وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: هفت, در, سینما, کلاسیک,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
هفت در سینما کلاسیک
نویسنده پیام
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:30
تاریخ ثبت نام:بهم ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه
دلنوشته من
شماره کاربری : 83
ارسال: #21
RE: هفت در سینما کلاسیک
سلام بر تمام اعضای سایت دوست داشتنی سینما کلاسیک

هفته گذشته متاسفانه به دعوت یکی از دوستانم به یک برنامه شب شعر رفته بودم و موفق به دیدن برنامه هفت نشدم. برنامه ایکه بواسطه حضور مهران مدیری رنگ و بوی دیگری داشت. البته چون حضور مهران مدیری به اندازه کافی در چنین برنامه هایی خبرساز هست اغلب سایتها به این رویداد پرداخته بودند و من دیگر نیازی ندیدم تکرار مکررات کنم و نوشته سایتهای دیگر را در اینجا کپی کنم. زیرا ترجیح میدهم برداشتهای شخصی خودم را معمولا در سایت بنویسم.

اما نکته جالب حضور مهران مدیری سوء برداشتی بود که از حرفهای او شد. هرچند بنده از همان لحظه اول که سایتها تیتر خداحافظی مهران مدیری از تلویزیون را بزرگ کردند مطمئن بودم موضوع به اینصورت که می گویند نیست. زیرا بخوبی یاد دارم که سالها پیش وقتی مهران مدیری از تلویزیون قهر کرد و به شبکه خانگی پیوست مدتی بعد اظهار ندامت نمود. البته با جملات بسیار منطقی و زیبا.

او در بازگشت مجددش به تلویزیون گفت هیچکس حاضر نمی شود مخاطب میلیونی خود را با مخاطب چند صد هزار نفری عوض کند. او درست می گفت. در واقع اگر چه ساخت پروژه قهوه تلخ برای او درآمد خوبی را بهمراه داشت اما قطعا پخش برنامه در شبکه خانگی به اندازه پخش برنامه در رسانه ملی مخاطب ندارد. در هر صورت مهران مدیری که معمولا کمتر در چنین برنامه ها یی شرکت می کند جمعه هفته پیش به برنامه هفت می رود. لازم است یادآوری نمایم که مهران مدیری علاقه زاید الوصفی به مسعود فراستی دارد.

او از نقد های تند تیز او نمی هراسد و بارها در برنامه دورهمی (آخرین ساخته او که هم اکنون روی آنتن است ) در پاسخ به انتقاد مسعود فراستی که گفنه بود چرا مهران مدیری اینقدر روی صحنه راه می رود هرز گاهی وقتی حرکت می کرد ، یاد انتقاد فراستی می افتد و به شوخی می گفت: من دوباره یادم رفت آقای فراستی گفته اند چرا اینقدر راه می روی  و میخکوب بدون حرکت می ایستاد . در گفتگوی روز جمعه،ظاهرا  مسعود فراستی با تاخیر به جمع بهروز افخمی و مهران مدیری می پیوندد. بهمین دلیل وقتی لحظاتی از گفتگو می گذرد او که بشدت منتظر حضور فراستی بود می گوید اصلا این گفتگو بدون حضور فراستی فایده ندارد .  ابتدا برای روشن شدن موضوع خلاصه ای از رخداد حضور مهران مدیری در برنامه هفت جمعه اول مرداد 95 به نقل از سایر سایتها می پردازم:
مهران مدیری در برنامه هفت جمعه شب از ترک دنیای تلویزیون و خستگی بیش از حدش در فضای کار تصویر گفت.مدیری همچنین جزییات فیلم سینمایی تازه اش را برای بینندگان تلویزیون بازگفت.
 مدیری ستاره سینما و تلویزیون ایران جمعه شب در برنامه «هفت» با اجرای بهروز افخمی روبروی مردم نشست و درباره شکل کار و سینمایش و حال و هوای این روزهای خودش سخن گفت.

  خسته شده ام، دیگر می‌خواهم کار نکنم

 مهران مدیری در ابتدای حرف‌هایش گفت:«از کار کردن خسته شده ام.سال‌هاست از 365 روز سال 360 روز کار کرده ام.میخواهم کلا از تلویزیون و شبکه خانگی سریال سازی خود را خلاص کنم و فقط سالی یک یا دو فیلم بسازم. دو ماه دیگر فیلم سینمایی خود را می سازم. دو فیلمنامه دارم. یکی کمدی و دیگری تلخ و عجیب. در این سالها به دلیل آنکه مدام درگیر تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی بودم، نشد.»

 مدیری درباره نزدیک نشدن به ساختن فیلم سینمایی هم گفت:« دلیل فیلم سینمایی نساختن در این سالها، ترس از ساخت فیلم سینمایی کمدی نبود. ترس از ساخت فیلم سینمایی بود. با وجود اینکه این تجربه کم نیست، اما برای سینما کم است. و دوست داشتم وقتی به سینما می آیم خیلی حرفه ای باشد.»


 [تصویر: 16-7-23-21120photo_2016-07-23_01-15-22.jpg]
(پشت صحنه هفت:مهران مدیری در حال گریم برای ورود به استودیو)
 

«ساعت 5 عصر» چگونه فیلمی است؟

 مدیری همچنین درباره فیلمی که می خواهد مقابل دوربین ببرد گفت:« نام فیلم «ساعت 5 عصر» است که یک فیلم کمدی است. فیلم سخت و خیابانی و بسیار شلوغ و پرجمعیتی است. ممکن است در هر سکانسی بین 600 تا 700 نفر حضور داشته باشند. اما فیلم تنها یک بازیگر اصلی دارد و باقی مردم اند.
  فیلمی است از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت می کند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم مثل گلوله برفی است که هرچه جلوتر می رود بزرگتر می شود و ریتم مدام تندتر می شود و دیوانه وار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیم تر می شود. فیلم موضوعی به شدت اجتماعی دارد که هر روز با آن مواجه ایم اما به آن توجهی نمی کنیم.
 طرح فیلمنامه «ساعت 5 عصر» از خودم است اما من با خشایار الوند در حال نگارش آن هستیم. اما فیلمنامه دومم که تلخ است به تنهایی کار خودم است. علاقه خودم به نگارش متن های تلخ و جدی است.»


  حرف‌های تندتری را در فیلم‌هایم خواهم زد

 مدیری در ادامه حرف‌هایش درباره شیوه ای که قرار است در فیلم‌هایش پیش گیرد گفت:« من تصمیم دارم در ادامه مسیر فیلمسازی خود حرف های تندتر و بزرگتری در حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع بزنم که  جای این حرف ها در تلویزیون نیست و محدودیت های آن نمی گذارد و به نظر در شبکه نمایش خانگی و ارشاد بهتر می شود اینها را بیان کرد.»


  خیلی وقت است که حالم خوب نیست

 مهران مدیری در پاسخ به مسعود فراستی که چرا دیگر تیز نیستی، گفت:« بخاطر محدودیت های تلویزیون است! اصلا چیز عجیبی نیست، همه جا همین است، اما جدیدا بسیار سخت گیرتر شده اند. نمونه اش در همین برنامه «دورهمی». از طرفی چیزهایی را ما می گوئیم که برای نخستین بار ما هستیم که مطرح می کنیم و پخش می شود، و از طرفی مواردی را ممیزی می کنند که من اصلا نمی فهمم برای چه نباید پخش شود.»
  مدیری در پاسخ به این پرسش فراستی که تو از نگاه بالا با مخاطب صحبت می کنی، گفت:« در ابتدا «دورهمی» به این شکل اجرا می شد، اما به مرور مشکل را با تذکر دیگران مرتفع کردم.»
 وی افزود:«حوصله ندارم. خیلی وقت است که حالم خوب نیست. یک نوع دگردیسی نیاز است برای ترک تلویزیون و سینمای خانگی به سمت سینما. برای اینکه از این شکل کار خسته و اشباع شده ام. اصلا دیگر دوست ندارم و ارضایم نمی کند.»


  تک جمله هایی از مهران مدیری در طول برنامه

 مهران مدیری در حرف هایش به مواردی اشاره کرد که به برخی از آنها در زیر این مطلب اشاره می‌کنیم:


 - نقد سینمای کمدی مبتذل و به اصلاح بدنه برای من ممکن است اما از نقد کمدی جدی اجتناب می کنم و برایم سخت است درباره رضا عطاران و... نظر دهم.

 -  برخی از منتقدان به دلیل اینکه جواب تلفنشان را ندادم نقدهای بسیار تندی به فیلم هایم وارد کردند که به نظرم این موضوع خیلی غیرانسانی است.

 - من خیلی از کارهایم را الان دوست ندارم. مخصوصا کارهایی که زمان آنها گذشته است. کارهایی مثل «جایزه بزرگ»، «نقطه چین»، «ویلای من» و ... که به نظرم بچه گانه و ضعیف اجرا شده اند.

 - «شوخی کردم»، «شب های برره»، «قهوه تلخ»، «دورهمی»، «پاورچین»، «مرد هزار چهره» و... را در کارهایم دوست دارم چون حرف های خوبی داشتند.

 - من دیگر صحبت نمی کنم تا مسعود فراستی به استدیو نیاید. اصلا گفتگو بدون فراستی فایده ندارد!

 - وقتی فیلمنامه اصغر فرهادی را خواندم، دیدم معرکه است. دوام نیاوردم همان شب ساعت 2 شب زنگ زدم که من می خواهم بیایم بازی کنم.

 - از بازی در فیلم «توکیو بدون توقف» پشیمانم.

 - از کارگردانی دیگران وقتی برایشان بازی می کردم، حرص می خوردم. اما وقتی می پذیرفتم کاملا خود را می سپردمو حرفی نمی زدم مگر آنکه از من بخواهند.

 - به «هفت» به عنوان برنامه ای که حرفه ای ترین برنامه سینمایی تلویزیون است یک انتقاد دارم. همه این چیزهایی که گفتم به شدت تحت تاثیر سینمای هالیوود است. سالهای سال است که می خوانیم و می شنویم از سینمای هالیوود. یکی از وظایف این برنامه و مطبوعات حرفه ای سینما شناخت وسیع تری از سینما به مردم و مخاطبان است. ما چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟ ادبیات شرق و ... را نمی شناسیم. انگار در اینترنت هم در این خصوص وجود ندارد. سینما معنی اش تمام اینها است. این کار را شما بکنید. 

[تصویر: 1469740836211.jpg]


خوب طبیعی بود با پخش این گفتگو همه فکر کنند که مهران مدیری بزودی با مخاطبین خود در تلویزیون خداحافظی خواهد کرد به همین دلیل کانال تلگرام برنامه هفت یک گفتگوی کوتاه دو دقیقه ای از مهران مدیری را منتشر نمود که در این گفتگو مهران مدیری به تمام سوء برداشتها خاتمه داد. متن این گفتگوی کوتاه  بدون هیچ کم و کاستی بشرح زیر است:

- این‌همه سال در این برنامه در چنین برنامه‌ای شرکت نکرده بودید. چه شد که در این برنامه شرکت کردید؟
خیلی اهل گفت‌وگو نیستم، سیزده سال است که گفت‌وگو نکرده‌ام، روزه‌ام را شکستم.


- چرا؟
نمی‌دانم. دوست داشتم، بهروز افخمی را دوست دارم، مسعود فراستی را دوست دارم و فکر کردم همین‌طوری بپذیرم.


- شما چندسال پیش در برنامه نوروزی تلویزیون، برنامه احسان علیخانی آمدید و از ورود مجددتان و  سریال ساختن مجددتان برای تلویزیون گفتید؛ امروز چه شد که در یک برنامه تلویزیونی دیگر شرکت کردید و از رفتنتان از تلویزیون گفتید؟
نه رفتن نه، منظورم سریال بود؛ جانش را ندارم انرژی و علاقه‌اش را هم ندارم، اما کاری مثل «دورهمی» را دوست دارم، از این‌طور کارها شاید هر چهار سال یک‌بار انجام بدهم.


- همه می‌ترسند جلوی مسعود فراستی بنشینند، شما از همان اول علاقه نشان دادید و ...
نه ما رفیقیم با هم... نگران نیستم.


- یعنی در عالم رفاقت آقای فراستی کسی را نمی‌زند؟
چرا، ولی من را نمی‌زند.


- تا به حال به این فکر کرده‌اید که یک برنامه تلویزیونی مثل «هفت» را اجرا کنید؟
نه تا به حال به این موضوع فکر نکرده‌ام.


- اگر بهتان پیشنهاد شود چه می‌کنید؟
- به آن فکر می‌کنم.


  

 

 
۸-۵-۱۳۹۵ ۱۲:۵۳ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:95
تاریخ ثبت نام:ارد ۱۳۹۵
گوینده موردعلاقه سعید مظفری+منوچهروالیزاده
دلنوشته من
شماره کاربری : 118
ارسال: #22
RE: هفت در سینما کلاسیک
این کاریکاتور کار مهدی فرد هست تو مجله نیشخط که در حاشیه حرفهای متناقض مجری و منتقد برنامه هفت کشیده:


[تصویر: 1475659779411.jpg]
 
۱۴-۷-۱۳۹۵ ۰۱:۰۲ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:95
تاریخ ثبت نام:ارد ۱۳۹۵
گوینده موردعلاقه سعید مظفری+منوچهروالیزاده
دلنوشته من
شماره کاربری : 118
ارسال: #23
RE: هفت در سینما کلاسیک
 همه علیه فراستی - فراستی علیه همه


اردیبهشت 89 بود که با پخش برنامه هفت از شبکه سوم سیما، نام مسعود فراستی به‌عنوان منتقد سختگیر فیلم‌های سینمایی بر زبان‌ها افتاد. البته پیش‌تر از آن هم مخاطبان سینما مسعود فراستی را با نقدهای تند و تیزش در کتاب‌ها و مجلات سینمایی می‌شناختند اما با ظهور برنامه هفت، مسعود فراستی در حد و اندازه‌های ستاره‌های سینمایی شهرت پیدا کرد. اظهارنظرهای صریح، ‌بی‌پرده،‌ هنجارشکنانه و جنجالی او در برخی از نقدهایش،‌ یک وجه تیپیکال از یک منتقد سینمایی برای مردم ساخته و فراستی را نیز به مشهورترین و جنجالی‌ترین منتقد سینما در ایران بدل کرده است.

زمانی که برنامه هفت روی آنتن رفت،‌ این جمله مشهور که «هفت همان 90 فوتبالی‌ها است» و مقایسه این فیلم با برنامه محبوب و جنجالی 90 که با اجرای عادل فردوسی پور روی آنتن می‌رفت، انتظارها را از هفت جیرانی بالا برده بود. حضور فراستی در این برنامه به‌عنوان منتقد ثابت و شکل‌گیری بحث‌های جنجالی درباره فیلم‌ها و... باعث شد تا محبوبیت برنامه هفت روز به روز و هفته به هفته بیشتر شود. نقدهای فراستی در دوره نخست این برنامه گاهی جنبه آموزشی هم داشت و همین موضوع باعث شده بود تا دانشجویان رشته‌های مختلف سینما و تئاتر نیز پایه ثابت دیدن این برنامه در شامگاه جمعه‌ها باشند.

به هر حال برنامه هفت با نقدهای جنجالی فراستی شهرتی روز‌افزونی پیدا کرد و به یکی از محبوب‌های کنداکتورهای تلویزیون تبدیل شد. اما حاشیه‌های پیرامون این برنامه سرانجام مدیران سازمان را بر آن داشت تا تغییراتی بنیادین در برنامه هفت ایجاد کنند. تغییرات پرحاشیه و بحث‌برانگیز در برنامه هفت سرانجام در دوسالگی این برنامه اتفاق افتاد. دوره دوم برنامه هفت، مسعود فراستی را به‌عنوان منتقد ثابت نداشت. در واقع نقطه اصلی جذابیت برنامه از آن حذف شده بود و طبیعی بود که روز به‌روز از محبوبیت برنامه‌ای ‌بی‌جنجال با اجرای محمود گبرلو به جای فریدون جیرانی کاسته شود. خود فراستی هم از این دوران به‌عنوان «هیچی» یاد می‌کند.

افت محسوس محبوبیت برنامه کار را به جایی رساند که مسئولان سازمان را به فکر تغییرات بنیادی دوباره در برنامه هفت انداخت. این بار معلوم بود که فراستی باید برگردد. اجرای برنامه به بهروز افخمی‌سپرده شد و مسعود فراستی کنارش نشست تا سینما را نقد کنند. منتها این بار نیز حاشیه‌ها بالا گرفت. تفاوت این دوره با دوره جیرانی آن بود که علاوه بر فراستی بهروز افخمی ‌هم یک شخصیت جنجالی و حاشیه‌ساز داشت. این در حالی بود که جیرانی شخصیتا حاشیه‌دار نبود و جنجال‌آفرینی نمی‌کرد.

به هر حال حاشیه‌های دوره سوم برنامه هفت نیز بار دیگر حرف از تغییرات اساسی و زودهنگام را در این باره بر سر زبان‌ها انداخته است. سوای این موضوع شاید بدیهی به نظر برسد که مهمترین حاشیه‌های کاری آقای منتقد سختگیر، ‌در قالب برنامه هفت اتفاق افتاده است. در این پرونده کوتاه نگاهی اجمالی به همه حاشیه‌های مهم فراستی در طول چند سال گذشته خواهیم داشت.


میم مثل مسعود، مثل منتقد

فراستی 66 سال دارد. به بیان دقیق‌تر 65 سال و شش ماه‌،‌ که البته چهره‌اش اینطور نشان نمی‌دهد. در ایران به قول خودش در مدرسه بالاشهری‌ها درس خوانده. در ایتالیا و فرانسه هم تحصیلاتش را ادامه داده است. اوایل انقلاب گرایش‌های چپ و کارگری داشته اما از نیمه‌‌ راه برگشته ‌و در بیش از ‌30سال گذشته یکسره در حوزه سینما فعال بوده است. کتاب نوشته و در مجلات به نقد فیلم‌ها پرداخته. از کارهای وی می‌توان به نگارش و تألیف آثار و مقالات هنری و سینمایی، تدریس در دانشکده‌های مختلف، تألیف و ‌ترجمه کتاب‌های گوناگون، مسئول بخش سینما و تلویزیون، عضو تحریریه مجلات سروش و سوره، سردبیری نقد سینما، دبیر هیات تحریریه نقد سینما دوره تازه، عضو هیات داوران سینمای دفاع مقدس، عضو هیات موسس و رئیس دوره دوم انجمن منتقدان و سینماگران ایران، عضو هیات‌رئیسه کانون منتقدان فیلم اشاره کرد. با کمی اغماض می‌توان گفت که در هر جایی نامی‌ از سینما بوده نام فراستی هم وجود داشته است. فراستی این روزها در مهرشهر کرج کافه باز کرده و البته از هیچ تلاشی برای معرفی کافه‌اش هم فروگذار نکرده است. کمتر سینماگری در ایران وجود دارد که با فراستی دمخور یا از او دلخور نباشد.

حاشیه‌های منتقد سختگیر

اولین جنجال بزرگ فراستی در بهمن ماه سال نخست برنامه هفت اتفاق افتاد. زمانی که فراستی در نقد فیلم جرم ساخته مسعود کیمیایی از دو اصطلاح هنجار‌شکن استفاده کرد. این اصطلاح‌ها چنان حاشیه‌هایی ایجاد کرد که خود فراستی نیز به مدت چند هفته از برنامه هفت دور بود و در برنامه حاضر نشد. این اصطلاح فراستی درباره مسعود کیمیایی و فیلمش تقریبا همه سینماگران را رنجانید و بسیاری از آنها نیز علیه فراستی موضع گرفتند.
جمشید مشایخی درباره این اظهارات گفت: «آیا آن آقای منتقد دارد کار هنری می‌کند؟ آدم دیوانه می‌شود از شنیدن این حرف‌ها. اگر آقای کیمیایی اثرشان از نظر آن آقای منتقد خوب نبوده می‌توانند مودبانه آن را نقد کنند. مسعود کیمیایی وزنه‌ای است در سینمای ایران و حرمتش باید نگه داشته شود. من نمی‌گویم ایشان از فیلم تعریف کنند اما اگر عیبی می‌بینند مودبانه بیان کنند.»


چند اصطلاح مشهور این منتقد همچون «فیلم در نیامده است»، «مقوا است»، «مزخرف»، «پرت و پلا»، «هیچی»، «ماقبل فیلم»، ‌«ماقبل بد»، «سیاه نمایی»، «خالی بندی»، «سرکاری» و... با عنوان ادبیات نقد فراستی در میان مردم مشهور شده است. استفاده‌های مکرر فراستی از اصطلاح «غلط کردن» در نقد فیلم «شیفت شب» ساخته نیکی کریمی ‌نیز این اصطلاح را به لیست اصطلاح‌های پرکاربرد فراستی اضافه کرد.

خلاصه آنکه فراستی با همین چند اصطلاح توانسته جنجالی‌ترین لحظه‌های نقد سینمایی ایران را در طول شش سال گذشته خلق کند. شاید بتوان گفت که در طول این شش سال هرکسی دست‌کم یک بار‌ خودش را در مقابل این منتقد تصور کرده و سعی کرده به او پاسخ بدهد. اظهارات جنجالی فراستی اما همواره واکنش‌های تند و تیزی هم به همراه داشته است. در این گزارش مهمترین حاشیه‌های این منتقد جنجالی را در یک سال گذشته مرور می‌کنیم.

نقد ‌بی‌سابقه از فیلم کمال تبریزی

مسعود فراستی خرداد ماه امسال در برنامه تلویزیونی هفت سخنانی را درباره فیلم جدید کمال تبریزی یعنی «دونده زمین» مطرح کرد و آن را به مثابه دیاثت! دانست. این سخنان موجب شد تا کمال تبریزی هم واکنش نشان داده و برای دفاع از فیلمش مقابل دوربین فریدون جیرانی در برنامه «سی و پنج» بنشیند.
تبریزی در این برنامه ضمن پاسخ به فراستی به تحلیل و انتقاد از عملکرد سری جدید برنامه سینمایی هفت پرداخت و از مسئولان جدید تلویزیون خواست تا هرچه سریع‌تر به ایجاد تغییرات در این برنامه بپردازند. او در واکنش به این اظهارات فراستی گفت: «در گذشته می‌دیدم که چگونه با کلمات زشت فیلم‌ها را نقد می‌کند به‌طوری که اگر بچه‌ها این کلمات را می‌شنیدند برایشان بدآموزی داشت. افرادی مثل ایشان به روانکاو نیاز دارند، چرا‌که با مراجعه به یک روانپزشک و مصرف چند قرص کوچک تمام مشکلاتشان حل می‌شود.» کارگردان فیلم «امکان مینا» افزود: «آقای فراستی در فاصله‌های دقیقه‌ای حرف خودش را نقض می‌کند.»

[تصویر: photo_2016-11-24_22-45-00.jpg]


کمال تبریزی گفت: «خودم برنامه اخیر «هفت» را ندیدم بلکه دیگران لینک این گفت‌وگو را برایم فرستادند و عده‌ای آنقدر عصبانی بودند که مرا تشویق کردند که از ایشان شکایت کنم و گفتند چنین بی‌حرمتی هفتاد ضربه شلاق دارد! اما خود من به این مسائل فکر نمی‌کنم و معتقدم وقتی با یک فرد بیمار طرف هستیم نباید حرف‌هایش را جدی بگیریم چون او تعادل روحی ندارد و هذیان می‌گوید، بنابراین حرف‌هایش نباید باعث ناراحتی شود.»

او افزود: «نمی‌توان سخنان ایشان در مورد فیلم‌ها را به‌عنوان نقد فیلم تلقی کرد، بلکه مطالب سردرگمی ‌است که کنار یکدیگر می‌گذارد. بنابراین بدون اینکه قصد توهین به ایشان داشته باشم با شناختی که از گذشته و خانواده‌شان دارم می‌دانم که پیش از انقلاب در موقعیت خاصی قرار داشته که باعث شده امروز به این شخصیت تبدیل شود.»

وی با انتقاد از برنامه هفت افزود:‌ «این برنامه به بلندگویی تبدیل می‌شود که صدایش باید آنقدر بلند شود تا همه به آن توجه کنند. به محض ‌بی‌توجهی به این برنامه، آنها تلاش می‌کنند با استفاده از بعضی کلمات و سخنان درباره افراد شاخص سینما، خود را مطرح کنند و این اتفاق فقط در مورد من نیفتاده، ‌بلکه در مورد بزرگان سینما رخ داده است. از سوی دیگر در همه دوره‌ها افرادی هستند که برای مطرح شدن و ارتزاق،نان‌شان را از طریق فحاشی به دست می‌آورند، آنها باید بتوانند حرف‌هایی بزنند که دیگران قادر به بیان آن نیستند و همه این‌ها نشانگر نوعی نیاز روانی آنها است.» تبر‌یزی بار دیگر به فراستی توصیه کرد تا با مراجعه به روانکاو مشکلش را رفع کند.

دعوا بر سر «کیارستمی» است

تیر‌ماه امسال ساعاتی بعد از درگذشت کیارستمی‌فراستی یادداشتی ‌نوشت و در آن از برخوردهای معدودش با کیارستمی‌حرف زد و سعی کرد با احترام از وی یاد کند، اما این یادداشت تسلیت‌گونه با واکنش پرستویی مواجه شد که در صفحه اجتماعی‌اش فراستی را به خودنمایی متهم کرد. بعد از پرستویی هم این یغما گلرویی‌ترانه‌سرای موسیقی پاپ بود که با نگارش یک یادداشت تند در شبکه‌های اجتماعی و البته با لحنی کاملا عصبی برای فراستی شاخ و شانه کشید.


پرویز پرستویی نوشت: واقعا تاسف‌آوره. آقای فراستی مرده زنده‌یاد کیارستمی‌را هم پله کرده برای خودنمایی و تیکه انداختن.

اما یغما گلرویی که به میدان آمد متنی بلندبالا نوشت مبنی بر اینکه «کوتوله»‌ها رسمی دارند که تاسف آور است، رسم آنها «روی مرده ایستادن» است.یغما گلرویی،‌ترانه‌سرا نوشته است که این‌ها مثل آن‌هایی هستند که «عمری به آدم فحش می‌دهند و بعد مرگ، برایش سینه دروغی می‌زنند. یک منتقد هم از همان دست موجودات است که می‌کوشد از برکه گل‌آلود مرگ برای خود و همکاری مجری‌اش ماهی بگیرد.»یغما گلرویی اما کلمه خشمگین دیگری هم برای فراستی استفاده کرده است‌؛ کفتار. او در اینستاگرامش نوشته: «در فرهنگ لغت مقابل کلمه کفتار آمده است به موجودات زنده زخم می‌زند اما توان کشتنشان را ندارد. زخمش می‌زند تا ضعیفشان کند و وقتی مردند...

نقد عجیب «فراستی» از «محسن چاوشی »

مسعود فراستی اواخر مهرماه امسال در یکی از برنامه‌های هفت نقد عجیبی از محسن چاوشی کرد. در میانه بحث فراستی و افخمی، فراستی از شعر مولانا به‌عنوان ‌نمود محتوا ذکر مثال کرد و با اشاره به سخنان آیت‌الله جوادی آملی درباره اینکه اگر شعر حافظ یا مولانا بد خوانده شود، مشکل از اجرا است، تاکید کرد خواندن این شعر توسط محسن نامجو، محسن چاوشی و مدونا مصداق فرم بد است که باعث شده این آثار درستی نداشته باشد.
هواداران محسن چاوشی با انتشار این سخنان فراستی، وی را به‌با‌د انتقاد گرفتند و شبکه‌های اجتماعی مملو از انتقادها و اعتراض‌های هواداران این خواننده نسبت به مسعود فراستی شد؛ «شکمش را با جسدشان سیر می‌کند.» او پرسیده «این تعریف به خیلی از آدم‌ها می‌آید. این طور نیست؟»

فراستی برای سانسور فیلم‌ها خط‌دهی می‌کند!

اخیرا کارگردان فیلم سینمایی «ابد و یک روز» هنگام اکران فیلمش در یکی از دانشگاه‌های کشور گفت: «این فیلم بخشی از واقعیت‌های جامعه را بیان می‌کند و تلخ نیست.» سعید روستایی پس از اکران این فیلم در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد در جمع دانشجویان افزود: «ایده این فیلم سینمایی از یک مستند کوتاه خودم نشات گرفته است که روایت یک خانواده متزلزل را نشان می‌دهد.»


وی در پاسخ به سوال دانشجویان که مسعود فراستی این فیلم را بدترین فیلم جشنواره می‌دانست، افزود: «مسعود فراستی در اصل درباره داستان و ساختار فیلم صحبت نکرده است بلکه او بهترین فیلم جشنواره فجر را بدترین فیلم عنوان کرده است.» به گفته وی، مسعود فراستی برای سانسور فیلم‌ها خط‌دهی می‌کند، اگر شمقدری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شده بود، او نیز رئیس سازمان سینمایی می‌شد. وی گفت: «شرایطی را پیش آوردند تا جلوی اکران این فیلم را بگیرند که خوشبختانه این فیلم اکران شد و مردم از آن استقبال کردند.

این بخش از سخنان سعید روستایی با استقبال و تشویق دانشجویان حاضر در نشست پرسش و پاسخ همراه شد. وی در خصوص حضور بازیگرانی چون پیمان معادی در این فیلم به ایرنا گفت: «معادی از بازیگران خوب سینمای ایران است که پس از فیلم جدایی... یکصد فیلمنامه به دستش رسید و در بین فیلم‌ها «ابد و یک روز» را انتخاب کرد.»

حرف‌های جنجالی اکبر عبدی درباره فراستی

روز سی مهرماه امسال وید‌ئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بسیاری را متعجب کرد. اکبر عبدی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، با حضور در برنامه «خوشا شیراز»، صحبت‌هایی جنجالی درباره مسعود فراستی بر زبان آورد.


این بازیگر در ادامه درباره مسعود فراستی گفت: «من مطمئن هستم که آقای فراستی گاهی اوقات خیلی از فیلم‌ها را ندیده نقد می‌کند. در ضمن فراستی 20 سال پیش در منطقه شهرک قدس می‌خواست خانه بخرد، 100هزار تومان از من گرفت و هنوز پس نداده است، شنیده‌ام که الان در کرج کافی‌شاپ هم زده است. حالا که وضع مالی خوبی دارد، صد هزار تومان من را نسبت به پول امروز پس بدهد و بعد هرچه قدر هم که خواست نقش‌هایی را که ما بازی می‌کنیم، نقد کند.» سپس عبدی گفته فریدون جیرانی مبنی بر خواب ماندن و نرسیدن به صحنه فیلمبرداری را رد کرد و گفت: «این یک دروغ خیلی بزرگ است و آقای جیرانی اگر این‌ها را می‌گوید باید اینکه پول من را با یک سال تاخیر داد ‌هم بگوید.»

جدال تند و تیز روی آنتن زنده

در برنامه جمعه دو هفته پیش جنجال دیگری گریبانگیر برنامه هفت و شخص مسعود فراستی شد.مسعود فراستی گفت: «قصه داستایوفسکی فوق‌العاده و اقتباس نعیمی‌ فاجعه است. در قصه اصلی دو گذشته وجود دارد. فیلم را مرد روایت می‌کند و مدام ما را مخاطب می‌گیرد. اساسا این قصه داستایوفسکی قابلیت فیلم کردن ندارد و مدیومش ادبیات است. اما با فیلمی‌طرف هستیم که نه فیلمنامه دارد، نه کارگردانی. فیلمنامه عقیقی به حدی بی‌معنی است که اصلا شخصیتی ساخته نمی‌شود. عقیقی عرضه این را نداشته که شخصیت بسازد. اگر نعیمی‌الان درباره شخصیت‌هایش توضیح نمی‌داد من ابدا این‌ها را در فیلم ندیده بودم. جملات شعاری فیلمنامه باید به شخصیت و کاراکتر تبدیل شود که نمی‌شود.»



[تصویر: photo_2016-11-24_22-42-30.jpg]


نعیمی‌در ادامه به تندی به نقد مسعود فراستی پرداخت و بیان کرد: «من خیلی مردد بودم ‌که به این برنامه بیایم. این درست نیست که به فیلمنامه نویس بگوییم عرضه این را نداشته است! رسانه عمومی جایی است که وقتی ما در آن صحبت می‌کنیم باید مراقب باشیم از چه ادبیاتی استفاده می‌کنیم.

اصلا فیلم من فیلم فارسی! فیلم فارسی شرف دارد به اینکه مثل تو بنشینم جلوی تلویزیون از یک رانت و موقعیت مسمومی ‌استفاده کنم و بدانم هیچ کسی هم نمی‌تواند جواب ما را بدهد.»
وی خطاب به فراستی گفت: «مسعود! تو مسیری که می‌روی مسیر غم انگیزی است و آدم غم‌انگیزی شده‌ای! من دلم برایت می‌سوزد. از اینکه تو لذت می‌بری من را و فیلم مرا سخیف کنی، من ناراحت می‌شوم.»
فراستی در پاسخ به سخنان نعیمی‌گفت: «پشت این جمله‌ها مخفی نشو. عرضه یعنی توان! توان این را نداشته است. تو با ادبیات خودت برداشت کن. به‌جای آنکه ناراحت شوی و استرس بگیری، به نقد فیلمت پاسخ بده.»

منبع: مثلث

 

 
۱۶-۹-۱۳۹۵ ۰۷:۳۳ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #24
RE: هفت در سینما کلاسیک
[تصویر: 1162900_493.jpg]

ویژه برنامه سینمایی «هفت» به مناسبت سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر پنجشنبه شب با برگزاری میزگرد بررسی مراسم اختتامیه برگزار شد. در این برنامه که علاوه بر بهروز افخمی، مسعود فراستی و سعید قطبی زاده هم حضور داشتند چهره های متعددی روی خط این برنامه آمدند و درباره اتفاقات رخ داده در جشنواره امسال صحبت کردند. افخمی در این برنامه به انتقاد شدید از دو کارگردانی پرداخت که در مراسم اختتامیه حسابی از خجالت او و برنامه اش در آمدند.بهروز افخمی در ابتدای برنامه گفت: «با اتفاقاتی که شب گذشته افتاد ما تا چند ساعت پیش هم نمی‌دانستیم که می‌توانیم برنامه امشب را به عنوان آخرین ویژه برنامه جشنواره، از برج میلاد برای شما روی آنتن ببریم. اما به محض انتشار خبر، درهای کاخ جشنواره به روی ما باز شد و موفق شدیم برنامه را در زمان خود شروع کنیم.»

افخمی به وعده ایوبی مبنی بر حضور داوران اشاره کرد و گفت: «امشب داوران جشنواره برخلاف وعده آقای ایوبی به هیچ وجه حاضر نشدند تا پاسخگوی شک و شبهه‌های مربوط به داوری باشند. به همین خاطر ما به سبک جشنواره برلین با صندلی خالی آن‌ها به بررسی جشنواره می پردازیم.»

او در ادامه توضیح داد: «با توجه و پیگیری‌ها و وعده‌هایی که به ما داده بودند هیچکدام از داوران حاضر به شرکت در برنامه نشدند. اما من همچنان معتقدم که داوری جشنواره امسال بی‌اعتبارترین داوری نسبت به دوره‌های گذشته بوده است.»

مسعود فراستی در ادامه صحبت‌های افخمی از موضع برنامه «هفت» اعلام رضایت کرد:«من فکر می‌کنم موضع برنامه هفت درست است. این موضع اصلا به معنی دشمنی بهروز افخمی و برنامه هفت نیست بلکه یک موضع فرهنگی دلسوزانه است. من خیلی خوشحالم که برنامه هفت از اصول دفاع کرد. مخاطبان هم از انعکاس نظرشان خوشحالند و همین نکته موفقیت هفت است.»

سعید قطبی زاده نیز توضیح داد: «متاسفانه ما گاهی برای پاسخگویی سعی می‌کنیم از منتقد دشمن بسازیم. من در این چند روزی که با برنامه هفت همراه بودم، متوجه برخی مسائل شدم و فهمیدم که شما افراد صبوری هستید.»

قطبی زاده درباره مراسم اختتامیه و جوایز اهدا شده ادامه داد: «این جوایزی که داده شد و جشنواره‌ای که برگزار شد و در برگزاری خوب و بدون نکته بود، مشکل این انتقادها شخص دبیر جشنواره یا رئیس سازمان سینمایی نیست. بلکه انتقاد بر چیستی و اساس جشنواره است. سینما چیزی است که از غرب وارد شده است. ما وقتی از مبانی سینما حرف می زنیم، از چیزی در آن سوی مرزها حرف میزنیم. جشنواره هم این چنین است. از جشنواره حرف می زنیم باید ببینیم می خواهیم مثل اسکار، کن یا برلین باشد؟ّ»

قطبی زاده که از اساس با ساختار جشنواره مشکل دارد، توضیح داد:«جشنواره فیلم فجر یک چیز شتر گاو پلنگی است که شبیه همه اینهاست. مشخص نیست الگوی جشنواره به کدام مدل شبیه است. به همین خاطر انتقاد من بر اساس و ساختار این جشنواره است.»

در ادامه برنامه سهراب پورناظری، آهنگساز فیلم «رگ خواب» که به روی آنتن زنده برنامه آمد به گلایه از مراسم اختتامیه پرداخت: «در اختتامیه موسیقی باکلام یکی از آهنگ‌های فیلم «رگ خواب» روی یک کلیپ استفاده شد که این اتفاق بدون اجازه از من یا آقای شجریان صورت گرفته است. من خیلی از این اتفاق دلخورم.»

او در ادامه گفت: «نامزد نشدن مهم نیست اما موسیقی این فیلم موسیقی قابل توجهی است. من بعد از اعلام نامزدها با آقای اکبر نبوی و محمدرضا هنرمند تماس گرفتم و جویای علت کار شدم تا نقاط ضعفم را بدانم. وقتی تماس گرفتم آقای نبوی گفتند ما روز گذشته با شما گرفتیم ولی در دسترس نبودید و چون در تیتراژ پایانی شما اسم گروه آهنگسازی آورده بودید، ما دچار شک شده بودیم که آهنگساز این فیلم کیست! من هم گفتم مگر در تیتراژ ابتدایی و پایانی این مسئله قابل فهم نیست. سکوت کردند و گفتند نفهمیدیم! این مسئله خیلی بیشتر مرا ناراحت کرد که بجای ایراد فنی، گفتند متوجه نشدیم اساسا آهنگساز کیست! چطور می توان حتی تیتراژ فیلم را نخواند؟ من شنیدم فیلمی کاندید شد که اصلا موسیقی متن نداشت! به این نتیجه رسیدم که در موقع اعلام نامزدها باید با گوشی تماما شارژ بیدار بود!»

شاهرخ دلکو منتقد دیگری بود که روی خط برنامه هفت آمد و با انتقاد از داوری جشنواره گفت به همه کسانی که نامزد شده اند احترام می گذارد اما می خواهد درباره کسانی که نامزد نشدند صحبت کند: «آقای سلامی یا فرشاد محمدی یکی از درخشان ترین فیلمبرداری ها را در جشنواره امسال ارائه کردند. کسی اگر دوزار سواد و تجربه سینمایی داشته باشد، می فهمید این ها قابل نادیده گرفتن نبودند. در کارگردانی، حمید نعمت اله انتهای کارگردانی اش را در این فیلم به نمایش گذاشت. یا کارگردانی فریدون جیرانی یا کیمیایی. ممکن است فیلمش را دوست نداشته باشیم، اما نمی توان این تکنیک های فنی را نادیده گرفت.»

همچنین محمدرضا شفاه، تهیه کننده فیلم «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان در گفت‌وگوی تلفنی با هفت گفت: «فیلم ما تنها در بخشی کاندیدا شد که اساسا تنها بخش ناقص فیلم «بیست و یک روز بعد» بود. بخش جلوه‌های ویژه رایانه‌ای ما توسط یکی از بهترین‌های این رشته انجام شد، اما هنوز ناقص است و نیمی از آن باقی مانده.»

شفاه در ادامه به مساله کاندید شدن ساره بیات هم اشاره کرد: «چگونه می شود دو ساعت قبل از اعلام نامزدها، خانم ساره بیات کارت کاندیداتوری جشنواره را به اسم و عنوان خود دریافت می‌کنند و بارها با ایشان تماس گرفته می‌شود که شما نامزد شده‌اید، اما بعد نام ایشان در لیست نیست! همچنین در آن مراسم هیچ میهمانی به غیر از کاندیدا حضور نداشتند! من از طریق یکی از داوران مطلع هستم تا یک ساعت قبل از اعلام کاندیداها، داوران این فیلم و یکی دو فیلم دیگر را ندیده بودند.»

ایمان کرمیان به نمایندگی از انجمن جلوه های ویژه خانه سینما هم در پاسخ به ارشا اقدسی و گله او از نامه ای که انجمن برای غیرقانونی بودن درج نامش به عنوان مدیرجلوه های ویژه به این نکته اشاره کرد که طبق توافق با چند نهاد امنیتی مهم کشور فقط کسانی می توانند در ایران کار جلوه های ویژه میدانی انجام دهند و ارشا اقدسی در این انجمن نیست.

او در ادامه به انتقاد از جشنواره فجر هم پرداخت و گفت: «سال گذشته فیلم «بادیگارد» را که واقعا درخور کاندیداتوری بود، نامزد نکردند. حالا امسال به چینش نامزدها نگاه کنید. بعد نامه میزنیم حتی پاسخ نامه را نمی دهند! زحمت یک سال ما برای دیده شدن در جشنواره نادیده گرفته می شود. چه کسی باید پاسخ ما را بدهد؟»

قطبی زاده هم به دفاع از فیلم «اِو (خانه)» پرداخت و گفت این فیلم نه تنها نادیده گرفته شده بلکه له شده، به گفته او ناداوری درباره این فیلم در میان هیاهویی که برای ماجرای نیمروز و برخی فیلم های دیگر فراموش شده است چون کارگردانش نه سرشناس است نه رسانه دارد.

منیر قیدی، کارگردان فیلم سینمایی «ویلایی ها» هم به روی خط تلفنی برنامه هفت آمد و درباره انصرافش از دریافت جایزه استعداد درخشان درباره عدم حضور در مراسم اختتامیه توضیح داد: «من فیلم بد با کارگردانی بد ساخته بودم که لایق کاندیداتوری در این بخش‌ها نبود، پس چطور می‌توانستم به یک باره شکوفا شوم و جایزه استعداد درخشان را دریافت کنم؟ به همین خاطر ترجیح دادم از این رقابت عجیب خارج شوم!» او در ادامه اعلام کرد قرار بود جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی به «ویلایی ها» تعلق گیرد اما سعید ملکان به عنوان تهیه کننده حاضر به دریافت این جایزه نشده است. در این بین افخمی به این نکته هم اشاره کرد که ملکان حاضر به جواب دادن تلفن های برنامه هفت نیست.

در ادامه برنامه سیاوش حقیقی، تهیه کننده فیلم «مادری» روی آنتن زنده برنامه هفت آمد و درخصوص بحث داوری جشنواره امسال گفت: «متاسفانه به جایی رسیدیم که انگار بازگردیم به شیوه قبل بهتر باشد. همان دو سه جایزه قبل برایمان بس است. اما این چنین بی اعتنایی به فیلم‌ها و دادن بدترین سانس اکران و از آن طرف نامزدی 12 بخش برای یک فیلم اجحاف است. ما می خواهیم همان مس باشیم. طلا نمی خواهیم!»

در ادامه قطبی زاده درباره اهدای جوایز گفت:«جوایز را به گونه‌ای تقسیم کردند که صدای کسی بلند نشود. این یعنی فقدان فردیت در دیدگاه و نگاه داوران.»

سیروس الوند کارگردانی بود که در ساعات پایانی شب به روی خط تلفنی برنامه هفت آمد و گفت:«بنظرم برنامه هفت نادیده گرفته شده است. حقیقتا برنامه شما جشنواره فجر را به میان مردم برده است. قد و قواره این جشنواره اینقدر نبوده و این برنامه به رسوخ سینما و طرح و جدی شدن آن میان مردم کمک کرده است. اما بنظرم شما داوران را به عنوان متهم دعوت کرده‌اید. من هم بودم نمی‌آمدم. نمکش کمتر از زخمش است. به هرحال به فیلم پرت و بی ربط جایزه داده نشد و باز هم جای شکرش باقی ست.» الوند در ادامه با حمایت از هیات داوران گفت از نظر تخصصی برخی اسامی قاعدتا نباید در بین کاندیداها قرار می گرفتند و این همه هیاهو را نمی فهمد.

مسعود فراستی و سعید قطبی زاده هم در دامه به وضعیت نقد فیلم و منتقدها در ایرن پرداختند و به آن انتقادات تند و تیزی کردند. اما نکته جالب توجه کنایه های سنگین افخمی و فراستی به علیرضا داوونژاد کارگردان «فراری» و وحید جلیلوند کارگردان «بدون تاریخ، بدون امضا» بود. این دو کارگردان در مراسم اختتامیه و پس از دریافت سیمرغشان انتقادات تند تیزی از تلویزیون و برنامه هفت کردند و افخمی و فراستی هم به تلافی روی آنتن زنده تلویزیون حسابی از خجالت‌شان درآمدند. فراستی درباره کارگردان «بدون تاریخ، بدون امضا» گفت: «رفتار جلیلوند مثل فیلم هایش پوپولیستی و به شدت بد بود. در مصاحبه ای درباره فیلمش گفته بود، بدون تاریخ یعنی بدون زمان و مکان و بدون امضا یعنی بدون هویت، یک فیلم بی هویت و بی زمان و مکان این همه قیل و قال ندارد.

منبع: آی‌سینما



 
۲۴-۱۱-۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:95
تاریخ ثبت نام:ارد ۱۳۹۵
گوینده موردعلاقه سعید مظفری+منوچهروالیزاده
دلنوشته من
شماره کاربری : 118
ارسال: #25
RE: هفت در سینما کلاسیک
افشاگری ؟؟؟؟؟؟


چه خبره تو این سینمای ایران
در پی حضور دعوت کمیسیون فرهنگی مجلس از مسعود فراستی هفته پیش حمید فرخ نژاد و بعد هم پرویز پرستویی با ادبیاتی خیلی خیلی زننده از سینما دفاع کردند. بعد از آنهم کارگردان فیلم گشت ارشاد هم یه جور دیگه افشاگری کرد. نامه فرخ نژاد که واقعا بنظر من خوندن نداره. اما در زیر ابتدا نامه یا بقول خودش افشاگری آقای سهیلی را بخوانید و بعد هم پاسخ افخمی را که لحظاتی پیش از برنامه هفت پخش شد و هنوز در جریان است بخوانید و بعد هم پرتقال فروش را پیدا کنید !!!!!!!!



[تصویر: 1487970318721.jpg]

«ناگهان پرژکتورها روشن شده، سایه‌های کج و کوله‌ی دو قهرمان پوشالی نمایان می‌گردد. یکی سوار بر اسبی نزار و نحیف. دیگری نشسته بر الاغی خِپِل. با نیزه و شمشیر و زرهِ ، همگی حلبی ، زنگ‌زده و قراضه ، آمده‌اند که دون‌کیشوت وار سینما را نجات دهند. اما از شَرِ چه چیز؟ کدام دشمن؟ کدام تهدید؟ کدام جبهه؟ چه خواب و خیالی! هیاهوی بسیار برای هیچ. سلحشورانی که با ظلم و جهل می‌جنگند یا بازیگرانی که خود را مسخره‌ی خلق ساخته‌اند ؟!! آقای مُجری هم فقط نشسته و نظاره می‌کند ، لبخند می‌زند. ، گاه به چپ ، گاه به راست. گاه به سرِ این ، گاه به ریشِ آن.


آن یکی که سابقه‌اش روشن است ، در مُهمل‌بافی و سفسطه‌گری، نامردی و نان به نرخ روز خوردن، چنان شُهره‌ی آفاق است که مرور کارنامه و شرحِ سابقه‌اش فقط قلم چِرک می‌کند. آقای اَنتلکتوئلِ “وین”دیده!! ـ از موضعی نه هُنری، که به شدت سیاسی ـ رکیک‌ترین الفاظ و عبارات و اهانت‌ها را نثارِ قشرِ شریف و هنرمندِ سینما می‌کند. آنوقت برای تخریبِ بُغض‌آلودِ فیلم‌هایی که پسندِ خودش نیست، از هر کارگردانی و با هر کمیت و کیفیتی ، مثل آب خوردن اَنگِ ابتذال می‌زند. تازه کارش به همین‌جا هم ختم نمی‌شود. خَبَرکِشی می‌کند ، به بیرونِ سینما، به مجلس!!! مجلس که خانه‌ی ملت است و ظاهر و باطنش شفاف ، خدا می‌داند دیگر به کدام خانه‌ها و محافل!


 اما جوابِ های، هوی است ، از اینجا و آنجا فریاد اعتراض بلند می‌شود. حتی پلاس‌کُهنه‌ها نیز از صندوقچه بیرون می‌آیند، تَشتِ رسوایی از بام سرنگون می‌گردد. کارنامه‌ی چرک و سیاه استاد دوباره ورق می‌خورد، ورق می‌خورد. و ورق می‌خورد ، چه عبرت‌آموز است درسِ تاریخ !!

 اما … آقای افخمی؛ آقای کارگردان؛ آقای مُجری؛ آقای هفت … شما دیگر چرا ؟! زُلف به زُلف چه کسی گره زده‌ای ؟! دست در دستِ چه کسی نهاده‌ای؟! از این همکار و هم‌صنفِ مو سفید کرده نصیحت ، بشنو و تا دیر نشده خرجت را سوا کُن ، که هرکه در این سال‌ها با جنابِ استاد همنشین شده سر از ناکجا در آورده و حسابش به کرام‌الکاتبین افتاده!آقای افخمی … بی‌پرده می‌گویم ، بی پرده که همه بدانند. “هل من مبارز” طلبیده‌ای ، گفته ای که اگر حرفمان را پس نگیریم چه و چه!!! به پشتوانه این تهدید، آقای منتقد هم “یابو” برش داشته و شیر شده ، غریده که جواب پرستویی و فرخ نژاد و همه را در برنامه هفت خواهد داد ،

عجبا !! نمیدانم ، شاید مثلا بخواهد و بخواهی ریشهِ مان را بزنی !! آبِ پاکی را روی دستت بریزم … ما مثل بعضیها ریشهِ‌مان در ریش‌مان نیست که با یک تیغِ دو‌سوسمار به باد رود. ریشه‌ی ما در آب و خاکِ محکم‌تری است. از اینها گذشته، یکی بیرون از برنامه حرفی زده و دیگری هم بیرون از برنامه پاسخش را داده. یکی گفته و یکی شنیده. چرا پای برنامه را وسط می‌کشی؟ چرا آبروی تلویزیون و برنامه ی هفت و خودت را پای یک منتقد بی آبرو خرج میکنی؟!


 این را بدان که من غُصه‌ی فیلمِ خودم را نمی‌خورم. بچه‌ی تَهِ خط و زیر پونز از این غائله‌ها باک ش نیست. من جنگ دیده‌ام. به بوی آتش و باروت خو گرفته ام ، به نبردِ تن به تن عادت دارم ، هیچ وقت هم اهلِ آجان‌کِشی و شکایت نبوده ام. چون لای پَرِ قو بزرگ نشده و خانگی نبوده ام. همیشه مشکلاتم را خودم حل کرده ام . رو در رو. مثل مرد. اگر قرار باشد از فیلمم دفاع کنم، می‌آیم توی برنامه‌ات می‌نشینم و همانجا سنگ‌هایم را وا می‌کَنَم. با تو ، خالقِ عروس و شوکران ، نه با هر نامردی که انگ می زند و خبر دروغ به آجان میبرد ، اما اینروزها بحثِ فیلمِ من نیست. بحثِ حیثیتِ یک صنف است. بحثِ حفظِ شالوده‌ی یک خانواده است.


خودت بهتر می‌دانی که اعضای این خانواده روی فردشان و جمعشان تعصب دارند. اگر اجازه دهیم هر مرد و نامردی ، با منظور و بی منظور، به راحتی به ما ضربه بزند و مشکلات صنفی‌مان را تبدیل به مشکلات عمومی و اجتماعی کند فردا دیگر سینمایی نخواهیم داشت. بدان که … جشنواره‌ها و برنامه‌ها تمام می‌شوند. مُجری‌ها و منتقدین می‌آیند و می‌روند. حتی ممکن است فیلم ها بسوزند و نابود شوند. اما نام و یاد و رفتار و کردارِ خانواده‌ی سینما می‌ماند.

پس تا دیر نشده جبهه‌ات را مشخص کُن. برای سینما کار می کنی یا علیه سینما؟ میخواهی در ذهن ها خالق عروس و شوکران بمانی یا مجری برنامه هفت و رفیق آدم فروش ؟!! رفیق حیف … حیف از رفیق . پروژکتورها خاموش می شوند ، سایه های کج و وکوله می روند ، قهرمانهای پوشالی محو می شوند، آنچه در ذهن ها می ماند قهرمانهای واقعیند،

دوستدارت :سعید سهیلی»




پاسخ افخمی به اظهارات حمید فرخ نژاد از برنامه هفت که لحظاتی پیش از شبکه سوم پخش گردید:

[تصویر: 1487970532961.jpg]


قصد ندارم به جزییات نامه همراه با ادبیات و لحن تحقیرآمیز حمید فرخ نژاد به مسعود فراستی بپردازم چون فکر می کنم پرداختن به کلیت این یادداشت در مقابل مخاطب میلیونی تلویزیون برای خود ایشان بد می شود و سبب کاهش مقبولیتش می شود. لحن نامه ایشان زننده بود ولی در بخشی از این نامه به نکته جالبی اشاره شده بود که گویی سینمای ایران یک جور قبیله است و باید در برابر دیگران هوای خود را داشته باشند.


 این کسان دیگر می توانند کمیسیون فرهنگی باشند که غیرخودی به حساب می آیند و ما نباید مسائل داخل سینما را به بیرون از جمله این افراد بکشانیم. من این پیش فرض برایم جالب است. سینمای ایران از نظر ایشان چیست؟ این قبیله کجاست؟ آیا مسئولین و مدیران سینمایی جز این قبیله هستند و اعضای مجلس نیستند و یا آنها هم جز این قبلیه به حساب نمی آیند؟ و آیا ناخواسته با طرح مسئله، نگاه ها از انتقادات تند و تیز به داوری های پر از اشتباه جشنواره برداشته شده است؟ من خطاب به آقای فرخ نژاد می گویم اگر هم مافیایی وجود داشته باشند شما نه جز افسران آنهانید نه سربازان آن. شما خود در «گشت ارشاد 1» چوب همین رفتارها را خوردید. آقای فراستی کسی بود که در برابر توقیف فیلم «گشت ارشاد 1» واکنش نشان داد و از فیلم دفاع کرد. لذا این طور رفتار نکن که هرکس به کمیسیون فرهنگی دعوت شد دارد شما را می فروشد.

کیمسیون فرهنگی وظیفه اش است که تولیدات سینمای ایران و جشنواره فجر را دنبال کند و رصد کند. و فکر می کنم پیش از اینکه جلسه ای با مسعود فراستی و دیگران برگزار کنند، کیمیسیون فرهنگی جشنواره برخلاف آقای ایوبی که شب ها زود می خوابند، جشنواره و برنامه هفت را دنبال می کرده است و مسعود فراستی در این کمیسیون چیزی جز آنکه همان حرف ها را در برنامه هفت و در مقابل میلیون ها مخاطب زده بود، نزد.
 

من فکر می کنم شما بازیگر بسیار خوبی هستید و جایی را در سینمای ایران پر کرده اید که با نبود شما نمی توان کسی را جایگزین کرد. قدر این نقش را باید دانست. شما مثل آقای پرستویی نیستید که با مخالفان ما همراه شده و از هر فرصتی استفاده می کند تا تلافی نقد برنامه سال گذشته را دربیاورد که فراستی به سادگی گفته بود سیمرغ حق ایشان نبود، حق پیمان معادی بود. 
 

 

 
۷-۱۲-۱۳۹۵ ۱۲:۴۲ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
بنیانگذار و مدیرکل انجمنها
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:181
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه
دلنوشته من
شماره کاربری : 2
ارسال: #26
RE: هفت در سینما کلاسیک
درست درسالی که قیصر ساخته شد به به و چه چه تمامی منتقدین فیلم به راه بود. از پرویز دوائی بگیرید تا ابراهیم گلستان. از نجف دریابندری بگیرید تا عوام الناس. اما یک نفر درست در وسط معرکه نوشت : دیدن قیصر وقت مرا تلف کرد. یک فیلم به تمام معنا مزخرف که تمام اتفاقاتش مطابق با خواست قیصرساز پیش میرود. از اینکه پلیس اینقدر احمق است که جنازه چاقو خورده از پشت فرمان را خودکشی می انگارد و همیشه برای عرض تسلیت سر میرسد. از اینکه بازارچه نایب گربه حمامی هست که وقتی قیصرخانش یکی را زیر دوش آب می کشد موقع خروج اصلا نگران این نیست که یک نفر زیر دوش رود و جنازه را ببیند و فریاد بزند و یا حتی متوجه خونی بشود که از زیر دوش خانه به بیرون جاری است و با خیال راحت لباس می پوشد و با دیگران چاق سلامتی میکند و وقتی کار دیکری ندارد با خونسردی خارج میشود. چرا؟ چون قیصرساز اجازه نمیدهد کسی زیر دوش برود و قیصرش را رسوا کند و به دام بیندازد....

پس از این نقد کوبنده دکتر هوشنگ کاووسی تمامی منتقدین دست و پا زنان از کاووسی بد گفتند و خود او را به باد انتقاد گرفتند. چرا؟ چون خلاف رودخانه منتقدین و مردم شنا کرده بود. اینکه درست میگفت یا غلط، مهم نبود. مهم برای آنها سازی دیگر زدن و همرنگ جماعت نبودن بود.
کاووسی در دهه 70 در شبکه 2 سیما وقتی او را برای نمایش فیلم باشو غریبه کوچک دعوت کرده بودند در آغاز نقدش چنین شروع کرد: این فیلم یک فیلم فوق العاده مسخره است و بیضائی با این فیلم بطور کل مرا از خود ناامید کرد. وقتی مجری با دهانی باز پرسید : استاد ولی این فیلم چندین جایزه از جشنواره فجر گرفته و تمام منتقدین آنرا قبول دارند ، با صحبت کاووسی مواجه شد که نظر خود شما چیست؟ مجری گفت فیلم فوق العاده ایست. کاووسی پرسید فوق العاده یعنی بی نقص. درست است؟ مجری گفت بله کاملا. کاووسی گفت شما به من بگوئید این خانم (سوسن تسلیمی) چرا چون دیوانگان و به یک آن در مزرعه آن سروصدای غیرعادی را راه می اندازد و کجای فیلم از دیوانگی او صحبتی به میان آمده و یا مقدمه ای بر این حالت ساخته شده است؟ و مجری هیچ حرفی برای گفتن نداشت. چون کاووسی کاملا درست میگفت.

من از نزدیک با فراستی صحبت کرده ام. با کسی رودربایسی ندارد. قضاوتهایش بر پایه قابهائی است که از سینما بلد است. روی حرفش هم می ایستد و هرگز کوتاه نمی آید. این نیست که یک روز بگوید فلان فیلم خوب است و فردا حرف خودش را پس بگیرد. این نیست که فروش یک فیلم باعث شود از یک فیلم تعریف کند. این نیست که بخاطر ترس از اخراج از سیما از کسی عذرخواهی کند. این نیست که جواب توهین کسی را با برافروختگی بدهد. با کسی بده بستان هم ندارد که خود را مدیون کسی ببیند. تمام این خصوصیات از نظر من یک امتیاز است. حتی اگر عقیده اش غلط باشد ، از آنجا که روی همان عقیده قفل میشود و کوتاه نمی آید فی نفسه این عمل یک امتیاز و قابل ستایش است.

اما چرا اینروزها این برنامه نخود آش سینماگران شده است؟ و همه با هم عزم خود را جزم کرده اند که هفت را و مجریانش را سقط کنند. به شخصه از پرویز پرستوئی انتظار نداشتم با آن سابقه کاری اینچنین جوگیر شود و علیه افخمی و فراستی صحبت کند. رضا کیانیان سال قبل بخاطر جمع کردن آرا برای چیزی که نمیگویم چیست در اینستاگرام بساطی درست کرده بود. به او پیام دادم در شان شما نیست که از این کارها کنید. در شان کسی که مردم ما او را رابرت دنیروی سینمای ایران میدانند نیست که در این بچه بازیها سهمی داشته باشد. بلافاصله محو شد و آنتنش قوی بود که مغز مطلب را گرفت... اینروزها پرستوئی هم با وجودی که همشهری ماست اما خودش را نخود هر آشی میکند. از دخالت در سیاست و احیای خلیج فارس بگیرید تا گیردادن به آدمهای ضعیفی مثل افخمی. آدم بزرگ احتیاج به دفاع از خود ندارد. مردم از او دفاع خواهند کرد. لازم نیست یک آدم بزرگ برای تخریب کسی رویش برافروخته شود. آدم بزرگ بزرگ است و کوچک کوچک. اینکه فراستی گفته است پرستوئی لیاقت بهترین بازیگر سال 94 جشنواره فجر را نداشت دوحالت بیشتر ندارد: اگر فراستی و نظرش از نظر پرستوئی مهم نیست پس نباید این صحبت روی اعصاب پرستوئی باشد و اگر فراستی و صحبتش مهم است که چرا بر بوغ میکنید که مهم نیست؟! به همین خاطر است که میگویم در اینگونه موارد سکوت بهترین راه حل است.

چرا جامعه فعلی سینمائی ما اینقدر به تعریف و تمجید شنیدن عادت کرده؟ مگر در خط کش سینمای جهان کجا ایستاده ایم که اینقدر از خود و سینمای خود راضی هستیم؟ فیلمفارسی دهه 40 و 50 را اینروزها در هر سینمائی میتوانید ببینید. ارتباطات دختر و پسر و غش و ضعف این و آن برای هم از یکسو (برای گیشه و پول ) و نشان دادن فقر و فلاکت و اعتیاد و فمنیست گری (برای جشنواره ها). کجای این سینما لیاقت تمجید و تعریف دارد که طبل کوبان از هر نقدی گریزانیم؟ فیلمهای سالهای قبل ما اینروزها از شبکه تماشا و نمایش در حال پخش لست. بولله وقتی با دقت نگاه میکنیم از فیلمنامه های ضعیف ، از ساختار ضعیفتر ، از ضعف در دوربین و گریم و فیلمبرداری و کارگردانی و هرآنچه که دوست داشته باشید میتوانید در این سینما پیدا کنید و این درحالیست که اگر فیلمهای قدیمی تر کلاسیک جهان را هزاران بار هم ببینید بجای یافتن نقص ، فقط لذت می برید. کجای سینمای ما در این 40 سال کلاسیک بوده (جز تعدادی انگشت شمار فیلم) که اینروزها سر ما اینقدر بالاست؟ اگر به سوراخ دستشوئی باز کردن فیلمی به ما جایزه جهانی دادند(ابد و یک روز) تا تجاوز به یک زن و تجاوزگری مظلوم که هم بیننده دلش نمی آید به او آسیبی برسد هم زنی که مورد تجاوز قرار گرفته (فروشنده) کجای فرهنگ ما ثبت و ضبط است؟ ما با بوغ فیلمها را خود باد میکنیم تا جائی که کارگردانان ما که تمجیدها را از خود ما شنیده اند فکر میکنند فیلمشان بی نقص ترین فیلمهای تاریخ سینما هستند  و وقتی یک نفر مثل فراستی سوزن برمیدارد تا این بادکنکها را بترکاند ، صدای ترکیدنشان را کسی تاب نمی آورد

یک نفر به من بگوید نوید محمد زاده در عکس روی جلد ماهنامه شماره 521 فیلم منتشر شده در 12 بهمن امسال روی سیمرغ جشنواره چیکار میکند که همان قصه را ده روز بعد در اعلام نتایج جشنواره می بینیم!  و یک نفر دیگر به من بگوید عکس همین آدم در شماره جدید ماهنامه فیلم در تبلیغ شماره دیگری از همین ماهنامه چه میکند؟ آیا به تازگی به دامادی سران ماهنامه فیلم و مدیران جشنواره درآمده که در عرض ده روز میشود سوپر استار سینمای ما آن هم بشکل سفارشی؟ .... حال اگر یک نفر یا خود این آقا همین صحبت مرا بشنود ممکن است به قبای مبارکش بربخورد که چرا شخصی چنین نوشته؟ یا طاقت نقد را نداریم یا توان پاسخگوئی. همه چیز را با انگ تصور کردن آیا پاسخ درست به انتقاد و نظر دادن است ؟ حکایت فراستی هم به همین وضع است. او گاه رشته ها را براحتی پنبه میکند و مطالبی میگوید که خوشایند اصحاب سینما نیست. بجای آنکه نقد را با نقد و صرفا در همان محدوده پاسخگو باشیم و بگوئیم که چنان که شما میگویئد نیست و قصه به این دلیل و بدان علت و با چنین استدلالهائی خلاف نظر شماست ، چوب و چماق برمیداریم که خیزید و خز آرید که هنگام خزان است.

[تصویر: 1488040951461.jpg]
 

 

 

 
(آخرین ویرایش در ۷-۱۲-۱۳۹۵ ۰۸:۱۸ عصر توسط: منصور.)
۷-۱۲-۱۳۹۵ ۰۸:۱۶ عصر
مشاهده سایت این کاربر یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی