرف دیگر گفته بودم «ژاله کاظمی را خوب می شناسم». چه تناقضی دارد؟ چون من فلان دوبلور را میشناسم پس باید حرفم را تغییر دهم و بگویم شناخت دوبلورها مهم است؟ یعنی اگر من تمام دوبلورها را بشناسم اما بگویم برای حرفه ای شدن در دوبله نیازی نیست دوبلورها را بشناسید حرف متناقضی زدم؟؟؟ تصور نمی کنم. نکته ی دیگر این که شما از جانب من فرمودید: «از آژیر خوشتان نمی آید؟» من کجا این را گفتم؟ من عرض کردم برای نظر مخالف [یعنی استاد مدقالچی] ارزش قائلم حتی اگر نادرست و تند باشد. ضمناً من از بحث روابط اخلاقی بین جلیلوند و اسماعیلی صحبتی کردم؟؟؟ تصور نمی کنم. حتی اگر صحبت کرده باشم (که نکردم) چه نتیجه ای می خواهید بگیرید؟ من واقعاً حرف شما را نفهمیدم. باور بفرمایید اصلاً نمی دانم چه جوابی بدهم جز این که بگویم منصور جان آنقدر مسائل را با هم خلط کردی که پاک گیج شدم. این «شناخت» ها که فرمودی ارتباطی به بحث ما ندارد. جسارتاً من تصور می کنم تعریف شما از «تناقض» درست نیست. در مورد بحث زبان شناسی فقط یک نکته را عرض کنم که ما از پیشوندهای «نا» و «بی» در ترکیب با واژه های فارسی، غربی و شرقی خیلی استفاده می کنیم: «بی پرستیژ» «بی کلاس» «نافرم» «خوش فرم» «بد فرم» «بی غرض» «بی جنبه» «ناجنس» «ناوارد» «ناهماهنگ» «بی لیاقت» «بی هویت» «بی اعتنا» ... منصور جان شما سربازی رفتی؟ اگر رفتی با واژه ی «نهست» که یعنی «غایب» آشنا هستی. یکی از دوستان زبان شناس من می‌گفتند که استاد مرحوم محمدعلی فروغی، به دنبال این بودند که برای تفکیک بین «او» مذکر و مؤنث از ضمیرهای «او» برای مذکر و «اون» برای مؤنث استفاده کنند. با زبان مثل موم برخورد کن نه مثل سنگ. قبلاً هم گفتم منصور جان سخت نگیر. البته قبول دارم که باید زبان را پاس داشت اما کل داستان بسیار پیچیده است و نمی توان به این راحتی با اتکا به چندتا کتاب «گرامر زبان فارسی» برای زبان فارسی قید و بند ایجاد کرد.
  15. منصور جان حجم اشتباهات و اتهمامات شما به بنده  آن قدر زیاد است که در این مقال نمی گنجد. به شما توصیه می کنم اولین متن من را با آرامش و بدون تعصب بخوانید بعد پاسخ بدهید. منصور عزیز، من کی گفتم شناخت من صحیح تر از دیگران است؟ [فرمودی: حتی پافشاری کنید که شناخت شما صحیحتر از شناخت دیگری است؟] واقعاً من چنین حرفی زدم؟ من در بند (15) مگر نگفتم [به هر حال من هم یکی از همین 80 میلیون نفر هستم و در حد خودم حق اظهار نظر دارم.] مگر خود شما این را از من نقل قول نکردی؟ جسارتاً من تصور می کنم شما در خوانش متن و نقل قول از بنده ی حقیر، چندان دقیق عمل نکردی. به هر حال مهم نیست. من از این بابت ناراحتی ندارم و برای شما به عنوان یک انسان مطلع به هنر هفتم احترام قائلم.
  16. منصور جان مگر من در مورد سواد چه گفتم؟ گفتم نباید با توجه به شرایط آن زمان خیلی انتظار داشت. در خانواده و فامیل من و شما و بقیه [منظورم آن هایی است که بالای شصت سال سن دارند] مگر چند نفر سواد آکادمیک دارند؟ آخر می شود کسی متن من را بخواند و بگوید نویسنده به سواد آکادمیک بی اعتنا بوده؟ ضمناً مگر استاد اسماعیلی چقدر سواد آکادمیک دارند؟ پس قاعده ی شما نقض می شود و سواد آکادمیک برای این کار الزامی نیست. اما می پذیرم که سواد به انسان شعور می دهد و احتمال پیشرفت وی را صدچندان می کند اما باور نمی کنم که برای دوبلور خوب شدن الزامی است.
  17. من از صدای اصلی استاد منوچهری بدم نمی آید. حتی تیپ گویی های ایشان را که با صدای خش دار اجرا می کنند هم دوست دارم اما انتخاب اول من کسی نیست جز ناصر طهماسب؛ صدایی که نمونه اش را نشنیده ام. اما، بدون اغراق می گویم، نمونه ی صدای استاد منوچهری را در کوچه و خیابان زیاد شنیدم.
  18. شب بوی عزیز، فرموده بودید که «اما نمی دانم چرا من با خواندن نظرشان این احساس را داشتم که گویی در حد هشتاد میلیون نفر نظر داده اند! » من دلیلش را به شما می گویم. دلیلش این که ذهن شما این گونه است. ما ایرانی ها همیشه به یک دشمن فرضی قایلیم و بدون دشمن به وحدت و همسویی نمی رسیم؛ و من در این جا من نقش آن دشمن فرضی را ایفا می کنم. این یک حقیقت تلخ است. جناب شب بو، شاید هم بتوان گفت: این شما هستید که خودتان را ملاک حقیقت گرفتید و به همین دلیل سخن مخالف را نمی پذیرید.
  19. جناب شب بو هیچ کس مثل شما من را متعجب نکرد. صحبت های شما واقعاً تند و نامعقول بود. واقعاً شما هنرمند این سرزمین هستید؟؟؟ وا اسفا. من بی حس و بی سلیقه ام؟ چون پیشنهاد خواننده ی اپرا شدن را به ژاله کاظمی داده ام؟؟؟ مطمئنم هر خواننده ای که متن شما را بخواند قطعا درک هنری شما را به چالش می کشد. کاش حسین سرشار زنده بود و پاسخی در خور به شما می داد. اگر منظرتان این بود که خواننده ی اپرا شدن بی حسی و بی سلیقگی است باید بگویم مرحبا به تربیت هنری شما.
  20. جناب شب بو، من چطور باید نظرم را بیان کنم تا به تریج قبای شما بر نخورد؟؟؟ چشم عقلتان را باز کنید و ببینید بسیاری از دوستان نظرات تندتری گذاشتند اما چون باب دل شما بود چیزی نگفتید. من تلاش کردم که حتی ایراد املائی هم در متنم نداشته باشم چون برای خواننده احترام قائلم. فقط نظرم با نظر شما مخالف بود. همین. من شایسته ی شنیدن این حرف ها از طرف شما نبودم. شما که در خواندن حرف دیگران انقدر پایبند اصول هستید کاش در نوشتارتان هم همین قدر مقید بودید و هر حرف بی محتوایی را نمی نوشتید. شما مصداق کسی هستید که روی یک موج سوار شده و انقدر هول شده که سررشته ی کلام از دستش رفته است. من را با شما کاری نیست چون شمشیر را از رو بسته اید و هیچ گونه درک هنری در نوشتار شما وجود ندارد، فقط دلتان خوش است که چیزی بگویید و به این دشمن فرضی ضربه ای بزنید. موفق باشید در انجام این فریضه Smile
  21. در مورد بحث ترجمه هم من عرض خاصی ندارم چون معتقدم نیازی به بحث طولانی ندارد. اگر به دنبال فهمیدن فیلم هستید اول باید فیلم را به زبان اصلی و زیرنویس (صد البته انگلیسی) ببینید و بعد اگر خواستید دوبله را هم ببینید و از صدای دوبلورها لذت ببرید. دیدنِ فیلم دوبله شده برای فهمیدن فیلم قطعاً قطعاً قطعاً غلط است! چون اغلب، اندیشه ی نویسنده و کارگردان را به درستی نشان نمی دهد.
  22. دوستان عزیز و فرهیخته، من که دشمن شما نیستم، فقط یکی هستم از همین هشتاد میلیون انسان ایرانی. ما باید بیاموزیم که سخن تند را با آرامش و منطقی پاسخ دهیم. متأسفانه رویه ای در ایران باب شده است که، طبق آن، هیچ کسی دلش نمی خواهد بازنده ی بحث باشد و همین باعث می شود که از کیفیت بحث کاسته و به کمیت آن اضافه شود. بنابر این، بنده ترجیحاً این بحث را ادامه نمی دهم ولی به سایت سر می زنم و اگر فرمایشی بود در حد توانم پاسخ می دهم. من معتقدم شما اگر من را از نزدیک ببینید مطمئن می شوید که من هم به مانند شما مشتاق ارتقاء هنر در این سرزمین هستم. بنابر این، بحث ما در واقع بحث میان عده ای هم درد است؛ نه عده ای رقیب.
  23. نیازی به گفتن نیست که من پسر هستم، نه دختر، و استفاده از نام بانو ژاله فقط از سر احترام بود. همیشه با مهر! [امیدوارم مجبور نباشم الزاماً نام مرد را برگزینم].


 

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده3 - ۱۷-۳-۱۳۹۵ ۰۶:۱۶ عصر

اتفاقا من برخلاف شما از لحن بد و نسنجیده شما متعجب نشدم چون انتظارش را داشتم و علاوه بر این جواب سوالی که تصور کردم در حد هشتاد میلیون نظر داده اید غرور و سلیقه اغراق آمیز و پررنگ شما در اعمال نظرتان است!!!!جالب است واژه دشمن حتی در ناخودآگاه من در مورد شما نبود اما در خودآگاه خودتان به روشنی از خودتان دشمن فرضی ساختید پس بهتر است به جای کاوش بنده به کاوش خودتان بپردازید.
در مورد نظر و ایده ام در مورد اپرا وااااقعا جای افسوس دارد که حتی متوجه کلام من نشدید!!!چند بار بخوانید شاید متوجه شدید که منظور چه بود و خودتان کمی شرمنده شدید از اسف ها و تندروی هایتان در این مورد...و شما با خواندن سرسری مطلب و کج فهمی متنم نشان دادید آن کس که روی موج سوار است و سر رشته کلام در دستش نیست قطعا من نیستم...کسی است که حتی از چند جمله ساده متوجه نشد حرف من بی حسی و بی سلیقگی در مورد اپرا نیست(کما این که از دنبال کنندگان بسیار مشتاق این هنر یعنی اپرا هستم) بلکه صحبت من از افراط در سلیقه شخصی است تا حدی که شما بخواهید به بانو پیشنهادی بدهید که خودشان قطعا در آن شرایط هم تشخیص و هم اراده اش را داشته اند و به نظرم این توصیه به ایشان از آن حرف ها بود و نه محتوای توصیه!!...
و اگر درک هنری تعریفش برای شما چیزی است که طبق میل و سلیقه و ادبیات خود نشان داده اید قطعا برای من بسیار خوشایندتر خواهد بود اگر از نظر شما فاقد درک هنری باشم و آن طور تعریف شوم که شما تعریف کردید چون حداقل نقطه روشن کوچکی در مورد خودم خواهد بود.

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده13 - ۱۷-۳-۱۳۹۵ ۰۶:۵۰ عصر

با سلام و احترام به همگی عزیزان. بحث بسیار خوبی در گرفته که نکات آموزنده زیادی دارد. ولی واقعا نیاز به لحنی اینچنین بود؟ همه حرفها قابل خواندن و قابل یاد گرفتن و دارای نکات جالبی است. واقعا نیاز است خیلی روی سلیقه هم دقیق شویم؟ یا بخواهیم به همه حرفها و ادعاهای هم جواب بدهیم؟ انتقادی که حقیر دارم اینست که کاش گفتگوها از حالت شخصی و نقد سخنان ریز دیگری خارج میشد و روی موضوع (جادوی صدا و مباحث دوبله) متمرکز میگردید. دوم اینکه خیلی خوب است نوشته ها از حالت محاوره خارج و با لحن نوشتار رسمی درج گردد. بطور مثال نوشته های جناب سعید محاوره ای است و فهم ان کمی سخت است با انکه نکات قابل تامل و دقیقی مطرح کرده اند که ازایشان سپاسگزارم. از آشنایی با دوست گرامی بانو ژاله و حضورشان در سایت و خواندن نوشته های دقیقشان خرسندم و امیدوارم پس از این هم از نوشته های ایشان مستفیض گردم. خصوصا از اینکه متن بی غلطی ارسال کرده اند متشکرم. کاملا مشخص است قبل از ارسال، متن را ویرایش کرده و برای فهم بهتر مخاطب وقت زیادی گذاشته اند. بند 22 متن اخرشان هم قابل توجه زیاد است...

تشکر مجدد از همه عزیزان. برقرار باشید و پایدار


RE: مسابقه جادوی صدا - ملانی - ۱۷-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۳۵ عصر

درود بر دوستان فرهیخته و بزرگوارم

نظرهای شما را خواندم و بسیار آموختم، سپاس فراوان.

شرکت در مباحثی از این دست اگر در چارچوب احترام متقابل باشد بسیار مثبت و تاثیر گذار است و بنده به فال نیک می گیرم و امیدوارم نتایج آن در نهایت به نفع دوبله و علاقمندانش باشد.

در ابتدا از شما جناب آقای با نام کاربری ( بانو ژاله )، به خاطر اظهار لطفتان متشکرم و سپاسگزار.

1- برای شما جای سوال و تعجب داشت که چرا بنده از گفته شما که فرموده بودید

" بنده نه دوبلور هستم، و نه دوبلورها را خیلی خوب میشناسم " استنباطی به غیر از تواضع و فروتنی داشتم.

تصدیق می فرمایید در جایی که کلمات بیانگر قصد، اندیشه و نیت نویسنده هستند، بار معنایی واژها بسیار تاثیر گذار است. وقتی شما می فرمایید در زمانی که ده، دوازده ساله بودید تشخیص دادید که " استاد منوچهر اسماعیلی "
به جای چند شخصیت در فیلم مادر صحبت کردند؛ این می تواند بیانگر دو ادعا باشد. یا استاد اسماعیلی از پس اجرای نقش های مختلف در این فیلم برنیامده در حدی که شما در سن ده، دوازده سالگی متوجه یکی بودن گوینده نقش های مختلف شده اید یا اینکه شما علاقمندی با هوش، فراست و آگاهی بسیار بالا بوده اید که در آن سن از پس تشخیص گوینده نقش های مختلف برآمدید. هر کدام از این دو مورد که باشد، بنده از آنها تواضع و فروتنی دریافت نکردم.
با اینکه بارها و بارها نوشته شما را خواندم و دقیقا هم می خواستم به این نتیجه برسم که شما از سر تواضع اینگونه فرمودید ولی متاسفانه از این جمله  " بنده نه دوبلور هستم، و نه دوبلورها را خیلی خوب میشناسم " تنها آنچه برداشت کردم این بود که قصد القای این مطلب است که نویسنده، دوبلور و یا یکی از آشنایان یا عوامل برنامه نیست.

2- به باور بنده، یک خانم جدا از اینکه هنرمند باشد یا نباشد؛ در رفتار، منش و گفتار شایسته است که خانمانه رفتار کند. چه برسد به اینکه  به عنوان یک هنرمند در جامعه شناخته شود. از کلام یک بانوی خوش صدا اگر در و گهر ریخته شود
زیبنده هست و کلام را خوش رنگ و لعاب تر می کند و به دل نشین تر.  حال اگر نظر شما این است که

" در عالم صحبت کردن، گاهی کمی «خیابانی» و «داش مشتی» صحبت کردن [تأکید می کنم خیلی کم و خیلی مؤدبانه]، نمک کار را بالا می برد؛ خصوصاً اگر گوینده خانم و فرهیخته باشید. نگران نباشید و یه جوری با چسب بچسبانیدش "

به باور بنده صفات " کمی خیابانی و داش مشتی صحبت کردن "  و " فرهیخته بودن " از دو مقوله متضاد هستند و بنابراین در یک جا جمع نمی شوند و با هیچ چسبی به هم نمی چسبند و ملیح تر هم می شود نمک کار را بالا برد که البته توانایی خاص خودش را می طلبد.

3- در مورد رای مردمی، بنده از سر دلسوزی صحبت نکردم چون بینندگان محترم نیازی به دلسوزی بنده و امثال بنده را ندارند.

پرسیده بودم " شما می توانید این اطمینان را بدهید که در این مسابقه بی عدالتی رخ نداده؟ "

اگر شما نتوانید این اطمینان را بدهید؛ حق بینندگان محترم است که بدانند که اگر به گفته شما امکان تقلب در رای مردمی وجود دارد، پذیرش بی عدالتی در رای داوران که از متخصصان و کاربلدان دوبله هستند سخت تر است یا رای های مردمی که تخصص دوبله ندارند!!!!؟

4 - فرمودید که "  نیازی به گفتن نیست که من پسر هستم، نه دختر "
با شما هم عقیده نیستم. به نظر بنده برداشت از نام کاربری ( بانو ژاله ) و آنجا که فرمودید " البته بزرگتر که شدم ژاله کاظمی را بیشتر شناختم، آن هم بیشتر به دلیل شخصیت خاص و فمینیستی اش! و نه قدرتِ دوبله اش "
کمتر خواننده ای را به این نتیجه می رساند که نویسنده این مطلب آقاست و نه خانم.

از صمیم قلب امیدوارم اگر قرار است که سری جدیدی از این برنامه ساخته شود، با در نظر گرفتن نقطه نظرات علاقمندان
شاهد برنامه ای با حداقل اما و اگرها و چراها ... باشیم.
 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۱۷-۳-۱۳۹۵ ۱۰:۰۵ عصر

 عیب مِی جمله بگفتی، هنرش نیز بگو 
از لطف دوستان سپاس گزارم
  1. علی عزیز، لطف شما مزید امتنان است، و سپاس از این که به نوشته ام ارج نهادی. نکته سنجی ات از خاطرم نخواهد رفت. نکاتی که فرمودید هم به جا و مناسب بود؛ باز هم گلی به گوشه ی جمال شما! من آن قدر برای خوانندگان شعور قائلم که متن را تا جای ممکن ویرایش می کنم تا کدورت و کج تابی حاصل نشود.
  2. ملانی عزیز، وقتی داشتم از سربازی تعریف می کردم به نوعی پسر بودن خود را رساندم.
  3. یک پسر هم می تواند رویکرد فمینیستی داشته باشد. ولی حق می دهم، ذهن را به سمت دختر بودن می برد. بنابر این گفتم پسر هستم چون شأن آزادی را می دانم و در این فضای مجازی نمی خواهم خودم را آن چه نیستم معرفی کنم.
  4. هنوز هم معتقدم انسانی با هوش متوسط می تواند دو صدای استاد اسماعیلی را در فیلم مادر بفهمد؛ اما اصراری ندارم.
  5. من از شخصیت ها بت نمی سازم چون می ترسم روزی بشکنند و من هم با آن ها بشکنم. بارها شکستم تا این نکته را آموختم. من بی نهایت به صدای استاد کاظمی و طهماسب علاقه دارم اما می پذیرم که صدای استاد کاظمی برای بسیاری از نقش ها خوب نبود و بهتر بود از دوبلور دیگری استفاده شود. نیکل کیدمن اصلاً نفس ندارد که فریاد بزند. وقتی فریادهای استاد کاظمی را می شنیدم احساس کردم صدای ایشان برای کیدمن زیاد است.
  6. ملانی عزیز، شخصیت های برجسته «اتوریته» ایجاد می کنند؛ چه دوبلور باشند، چه سیاست مدار، چه فیزیک دان. اشتباهاتشان دیده نمی شود، نمی توان به آن ها نزدیک شد... و این یعنی آغاز پوسیدن. ولی من زیر بار این اتوریته ها نمی روم. دوستشان دارم اما بتشان نمی کنم. همه ی دوبلورهای ما قابل نقد اند و همه دوست داشتنی! انسان بودن یعنی همین!
  7. ملانی عزیز، اگر در گوشه ای از این جهان، انسانی [یا هر موجودی] را دیدید که به شما گفت «من می توانم عدالت را رعایت کنم» سلام مرا به او برسانید. عدالت، خوبی، نیکی و ... ابداً قابل تضمین نیست. این ها مفاهیم نسبی و ساخته و پرداخته ی ذهن بشر اند؛ چون به آن ها نیاز داشتیم ساختیم، همین. اما به هر حال من تصور می کنم داوریِ استاد مدقالچی، شیرزاد، استاد پطرسی عزیز و متین، و استاد والی زاده و دیگر داوران محترم، نسبت به عوام الناس، به عدالت نزدیک تر است. البته قطعاً کاستی هایی دارد اما این کاستی ها از ذات انسان است نه [تماماً] از سر کینه توزی. ولی بنده به شما حق می دهم که نگران باشید چون این دغدغه ی شما در مجموع مقدس و خیرخواهانه است.
  8. خانم ملانی، علی جان [و همه ی دوستان]، تقاضا می کنم فیلم دوشهر را ببینید [که قطعاً دیده اید]. قضاوت را اگر بر عهده ی مردم بگذارید همان می شود که در این فیلم ارائه شده است. سپردنِ قضاوت به مردم چیزی جز نمایش ناپخته ی دموکراسی نیست؛ اگر از سر دلسوزی نباشد از سر خامی است (جسارتاً)؛ البته و صد البته دور باد از شما!
  9. سخن آخر من با دوستان دیگر است. جناب شب بو، خار را در چشم من دیدی شاخه را در چشم خود ندیدی؟ نوشته ات را دوباره مرور کن تا متوجه لحن آتشبارت بشوی. جناب سعید هم که با دوستشان منصور خان من را به یاد آن شعر معروف انداختند «دلبر و جانان ما برده دل و جان ما/ برده دل و جان ما دلبر و جانان ما». این محافل نباید به یک میتینگ دورهمی تبدیل شود و من تصور می کنم حتی اگر دوستان یک دیگر را بشناسند کمتر دستشان به نقد هم دراز می شود. و این یعنی مرگ یک سایت ارزشمند.
  10. من آن چه را که به ذهنم رسید گفتم و فقط به اندازه ی «یک از هشتاد میلیون» خودم را تحویل گرفتم نه بیشتر و نه کمتر. این که دوستان به جای نقد عرایض بنده به دنبال نقد اخلاق و سکنات من هستند نشان می دهد که، انصافاً، آن ها هم چیز زیادی برای گفتن ندارند و از آن چیزی که ادعا می کنند فرسنگ ها دور اند. این که شائبه ی همکاری من با عوامل برنامه بیان شد از آن حرف هایی است که با هیچ چسبی به من نمی چسبد؛ نچسبیدنی!
  11. واقعاً نمی دانم چه باید کرد! باید برای بیانات جنابان شب بو، منصور خان و سعید کف بزنم؟ و بگویم سمعاً و طاعتا؟ آن هم وقتی که از پس پاسخ به چند نقد ساده بر نمی آیند؟ شاید دلشان به ارسال های فراوانشان خوش است اما این چیزها برای من بی معنی است. من از شما چیزی جز بدگویی و داستان سرایی نخواندم. اندک سخنان ارزشمندتان هم لا به لای آتشبارتان گم شد و به چشمم نیامد. شما مگر خوب و با اخلاق نیستید؟ شما مگر کرده ی کار نیستید؟ شما مگر بلد راه نیستید؟ قبول. من بد، شما خوب! حتی اگر من تند رفتم شما می توانستید منطقی و آرام برخورد کنید و پاسخ دهید، اما این گونه نشد و شما هیچ پاسخ درستی ندادید، جز طعنه و تحقیر. چرا؟ پاسخ را می گذارم بر عهده ی هر خواننده ای که احیاناً از این گوشه و کنار عبور می کند!
شاد زی، مهر افزون 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده10 - ۱۸-۳-۱۳۹۵ ۰۲:۳۳ صبح

کاربر محترم بانو ژاله:

بنده نیز عینا مانند شما نه دوبلور هستم و دوبلورها را می شناسم. اما همنشینی من با استادم مسعود فراستی به من ادبیاتی یاد داده است که آنرا در مواقع لزوم بکار ببرم. در جای خودش و بموقع. با توجه به این موضوع که هر دوی ما در امر دوبلور نبودن و عدم شناخت از آنها اشتراک داریم پس حرف یکدیگر را بهتر می فهمیم، سعی می کنم پاسخ شما را بویژه در پست آخر فقط با ادبیات بدهم. زیرا در پست شما چیزی بجز بازی با کلمات ندیدم. از فرد مودبی مثل شما بعید است که در حوزه ای دخالت کند که تخصص ندارد (بنا به گفته خودتان) . واقعیت آنست هرچه ارسالهای شما را مطالعه نمودم بجز استفاده از کلمات زیبا و بیان سلایق خود چیز دیگری در آن ندیدم. آنچه در طول مدت زمان عضویت خود در این سایت آموخته ام اینست که این سایت یک سایت تخصصی نیست. بلکه یک سایت فوق تخصصی ست. بنابراین هیچگاه بخود جسارت ندادم تا در مباحث دوبله کلام به کلام بزرگان این سایت مانند جناب سعید و منصور و دیگر عزیزان بگذارم که نه تنها دل خودشان بلکه دل همه ما و تمام اهالی دوبله و سینما  به ارسالهای فراوانشان خوش است. حال اگر این ارسالات برای شما بی معنی ست (که کاملا مشخص است بی معنی ست) پس دیگر چه جای بحث است.

من تصمیم داشتم پاسخ بسیار مفصلی را در خصوص پستهای تمام عزیزان که امروز وقت گذاشتند و با شما در این مبحث مشارکت نمودند ارسال نمایم اما واقعیت آنست که وقتی به یک جمله شما برخوردم منصرف گردیدم و احساس نمودم بحث کردن با شما بیهوده است. در چنین بحث هایی باید صادق بود. پاسخ این دوستان را طعنه و تحقیر می دانید و پاسخهای خود را مبرا از هرگونه طعنه. تنها فرق پاسخ شما با پاسخ کاربران این سایت این است که اگر طعنه ای در کار باشد شما مودبانه طعنه زده اید. در حالیکه من در پاسخ کاربران این سایت هیچگونه طعنه ای ندیدم. اتفاقا این دوستان در کمال صداقت و بی ریایی سعی نمودند به شما در حوزه ای که تخصص ندارید آموزش بدهند. البته با ادبیات خودشان. در  نوشته های آنان تا جایی که من خواندم  صداقت موج می زد. اما دوست عزیز شما از همان ابتدای کار با این دوستان صادق نبودید؟ میدانید چرا؟

من یقین دارم شما وقتی 10 الی 12 سالتان بود حتی نمی دانستید لورل و هاردی انگلیسی حرف می زنند و این دوبلورها هستند که بجای آنها گویندگی می کنند چه به رسد به آنکه در یک فیلم فارسی به این نتیجه برسید که بجای محمد علی کشاورز شخص دیگری حرف بزند. و از آن فراتر بعد به این نتیجه برسید شخصی که بجای محمد علی کشاورز حرف زد همانی بود که بجای جمشید هاشم پور حرف زد!!!!!  لطفا برنتابید. کافیست همه دوستان چشمان خود را ببندد و 10 سالگی خود را در ذهنشان مرور کنند. یعنی وقتی کلاس سوم ابتدائی بودیم. من اطمینان دارم بسیاری حتی فیلمهایی را که در آن سنین دیده اند بخوبی بیاد نمی آورند حال چه برسد به آنکه بدانند منوچهر اسماعیلی در فیلم مادر بجای اکبر عبدی و محمد علی کشاورز و جمشید هاشم پور گویندگی کرده است و تشخیص هم داده ایم!!!!

اگر می خواهید بگوئید که بله می شود، منهم با شما هم عقیده می شوم و می گویم بله می شود. اما اگر بشود آنوقت شما امروز با ما در این سایت مشغول بحث کردن نبودید، قطعا در ناسا مشغول هوا کردن آپولو بودید. هر ناممکنی، ممکن می شود اما در این مورد خاص من با جناب بروبیکر هم عقیده نیستم که شما استثنا بوده اید. چون اگر استثنا بودید پاسخهایتان بر پایه منطق استوار می گردید نه بر پایه ادبیات.
(۱۷-۳-۱۳۹۵ ۱۰:۰۵ عصر)'بانو ژاله' نوشته شده توسط:  
  1. واقعاً نمی دانم چه باید کرد! باید برای بیانات جنابان شب بو، منصور خان و سعید کف بزنم؟ و بگویم سمعاً و طاعتا؟ آن هم وقتی که از پس پاسخ به چند نقد ساده بر نمی آیند؟ شاید دلشان به ارسال های فراوانشان خوش است اما این چیزها برای من بی معنی است. من از شما چیزی جز بدگویی و داستان سرایی نخواندم. اندک سخنان ارزشمندتان هم لا به لای آتشبارتان گم شد و به چشمم نیامد. شما مگر خوب و با اخلاق نیستید؟ شما مگر کرده ی کار نیستید؟ شما مگر بلد راه نیستید؟ قبول. من بد، شما خوب! حتی اگر من تند رفتم شما می توانستید منطقی و آرام برخورد کنید و پاسخ دهید، اما این گونه نشد و شما هیچ پاسخ درستی ندادید، جز طعنه و تحقیر. چرا؟ پاسخ را می گذارم بر عهده ی هر خواننده ای که احیاناً از این گوشه و کنار عبور می کند!
شاد زی، مهر افزون 

 


 

قطعا باید کف بزنید، زیرا این دوستان پاسخ شما را دادند اما شما نگرفتید و بر گفته های خود طبل زدید. گفته های شما سراسر تناقض بود. در جائیکه نمی توانید علاقمندی خود را به خانم شیرزاد پنهان نمائید خیابانی و داش مشتی صحبت کردن را نمک گفتگو می خوانید اما در جای دیگر که نمی خواهید از جناب سعید کم بیاورید استفاده از کلمات نازیبا و ناخوب را مناسب می دانید. من فکر می کنم شما برای اینکه گفته های خود را تایید کنید بجای همه تصمیم می گیرید. معلوم است که اگر در خیابان که چه عرض کنم حتی در محافل دوستانه به کسی بگوئیم این لباسی را که تن کرده ای ناخوب است به ما می خندد، مگر آنکه شما در آن محفل حضور داشته باشید، اما با خنده دیگران چه کنیم؟؟ در هر صورت شما آزادید و می توانید هر وقت هوا گرم بود بگوئید هوا ناسرد است و یا هروقت مطاعی گران بود بگوئید نا ارزان است. حتما اگر فروشنده آشنا باشد، نمی خندد.

جناب سعید کاملا منطقی فرمودند، حال اگر نتوانستند با ادبیات مناسب بنویسند دلیل نمی شود که بگوئیم از پس چند نقد ساده بر نمی آیند. اتفاقا پاسخ شما را بسیار کامل دادند اینکه شما قانع نشدید بحث دیگریست. بنظر من ایشان از معدود کسانی بودند که بسیار دقیق این مسابقه را زیر نظر گرفتند و به مسائلی پی بردند که شما و من اگر بارها این مسابقه را ببینیم متوجه نخواهیم شد. اوج نقطه ضعف این مسابقه در تدوینی بود که ایشان بسیار به آن اشاره نمودند. جائیکه یکبار خانم شیرزاد در مدح همکار خود در برنامه از پیش ضبط شده سخن می گوید و بار دیگر در استودیو از او می خواهند درباره اش سخن بگوید تا مجبور شود بگوید همونی که تو فیلم بود!!!! اینها نقاط ضعف مسابقه بود نه پشتیبانی از نظر سنجیده نشده آن جناب بزرگوار که در مدح همکارش بگوید گوینده بدی نبود. اینکه ایشان نظرشان را گفته است صحیح، اما ایشان باید یاد بگیرند که هر نظری را در هرجایی نباید گفت. اینجا سخن از تکریم بود. یعنی وقتی تصویر گوینده ای به چنین مرحله از پخش می رسد که برایش تکریم می گیرند پس باید یقین داشت که او گوینده بزرگی بود. واقعا حتی نمی توانم پشتیبانی از چنین خبطی را تصور کنم چه برسد به آنکه رسما ببینم در اینجا از چنین خبطی پشتیبانی شده است. یا ایشان مفهوم تکریم را نمی دانند یا ما یا شما.

پاسخ بسیار است اما چون از جناب بروبیکر رخصت گرفتم و ایشان فرمودند کوتاه باشد و کم حاشیه بنده نیز به توصیه ایشان احترام می گذارم. چنین بحث هایی خوب است. حتی اگر نتوانیم یکدیگر را قانع کنیم حداقل تمرینی ست برای دمکراسی . اگر بنده و شما این مسابقه را از پشت قاب شیشه ای دیده ایم بعضی از این دوستان که در مقام پاسخ برآمدند در آن مسابقه حضور داشتند، پس یقین بدانید برخی از آسیبهای برنامه را در دل آن شناسایی نموده اند. بخش اعظم گفتگوی شما صرفا سلیقه ایست. اینکه شما از خود گویندگان بهتر می دانید که شعر خوانی برای این مسابقه مفید بوده است دیگر جای بحث نمی ماند. کسی با شعر خوانی مخالفت ننمود بلکه مشکل آنجا بود که اعتقاد داشتند نباید شعر خوانی آیتمی از مسابقه باشد. وگرنه  اگر دوبلورها خوانندگی هم یاد بگیرند برای کارشان مفید است.

در مجموع باید بعرضتان برسانم که وقتی ارسال های فراوان این کارشناسان برای شما بی معنی باشد یقینا درک این یکی دو ارسال آنها هم برای شما سخت خواهد بود و البته بی معنی. هیچیک از مواردیکه فهرست فرمودید ساختاری نبودند، همگی مبتنی بر سلیقه فردی شما بود که با عرض شرمندگی باید بگویم اصلا هم خوش سلیقه نیستید( البته در خصوص این موضوع). شما دوستان را دعوت به خواندن مجدد پست خود در کمال آرامش نمودید. من نیز پیشنهاد می کنم پست خود را  مجددا با دقت مطالعه فرمائید (اینکه مجری جناب افشین خان خوب بوده اند یا کلمه ناسینک خوب است یا ..... همه بیان سلیقه های فردیست، دیگر نوشته هایتان هم در خصوص مو به تن سیخ شدنتان از صدای فلان دوبلور هم که ربطی به موضوع نداشت) اما اگر این موضوع را از پست ابتدایی تا انتهایی آنرا مطالعه بفرمائید همین دوستانیکه از انتقادشان برتابیده اید به بیان ایرادات و اشکالات ساختاری از این مسابقه پرداخته اند. (البته نه تماما ، آنها نیز در برخی موارد به ایرادات سلیقه ای نیز پرداخته اند)

و در پایان دوست محترم، مسابقه جادوی صدا کجا و اسکار و کن کجا؟ این چه مقایسه ایست؟ از شما بعید بود. دوستی نظرش را اینگونه عنوان نموده که خوب بود منتخب با آرای مردم به مرحله بعدی می رفت. اینکه صحیح است یا غلط واردش نمی شوم. اما شما مسابقه را با یک فستیوال بین المللی آنهم از نوع بالاترین مرتبه اش مقایسه نموده اید؟ من حتی آنرا با مسابقات بین المللی مشابه هم مقایسه نمی کنم ( که البته در اغلب آنها آرای مردم نقش دارد) چه برسد به آنکه با اسکار مقایسه شود. در هر حال امیدوارم بحث بنده شما را نا راحت نکرده باشد. بحث کردن شیرین است. مخصوصا وقتی بر پایه استدلال و منطق باشد. و اتفاقا فکر می کنم اینجا از معدود فارومهایی باشد که دوستان بر خلاف اینکه در مورد موضوعی با هم در تضاد هستند اما یکدیگر را تحمل می کنند . به همین خاطر است که اتفاقا در موضوع دیگری نوشتم که خوشحالم در سایتی مطلب می نویسم که بر حسب اتفاق همین دوست شما که از آشنایی با شما خرسند گردید و شما نیز گلی به گوشه جمالشان تقدیم نمودید می نویسند که هر وقت آقای فراستی در تلویزیون صحبت می کنند کانال را عوض می کنند و کاربر دیگری مانند من رنج گرما و سرما را به جان میخرد و از تهران به کرج عازم می شود تا مبادا کلمه ای از گفتار استاد را از دست بدهد. اما هر دو عضو یک سایت هستیم و از مطالب یکدیگر استفاده می کنیم. اینجا محل گفتگوست و من نیز از آشنایی با شما خرسند گردیدم.

(در هر صورت من از پست های ابتدایی شما لذت بردم و قصدی بر نوشتن نداشتم. اما وقتی پست آخرتان  را خواندم  - بویژه بند مورد اشاره - تصمیم به واکنش گرفتم. چون حیف است بزرگانی چون سعید و ..... بخواهند وقت خود را صرف پاسخ به چنین مطالب شخصی و سلیقه ای نمایند.)

(اگر نوشته اینجانب غلط املایی و یا انشایی داشت از دوستان پوزش می طلبم، لطفا به ساعت ارسال دقت فرمائید)






 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۱۸-۳-۱۳۹۵ ۰۵:۰۷ صبح

سلام مسعود جان،
  1. تصدقت شوم، باعث افتخار من بود که نوشته ی دوست عزیزی چون شما را خواندم. به واقع، مسرور شدم. از پشت کلامتان پیدا است که انسان آرامی هستید و به دور از جنجال.
  2. فرموده بودید که از بروبیکر عزیز رخصت گرفته اید که «کوتاه بنویسید و کم حاشیه». خوب ... چه عرض کنم نه خیلی کوتاه بود و نه خیلی کم حاشیه. اما مثل نامه ای بود که دلم نمی خواست به انتهایش برسم؛ چون واقعاً دلچسب بود. نکته ی جالبش این بود که فرمودید شاگر آقای فراستی هستید. عالی است. اما شاگر فراستی باشید و بابت نقد دیگران از کسی اجازه بگیرید!!! نمی دانم. ولی تصور نمی کنم خود مسعودخان چنین درسی به شما داده باشند. ولی جای شکرش باقی است که نوشته ی من به «دیاثت» متهم نشد.
  3. از قرار معلوم شما دوستان، اکثراً، با یک دیگر آشنایی دارید. و این مایه ی بسی خرسندی است. فقط امیدوارم این آشنایی سد راهتان نشود.
  4. دوست عزیزم مسعود جان، من فقط به اندازه ی خودم نظر دادم، تحکّمی در کار این حقیر نبود. ضمناً من با کلمات بازی نمی کنم، سبک بیان من همین است. این که صداقت و بی ریای را در کلام دوستانتان دیدید اما هیچ دلیل درست و معقولی در کلام من ندیدید جای بسی تأمل بود برایم، اما.... به هر حال هر کس نظری دارد.
  5. این قسمت را فقط سعید خان بخواند: ............. ولش کن... می خواستم راجع به نظرات اخیرت که حذفشان کردی بنویسم اما با خودم گفتم چرا! وقتی کسی به تو احترام می گذارد و حذف می کند تو هم یک گام جلو برو و لال شو!..... در مجموع هرگز از دست شما ناراحت و دلگیر نشدم. ضمناً من هیچ ارتباطی با عوامل برنامه ندارم. یک پاپتی ساده ام. بپذیر چون از من دروغ نمی شنوی. من حتی یک جمله را در این سایت به دروغ ننوشتم. سعید جان من شاگرد کلاس شما هستم اما «نق و نوق های» مرا به عنوان کودکی گستاخ بپذیر! مراقب این کودکان نباش، بگذار تخریب کنند. بنای شما اگر سست نباشد به این سادگی ها بر باد نمی رود.
  6. مسعود جان، این که آیا سخن من برآمده از طعن است و سخن دوستان شما برآمده از عقل و منطق را بگذاریم بر عهده ی خواننده ...
  7. در مورد دیدگاه علی عزیز درباره ی آقای فراستی هم واقعاً مسرور شدم؛ در حدِ «اصلاً نگو و نپرس». علی جان، رویکرد من به رویکرد شما نزدیک تر است، جوری که همین الان از آیینه ی بغلی می بینمت تصویر: images/Pictures/41.gif اما در عین حال برای مسعود عزیز هم احترام قائلم. گلی به تمام رخِ جمالت علی جان! رو سپیدم کردی اخوی!
  8. نکته ی آخر، مسعود جان: می دانم این که گفتی من تصور می کردم زبان اصلی لورل و هاردی فارسی است را حتماً شوخی کردی! ضمناً مگر شما ده دوازده سالگی ات را به یاد نمی آوری؟ حتی برنامه های کودک را؟ کمی عجیب است. حتماً به یاد داری. شما آن موقع [ده، دوازده سالگی] کلاس چندم بودی؟ سوم؟؟؟ اگر این طور است پس سلام مرا از ناسا پذیرا باش تصویر: images/Pictures/5.gifتصویر: images/Pictures/5.gifتصویر: images/Pictures/5.gif 
  9. امان از ذهن روسپیِ من که همه چیز وارد آن شد، و «لامصب» بیرون هم نرفت.
  10. راستی نام آن برنامه ای که شب ها پخش می شد و راجع به سینما صحبت می کرد و به فیلم های کمدی می پرداخت چه بود؟ یادش به خیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چقدر زود گذشت، کودک بودیم... الان ما ماندیم و خاطره هایش. شما تماشا نمی کردی؟    
 
مسعود جان، شواهد حاکی از آن است که به آن چه می خواستیم نرسیدم؛ به قول زنده یاد قیصر امین پور «گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود» پس سخن کوتاه باید والسلام! دوستانت را از طرف من ببوس و به آن ها بگو «ما باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید»    [تصویر: 53.gif]      شبهایت مهتابی برادر!
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه به دستور می شود
گه جور می شود خودِ آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هر چه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
 زنده یاد «قیصر امین پور»
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده13 - ۱۸-۳-۱۳۹۵ ۰۶:۵۹ صبح

خب مثل اینکه قرار است در حواشی ایجاد شده در این تاپیک روی دیگران کم شود. متاسفم که بحث واقعا به حاشیه رانده شده. چگونه سر موضوعی انتقادی، بحثها شخصی میشود؟ نمیدانم. ایا احیانا نقد و نظر باعث میشود به کسی بربخورد؟ یا مثلا کامنت قرمز اقای منصور واقعا توجیه و چراییش معلوم نیست. هر چه ارسالها را میخوانم متوجه لزوم نوشتن چنین نظر تندی نمیشوم.
ایا دوستمان جناب ژاله شخص خاصی است که عزیزان گرداننده سایت از قبل با ایشان اشنایی دارند و قرار است سرکوب گردند؟ که نوشته شده بود خودتان خودتان را دعوت کرده اید و کسی برای شما کارت دعوت نفرستاده؟نمیدانم. کاش واقعا این حجم حواشی ایجاد نمیشد. این نوشته های بچه گانه واقعا دور از انتظار بود..

جناب مسعود ظاهرا از بنده خیلی متاثر شده اید برادرم. تاکنون دوبار اظهار خوشحالی کرده اید من باب اینکه بنده و شما هر دو در این سایت عضو هستیم. البته انگونه که در متن سفارشی بالا نشان دادید که علم غیب هم دارید بد نیست به روال خودتان عرض کنم که کلام الحق یراد بها الباطل. این ابراز خوشحالی شما نه تنها صادقانه نیست که طعنه و کنایه امیز است. بنده اسم دارم و برای یاد کردن از من نیاز نیست سه چهار خط توصیف بفرمایید. در این انجمن ظاهرا یک علی بیشتر نیست.
برادر عزیز اقای فراستی در نظر من نه ادم کم سوادی است نه اصلا بنده ایشان را از نزدیک دیده ام. شما کاملا حق دارید که عاشق و واله هر استاد و هنرمندی باشید. بنده فقط به حرفهای ایشان در هفت اشاره کردم و ای بسا کلاسهای نقد ایشان پربار باشد. اما منتقدی که از فیلم اخراجیها حمایت میکند، طاقچه بالا گذاشتنش برای کل سینمای هنری غیر قابل باور است. وقتی کلمه ای با معنی ناجور به کار میبرد و بعد پشت یک شخصیت مذهبی قایم میشود بیشتر از چشم می افتد. هرچند جناب فراستی باشد..

زیاده عرضی نیست. از جناب بانو ژاله هم متشکرم که به نیکی از حقیر یاد فرمودید. دوست گرامی ظاهرا اینجا دسته بندی شده و بنده و شما را در یک جبهه گذاشته و مشغول تیرباران هستند. دلیلش را اگر میدانید لطفا بنده را هم در جریان بگذارید چون از دیشب واقعا گیج شده ام.. به هر صورت از اشنایی با شما مفتخرم همانگونه که به عزیزان دیگر سایت ارادت دارم. کاش این دوستی، عزیزان را مکدر نمیکرد.

در این ماه عزیز آرزوی شادی و البته آرامش و سکینه برای همه عزیزان دارم
با احترام


RE: مسابقه جادوی صدا - سعید - ۱۸-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۳۲ صبح

در مورد نحوه راهیابی شرکت کنندگان به مرحله دوم مسابقه و اینکه به چه طریق این راه پیموده شد کاملا تهیه کننده و عوامل برنامه اشتباه کردند .

در این مسابقه حداقل باید از 54 نفر مذکور 24 نفر به مرحله بعدی میرفتند در حالیکه 18 نفر صعود کردند . این در حالی بود که تهیه کننده با تشکیل گروه های فرد یعنی 3 نفر از گروه خانم ها و 3 نفر از گروه آقایان دست به ریسکی بزرگ زدند و کار خود را سخت کردند و چون در تقسیمش در مرحله بعدی عاجز بود مرحله نیمه نهایی را به شکلی ضعیف به 1 گروه خانم ها و 1 گروه آقایان تبدیل کرد .

[تصویر: 1465275508311.jpg]


RE: مسابقه جادوی صدا - منصور - ۱۸-۳-۱۳۹۵ ۱۱:۱۶ صبح

دوست گرامی بانو ژاله
اگر برای یادگرفتن و یاددادن آمده اید که قدمتان روی چشم ماست اما اگر منظورتان چیز دیگری است که خود را خسته میکنید
سالها بحث با دیگران به من آموخته است که چه کسی دنبال آموختن است و چه کسی نیست.
کسی که دنبال بحث سالم است در آن واحد 20 مورد را مطرح نمیکند و هربار به 20 مورد هم جواب نمیدهد،   بحثها مورد به مورد انجام میشود تا در تک تک موارد بشود به نتیجه رسید و در نهایت اگر طرف مقابل راضی شد که فبها و اگر نشد دیگران قضاوت میکنند که در آن مورد خاص حق با چه کسی است. اینکه چند مورد را وسط دایره بریزید صفحه سیاه کنید و در آن واحد طرف صحبتتان هم چندین نفر باشد و جواب هیچیک و هیچ کس هم به درستی ندهید و  با بازی کلمات و تعریف از کسی که تمیجدتان میکند و تکفیر کسی که از شما خرده میگیرد روش سفسطه گران و مغلطه کاران را پیش بگیرید  نه زیبنده شماست و نه این سایت به چه میخواهید برسید؟... 

ما که بچه نیستیم که بخواهید بازی موش و گربه راه بیندازید و بر سر مسائلی که خود هم در آن حیرانید معرکه بگیرید . کجای دنیا در مورد سلیقه افراد بحث میکنند که شما از در درنیامده سلیقه های خود را به بحث گذاشته اید؟ "من از رنگ آبی خوشم می آید شما چه میگویید" جای بحث دارد؟! من از صدای اسماعیلی خوشم نمی آید جای بحث و جدل است؟! این یک سلیقه است. خوش آمدن یا نیامدن بحثی است که عوام در فارومهای عامیانه به راه می اندازند نه در چنین محیط هائی. هنوز هم معتقدم انسانی با هوش متوسط می تواند دو صدای استاد اسماعیلی را در فیلم مادر بفهمد؛ اما اصراری ندارم . جای بحث دارد؟! در خود این جمله بقول قدیمی ها هم سفیدش را خوانده اید هم سیاهش را ، روی چه چیزی بحث کنیم؟ روی سلیقه شما؟ یا روی اصرار آبکی شما که در جمله دوم نقض میشود؟  سلیقه هرکس محترم است و نیاز به بحث ندارد. البته سلیقه هائی که صاحبش روی آنها ثابت قدم هم باشد . دیدنِ فیلم دوبله شده برای فهمیدن فیلم قطعاً قطعاً قطعاً غلط است این نظریه کسانی است که بطور کل با دوبله مخالفند و دوبله را برای تفنن می شنوند. که باز هم قابل احترام است اما جایگاه اینطور کسان این سایت و سایتهای مشابه نیست. اینجا مامن کسانی است که به دوبله عشق می ورزند.
صحبتهای شما در حدی نیست که جای پاسخ داشته باشد و اگر دیدید خود من یا دوستان دیگر پاسخهائی دادند بخاطر احترام به کسانی است که حس میکنند در خصوص دوبله یا هنر یا یک برنامه هنری ابهام دارند. و اگر مشخص شود بجای ابهام ، با نوعی سفسطه مواجهند فقط سکوت خواهند کرد .

 

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۱۹-۳-۱۳۹۵ ۱۱:۳۴ صبح

  • درود:

    برای بهتر شدن وضعیت داوری و نزدیک تر شدن به عدالتی که اکثر افراد را قانع کند می توان به روش زیر عمل کرد: [البته این نظر بنده است و هنوز خیلی خام است]
 
  • برنامه با حضور چهار داور برجسته آغاز شود. دو نفر خانم و دو نفر آقا. این داوران همیشگی باشند؛ چه برای گروه خانم ها و چه برای گروه آقایان.
 
  • به غیر از این داوران حاضر، داوران دیگری هم باشند که از منزل برنامه را پیگیری می کنند. دقیقاً مثل زمانی که در مسابقات تلویزیونی از مردم رأی گیری می شود. اما در این جا مردم حق رأی ندارند، بلکه فقط یک سری از متخصصان دوبله که در برنامه حاضر نیستند این کار را انجام می دهند؛ مثلاً 20 نفر؛ [الزامی در این عدد نیست و متغیر است]. می توان سامانه ی خاصی را برای این کار طراحی کرد و یا حتی از شماره موبایلی که توسط خود داوران تأیید شده است سود برد!
 
  • بنابر این ما دو دسته داور داریم: داوران حاضر و داوران غیر حاضر.
 
  • قدرتِ امتیاز دهیِ داوران حاضر، با داوران غیر حاضر متفاوت است؛ مثلاً سقف امتیازی که هر داور حاضر به هر شزکت کننده می دهد 50 امتیاز، و سقف امتیازی که هر داور غیرحاضر به هر شزکت کننده می دهد 10 امتیاز است. این تفاوت به این دلیل است که داورانِ غیر حاضر، هم تعدادشان بیشتر است و هم در دلِ برنامه نیستند. در نهایت هم با جمع بندی امتیازات، نفر برنده مشخص می شود.  
 
  • یک مثال می زنم: فرض کنید دو استادِ آقا و دو استادِ خانم، داوران حاضر اند و 20 نفر از اساتید دیگر داوران غیر حاضر. حال، مجموع امتیازات شرکت کننده ی «الف» از داوران حاضر 80 و از داوران غیرحاضر 100 است، و مجموع امتیازات شرکت کننده ی «ب» از داوران حاضر 90 و از داوران غیرحاضر 70 است، مجموع امتیازات «الف» می شود: 180 و مجموع امتیازات «ب» می شود: 160. حال برنده کیست؟ «الف»؛ حتی با این که امتیاز دریافتی اش از داوران حاضر کمتر بوده است.
 
  • به نظر من این روش را می توان آب و تاب داد و با اِعمال تغییراتِ بیشتر، جذاب تر هم کرد. برتری این روش این است که، فقط داورانِ حاضر تعیین کننده نیستند و این احتمالاً به عدالت نزدیک تر است. ضمناً از این طریق برای اساتید دیگر هم احترام قائل شده ایم. احتمال تقلب هم نزدیک به صفر است. چون مثلاً خانم رمضان پور (به عنوان داور غیرحاضر) با کد یا شماره موبایل خودشان پیام می دهند و کس دیگری نمی تواند از جانب ایشان نظر دهد.
 
 

 

 

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - سعید - ۱۹-۳-۱۳۹۵ ۰۶:۳۲ عصر

البته باید گفت با توجه به مطالعات قبلی که دوستان قبلی انتقادات خودشان را از مسابقه گذاشتند و نظرشان قابل احترام است ( مسئله امتیاز کامل کنار گذاشته شود )

4 داور برای مسابقه مناسب است در شرایطی هر کدام در دو مرحله دوبله کردن یک رای بدهند میشود 8 رای و دو مرحله هم تشخیص صدا - تشخیص فیلم مراحل قبلی میشود جمعا 10 رای
داوران خارج مسابقه هم بتوانند رای بدهند بنظرم تا 10 تا رای ( داوران خارج میتوانند شامل اساتیدی مثل خسرو خسروشاهی - ناصر طهماسب - منوچهر اسماعیلی - ژاله علو - شهلا ناظریان و ... ) در داخل کشور و چندی تن خارج از کشور چون ( شامل اساتیدی مثل هوشنگ لطیف پور - منوچهر زمانی - نادره سالارپور - فریبا شاهین مقدم - فریدون دائمی و ... ) ( جمع رای های داخل و خارج 20 رای )

البته داوران خارج از کشور را به این دلیل عرض میکنم چون همواره کارهای خوبی در زمینه دوبله داشته اند

اگه رای مثبت و منفی باشد هیچ شبهه یی در ذهن کسی باقی نمیگذارد که بتواند با تقلب داوری شاگرد خود را تا مرحله فینال بیارد یعنی حداقل داوری که در آنجا حضور دارد حداقل 2 امتیاز یا رای میتواند به شاگرد خود بدهد تا وی صعود کند و این هیچ تضمینی برای حضور او در مرحله بعد نیست .

بحث امتیاز کلا ذهن را دچار مشکل میکند چندی از مشکلات امتیاز دادن و همچنین اشتباهات مسابقه را در نکات زیر خلاصه میکنم ( برای بهتر شدن کیفیت مسابقه نکات زیر داوری را در حداقل اشتباه قرار میدهد و تلاش شرکت کننده را در حداکثر )

1- فراموشی در نحوه تشخیص چگونه امتیاز دادن ( حس نسیان یا فراموشی در همه انسان ها وجود دارد ممکن است جایی را فراموش کند یا زیادی امتیاز بدهد و یا کم امتیاز بدهد به طور مثال هماهنگ گفتن ( سینک ) ممکن است فراموش کند چند سکانسی را سینک گفته با در نظر نگرفتن آنها امتیاز کم و زیاد میشود  ) 

2- مسئله ناداوری کردن و امتیاز زیاد و کم دادن ( ممکن است یکی از داوران به دلایلی که در ذهن خود دارد به یک نفر امتیاز ندهد و به دیگری به خاطر همان ملاک امتیاز زیادتری دهد با این کار دست داور مسابقه برای ناداوری باز میشود این باعث میشود عدالت در نظر گرفته نشود و قضیه به ناداوری کشیده بشود و اگه یکی از داوران 10 امتیاز بدهد و یکی صفر امتیاز میزان امتیاز دادن یا ندادن در این مسابقه 10 برابر بود اگه یک رای داشتند قطعا فقط به اندازه همان عدد یک در کل مسابقه تاثیر میگذاشت )

3- داوران نسبت فامیلی با هم نداشته باشند ( بر فرض مثال اگه اینجا آقای حسین عرفانی نشست خانم شهلا ناظریان هم آن سمت بنشیند ) که عکس آن در مسابقه بود ایجاد شبهه میکند .

4- در مرحله تشخیص صدا حقوق همه یکسان باشد ( بر فرض مثال کلیپی که انتخاب میشود کلیپ دوبله اعتصاب نباشد خود من به زور اون اسمها را تشخیص میدهم ( اکبر زنجانپور - سیروس افهمی و ... ) چه برسه به شرکت کننده یی که این دوبله های ضعیف را تا حالا ندیده و برای فرد دیگری کلیپ تشخیص صدای کارتون فوتبالیست ها را بگذارند )

5- مسئله مبنای امتیاز ( مثلا با احساس گفتن یا احساس دادن به چه مبنایی امتیاز داده شود ؟ 10 امتیاز یا 2 امتیاز ؟؟؟ اگر داور در آن لحظه نکات دیگری در مبنای امتیاز مثل سینک گفتن در ذهن داشته باشد ؟ 10 امتیاز یا 2 امتیاز ؟؟؟؟ و نکات مختلف امتیاز دادن آیا میتواند در آن زمان تصمیم درستی بگیرد یا نیاز به ماشین حساب برای جمع امتیازات دارد )

6- مسئله پخش زنده و تعیین وقت دقیق پخش برنامه ( اگر قرار است برنامه از داوران خارجی نیز بهره برداری شود نیاز است برنامه مستقیم باشد و داوران خارج برنامه در ساعت معینی برنامه را ببینند و رای خود را بدهند با کیفیتی که از مسابقه دیدیم یک روز ساعت 5 بعدازظهر روز دیگر ساعت 12 شب نمیتوان تصمیم درستی گرفت )

7- عوامل پشت صحنه خیلی ضعیف بودند و برخی فیلمها در دسترس نبود یا بیشتر فیلمها تکراری بود ( بعنوان مثال فیلم تکراری صدای تکراری از نظر بنده و البته جناب زینال کمی آزار دهنده است این مثل این میمونه شما بری یه جا هی داری صحبت میکنی هی بگی خب خوب هستید ؟ هی تا اخر صحبت تکرار بکنید صحبتی نداشته باشید )

8 - تقلب و عدم تسلط ( مثال زیاد است در قسمتی شرکت کنندگان با هم صحبت میکردند فکر میکنم قسمت 2 باشد در جایی دیگری مجری برنامه افشین ذینوری مخفیانه از داوران مسابقه مینو غزنوی میپرسید در قسمتی دیگر خود افشین ذینوری بلد نبود از داور مسابقه میپرسید در قسمتی دیگر داوران جوان نمیدانستند از داوران کهنه کار تر میپرسند به این گونه نباشد ) در این مورد میتوان گفت مطالعه قبلی سوالات برای مجری برنامه مفید تر است .

به این صورت دیگر منتقدین و شرکت کنندگان و بینندگان این شبهه برایشان بوجود نمی آید این اعداد و امتیازات از کجا آمده است .

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۱۹-۳-۱۳۹۵ ۰۸:۴۰ عصر

درود

الان که فکر میکنم می بینم امتیاز دادن گیج کننده است. همان طور که فرمودند بهتر است از مثبت و منفی استفاده شود. امتیاز دادن باعث می شود مسابقه از کیفیت به کمیت سقوط کند. البته مثبت و منفی هم یک ایراد دارد که قابل رفع است. ایرادش هم این است که حالت «میانه» را نادیده می گیرد. به نظر من باید یک امتیاز مثبت داشته باشیم، یک امتیاز منفی و یک امتیاز میانه یا خنثی؛ مثلاً [+1 . 0 . -1]. موارد فراوانی هست که شرکت کننده مثلاً سینک خوبی دارد اما احساسش خوب نیست و یا احساس خوبی دارد اما سینکش خوب نیست. در این حالت باید نمره ی میانه یا خنثی بگیرد. اگر هم سینک و هم احساسش خوب باشد مثبت، و اگر هر دو بد باشد منفی. اگر فقط مثبت و منفی باشد داوران مجبور می شوند امتیاز افراد متوسط را یا به سمت بالا (مثبت) گِرد کنند یا به سمت پایین (منفی)، و این مسئله در نهایت مشکل ایجاد می کند.
نکته ی دیگر این که استعداد یابی هم مهم است. مثلاً ممکن است یکی از شرکت کننده ها توانایی بچه گویی داشته باشد ولی اصلاً گویندگیِ بچه نصیبش نشود. بهتر است که بخشی را به استعداد هر شرکت کننده اختصاص دهند تا خودش استعدادش را نشان دهد. چه بسا مثلاً کسی در بیان احساسات افراد روانی متخصص باشد اما این فرصت در اختیار او گذاشته نشود. مثلاً دوستان می دانند که صدای آقای طهماسب این ویژگی را در حد اعلا دارد [امیدوارم توهین محسوب نشود] فیلم های کوین اسپیسی و جک نیکلسون را نمی توان بدون صدای ایشان تصور کرد. و یا مثلاً شخص دیگری بتواند افراد مرموز یا عاشق پیشه را خوب گویندگی کند. [ضمناً در این جا بحث سلیقه مطرح نیست چون صدا باید روی نقش بنشیند]. به هر حال، به نظر من بهتر است به جای امتیاز دادن به بخش «معرفی» [که واقعاً نامعقول بود] بخشی را به شرکت کننده واگذار کرد تا خودش را نشان دهد.
 
نکته ی آخر این که هر وقت به یاد جادوی صدا می افتم واقعاً بابت حذف یکی از آقایان شرکت کننده غصه می خورم. نامشان خاطرم نیست اما داورها پشت سر هم به این بنده ی خدا می گفتند «دهانت رو باز کن». صدای ایشان واقعاً دلنشین بود. حیف شد. اگر این مطلب را می خوانید باید به شما بگویم: دست مریزاد! امیدوارم با اِعمال تغییرات مثبت، شاهد حضور دوباره ی شما باشیم. 

 

 

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده3 - ۲۰-۳-۱۳۹۵ ۱۱:۰۳ صبح

با سلام و روز بخیر
از نظرات دوستان استفاده کردم و کمال تشکر را دارم
در این مسابقه در تکمیل صحبت دوستان ما سه وجه اصلی را برای بررسی داریم؛*شرکت کنندگان،*داوری،*فیلم و سوالات
در وجه اول یعنی شرکت کنندگان در این مسابقه علی رغم تلاش و وقت زیادی که صرف این قضیه گردیده بود به اندازه زحمت ،عمل موفقی نداشتیم.شما فکر کنید از بین هشت هزار نفر در فراخوان،با داوری چند دوبلور افراد را گزینش و چینش کنید بعد نه مخاطبان اطلاع دقیقی از این موضوع داشته باشند (تا حدی که برخی منتقدین حتی این امر را به دلیل ابهامش،جعلی بدانند )و نه برخی صداها به ذائقه برخی داوران خوش آید و در خور مسابقه باشد.این وسط یکی دو نفر هم پشت صحنه باشند که بروند آن پشت و خودکار به دست اسم کسانی را در لیست بنویسند که نیستند و بعد تا مراحل بالا پیش روند!آنقدر که دچار گیجی یک بام و دو هوا شوی که آن همه فراست و دقت انتخاب بین هشت هزار نفر چیست و این رابطه بازی ها و کج سلیقگی ها چیست؟خوب از همان اول اسم چندتا را می نوشتید و بقیه را به دردسر نمی انداختید.پس این وجه مسابقه که لنگ می زد...

وجه دوم داوری مسابقه بود.من در مورد داوری این چند سوال در ذهنم بود که جواب روشنی را هم نگرفتم.
1-معنای تغییر داوران در هر مرحله چه بود و اگر هدفی داشت پس چطور یکی از داوران تا مراحل فینال در داوری ثابت ماند؟؟
2-چرا در مراحل اول در داوری آقایان دو خانم داور بودند و در داوری خانم ها دو آقا؟آیا هدف برخورد زیر پوستی با سوگیری جنسی و فمنیست بود؟
3-داوران بر چه اساسی نمره و امتیاز می دادند و کدام نمره بالاتری داشت و اصلا بالاترین نمره هر داوری چقدر بود؟
4-چرا داوران نظرات یکسانی نداشتند؟یک مرحله شرکت کننده امتیاز بالا می گیرد و در مرحله بعد توسط داوران از عرش به فرش می آید.آیا ما با تاکتیک مواجه هستیم یا سلیقه؟و اگر همانطور که یکی از داوران به خوبی در امتیازدهی سلیقه شان را بروز دادند،میل و گرایش شخصی در داوری دخیل است ما دیگر با داوری مواجه نیستیم با نوعی اعمال سلیقه مواجهیم!شاید در زندگی شخصی بتوان راحت با سلیقه انتخاب کرد اما اینکه شما بدون در نظر گرفتن کرسی قضاوتی که بر روی آن قرار گرفته اید صرف دلیل شخصی و نه فنی، تلاش و استعداد یک نفر را پایمال کنید صلاحیت قضاوت خودتان و مسابقه را زیرسوال برده اید.مثل اینکه داور مسابقات ورزشی باشید و بگویید چون از مردانی که قدکوتاه هستند خوشم نمی آید پس امتیاز نمی دهم!
5-چرا در داوری حداقل یک سهم ده درصدی به انتخاب مخاطبان داده نشد؟آیا داوری ما اینقدر بی ایراد و دور از سلیقه بود که تنها ضعفش می توانست نگاه و نظر غیرتخصصی مخاطبان باشد؟
6-آیا از عدم شناخت و ارتباط داوران با برخی شرکت کنندگان جهت داوری بی غل و غش تر اطمینان داشتید؟دو نفر از کسانی که فینال رفتند علاوه بر شناخت ارتباط هم داشتند!
در وجه سوالات و فیلم هم که کمیت مسابقه کلا لنگ می زند!چه در انتخاب فیلم ها،چه در انتخاب کاراکترها برای شرکت کنندگان،چه عدم یکسان سختی و دشواری چالش ها برای هر شرکت کننده و چه حتی دلیل و توجیه مناسب و کافی برای این نوسان.
حتی حتی حتی اگر این مسابقه در ساخت جدیدش به خودش بیاید و بجنبد باز هم این وسط چند نفر پایمال پول و اعتبار بقیه شدند و حق هنری و احساسیشان غیرقابل بازگشت است.
موفق و شادکام باشید


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده5 - ۲۰-۳-۱۳۹۵ ۰۱:۲۶ عصر

درود

من یک پیشنهاد دارم. اگر صدا و سیمای میلی، باز هم به ساز خوش زد، مسئولین این سایت خودشان دست به کار شده و در مورد شرکت کنندگان رأی گیری کنند؛ به هر شیوه ای که خودشان می دانند خواه از طریق اساتید، یا اعضا و یا ... .

خلاصه از این طریق می توان اتوریته ی تلویزیون را شکست.

شاید بگویند که این کار رسماً نتیجه ای ندارد، اما به اعتقاد من بازتاب خوبی خواهد داشت و داوری ها را به چالش می کشد.

فراموش نکنید بسیاری از اعتراضات دنیا از همین طریق به نتیجه رسیده است. مردم تونس از طریق شبکه های اجتماعی توانستند یک حکومت را تغییر دهند، بنابر این به راحتی می توان از این طریق روی نتیجه ی داوری ها اعمال نفوذ کرد تا جایی که مردم نگاهشان به نتیجه ی این سایت باشد نه نتیجه ی داوران حاضر در مسابقه.

فقط مشکل این جا است که اگر شرکت کننده ای حذف شود چه کنیم تصویر: images/Pictures/5.gif
 

 


مصاحبه میلاد فتوحی، نفر اول مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده15 - ۲۵-۳-۱۳۹۵ ۰۹:۰۷ عصر

آقای میلاد فتوحی که از قضا همشهری من هم هست در مسابقه پر حاشیه جادوی صدا توانست به مقام نخست برسه.کاری ندارم که این برنده شدن با شرایط ناعادلانه مسابقه چقدر می تواند ارزش داشته باشد اما به هر حال امیدوارم ایشان با پشتوانه کردن این عنوان
و شرکت در کلاس های گویندگی و دوبله و البته چند سال تمرین بدون انتظار و چشمداشت بتواند صدایی تازه را به دوبله ایران بیافزاید.میلاد فتوحی پس از پایان مسابقه جادوی صدا با یک سایت اینترنتی مصاحبه ای داشت که آن را در این پست نقل می کنم. اینکه مصاحبه در کجا و چه تاریخی و دفتر کدام خبرگزاری انجام شده هنوز نمی دانم و امیدوارم اگر دوستان می دانند اطلاع دهند تا درج کنیم
منبع :
http://bit.ly/1XnyyeV2233
http://bit.ly/24OMJsHmiladfotoohi

«میلاد فتوحی» متولد سوم تیرماه ۱۳۶۶ در شهر سنندج است اما در اصفهان بزرگ‌شده و تمام مقاطع تحصیلی و هنری‌اش را نیز در همین شهر گذرانده است. کشف صدای میلاد توسط همکلاسی‌هایش و ورودش به دنیای گویندگی با داستان جالبی همراه است:
«  در دوران مدرسه وقتی قرار بود از روی بعضی کتاب‌ها بخوانیم بچه‌ها همیشه اصرار داشتند که من بخوانم. این اتفاق در دوران دبیرستان و بعد از دورگه شدن صدایم بیشتر افتاد. برایم جالب بود اما خودم حس خاصی به صدایم نداشتم. در ۱۸ سالگی وقتی در یک دفتر فنی در دانشگاه کار می‌کردم مدام مشتری‌هایم می‌گفتند که صدای بسیار خوبی دارم و بهتر است این موضوع را جدی بگیرم اما من خیلی توجهی نداشتم تا اینکه یک‌بار یکی از مشتری‌ها آمد و گفت که صدای شما خوب است و ما یک تیزر تبلیغاتی داریم و از من خواست که برایشان نریشن بخوانم. من پیش از آن تابه‌حال پشت میکروفون ننشسته بودم. تیزر درباره یک همایش عاشورایی بود که در آخر هم از تلویزیون پخش شد.
یادم می‌آید سر تهیه‌کننده و دانشجویان را کچل کرده بودم از بس پرسیدم که کی پخش می‌شود تا این تیزر ۴۰ ثانیه‌ای را ضبط کنم. آن موقع خیلی سعی کرده بودم ادای استاد « بهروز رضوی» را دربیاورم. (خنده) وقتی هم که پخش شد از صدای خودم خوشم آمد و دیدم بیراه نمی‌گویند به خودم گفتم میلاد ممکن است اتفاقات خوبی برایت بیفتد»
« به صداوسیمای اصفهان رفتم و پرس‌وجو کردم گفتند نیاز به آموزش داری چون صدایت خام است. بعدازآن رفتم کلاس‌های گویندگی «سروش سیما» ثبت‌نام کردم. باآنکه یکی از بالاترین نمرات کلاس را داشتم و استادم بسیار از من راضی بود اما کلاً ناامید شدم و یک سال همه‌چیز را رها کردم. احساس می‌کردم بازار کاری نخواهم داشت. اما دوباره کلاس‌هایی در اصفهان برگزار شد که از یک سری گوینده‌های مطرح مانند آقای «صدرالدین شجره» آمدند و من هم شرکت می‌کردم.
قبل از آن‌یک سری گویندگی‌های تبلیغاتی و مستند انجام داده بودم اما بعدازاین کلاس‌ها اتفاقات جالبی افتاد. یک سری گروه‌های خوبی تشکیل شد و من هم با یک سری از تهیه‌کننده‌ها آشنا شدم و کارم گسترش پیدا کرد تا اینکه به اینجا رسیدم و فکر می‌کنم یکی از پرکارترین گوینده‌های اصفهان هستم. اما هدفم از زمانی که آغاز کردم رسیدن واحد دوبلاژ تهران بود. اتفاقاً در دوران خدمت در تهران بودم و به خاطر رزومه‌ای که داشتم در رادیو و تلویزیون ارتش کار کردم. کار در ارتش تجربه خوبی برای من داشت طوری که توانستم لحن جدی را تمرین کنم. آن زمان که تهران بودم تمام تلاشم را کردم که به واحد دوبلاژ راه پیدا کنم رفتم و فرم پر کردم اما به من گفتند زمانش برسد صدایتان می‌کنیم و تست می‌گیریم اما خبری نشد.»
من بسیار سعی کردم که اطلاعاتم را درزمینهٔ موردعلاقه‌ام را بالا ببرم. کلاس همه‌چیز نیست. حتی اگر بهترین استاد را هم برایتان بیاورند باز همه‌چیز به تلاش و پیگیری خودتان وابسته است. من سعی کردم مطالعه کنم و بفهمم چه نیازهایی دارم و برای برطرف کردن آنها تلاش کنم.

[تصویر: 1465925635061.jpg]

هر استادی را که دیدم سعی کردم که برای بهتر شدن با او مشورت کنم. خیلی از گوینده‌ها هستند که می‌گویند صدایشان را دوست ندارند. نمی‌دانم شاید تعارف باشد یا از روی تواضع این حرف را می‌زنند. اما من صدای خودم را دوست دارم (خنده) به‌خصوص اخیراً که یک سری کارهای مستند را خوانده‌ام و چند دکلمه نیز منتشر کرده‌ام از صدای خودم راضی هستم. من اعتمادبه‌نفس بالایی دارم و بااین‌حال اعتمادبه‌نفسم برای صدایم بیشتر از چهره‌ام است و صدایم را بیشتر دوست دارم
وقتی زیرنویس مسابقه از شبکه ۳ پخش شد برخی از دوستانم که دیده بودند مرا خبر کردند. من هم‌روی نقش راکی صحبت کردم و برای مسابقه فرستادم. بعد از بین ما ۲۰۰ نفر برای مصاحبه انتخاب کردند. در مصاحبه آقای حسین عرفانی و همسرشان خانم  شهلا ناظریان از ما تست گرفتند و درنهایت از بین ما ۵۴ نفر که نیمی آقا و نیمی خانم بود انتخاب شد. شرایط مسابقه بسیار مشکل بود. به‌خصوص من که از شهرستان آمده بودم و جایی برای تمرین و سکونت نداشتم.
باز من تجربه اجرا روبروی جمعیت داشتم و توانستم مدیریت کنم. اما وجود ۸ دوربین و چندین پروژکتور و زنده‌بودن اجراها واقعاً کار را مشکل کرده بود. همچنین روبرو بودن با اساتید شاخص دوبلاژ استرس زیادی به شرکت‌کننده وارد می‌کرد
داورها در مسابقه خوشبختانه خیلی به من لطف داشتند. در مرحله مقدمانی خانم «مینو غزنوی»، «فریبا رمضان پور» و خود «افشین زی نوری» به‌عنوان مجری نیز خیلی خوششان آمد و حمایت کردند. تعریف آقای والی زاده در مسابقه که گفتند «خوب خوبه دیگه» نیز تا آخر مسابقه روی من ماند.
داورها حتی به من گفتند تلاشت را بکنی می‌توانی گوینده نقش اول باشی ولی به بعضی خیلی بی‌تعارف گفتند که خیلی تلاش کنند بتوانند تا نقش ۴ را بگویند. خیلی دوست دارم روزی جای «راسل کرو» یا « ژان رنو» صحبت کنم. اما استاد «بهرام زند» طوری جای این اشخاص صحبت کرده‌اند که واقعاً رویشان نشسته است و رقیب ندارد. من صدای استاد بهرام زند روی «بروس ویلیس» را بسیار دوست دارم
من صدای استاد «کیکاووس یاکیده»، «بهرام زند» و «ناصر طهماسب» را بسیار دوست دارم. از میان خانم‌ها نیز صدای خانم « مینو غزنوی» واقعاً زیبا و معصوم است. تاکنون هم واکنش‌های خوبی از اساتید گرفته‌ام. بعد از مسابقه به من قول واحد دوبلاژ داده شد. به‌خصوص استاد قنبری و استاد والی زاده چندین بار به من گفته‌اند و من به آینده بسیار امیدوارم.
من ۱۸ فیلم در این مسابقه را دوبله کرده‌ام و داورانی با صداها و نسل‌های مختلف صدایم را تأکید کرده‌اند و گفته‌اند که به درد این کارمی خورم و من امید دارم که در آینده اتفاقات خوبی بیفتد. هنر بسیار وسیع است. من هم دوست ندارم محدودیتی داشته باشم. تئاتر و بازیگری را تجربه کرده‌ام و دوست دارم بداهه گویی‌ام را نیز قوی‌تر کنم تا اجرای تلویزیونی را هم امتحان کنم. اما دوبله بزرگ‌ترین هدف من در زندگی است.
به نظر من اگر نیروهای تازه‌نفس وارد شوند و اساتید آن‌ها را آموزش دهند دوباره دوبله ایران می‌تواند همچنان ادعا کند که بهترین دوبله جهان است. اما اگر این اتفاق نیفتد، شکاف بزرگ و عمیقی بین نسل قدیم و جدید اتفاق می‌افتد و ممکن است حتی دوبله ما شبیه به دوبله‌های ماهواره شود که هیچ ارزش هنری ندارد. و عملاً  ممکن است بنای بلندی که اساتید پیش از ما ساخته‌اند فرو بریزد.

 

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - ملانی - ۲۶-۳-۱۳۹۵ ۰۶:۴۳ صبح

درود بر شما جناب جان اسنو و ممنونم از به اشتراک گذاری این مصاحبه


بنده اولین بار این مصاحبه را در سایت مشرق نیوز به این آدرس

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/581147/%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%E2%80%8E%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85

خواندم.

و اینکه ... این قسمتی که جناب فتوحی فرمودند:

ولی به بعضی خیلی بی‌تعارف گفتند که خیلی تلاش کنند بتوانند تا نقش ۴ را بگویند.

مربوط به قسمت فینال مسابقه بود که البته پخش هم نشد.

با سپاس


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده2 - ۱۳-۶-۱۳۹۵ ۱۲:۲۱ صبح

سری جدید مسابقه «جادوی صدا» بهار 96 پخش می‌شود

برنامه «جادوی صدا» که در نوروز امسال پخش شد، با تغییراتی جدید بهار 96 در 30 قسمت به روی آنتن می رود.


حسین حسین‌خانی تهیه کننده برنامه «جادوی صدا» در گفتگو با خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: طرح جدیدی برای تولید سری دوم «جادوی صدا» به شبکه سه ارائه دادیم و به تصویب رسیده است.

  وی ادامه داد: برنامه «جادوی صدا» که در نوروز امسال پخش شد، با تغییراتی جدید بهار 96 در 30 قسمت به روی آنتن می رود.
  حسین خانی تاکید کرد: همچنین در هفته آینده برای علاقه‌مندان به شرکت در این مسابقه «جادوی صدا» فراخوانی از شبکه سه پخش می‌کنیم.  



منبع:باشگاه خبرنگاران جوان


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده2 - ۱۰-۷-۱۳۹۵ ۰۴:۱۷ عصر

در مسابقه «جادوی صدا» شرکت کنید

 ثبت نام  از علاقمندان  به  رقابت هنر دوبله و گویندگی فیلم  برای شرکت در مسابقه جادوی صدا آغاز شد .
 به گزارش  روابط عمومی شبکه سه سیما ،  فراخوان   شرکت در مسابقه  «جادوی صدا»  از طریق پخش کلیپ ، زیر نویس  تلویزیونی و  سایت شبکه سه  از امروز شروع شده است  .علاقمندان برای شرکت در این رقابت می توانند به  سایت شبکه سه   به آدرس tv3.ir   مراجعه نمایند .

 سری دوم مسابقه جادوی صدا به تهیه کنندگی  حسین حسینخانی کاری از گروه اجتماعی شبکه سه سیماست که در ۲۰  قسمت ۶۰ دقیقه ای،  قرار است  بهار  ۹۶   از شبکه سه  سیما پخش شود.

 در اطلاعیه جادوی صدا آمده است :هنر و فن دوبله و گویندگی فیلم در ایران علاقمندان بی شماری به ویژه در بین جوانان دارد ، با توجه به اهمیت این هنر و خیل مشتاقان دوبله در سراسر کشور و نیز استقبال گسترده مردم و مخاطبان از سری اول برنامه مسابقه جادوی صدا که در بهار سال جاری (فروردین و اردیبهشت ۹۵) از شبکه سه سیما پخش شد ، گروه اجتماعی این شبکه تصمیم به تهیه و تولید سری دوم این مسابقه برای پخش در ایام نوروز (بهار ۹۶) دارد . لذا مانند سری نخست از علاقمندان به شرکت در مسابقه ثبت نام بعمل می آید .
  1. حداقل تحصیلات : دانشجو
  2. این مسابقه محدودیت سنی ندارد
  3. پایان مهلت ثبت نام ۱۰ مهر ماه می باشد
  4. برنامه جادوی صدا و شبکه سه سیما هیچگونه تعهدی برای جذب و بکارگیری شرکت کنندگان در مسابقه نخواهد داشت. اما سازمان صداوسیما صرفا در صورت نیاز می تواند به تشخیص کارشناسان خود از بین شرکت کنندگان ، برخی از ایشان را برای همکاری موردی انتخاب کند .
 

نحوه ثبت نام و شرکت در مسابقه:
 ثبت نام و ارسال آثار به دوشکل صورت می گیرد :

 الف – دوبله به جای بازیگر یا شخصیتی از فیلم هایی که در سایت قرار گرفته .
 در این بخش شرکت کنندگان باید یک یا چند فیلم از فیلم هایی که در سایت قرار داده شده را دانلود کرده و به جای شخصیت مشخص شده صحبت کنند و فایل صوتی دوبله خودشان را برای ما ارسال کنند.

 ب – بخش آزاد
 در این بخش شرکت کنندگان باید یک دقیقه از یک فیلم دلخواه را جدا کرده و به جای یکی از شخصیت ها صحبت کنند و فایل تصویری دوبله خودشان را ارسال کنند.

 

 


RE: مسابقه جادوی صدا - کاربر حذف شده15 - ۲۵-۷-۱۳۹۵ ۰۶:۲۳ عصر

آیا از شرکت کنندگان دوره قبلی مسابقه جادوی صدا هم در دوره جدید کسی شرکت خواهد کرد؟ اصلا این امکان برایشان وجود دارد؟
خواهش می کنم اگر از شرکت کنندگان دوره جدید کسی را می شناسید آنها را با سایت آشنا کنید تا در پوشش بهتر خبری یاریمان کنند