وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: ساز, دهنی, فیلمی, از, امیر, نادری,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ساز دهنی فیلمی از امیر نادری
نویسنده پیام
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #1
ساز دهنی فیلمی از امیر نادری
[تصویر: 14440646823.jpg]

سازدهنی

  • کارگردان : امیر نادری
  • تدوین : سهراب شهید ثالث
  • فیلمبردار: علیرضا زرین دست
  • سال تولید : 1352
  • بازیگران : مسعود گودرزی، مهدی جوادی، شهلا درویشی، محمود وفابخش، اسحاق احمدزاده، عباس رئیسی، جمعه طنین، یعقوب مرادزاده، محمد مرادزاده، عباس پوراحدی، جمعه وفابخش

یکی از اولین فیلمهای مورد تایید بعد از انقلاب که از سینمای پیش از انقلاب و از پیچ و خم های نظارتهای سخت وزارت ارشاد به سلامت عبور می کند ساز دهنی می باشد. سازدهنی میراث سینمای قبل از انقلاب است. هرچند در اوایل انقلاب فیلمهایی مانند پهلوان مفرد هم با چند درجه ارفاق مجوز اکران گرفتند اما سازدهنی نه تنها مورد تایید قرار گرفت بلکه به یکی از فیلمهای محبوب قابل نمایش تبدیل می گردد. زیرا این فیلم نه تنها از تلویزیون بارها پخش گردید بلکه در موج نوین تبلیغات انقلابی این فیلم همراه با فیلمهایی مانند نبرد الجزایر - مدرسه ضد جاسوسی و محمد رسول الله ، محله به محله و مدرسه به مدرسه توسط آپاراتهای 16 میلیمتری در مساجد و تکایا پخش می گردید. اما چه رازی در سازدهنی نهفته بود که این فیلم هنوز پس از گذشت بیش از چهل سال از تولیدش تازه و جذاب مانده است:


سال 1352 سالی که فصل جدیدی را در سینمای ایران رقم زد. سالی که یک کارگردان سه فیلم را به سینمای ایران معرفی کرد که یکی از دیگری زیباتر و جذابتر و پر محتوا تر بود . امیر نادری کارگردان رویایی من بوده - هست و خواهد بود. در سال 1352 که گیشه های سینما در تسخیر بیک ایمانوردی و فردین و ناصر ملک مطیعی بود ،  امیر نادری از سعید راد و بهروز وثوقی تنگنا و تنگسیر را ساخت تا به مردم سینما زده بگوید قهرمانان شما بجز ممل آمریکایی و علی بی غم میتواند زارممد تنگسیری و علی خوشدست هم باشد.


اما اینجا نه صحبت از تنگسیر است و نه بحث درباره تنگنا. امیر نادری در سال 1352 فیلم دیگری هم می سازد که قهرمانش نه بهروز وثوقیست و نه سعید راد. او با گروهی از نابازیگران قهرمانی را به نوجوانان و جوانان زمان خود معرفی می کند که بعد از چهل سال همچنان قهرمان است. این قهرمان کسی نیست جز امیرو


وقتی برای نوشتن از فیلم محبوب دوران کودکی و نوجوانی خود برای جمع آوری اطلاعات در خصوص عوامل ساخت فیلم به سایت سوره مراجعه نمودم متاسفانه متوجه اولین تناقض در خصوص این فیلم گردیدم. در بیان خلاصه فیلم در سایت سوره آمده است که عبدالله نوجوانیست که پدرش برای اینکه راضی به ختنه کند به او یک ساز دهنی میدهد. حال انکه ماجرا از قرار دیگریست:
عبدلو (نه عبدالله) به بیماری اسهال مبتلا شده بود و تحت هیچ شرایطی حاضر به خوردن داروی تلخ این بیماری نبود و در حالیکه همه اهالی جمع شده بودند و او را مسخره میکردند پدرش با در دست گرفتن یک سازدهنی که در زمان کار کردن روی کشتی از یک خارجی گرفته بود عبدلو را راضی به خوردن دارو به ازای ستاندن آن سازدهنی میکند.
اگر این سایت در خصوص سایر فیلمها هم اینچنین خلاصه نویسی کرده باشد که وا مصیبت.




[تصویر: 14440646834.jpg]




اما در خصوص سازدهنی در این فیلم امیر نادری با زیرکی هرچه تمام توانست معضلات واقعی جامعه را در غالب یک فیلم زیبا و جذاب شبیه سازی کند. من سعی میکنم با آنچه که در حافظه ام مانده است به تک تک آنها اشاره کنم تا دوستانی که این فیلم را دیده اند متوجه این مسئله بشوند که امیر نادری چیزی فراتر از آنچه که در نگاه اول به چشم بیننده می آید در ذهن خود داشته  است. او حتی در خصوص نام افراد هم با حساب و کتاب عمل کرده بود. امیرو در فرهنگ ما بعنوان امیر و پادشاه و فرمانروا مفهوم میدهد و عبدلو بعنوان بنده و عبیر و در جاییکه امیر باید غالب باشد با طعنه به شرایط آن زمان امیر مانند الاغی است که برعکس، بنده بر او مستولی است.


یادتان می آید عبدلو همیشه هرجا می نشست روی بشکه بود و امیرو و سایر بچه ها در اطراف او روی زمین. شک ندارم که منظور امیر نادری بشکه های نفتی بود که حاکمیت آنزمان روی آن نشسته بود بشکه نفت یعنی ثروت و ثروت یعنی قدرت.
امیرو نماینده جامعه آنزمان بود که با یک دست ساخته غربی ، خر میشود و عبدلو سوار بر این خر به مقاصد خود می رسد. نادری آنقدر زیبا روند استعمار امیرو را به تصویر میکشد که من خود را در بیانش قاصر میدانم. عبدلو ابتدا در ازای دریافت سکه و یا برشی از هندوانه ساز خود را به همبازیهایش میدهد تا بنوازند آنهم با شمارش سریع او اما آرام آرام در می یابد که این وسیله غربی کاربردهای دیگری هم دارد تا آنجا که امیرو را که تا قبل از این نیرومند ترین بچه بندر بود را خار و ذلیل میکند و به الاغ خود تبدیل میکند.

امیرو هر بار که به خانه می آمد الاغی در آنجا بسته شده بود. مطمئنا نادری با بستن این الاغ به افرادی که هنوز متوجه موضوع نشده اند دارد طعنه میزند.
امیرو که تا پیش از این بعنوان شاگرد سقا ، شرافتمندانه کار میکرد و پول درمی آورد . او یتیم بود و برای مادرش به نوعی نان آور خانه شده بود . اما حالا کارش حتی به دزدی میکشد آنهم برای جلب رضایت عبدلو برای زدن ساز بیشتر.


مو ساز زِدُم ......  مو ساز زِدُم...... مو ساز زِدُم
چقدر این سکانس را دوست داشتم. امیرو  در بعد ازظهر یک روز گرم که همه در خوابند به درب منزل عبدلو میرود و عبدلو که در آن ساعت نمی توانست از خانه بیرون بیاید از لابلای پنجره پس از دریافت حق حساب خود ساز خود را رو لبان امیرو میگذارد و امیرو هم با آویزان شدن از پنجره شروع به ساز زدن میکند و عبدلو هم مشغول شمردن سریع. یک ، دو ، سه ، چهار .........   و تمام . امیرو غرق در شادی میگردد و با دویدن در کوچه پس کوچه های بندر با خوشحالی به همه میگوید  مو ساز زدم . پوستر فیلم نیز برگرفته از همین سکانس می باشد.


سکانسی که مسعود گودرزی (بازیگر نقش امیرو) میگفت آنقدر امیر نادری آنرا تکرار کرد که من سینه ام از برخورد با دیوار زخم شد آن سکانس بیش از ده بار تکرار شد و هربار نادری به مشت به دیوار میکوبید و میگفت نشد مسعود گودرزی میگوید یکبار سنگها از زیر پایم در رفتند یکبار هم هر کار کردم دستم به پنجره نرسید و عجب که سکانسی که برای بروبیکر اینقدر زیبا در آمده است علیرقم تکرار چندین باره عاقبت مورد پسند نادری واقع نشد که نشد. 

اکنون امیرو کاملا بنده و عبیر عبدلو میگردد. او برای زدن ساز بیشتر به تمام خواسته های عبدلو تن در می دهد. ابهت و عظمت امیرو فرو می ریزد. حالا او نیاز به یک رهبر و راهگشا دارد. کسی که او را از راه کج به راه راست هدایت کند.
مادر اولین راهنما و معلم بشریت وارد میشود. مادر امیرو با دیدن فرزند خود در بازار که عبدلو بر کولش سوار شده آنچنان برآشفته میشود که شروع میکند به تنبیه  و نصیحتهای مادرانه خود. اما بیفایده است امیرو آنچنان محو این ابزار غربی شده است که پا بروی تمام آرمانهای خود میگذارد و بعنوان خر عبدلو سکه مردم میشود تا جائیکه در صف نانوایی مورد تمسخر شاگرد نانوا قرار میگیرد.
[تصویر: 14440646822.jpg]

تا آنکه مادر با بغض و گریه یک روز النگوهای خود را در می آورد و به امیرو میگوید برو بفروش و باهاش یه سازدهنی بخر ، او طاقت خفت و خواری فرزند خود را نداشت . امیرو آنقدر ضعیف شده بود که شبها بخاطر درد کمر ناشی از کولی دادن به عبدلو توسط مادرش تیمار می گردید و بر پشت او روغن می مالید. تیر آخر مادر برای تحریک امیرو برای بیرون آمدن از آن خفت خود ساخته کارساز می گردد.

امیرو از خواب غفلت بیدار میشود. به دریا میزند و غسل تعمیم میکند تا خطاها و اشتباهات گذشته خود را بشوید صحنه ای که همان سال در تنگسیر هم اما اینبار برای بهروز وثوقی و زار ممدش تکرار میشود هردو با یک کارگردان. امیر نادری در آن سال تنگسیر را برای بیداری نسل جوان ساخت و ساز دهنی را برای بیداری نوجوانان.
و سرانجام امیرو ساز عبدلو را میگیرد و با عبور از دل مردمان آنرا به دریا می اندازد تا به همه بگوید فرهنگی که به ما تعلق ندارد را باید دور انداخت امیرو روبه دریاست و سرش را برمیگرداند و به ساحل نگاه میکند و تمام.

اما ساز دهنی هنوز تمام نشده است. این فیلم را هر وقت و در هرجا دیدم در همینجا به اتمام میرسد اما فیلم همچنان ادامه دارد. امیرو برمیگردد و  به سراغ عبدلو می رود. عبدلو دیگر قدرتی ندارد. تمام قدرت او در سازی بود که امیرو آنرا به دریا انداخته بود. عبدلو مورد ضرب و شتم امیرو و بقیه بچه ها قرار میگیرد و اینبار اوست که بر گرده های عبدلو سوار میشود و تلافی تمام روزهایی که به او سواری داده است را در می آورد و انتقام شیرینی را از او میگیرد. صدای ساز و دهل و یک عروسی محلی نیز بیانگر بازگشت جامعه به رسم و سنتهای خودش می باشد. هنوز نتوانستم دلیلی برای سانسور این صحنه پایانی  از صدا و سیما را کشف کنم.

باور اینکه 40 سال پیش امیر نادری توانسته با چنین زیبایی یک واقعیت و یک تضاد اجتماعی را اینچنین به صحنه بکشد واقعا سخت است و باید گفت او شاهکار کرده است. نادری برای لحظه به لحظه فیلم برنامه دارد و مانند طراح خط کش خود را روی صحنه گذاشته تا مبادا سانتیمتری از تفکراتش جابجا شود.
مسعود گودرزی (بازیگر نقش امیرو) در آنزمان 50 هزارتومان (که پول زیادی هم بود) دستمزد دریافت کرد. پولی که به ادعای خودش حتی ریالی بدستش نرسید و پدرش آنرا دریافت کرد. زیرا او زمانی که این فیلم را بازی میکرد کلاس پنجم ابتدایی بود.

یکسال بعد از نمایش این فیلم در تلوزیون خاطرم هست که در یکی از جنگهایی که در اعیاد برگزار میگردید مجری برنامه نوید مصاحبه با امیرو در طول برنامه را داد. بروبیکر که در آنزمان تقریبا همسن امیروی سازدهنی بود ( نه مسعود گودرزی) شاد و خندان مقابل تلوزیون نشسته بود تا امیروی تپل سبزه روی و قهرمان خود را ببیند که ناگهان با یک جوانک لاغر و سفیدروی روبرو شد و مجری عنوان کرد ایشان  آقای مسعود گودرزی بازیگر نقش امیرو هستند.


تمام رویاها و ساخته و پرداخته ایم از امیرو بهم ریخت . داستانی که فکر میکردم واقعیت است در چند ثانیه برایم تبدیل به یک افسانه دروغین شد. امروز که با خودم فکر میکنم با خودم میگویم خوش بحال کودکان نسل امروز که ایرج طهماسب و حمید جبلی رو دارند. دو عزیز دوست داشتنی که هربار در ازای هر پیشنهادی هرگز حاضر نشدند از پشت صحنه کلاه قرمزی فیلم تهیه شود. وقتی دلیلش رو پرسیدند گفتند نمی خواهیم رویای بچه ها و تفکر آنها از کلاه قرمزی عوض بشه. اونها کلاه قرمزی رو بعنوان یک شخصیت واقعی پذیرفتند هرچند بنظر من حتی بزرگترها هم پذیرفتند چه برسد به بچه ها !!!!!!!!.

در همون برنامه بود که مجری وقتی از گودرزی سفید روی پرسید چطور در فیلم سبزه روی بودی گفت آقای نادری ساعتها من را در بشکه چای قرار دادند تا رنگ پوستم عوض شد.
اکبر عبدی در یکی از مصاحبه هایش گفته بود که یکی از آرزوهایش این بوده که او نقش امیرو را بازی میکرده او میگوید حتی با شیطنت در اوایل بازیگری خود به بعضیها گفته بود که من نقش امیرو را بازی کردم و الان بخاطر این موضوع عذاب وجدان دارم هرچند او می گوید بعدها که بالغ تر شدم متوجه شدم بازیگر نقش امیرو یک شاهکار بوده و اگر من آن نقش را بازی میکردم شاید اینقدر روی مخاطب تاثیر نمی گذاشت.
امیر نادری را باید برای ساخت چنین فیلمی ستود هرچند مانند بیضایی و کیارستمی چندین هزارکیلومتر دورتر از ما زندگی میکند. اگر روزی او را ببینم از صمیم قلب به او خواهم گفت : نادری متشکریم
[تصویر: 14440646835.jpg]

سالها پس از ساز دهنی :


مسعود گودرزی حالا در استخدام آموزش و پرورش است و مدیر یک مدرسه را بعهده دارد. او میگوید وقتی اولین بار فیلم سازدهنی را با فرزندانش دیده فرزندانش کمی عصبانی شدند و دختر بزرگش مینو که 18 سالش بود تا مدتها یک جور دیگه به من نگاه میکرد. مسعود گودرزی بعد از ساز دهنی در هیچ فیلم دیگری بازی نکرد.

از مهدی جوادی بازیگر نقش عبدلو کسی خبری ندارد میگویند او خیلی وقت پیش به خارج از کشور رفت و کسی دیگر او را ندید.تحقیقات بنده هم برای یافتن اثری از او در حوزه وب بدون نتیجه ماند.

شهلا درویشی (مادر امیرو) نیز بجز بازی در سازدهنی فقط در فیلم تنگسیر  ساخته همین کارگردان در همان سال بازی کرد و او نیز دیگر در هیچ فیلمی بازی نکرد و کسی از او نیز خبری ندارد

سهراب شهید ثالث پس از همکاری با امیر نادری دو فیلم مستقل را کارگردانی می کند (یک اتفاق ساده و طبیعت بی جان - که اتفاقا طبیعت بی جان را خیلی دوست دارم) در سال 1355 بدلیل گرایشات چپگرایی و عضویت در حزب توده ، ایران را برای همیشه به مقصد آلمان ترک گفت و سپس به آمریکا رفت. او در دهم تیرماه 1377 در شیکاگو درگذشت.

امیر نادری 24 سال پیش برای همیشه از ایران رفت و اکنون شهروند آمریکا میباشد و در آنجا مشغول فیلمسازی است. او چندی پیش به رابرت دنیرو پیشنهاد بازی در یکی ار فیلمهایش را داده بود.

علیرضا زرین دست  تنها یادگار این فیلم  است که هنوز در سینمای ایران مشغول به فعالیت می باشد. او اکنون فیلمبردار مطرحی می باشد و پس از انقلاب توانایی های خود را در خلق حرکتهای نادر با دوربین به رخ اهالی سینما کشید.(فیلمبرداری او در فیلم بای سیکل ران مخملباف را که حتما بیاد دارید). او اکنون بیشتر در  کسوت مدیر فیلمبرداری مشغول بکار است .


در مجموع ساز دهنی فیلمی است که پس از چهل سال هنوز جذاب است و سرشار از ناگفتنی. اگر آن روزها در هر مدرسه و یا محله ای یک عبدلو و یک امیرو داشتیم حالا پس از سالها هر جا را که نگاه میکنم فقط عبدلو میبینم . دیگر از امیرو خبری نیست. انگار یه جورایی همه عبدلو شدند. در پایان نیز عکسی جالب از امیروی دیروز را در کنار امیروی امروز تقدیم دوستان می نمایم.


[تصویر: 14440646821.jpg]
۱۳-۷-۱۳۹۴ ۰۸:۴۹ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی