ارسال: #1

این پست اختصاص دارد به معرفی و یاد کردن از سریالهای خارجی قدیمی روزگاران دور. از دهه پنجاه تا دهه هفتاد. معرفی عوامل ساخت و ترجیحا معرفی شخصیتها و موضوع سریال می تواند در پرمحتوا بودن پست شما نقش داشته باشد.
همچنین بیان خاطرات خود از سریال به زیبایی پست شما می افزاید. در این جستار نیازی به اشاره دوبله و عوامل دوبله آن نیست. زیرا برای معرفی عوامل دوبله سریالهای خارجی  جستار دیگری در دایره المعارف دوبله در نظر گرفته شده است. این تفکیک پذیری صرفا برای آراستگی و نظم در سینما در نظر گرفته شده است. متاسفانه در تجربه قبلی این موضوع رعایت نگردیده بود. بنابراین این جستار صرفا به معرفی و یاد کردن از سریالهای خارجی بسنده می کند.
از این پست نیز بعدها بعنوان راهنمای این جستار با قابلیت لینک به پستها استفاده میگردد.

ارسال: #2

مرد شش میلیون دلاری


سال تولید: 1972
بازیگران اصلی:لی میجرز - ریچارد اندرسون - مارتین بروکس - لیندسی واگنر - مارتین بالسام - آلن آپن
پخش از سال 1353 تا 1355 از تلویزیون ملی ایران


استیو آستین - شغل فضا نورد ........   این سریال زیبا و تخیلی در دهه پنجاه با این جمله شروع می شد. سرهنگ استیو آستین در یک سانحه هوایی آزمایشی ناسا دچار سانحه و جراحت بالایی میگردد. اسکار گلد من رئیس یک شرکت تحقیقاتی با همکاری دکتر رودی ولز با مطالعه به روی یک تکنولوژی جدید سعی در خلق یک انسان نیمه مصنوعی دارند. سرهنگ استیو آستین بهترین گزینه برای انها بود تا بتوانند او را با این تکنولوژی ترمیم کنند. در نهایت آنها با هزینه 6 میلیون دلار موفق می شوند تا دست راست و دو پا و  چشم چپ او را ترمیم کنند.




او حالا می تواند با سرعت 60 مایل در ساعت (تقریبا 97 کیلومتر در ساعت) بدود. چشم چپ او قدرت زوم کردن تا 20 برابر با قابلیت دید در شب را دارد. و قدرت دستانش به اندازه قدرت یک بولدوزر می شود. توانایی های او اکنون افزایش یافته است. استیو حالا بعنوان یک مامور مخفی در خدمت OSI است (دفتر اطلاعات علمی).

قدرت خارق العاده استیو با کمک هوش ذاتی او آمیزه ای میگردد تا او اکثر ماموریتهای خود را با موفقیت به اتمام برساند. تهیه کننده این سریال معروف از هیچ کوششی برای برتری آمریکائیان دریغ نورزید. فیلم در دهه پنجاه نزد ایرانیان چنان باور پذیر شده بود که همه فکر می کردند تکنولوژی بشر به نقطه ای رسیده است که واقعا می تواند چنین مردی را خلق کند.



استیو قدرت خارق العاده ای داشت اما در یکی از قسمتهای این سریال بنام دکتر رودی ولز گمشده  که اتفاقا توسط کارگردان ایرانی رضا بدیعی کارگردانی میگردد فیلم در ارائه قدرت استیو دچار تناقض می گردد. تبهکاری ، دکتر ولز که پزشک مخصوص استیو بود را می رباید تا از او بخواهد یک مرد شش میلیون دلاری برای او خلق کند. او برای امتحان کردن قدرت استیو او را با 4 مرد قوی درگیر می کند که استیو از عهده این چهار نفر بر نمی آید.

تکنولوژی خلق مرد شش میلیون دلاری کاملا محرمانه بود. اما استیو مانند زورو یا بسیاری از قهرمانان افسانه ای که همیشه سعی در پنهان کردن هویت خود داشتند بارها در طول قسمتهای سریال پرده از راز قدرت افسانه ای خود بر می دارد. اما چیزیکه استیو را کاملا متمایز نشان می داد هوش استثنایی او و ظرفیت داشتن این قدرت بود.

در یکی دیگر از قسمتهای این سریال بنام مرد هفت میلیون دلاری دکتر رودی ولز یک قهرمان رالی را که مانند استیو صدمه دیده بود با صرف هزینه 7 میلیون دلار (یعنی یک میلیون دلار بیشتر) صاحب قدرت خارق العاده می کند. با این تفاوت که استیو دارای 3 عضو مصنوعی بود اما او دارای 4 عضو مکانیکی. بنابر این قدرت او از قدرت استیو بیشتر بود.




استیو بارها به اسکار گلدمن تذکر می دهد که اگر کسی ظرفیت چنین قدرتی را نداشته باشد می تواند دست به اعمال خطرناکی بزند. سرانجام همین اتفاق می افتد و مرد هفت میلیون دلاری  تصمیم میگیرد تمام اطلاعات مربوط به ساخت مردان اتمی را نابود کند تا قدرتش منحصر بفرد باشد. اقدامیکه با کمک استیو نافرجام می ماند تا سرانجام دکتر ولز وادار گردد قدرتهای مکانیکی مرد هفت میلیون دلاری را کاهش دهد.

اولین قسمت این سریال در هفتم مارس سال 1973 از شبکه NBC آمریکا پخش میگردد. این سریال در 5 فصل و مجموعا در 106 قسمت تهیه میگردد و بمدت 5 سال میهمان خانه های مخاطبین خود بود. آخرین قسمت این سریال در ششم مارس 1978 از تلویزیون پحش می گردد. 6 قسمت این سریال نیز در قالب فیلم بلند تهیه می گردد. یعنی مجموعا 112 قسمت. چنین پروژه های بزرگی معمولا توسط کارگردانهای متفاوتی اجرا می گردد. یکی از کارگردانهایی در این پروژه سهم داشت زنده یاد رضا بدیعی بود




اما این سریال همزمان از شبکه اول تلویزیون ملی ایران در دهه پنجاه (پیش از انقلاب 57) دوبله و پخش گردید. در این سریال ناصر نظامی بجای لی میجرز (استیو آستین) گویندگی نمود. متاسفانه تلاشهای من در خصوص سایر گویندگان این سریال نتیجه ای در بر نداشت. همزمان با این سریال ، سریال مشابه دیگری ساخته شد بنام زن اتمی. این سریال نیز از تلویزیون ملی ایران پحش گردید. جیمی سامرز زن تنیس بازی بود که در هنگام فرود با چتر دچار سانحه میگردد. او نیز مانند استیو بازسازی میگردد. با این تفاوت که بجای چشم مصنوعی برای او گوش مصنوعی با قدرت شنوایی بسیار بالا قرار میدهند.

محبوبیت این دو سریال آنقدر بالا گرفت که تهیه کنندگان یک بخش 3 قسمتی از سریال زن اتمی را با حضور مرد شش میلیون دلاری می سازند که اتفاقا این بخش از سریال نیز از تلویزیون ملی ایران یکسال قبل از وقوع انقلاب پخش میگردد. سکانس آغازین تمام قسمتهای سریال مرد شش میلیون دلاری با داستان زندگی استیو روایت می گردد: استیو آستین ، شغل فضا نورد....... مردیکه به سختی زندگی کرد .... آقایون ما تکنولوژی ترمیم او را داریم .... بهتر از قبل ..... سریعتر از قبل ...... و قویتر از قبل.




اسپرینگ فیلد برای این سریال موسیقی زیبایی می نویسد. اما این موسیقی بعدها توسط الیور نلسون بازسازی و دچار تغییراتی می گردد. موسیقی های مخصوصی که استیو هنگام استفاده از قدرت خارق العاده خود پخش می گردد نوید آنرا میداد که بزودی یک حرکت منحصر بفرد از استیو خواهیم دید. نویسندگان این سریال گاهی قدرتهای خارق العاده دیگری را رو می کردند که در قسمتهای اولیه پیش بینی نشده بود. برای مثال در قسمت اسرار پاگنده شاهد قابلیتهای دیگری از چشم مصنوعی او هستیم. قابلیتهایی مانند هدف گیری و مادون قرمز.

بسیاری از داستانهای این سریال در آنزمان با محوریت انرژی هسته ای ساخته گردید و حتی در برخی از قسمتها ، این سریال در تحقیر رقیب هسته ای آمریکا یعنی شوروی موثر بود. استیو زیاد مرد هوس بازی نبود و رابطه او با زنان معمولا دچار نوسان می گردید. برای او هیچ چیز بجز موفقیت در ماموریتهایش مهم و موثر نبود.

سریال مرد شش میلیون دلاری بعد از انقلاب 57 دیگر هرگز از تلویزیون پخش نگردید. یاد و خاطره این سریال یا تمام همنسلان من همراه بود تا آنکه امسال این سریال از طریق یکی از شبکه های ماهواره ای مجددا دوبله گردید و به روی دیش های ماهواره قابل دریافت گردید.


پی نویس: این مطالب برای اولین بار در خصوص سریال مرد شش میلیون دلاری منتشر میگردد. لذا نقل آن در سایر سایتها به شرط لینک به منبع و ذکر آدرس سایت http://www.CinemaClassic.ir بلامانع می باشد. در تهیه مطالب از نسخه دوبله مجدد و سایت این سریال کمک گرفته شد.

ارسال: #3

بالاتر از خطر

محصول سال: 1966


روشن کردن کبریت و امتداد یک خط سفید به روی نمایش که در حال سوختن است به روی سکانسهای کوتاهی از فیلم و پخش یک موزیک متفاوت و زیبا ، بیانگر تیتراژ یکی از زیباترین سریالهای قدیمی تلویزیون بود که در دهه پنجاه بسیار معروف بود.

بالاتر از خطر سریالی بود که بنظر من از زمان ساختش خیلی جلوتر بود. این سریال حادثه ای هنوز بعد از گذشت 50 سال کهنه نشده است و اغلب قسمتهای آن بسیار زیبا و هوشمندانه ساخته شده است. بالاتر از خطر داستان یک تیم کارکشته و حرفه ایست که مجری ماموریتهای بسیار مشکلی هستند. ماموریتهایی که مانند نام اصلی فیلم اغلبشان غیر ممکن هستند. اما آنها آنرا ممکن می سازند.


در تمام قسمتهای این سریال یکی از اعضای گروه پیامی را روی نوار یا گاهی روی کاغذ (بصورت رمز و نامرئی) از یک مقام بالای مملکتی دریافت می دارند. مطابق معمول نیز پیام 5 ثانیه بعد از اتمام خودبخود نابود می گردد. در این پیام معمولا ماموریت گروه ابلاغ می گردد و معمولا در پایان تمام این پیامها بینندگان چند جمله تکراری می شنوند. یکی از این جملات که بسیار اضطراب آور است اینست که اگر در طول ماموریت هر اتفاقی برای اعضای گروه پیش بیاید مقامات دولتی هرگونه ارتباطی را با اعضای این گروه کتمان می کنند.

این موضوع خود بیانگر آنست که اعضای تیم حتما باید موفق شوند. زیرا در صورت عدم موفقیت هیچکس از آنها حمایت نمی کند. اعضای اصلی این گروه ضد جاسوسی و بسیار حرفه ای  پنج نفر می باشند. یک زن و چهار مرد. اما بسته به نوع ماموریت گاهی یکی از اعضای گروه (حالا به هر دلیلی ) غایب است. یا گاهی وسعت ماموریت آنقدر بزرگ است که یک یا دو عضو کمکی که حضور غیر موثری در طول فیلم دارند به آنها اضافه می شوند.




اعضای گروه هریک دارای تخصص خاصی هستند. سریال به گونه ای ساخته شده است که مخاطب به راحتی با اعضای این تیم ارتباط برقرار می کند و پس از دیدن سه یا چهار قسمت از سریال بخوبی با خصوصیات اخلاقی و حتی تخصص آنها آشنایی پیدا می کند. من در این پست قصد دارم هریک از افراد گروه را جداگانه معرفی نمایم اما قبل از آن بهتر است به تاریخچه این سریال پرمخاطب بپردازیم:

بالاتر از خطر در 7 فصل و مجموعا 171 قسمت ساخته می شود. هر قسمت از این سریال 50 دقیقه است. تهیه کننده قسمتهای اولیه این سریال در از سال 1966 تا 1967 بعهده کمپانی دسیلو بود و از سال 1968 تا 1973 کمپانی پارامونت تلویژن تهیه کنندگی آنرا بعهده می گیرد. اولین قسمت بالاتر از خطر در 17 سپتامبر سال 1966 از شبکه CBS آمریکا پخش می گردد و نهایتا در 30 مارس سال 1973 مخاطبین با این سریال خداحافظی می کنند و آخرین قسمت آن پخش می گردد.

بالاتر از خطر یک سریال تلویزیونی بود که در ابعاد 4:3 فیلمبرداری می شود. ایده اولیه این سریال متعلق است به بروس گلر. اعضای گروه بالاتر از خطر در واقع ماموران مخفی دولت هستند اما جالبترین نکته ان این است که در طی 171 قسمت هیچوقت هویت مقامات بالاتر که ماموریتهای خطرناکی به گروه واگذار می کنند فاش نمی گردد. وظیفه گروه مقابله با سازمانهای جنایتکار ، سران دیکتاتور کشورها . اربابان جرم و جنایت است. برای تهیه این پست تقریبا 10 قسمت از فصل اول این سریال را دیدم. در طول این 10 قسمت هیچگاه به مسائل خانوادگی اعضا گروه پرداخته نمی شود.



در واقع شما هرگز نمی دانید این افراد از کجا آمده اند و چه نوع زندگی ای دارند. حتی در پایان ماموریتها اغلب دیده می شود که انها به دور هم جمع می شوند و موفقیت خود را جشن می گیرند و هیچوقت نمی بینید که به خانه بروند. بعبارتی برای آنها هیچ چیزی بجز انجام ماموریت در الویت قرار ندارد. هیچوقت با یکدیگر درباره اعضای خانواده خود صحبت نمی کنند و هویتشان برای همیشه برای بینندگان مخفی می ماند.

هنرپیشه های این سریال طولانی گاهی در فصلهای مختلف تغییر می کردند. این عدم ثبات در هنرپیشه ها بویژه در قسمتهای ابتدایی بیشتر مشهود بود اما سریال هرچه بیشتر جلو رفت اعضای گروه دارای ثبات بیشتری شد. در هر قسمت معمولا از هنرپیشه های معروف بعنوان هنرپیشه میهمان دعوت می گردید. تیتراژ سریال از فصل پنجم به بعد نیز دستخوش تغییراتی می گردد. اما در تمام قسمتها یک مورد بدیهی بود و آنهم نحوه ابلاغ ماموریت بود.

همانطور که قبلا اشاره گردید هویت مقامات بالا هیچوقت فاش نمی گردید اما در چند قسمت استثنا عنوان گردید دستور از طرف وزیر امور خارجه. در قسمتهای اولیه معمولا یک ضبط صوت حاوی نوار به همراه یک پاکت شامل معرفی اعضای گروه و جزئیات بدست رهبر گروه می رسد. نوار همیشه با این جملات شروع می شد: صبح بخیر / یا بعدازظهر / و یا شب بخیر آقای بریگز و یا آقای فلیپس. سپس شرح ماموریت داده می شود و آنگاه این جمله تکراری : طبق معمول هریک از اعضای شما کشته یا دستگیر شود ارتباط شما با مقامات دولتی و شخص وزیر کتمان می گردد. و نهایتا اعلام می گردد این نوار در پنج (و در بعضی از قسمتها در ده) ثانیه نابود خواهد شد. موفق باشید. 



جالب است بدانید که در قسمتهای اولیه و با توجه به امکانات آنزمان یک ماده شیمیایی روی ضبط صوت ریخته می شد و با دمیدن هوا به روی آن ، ماده را وادار به واکنش می کردند تا ضبط صوت و نوار داخل آن تجزیه شود. اما این روش بدلیل داشتن هزینه بالا در قسمتهای بعدی مورد استفاده قرار نگرفت. در قسمتهای در واقع هیچ چیزی تخریب نمی شد. بلکه با لوله ای به ضبط صوت وصل می کردند و دود را بوسیله لوله کشی وارد ضبط صوت می کردند و بیننده فکر می کرد همه چیز نابود شده است. گاهی نیز از برای تنوع از روشهای دیگری استفاده می گردید.

در مجموع بدلیل طولانی شدن سریال و صرفه جویی در هزینه ها گاهی از روشهای تکراری که در قسمتهای قبلی استفاده شده بود در مونتاژ استفاده می گردید. در مجموع خیلی از صحنه های فیلم مجددا در قسمتهای دیگر استفاده می گردید. حال می پردازیم به هنرپیشه های اصلی سریال. در ایران این سریال در اوایل دهه پنجاه از تلویزیون ملی ایران پخش گردید. قسمتهایی که بیشتر از سه فصل اول استخراج شده بود در ایران به نمایش درآمد. من در اینجا به پنج هنرپیشه اصلی این سریال که در فصل اول بطور ثابت در سریال حضور داشتند و بطور کامل از تلویزیون ملی ایران پخش گردید اشاره می نمایم.

در واقع بجز جورج موریس و پیتر لوپوس که در هر 7 فصل سریال حضور داشتند بقیه اعضای گروه در فصلهای مختلف تغییر نمودند.





استیو هیل در نقش دنیل بریگز


بریگز  رهبر و مغز متفکر گروه است. او  در تمام ماموریتها تیم را هدایت و رهبری می کند. مرد خوش تیپی ست (بنظر من خوش تیپ ترین عضو گروه). او خیلی دقیق و خوب فکر می کند. اغلب راسا تصمیم می گیرد. اما در بعضی از قسمتها تمام اعضای گروه را جمع می کند و بعد از تشربح ماموریت از همه آنها همفکری می گیرد. برخی از ماموریتها آنقدر مشکل و غیر ممکن است که در همان ابتدای سریال یکی از اعضای گروه عنوان می کند چنین عملیاتی غیر ممکن است و ما هرگز موفق نخواهیم شد. اما فراموش نکنیم که نام این سریال هم ماموریت غیر ممکن است.
بسیار خونسرد است. عصبانی نمی شود. بیشتر از قدرت فکر خود استفاده می کند تا قدرت بدن خود. ماموریتها ابتدا به او ابلاغ می شود. او سپس اعضا را جمع می کند و به تشریح ماموریت می پردازد. استیو هیل با حضور در 28 قسمت از سریال رتبه هشتم حضور در این سریال را در اختیار خود دارد

جیم فلیپس با بازی پیتر گراوس از فصل دوم جایگزین دن بریگز می گردد و تا پایان فصل هفتم هدایت گروه را بعهده می گیرد. 




باربارا بین در نقش سینیمون کارتر


تنها عضو زن گروه. او یک مد بوده است. زن زیبایی ست. چهره مقتدری دارد و بسیار باهوش است. کارتر یک عشوه گر حرفه ایست و معمولا عشوه های او کمک بسیاری به تیم می کند. او استاد از راه بدر کردن مردان است. در تمام قسمتهای سریال او نقش بسیار کلیدی دارد. او بهترین استفاده را از ضعف مردان می برد. هیچکس به او شک نمی کند و همین موضوع باعث می گردد تا نقشه های تیم درست پیش برود. در برخی از قسمتها او تا مرز لو رفتن پیش می رود اما هوش ذاتی او مانع لو رفتن او می شود.

چهره و پوشش او بسیار تحریک کننده است . همین موضوع باعث می گردد تا کمتر مردی دست رد به سینه او بزند. بدلیل همین ویژگی او اغلب ماموریتها بوسیله او آغاز می گردد. او گاهی در نقش یک پرستار و گاهی در نقش یک دختر توریست و یا خبرنگار و یا یک زن پولدار هدف خود را مغبون خود می کند. طبیعی ست که هدف او نیز اغلب مردانی هستند که مخاطب ماموریت می باشند. باربارا بین در 3 فصل اول سریال جضور دارد. او سپس به مرخصی زایمان می رود و جای خود را به هنرپیشه دیگری می دهد و دیگر هرگز بازنگشت. باربارا بین با حضور در 78 قسمت از سریال رتبه چهارم جضور در این سریال را در اختیار دارد.




مارتین لانداو در نقش رولین هاند


همه ما او را می شناسیم. او پایه ثابت سریالهای تلویزیونی دهه شصت و هفتاد بود. چهره خشن و منحصر بفرد او در زیر هرگونه گریمی برای مخاطب قابل شناسایی ست. او همزمان در سریال یک سریال تخیلی که در دهه پنجاه از تلویزیون ملی ایران پخش می گردید بازی می کند. سریال فضای 1999 را یادتان می آید؟ او در فیلم شمال از شمالغربی هیچکاک نیز با همان چهره بازی کرده است.

رولین استاد آرایش و گریم است. در تمام قسمتهای سریال اولین وظیفه او گریم اعضای گروه است. اغلب گریمها ابتدا به روی خودش انجام می شود. او نیز فرد باهوشی ست و در مواقع اظطراری معمولا درست تصمیم می گیرد. رولین فقط در فصل دوم و سوم سریال حضور دارد. مارتین لانداو در فصل اول بعنوان هنرپیشه میهمان در سریال حضور پیدا می کند و بازی خیره کننده او باعث می گردد تا در فصلهای دوم و سوم بعنوان بازیگر اصلی به تیم بپیوندد. مارتین لانداو با حضور در 76 قسمت از سریال در رتبه پنجم لیست قرار دارد.




جورج موریس در نقش برنارد کالیر


تنها عضو سیاهپوست گروه . او در تمام هفت فصل سریال حضور دارد. برنارد یک نابغه به تمام معناست. او استاد ادوات الکترونیکی ست. به کارهای فنی بسیار وارد است. در چند ثانیه می تواند سخت ترین گاو صندوقها را باز کند. هر بمبی را خنثی می کند. تسلط او روی دستگاههای الکترونیکی و مکانیکی بینظیر است. به او فرصت بدهید تا هر غیر ممکنی را برایتان ممکن سازد.

ماموریتهای گروه بدون تخصص او غیر ممکن است. فقط کافیست کمی اطلاعات جزئی به او بدهید. کم حرف می زند، با کسی شوخی ندارد. معمولا در حین انجام ماموریتهایش بدلیل ذیغ وقت عرق می کند و دانه های درشت عرق روی چهره اش کاملا بیانگر آنست که او در حال انجام کار سختی است. در بسیاری از قسمتهای سریال مخاطب فکر می کند موفق نمی شود اما در آخرین ثانیه ها او غیر ممکن را ممکن می کند. جورج موریس با حضور در تمام 171 قسمت از سریال در رتبه اول حضور در این سریال قرار دارد




پیتر لوپوس در نقش ویلیام آرمیتاگ


او ذاتا یک ورزشکار است. دارای رکوردهای جهانیست. ویلیام قویترین فرد گروه است. دارای هیکلی بزرگ و عضلانیست. قدرت بالایی دارد و بیشتر در کارهای یدی شرکت می کند. هیچکس در نبردهای تن به تن حریف او نیست. او معمولا در کنار برنارد در پشت صحنه عملیاتها قرار دارد. هر جا نیازمند زور و خشونت باشند ویلیام آماده خدمت است.

پیتر لوپوس نیز مانند جورج موریس در هر هفت فصل سریال حضور دارد. قطعا فیزیک بدنی او مهمترین عامل برای انتخابش بود. او ضمنا کمی بد اخلاق است و مانند موریس کمتر حرف می زند. ویلیام کاملا مطیع دستورات است. او ترجیح می دهد تا بیشتر دیگران بجای او فکر کنند. پیتر لوپوس با بازی در 161 قسمت از سریال در رتبه دوم حضور در این سریال قرار دارد


اما می رسیم به موزیک سریال. موزیک سریال توسط لالو اسچیفرین ساخته می شود. موسیقی جذاب و هیجان انگیزی که پاشنه آشیل سریال می گردد. سریال با این موسیقی شروع می شود و در واقع تبدیل می گردد به مُهر سریال. در تمام دنیا مردم با شنیدن این موسیقی احساس می کنند حادثه ای در راه است. این موسیقی چنان شناسه سریال می گردد که سالها بعد و قتی سه گانه ماموریت غیر ممکن با حضور تام کروز ساخته می شود همچنان از این موسیقی استفاده می گردد.



این موسیقی به نماد ماموریتهای خطرناک تبدیل می گردد. بطوریکه بعدها در بسیاری از کشورها از بخشهایی از این موسیقی برای القای یک ماموریت خطرناک در فیلمهایشان بهره بردند. از موسیقی لالو در 157 قسمت از سریال استفاده می گردد. موسیقیدانان دیگری نیز در ساخت بخشهایی از موسیقی این سریال شرکت داشتند. در مجموع نام 15 نفر را بعنوان سازنده موسیقی در قسمتهای مختلف این سریال دیده می شود. این موسیقی در ایران نیز توسط فریبرز لاچینی به شکل زیبایی اجرا گردیده است.

همچنین در طول ساخت سریال نام 12 نفر بعنوان تهیه کننده و 14 نفر بعنوان فیلمبردار و 18 نفر بعنوان ادیتور و 4 نفر بعنوان کارگردان هنری 5 نفر بعنوان دکوراتور و 5 نفر گریمور و 25 نفر دستیار کارگردان 15 نفر صدابردار در 171 قسمت از سریال دیده می شود. از هنرپیشه های میهمان معمولا در تیتراژهای این سریال به اسم ستاره میهمان نامبرده می شود.

ابهام : در تمام سایتهای وطنی از رضا بدیعی بعنوان یکی از کارگردانهای این سریال نامبرده شده است. من در لیست عوامل تمام 171 قسمت از سریال نامی از ایشان ندیدم. مگر آنکه ایشان در آمریکا با نام هنری دیگری فعالیت داشته اند. همچنین در خصوص دوبله این سریال فرصت نیافتم اطلاعاتی بدست آورم. در پایان قابل ذکر است که این سریال نیز مانند مرد شش میلیون دلاری مجددا در خارج از کشور دوبله گردیده است و هم اکنون توسط یکی از شبکه های ماهواره ای با کیفیت خوب در حال پخش است. و انصافا باید گفت با گذشت نردیک به نیم قرن از ساخت این سریال گویا غبار کهنه گی روی این سریال ننشسته است و سریال هنوز نسبت به برخی از سریالهای امروزی بیشتر به دل می نشیند و زیبا می باشد.


توجه : مطالب این پست در خصوص سریال بالاتر از خطر برای اولین بار در حوزه وب ارسال می گردد و بصورت اختصاصی تعلق دارد به سایت انجمن سینمای کلاسیک. لذا هرگونه نقل قول و یا نسخه برداری از روی آن بدون ذکر منبع و آدرس سایت http://www.CinemaClassic.ir ممنوع می باشد.