وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: از, قیصر, تا, متروپل, با, مسعود, کیمیایی,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
نویسنده پیام
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #1
از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
[تصویر: 14468509032.jpg]


مسعود کیمیایی نیاز به معرفی ندارد. هرچند بیگانه بیا اولین اثر بلند سینمایی اوست اما او با دومین اثر خود یعنی قیصر میخ خود را در سینما می کوبد. و صد البته که خیلی هم محکم می کوبد. اینجا مجالی ست برای پرداختن به این کارگردان بزرگ. کلیه اخبار و گزارشات آثار او در این جستار منعکس می گردد.


مسعود کیمیایی معمولا در هر مقطع از چند هنرپیشه  ثابت برای فیلمهایش استفاده می کند. البته این روش در بین کارگردانان ایرانی شایع می باشد. برای مثال خانم برومند در اغلب آثار خود از هنرپیشه های ثابتی استفاده می کند.
بگذریم، کیمیایی معمولا در اغلب آثار خود به سراغ هنرپیشه های مطرح رفته است و نقش اصلی فیلم خود را به آنان واگذار نموده است. او در اغلب آثار خود از عوامل پشت صحنه یا بستگان آنها بعنوان نقشهای مکمل و یا گاها سیاه لشگر بهره می برد. اغلب هنرپیشه های بزرگ ایرانی حداقل یکبار مقابل دوربین او قرار گرفته اند.


اما از چهره های شاخصی که تا کنون مقابل دوربین کیمیایی قرار نگرفته اند می توان به علی نصیریان - داوود رشیدی - اکبر عبدی و پرویز پرستویی اشاره نمود. حتی مرحوم فردین نیز به اعتقاد خودش بهترین نقش خود را مقابل دوربین کیمیایی ایفا می کند و آنقدر از این نقش راضی بود که پس از اتمام فیلم یک قالیچه اعلا بخاطر اعتماد کیمیایی به او ، به کیمیایی پیشکش میکند.
اما در اغلب فیلمهای کیمیایی نامهایی را می بینیم که اگر چه زیاد آشنا نیستند اما آنها بارها و بارها در فیلمهای کیمیایی ظاهر گردیدند. مسعود کیمیایی تا زمان ارسال این پست 27 فیلم بلند سینمایی ساخته است .


شاید جالب باشد که دوستان بدانند  رکورد دار بیشترین بازی در فیلمهای کیمیایی مشترکا متعلق است به سعید پیردوست و پولاد کیمیایی با 12 بار حضور در فیلمهای او. شاید بسیاری از دوستان تا کنون نام اکبر معززی را نشنیده باشند. اکبر معززی  پس از ایندو  با 11 بار حضور و جلال پیشوائیان با 10 بار حضور در رتبه دوم و سوم می باشند. نام عباس قاجار نیز شاید برای دوستان آشنا نباشد اما بد نیست بدانید او با بهشت بار حضور در رتبه چهارم و بهروز وثوقی و فرامرز قریبیان و کیانوش گرامی مشترکا با هفت بار حضور در فیلمهای کیمیایی در رتبه پنجم این لیست  می باشند.


آما زیر  در خصوص تعدد و تکرار هنرپیشه ها در فیلمهای مسعود کیمیایی به ترتیب تعداد حضور را شخصا استخراج نمودم و به دوستان ارائه میدهم ( بنده چند بار چک نمودم اما ممکن است دچار خطا نیز شده باشم ، دوستان چنانچه به موردی برخوردند به بنده اطلاع دهند تا اصلاح نمایم). لازم به ذکر است که لیست مذکور صرفا بر مبنای حضور این افراد در فیلمها فهرست شده است نه بر مبنای مدت حضور یا تاثیر گذاری آنها، که اگر غیر این باشد شاید به جرات بتوان گفت هنرمندی مانند هادی اسلامی صرفا با یکبار حضور در آثار کیمیایی  چه از لحاظ مدت حضور و یا تاثیر گذاری به مراتب سرآمدتر از کل حضورهای سعید پیر دوست با 12 بار حضور می باشد.


[تصویر: 14468509031.jpg]


1 - دوازده بار حضور:
سعید پیر دوست - خاک- گوزنها- غزل-خط قرمز- تیغ و ابریشم-سرب-دندان مار-گروهبان-ردپای گرگ - سربازهای جمعه - حکم - سفر سنگ
  پولاد کیمیایی  -سرب-تجارت - سلطان - فریاد - اعتراض - سربازهای جمعه - حکم - رئیس- محاکمه در خیابان - جرم - متروپل - ضیافت



2 - یازده بار حضور
اکبر معززی - مرسدس - ضیافت - فریاد - اعتراض - تیغ و ابریشم - حکم -  رئیس - جرم- خط قرمز- سفر سنگ - محاکمه در خیابان



3 - ده بار حضور
جلال پیشوائیان - بیگانه بیا - قیصر- رضا موتوری - بلوچ- خاک-خط قرمز- تیغ و ابریشم- - ضیافت - تجارت - جرم



4 - هشت بار حضور
عباس قاجار - خط قرمز - گروهبان - دندان مار- سرب- رد پای گرگ - ضیافت - مرسدس - فریاد



5 -هفت بار حضور
بهروز وثوقی  - بیگانه بیا -قیصر - رضا موتوری - داش آکل - بلوچ- خاک- گوزنها
فرامرز قریبیان - بیگانه بیا- خاک- گوزنها- غزل-ردپای گرگ-تجارت - رئیس
کیانوش گرامی - سلطان - مرسدس - فریاد - اعتراض - سربازهای جمعه - جرم - ضیافت



6 - شش بار حضور 
محمد رضا فروتن - مرسدس - فریاد- اعتراض - سربازهای جمعه - محاکمهدر خیابان - متروپل
علی اصغر طبسی - محاکمه - رئیس - سربازهای جمعه - جرم- مرسدس - سلطان



7 - پنج بار حضور
پروین سلیمانی - خاک- گوزنها-سرب - سلطان - غزل
امرالله صابری  - غزل - گوزنها - بلوچ - خط قرمز - سفر سنگ
محمد ولی احمد لو  - سفر سنگ - گروهبان - تیغ و ابریشم - دندان مار- ردپای گرگ



8 - چهار بار حضور
نظام الدین شفایی- خاک - ذاش آکل- بلوچ - گوزنها
نصرت کریمی- غزل-سرب- سفر سنگ - دندان مار
سیامک اشعریون - رد پای گرگ - سرب - مرسدس - دندان مار



9 - سه بار حضور
جلال مقدم - رد پای گرگ - سرب - دندان مار
جمشید مشایخی -قیصر-سرب - جرم
بهمن مفید - قیصر - رضا موتوری- داش آکل
خسرو شکیبایی-خط قرمز - حکم - رئیس
فریماه فرجامی-خط قرمز- تیغ و ابریشم-سرب
علی محزون-خط قرمز- تیغ و ابریشم - سفر سنگ
نرسی کرکیا-سرب- تیغ و ابریشم-دندان مار
شاهد احمد لو-سرب-گروهبان - دندان مار
 نیکی کریمی-ردپای گرگ - محاکمه - جرم
گلچهره سجادیه -دندان مار-گروهبان-ردپای گرگ
شاهپور کلهر - محاکمه در خیابان- رئیس - جرم
هوشنگ نوری - سلطان - مرسدس - فریاد
داوود عمادی - مرسدس - سربازهای جمعه - دندان مار
پارسا پیروز فر - ضیافت - مرسدس- اعتراض



10 - دو بار حضور
پوری بنایی - فیصر- غزل
شهرزاد - قیصر- داش آکل
حسن شاهین - قیصر- رضا موتوری
ژاله علو - داش آکل - سلطان
ایرن  - بلوچ-خط قرمز
فرزانه تاییدی - خاک - سفر سنگ
نعمت الله گرجی- خاک- گوزنها
سعید راد - سفر سنگ-خط قرمز
جمشید هاشم پور-خط قرمز- تیغ و ابریشم
فرامرز صدیقی - تیغ و ابریشم-دندان مار
امین تارخ-سرب - رئیس
احمد نجفی-دندان مار-گروهبان
فریبرز عرب نیا - ضیافت- سلطان
حسن جوهرچی - ضیافت - سلطان
مهدی خیامی - سلطان - ضیافت
رامبد شکرآبی - مرسدس - اعتراض
داریوش ارجمند - اعتراض - رئیس
میترا حجار - اعتراض - فریاد
رامین پرچمی - ضیافت - اعتراض
مریلا زارعی - سربازهای جمعه - حکم
بهرام رادان - سربازهای جمعه - حکم
عزت الله انتظامی - حکم - رئیس
مهناز افشار - متروپل - رئیس
عنایت بخشی - گوزنها - فریاد
کامران باختر - تیغ و ابریشم - رد پای گرگ
سید ابراهیم بحرالعلومی - ضیافت - مرسدس
شقایق فرهانی - محاکمه در خیابان - متروپل
حامد بهداد - محاکمه در خیابان - جرم
سوسن سلیمی - اعتراض - مرسدس
۱۶-۸-۱۳۹۴ ۰۲:۳۳ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #2
RE: عکس های سینمایی
دوبله فیلم گوزنها با حضور بهروز وثوقی - حسین عرفانی - فرامرز قریبیان - مسعود کیمیایی و علی کسمایی

[تصویر: 1457557369861.jpg]
مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی در پشت صحنه قیصر

[تصویر: 1457557369942.jpg]
مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در پشت صحنه قیصر

[تصویر: 1457557370033.jpg]
 
۲۰-۱۲-۱۳۹۴ ۱۲:۳۹ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #3
RE: از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
جمعی از بزرگترین کارگردانان ایرانی (داریوش مهرجویی - بهرام بیضایی - مسعود کیمیایی - ناصر تقوایی - علی حاتمی )

[تصویر: 146513098172.jpg]


[تصویر: 1465130981813.jpg]


شب بزرگداشت مسعود کیمیایی (جعفر والی - اکبر زنجانپور - احمد پوری - منوچهر اسماعیلی) - اردیبهشت 93

[تصویر: 1465133663841.jpg]


بوسه کارینا کیمیایی بر پیشانی مسعود کیمیایی

[تصویر: 1465133663932.jpg]
۱۶-۳-۱۳۹۵ ۰۵:۱۴ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #4
RE: از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
[تصویر: 1466027808411.jpg]




پرویز پرستویی بازیگر فیلم کیمیایی شد

روز گذشته پرویز پرستویی برای ایفای نقش اصلی فیلم تازه کیمیایی با دست‌اندرکاران فیلم قرارداد بست تا اولین همکاری این بازیگر و کارگردان شکل بگیرد. بقیه عوامل و بازیگران «قاتل اهلی» در حال انتخاب هستند که با قطعی شدن این فهرست طی روزهای آینده نام آنها رسانه‌ای خواهد شد. طبق برنامه‌ریزی انجام شده فیلمبرداری «قاتل اهلی» به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی تا چند هفته دیگر در تهران آغاز می‌شود.





یادداشت کیمیایی به بهانه آغاز پیش تولید «قاتل اهلی»:

با پرویز پرستویی دیر شده بود

دوباره فیلم می‌سازم. از آخرین فیلمم چهار سال می‌گذرد. «قاتل اهلی» یکسال پیش تولیدِ فقط فیلم نوشت را گذراند. منصور لشکری قوچانی در یک موقعیت سختی قرار داشت، این بنده را کامل می‌خواست. با تمام سیاه و سفیدها... تا آخر. به دنبال «یکجایی» من بود. من نگاهم به این «فیلم نوشت» تمام شده بود. لشکری هنوز به دنبال «من» می‌گشت... تا شد. اما تاشدم تا شد. 

دکتر جلال سروش اصل و دانسته‌ی «قاتل اهلی» است. فیلم را می‌بینید. یک آدم تازه که پنهان مانده بود؛ سخت بود. آقای پرویز پرستویی شد. 

تا امروز... با پرویز پرستویی دیر شده بود. آن تنهایِ قلدرِ ضرب دیدهِ تنها مانده و مانده تا موسفید کرده و از پا نیفتاده من پیدا شد. پیدا بود، دیر شده بود.

قرار بر این است سازهای خود را کوک کنیم تا ارکستر «قاتل اهلی» آهنگ و قطعه‌ی سینمای ملی ما را بنوازد. بازیگران دیگر «قاتل اهلی» همه از قلب انتخابی صحیح می‌آیند.

در هفتاد و پنج سالگی، فیلم «قاتل اهلی» که نگاهِ آمده از تجربه‌های سخت کشیده‌ی امروز من است ساخته می‌شود.



منبع:ایلنا

 

 
۲۷-۳-۱۳۹۵ ۰۱:۲۸ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:160
تاریخ ثبت نام:مهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه چنگیز جلیلوند
دلنوشته من با معرفت باشین مثل فردین و جوانمرد مثل بهروز و سخاوتمند مثل ناصر و با گذشت مثل ایرج
شماره کاربری : 33
ارسال: #5
RE: از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
[تصویر: 1477767365281.jpg]

مسعود کیمیایی - بهروز وثوقی - نعمت حقیقی - فرامرز قریبیان


[تصویر: 1477767365432.jpg]

مسعود کیمیایی و همسرش گوگوش در سواحل شمال


[تصویر: 1477767365533.jpg]
 

 
۸-۸-۱۳۹۵ ۱۰:۳۰ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
در انتظار تایید

وضعيت : آفلاین
ارسال ها:16
تاریخ ثبت نام:آذر ۱۳۹۵
گوینده موردعلاقه
دلنوشته من
شماره کاربری : 295
ارسال: #6
RE: از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
جدیدترین مصاحبه استاد مسعود کیمیایی

با سلام
بهناز شیربانی جدیدا مصاحبه کامل و جامعی با مسعود کیمیایی انجام داده است. این جدیدترین و آخرین مصاحبه استاد مسعود کیمیاییست . مصاحبه خوبیه و میتوانید نسخه کامل آنرا در زیر بخوانید:



[تصویر: 1482609373171.jpg]


از آخرین رمانش می‌گوید و شوق نوشتن که هیچ‌وقت رهایش نکرده است. صحبت که به تفاوت‌های سینما و ادبیات کشیده می‌شود، به گذشته‌ها رجوع می‌کند؛ زمانی که سینما به معنی واقعی هنر بود. این روزها از نگاه مسعود کیمیایی ابزارها و دستگاه‌ها راه تخیل آدمی را سد کرده‌اند، در یکی از روزهای سرد پاییزی با مسعود کیمیایی از تفاوت‌های ادبیات و سینما و «قاتل اهلی»، آخرین اثر سینمایی‌اش که حواشی بسیاری به‌همراه داشته صحبت کردیم.

  سرودهای مخالف، آخرین اثر نوشتاری شماست، تفاوتش با آثار پیشین چیست؟ 
 متفاوت است، ولی طعمش یکی است... .

 تجربه رمان‌نویسی بهتر است یا فیلم‌سازی؟ 
 خیلی جدا هستند... .

 قطعا فضاها متفاوت هستند، به‌هرحال نوشتن کتاب، فضای تنهایی و انزوا را می‌طلبد و تقریبا هرچه بخواهی را می‌توانی بنویسی، اما فیلم‌سازی یک کار گروهی است و تحقیقا هرچه بخواهی را نمی‌توانی فیلم‌برداری کنی و اساسا دو تخیل جدا از هم هستند... .
 دقیقا حق با شماست، اما نوشتن و فیلم‌سازی به یک اندازه برایم دوست‌داشتنی‌اند. من از بچگی نوشتن را دوست داشتم و می‌نوشتم، رمان این آزادی را به خوانندگانش می‌دهد که تخیل كنند و هر خواننده‌ای یک‌جور به متن نگاه می‌کند، اما در سینما خلاف این عمل می‌کنید. در مونتاژ هست که تماشاچی را انتخاب می‌کنید؛ یعنی تماشاچی خودش مونتاژ می‌کند؛ مثلا من و شما با هم حرف می‌زنیم، نفر سوم گوش می‌کند، شاید بیننده دوست داشته باشد شما را ببیند، اما دوربین نفر سوم را نشان می‌دهد یا بیننده دوست دارد من و شما را در عکس نزدیک ببیند، اما فیلم این اجازه را نمی‌دهد و سلیقه خودش را به مخاطب تحمیل می‌کند. در ادبیات وقتی صحنه‌ای را می‌نویسید، برای خواننده راه تخیل‌کردن را باز می‌گذارید و این زیباست. 

 به نظرم جمع‌بندی صحبت‌های شما این مفهوم را می‌رساند که مثلا در خوانش یک متن ادبی این اتفاق رخ می‌دهد که دستتان برای تخیل‌کردن باز است، اما در سینما این‌طور که مرسوم و رایج است، کارگردان به‌جای مخاطب تخیل می‌کند و تصویری ارائه می‌کند، اما چرا سینما به نسبت ادبیات می‌تواند ارتباط وسیع‌تری با مخاطبانش برقرار کند؟ 
 چرا ما دیگر داستایفسکی نداریم؟ چرا ما دیگر نابغه نداریم؟ اما نویسنده متوسط زیاد داریم... کتاب‌خوان حرفه‌ای که وقت زیادی برای مطالعه می‌گذاشت دیگر وجود ندارد. سقوط سینما هم از سمت دیگری اتفاق افتاد؛ یعنی الان این دکمه‌ها هستند که وارد تخیل شده‌اند. زمانی قرار بود که انسان ارباب این دستگاه باشد، اما الان این دستگاه‌ها ارباب آدم‌ها شده‌اند. حتی خلاقیت را هم این دستگاه‌ها پیشنهاد می‌دهند. به‌همین‌جهت وقتی تاریخ سینما را نگاه می‌کنید و فیلم‌های باارزشی که به آنها هنر سینما می‌گوییم، تصور و خیال، به‌اضافه تصمیم و پیشنهاد را در این فیلم‌ها می‌بینید، در جان فورد می‌بینید، در هیچکاک و اندری وایدا می‌بینید؛ یعنی حتی فرضا فکر می‌کنید بهترین فیلمِ کارگری دنیا را باید اندری وایدا می‌ساخت، اما جان فورد ساخته است. تخیل و تصویر زیباست که می‌شود کل، می‌شود اصل... گویا سال‌ها دعوا بر سر این بود که اصلا سینما هنر هست یا نه، وقتی موسیقی، مونتاژ، بازی بازیگر و... جمع می‌شوند، آیا کل اینها یک هنر مجرد است؟ خب حتما آن‌قدر شل‌و‌ول بوده که کامپیوتر و دیجیتال می‌تواند فتحش کند، چرا موسیقی را فتح نکرد؟ هنوز که هنوز است، رهبر ارکستر می‌ایستد، دست‌هایش را حرکت می‌دهد و ارکستر را هدایت می‌کند یا چرا موسیقی را فتح نکرد و سینما را فتح کرد؟ 

 اصلا سؤال اصلی این است سینمایی که هنوز به‌وسيله دیجیتال فتح نشده بود، هنر بود، ولی این نیست. وقتی در هنر از بیرون مهارت می‌آید، نه مهارت در گویش، نه مهارت در ترسیم. وقتی مهارت در اجرا می‌آید، اینهاست که همه‌چیز را دگرگون می‌کند. 
 نوعی تقسیم کار در سینما وجود دارد که این تقسیم کار در گذر زمان تبدیل به تخصص شده و شکل کلی‌تری به مهارت داده است؛ مثلا یکی صدابردار است، یکی فیلم‌بردار یا تدوینگر و درواقع کارگردان مجموع اینها را نظارت می‌کند. درواقع شاید این توصیف کمی بی‌رحمانه‌ باشد، اما شبیه کارخانه‌ای که در آن چیزی تولید می‌شود، از این حرف می‌خواهم به حرف شما برگردم؛ جایی که گفتید زمانی قرار بود ما ارباب این دستگاه‌ها باشیم و حالا دستگاه‌ها ارباب آدم‌ها شده‌اند. 
بله، وقتی تماشاگر تبدیل شد به مشتری، همین می‌شود که می‌بینیم. من تجربه‌هایی در سینما خارج از ایران داشتم و چند فیلم خارجی خوب را دستیاری کردم. در آن فیلم‌ها هم تعداد آدم‌های پشت‌دوربین خیلی کمتر از حالا بود، حالا که نگاه می‌کنم می‌بینم جا برای خلاقیت بیشتر بود. به یاد دارم زمانی که فیلم «قیصر» را می‌ساختم، فقط هفت نفر سر صحنه بودیم. پس آن تفکر در هفت نفر بود و به خلاقیت نزدیک‌تر بود، برعکس حال‌حاضر که تعداد زیادی پشت دوربین هستند و هرکدام تخصصی دارند. 


[تصویر: 1482609373252.jpg]



 آیا تمایل شما برای نوشتن به این دلیل است که خود شما ارباب قلم هستید؟ 
 در نوشتن خودتان، ارباب تخیل خودتان هستید. این تخیل نمی‌تواند با دیجیتال سرهم‌بندی شود. در گذشته وقتی تخیل می‌کردی و فیلم می‌ساختی کاری که لابراتوار انجام می‌داد از نظر بصری با فیلم سروکار داشت، اما سیر این تغییرات این‌طور شده که دستگاه‌ها حالا به فیلم معنی می‌دهند؛ معانی دیگری که شاید فیلم‌ساز با آنها کاری ندارد و شاید در تضاد با عقیده فیلم‌ساز باشد. من که اصلا متعلق به دوره کلاسیک هستم (باخنده)، شک می‌کنم. با خودم می‌گویم شاید کاری که درحال‌حاضر انجام می‌دهند قشنگ است. همین‌طور تفکرات دیجیتالی وارد نقد شده است؛ یعنی تفکرات بیرون از تو؛ عاریه، پیشنهاد و... . 

 سینما درحال‌حاضر شبیه کوسه‌ای شده که ماهی‌های کوچک وارد آن می‌شوند؛ نمی‌دانم این میل و اشتیاق فراوان برای فیلم‌سازشدن چیست؟ بااین‌حال، تصور می‌کنم به‌راحتی می‌توان گفت دیگر سینما هنر نیست. قبول نداری؟ 

چرا اما بیشتر رعب‌انگیز است، اینکه بیشتر درباره احتضار موجودی صحبت می‌کنیم که تصور دیگری درباره آینده‌اش می‌شد... .


 حالا درباره به ازای عینی این عصر صحبت می‌کنیم. پاساژی است که آپارات‌چی‌ها و تعمیرکارهای دوربین جمع می‌شوند، اینها همه بی‌کارند. فکر کن که یک‌باره صد سال تخصص رفت در صندوق‌خانه. سال‌ها پیش یک دوربین خریدم. یک «مووی کم» که دوربین خودم را داشته باشم و توانستم دو فیلم با آن بگیرم؛ اما الان همان دوربین آهن‌پاره است، چون دیگر با این دوربین‌ها شوت نمی‌شود. 
دوربینی که یکی از آرزوهای من بود و قبل از خریدنش، فیلم گلادیاتور با آن فیلم‌برداری شده بود، حالا دیگر به عنوان یک ابزار بی‌مصرف تلقی می‌شود. بعد نگاه می‌کنی می‌بینی تمام آن رؤیای جوانی و بچگی را که با این دوربین داشتی، دیگر نداری. اصلا خود این موضوع که اگر نگاتیو وجود نداشته باشد، پوزتیو هم وجود ندارد، رعب‌آور است. میز مونتاژ قدیمی باید کنار برود و نگاه‌ها به آنها توریستی می‌شود. با اینها شوق رفته، تخیل رفته، با اینها راز رفته، آدم رفته... تو تخیل می‌کنی، اما وسیله‌ای که با آن تخیل را بیان کنی، از دست رفته؛ رفته توی بازار آلومینیوم. اینها را به عنوان آهن می‌خرند، یعنی آپارات سینما را به عنوان آهن می‌خرند. همان جا جلوی چشم‌هات لهش می‌کنند. تو با این فکر کردی، فیلم‌های خوب ساختی و نشان دادی. این من را نشان داده و حالا دارد از بین می‌رود. من فیلم ساختم؛ «گوزن‌ها»؛ این من را نشان داده. من فیلم ساختم؛ «سرب»؛ این من را نشان داده و حالا نیست. 


 جالب است که تحلیل شما از شرایط حال حاضر سینما، به نوعی حضور با واسطه بازار در سینما به‌وسیله تکنولوژی است... .
 بله، چون بیشتر این تکنولوژی است که برای شما تصمیم می‌گیرد. 

 اما در پس امکاناتي که تکنولوژی جدید سینما ایجاد کرده است و اینکه شاید با خیلی از مسائل همدلی نداشته باشید، اما شما از جمله کسانی هستید که اين دغدغه را داشتید که حرف نسل جدید را بفهمید. همواره سعی کردید از موقعیت هنری خودتان صیانت کنید و از امکانات به‌وجودآمده هم استفاده کنید؛ درواقع به نظرم در عین حال که به این فکر می‌کنید که خودتان را با مسائل اجتماعی اطراف‌تان به‌روز نگه دارید؛ اما تن به چیزهایی که درواقع می‌خواهند شما را ببلعند، نداديد. این تحلیل تا چه حد درست است و تا چه حد توانستید این موارد را در موازنه ترازمندی نگه دارید؟ 
 به نظر من زمانی که ناخودآگاه نشت می‌کند به خودآگاه، خلاقیت آنجا است؛ خلاقیت جایی است که تن به نمایش خودش و خلاق خودش نمی‌دهد. صحبت من درباره دستگاه‌هایی که این روزها به جای آدم تصمیم می‌گیرند، این است که پیشنهادات سطحی می‌دهند؛ یعنی ما هیچ‌وقت از کامپیوتر در سینما به عمق نمی‌رسیم؛ یعنی به خلاقیت انسانی نمی‌رسیم. چیزی که من از آن صحبت می‌کنم، این است که وسیله بیانی من از من گرفته شده است. وقتی وسیله بیانی را از شما بگیرند، چه اتفاقی می‌افتد؟ این سونامی نسل خلاق مرا تخریب می‌کند. 

آقای کیمیایی کمی به فیلم اخیرتان بپردازیم. اختلاف‌نظر شما و تهیه‌کننده «قاتل اهلی» از زمان فیلم‌برداری کم‌و‌بیش به گوش می‌رسید؛ اما ظاهرا شما معتقدید فیلم هنوز تمام نشده است و تهیه‌کننده خلاف نظر شما، فیلم را برای جشنواره فیلم فجر آماده کرده است. چه اتفاقی بین شما افتاد؟ 
 خیلی ساده. یک روز رفتیم سر صحنه و طبق روال قرار بود سکانس باقی‌مانده را فیلم‌برداری کنیم که به ما گفتند تهیه‌کننده اثاث را تحویل داده است. آن روز قرار بود یک سکانس خیلی مهم را فیلم‌برداری کنیم؛ تهیه‌کننده خودش با آقای دهقان، تدوینگر فیلم که بسیار تدوینگر خوبی است و من بسیار دوستش دارم، صحبت کرده بود و گفته بود فیلم تمام شده است. درصورتی‌که از نظر من فیلم تمام نشده است؛ این فیلم من نیست. 

 البته زمان زیادی هم برای نگارش فیلم‌نامه گذاشته شد و فیلم‌برداری «قاتل اهلی» کمی بیشتر از حد معمول طولانی شد. 

من به همه اینها تن دادم. زمان زیادی که برای بازنویسی طی شد و همه موارد. خیلی‌ها به من گفتند فیلمت را بساز، تو مثلا قبل از انقلاب می‌گفتی من از شمر پول می‌گیرم برای حسین (ع) فیلم می‌سازم. اما به نظرم معادلات سینما تغییر کرده و حقیقتش این است که حدس نمی‌زدم تهیه‌کننده فیلم چنین کاری انجام دهد. چیزی که مشخص است، این است که از نظر من، «قاتل اهلی» هنوز تمام نشده و پلان‌هایی باقی مانده است که باید فیلم‌برداری شود. فیلم باید تمام شود، این فیلم الان زخمی است... خون‌آلود است. 


 ظاهرا «قاتل اهلی» سیاسی‌ترین کار شما است، همین‌طور است؟ 
 من فیلم خودم را ساختم. نه، سیاسی نیست... حتی من شنیدم خیلی‌ها می‌گویند این فیلم تند است و به بسیاری از شخصیت‌های سیاسی پرداخته است؛ درصورتی‌که این‌طور نیست. 

 پرویز پرستویی بعد از مدت‌ها، برای نخستین‌بار مقابل دوربین شما ایفای نقش کرد، نتیجه این همکاری چطور بود؟ 
 در این سال‌ها آقای پرستویی را از دور می‌شناختم و در «قاتل اهلی» با هم همکاری کردیم. بسیار آدم نازنین و بازیگر بسیار خوبی است. ‌ای‌کاش می‌شد همه من با همه او یکی می‌شد؛ اما این اتفاق نیفتاد. در آینده اگر جانی باشد، ‌جانِ ساختن، پرویز پرستویی را در دل و ذهنم دارم. بازیگر شریفی است. 

در این فیلم گروه پشت‌صحنه هم تغییراتی نسبت به ساخته‌های قبلی شما داشت؛ از گروه راضی بودید؟ 
 به نظرم وقتی بر کار مسلط باشید، همان کار را انجام خواهید داد. حالا ممکن است خیلی چیزها تغییر کند اما اساس یک اتفاق به هم نمی‌ریزد. زمانی با نزدیک‌ترین دوستانم کار می‌کردم و هر بار دوست داشتم این همکاری در فیلم‌های مختلف ادامه‌دار شود، اما الان افراد دیگری هستند که با آنها دوست می‌شوم و با هم کاری انجام می‌دهیم. خیلی دوست داشتم فیلم من را نعمت حقیقی می‌گرفت، اما الان دستیار نعمت می‌گیرد و فیلم‌بردار بسیار خوبی است. 

در فیلم اخیرتان فکر می‌کنید تا چه حد از تخیل شما مصادره شده؟ 
 تکه‌هایی در فیلم هست که از نظر من نیاز به اصلاح داشت، اما می‌گفتند با کامپیوتر درست می‌شود، مثلا اگر نیاز بود خطی روی پیشانی بازیگر باشد که از نظر من در زمان گریم به بازی بازیگر کمک می‌کرد و نبود این خطوط بغض را در چهره‌اش نشان می‌دهد، به من می‌گفتند با کامیپوتر درست می‌کنیم! این برای من عجیب است. این اتفاقات شما را گیج می‌کند، مثل این است که میهمانی دارید و آن را نمی‌شناسید و نمی‌توانید بگویید برو بیرون. در گذشته همه ما برای ساخت یک فیلم جمع می‌شدیم که شعرهای خودمان را بگوییم. الان همه جمع می‌شوند و حاصلش تکه‌شعری است که صاحبان دیگری هم دارد. 

فکر می‌کنم شاید علت اینکه بازمانده‌هاي این تفکر و خلاقیت به سمت تئاتر می‌روند، از همین موضوع نشئت می‌گیرد؟ 
 تئاتر هنوز فتح نشده، برای اینکه صاحب دارد، زمان گذشته هم فیلم‌ها صاحب داشت، فیلمی که صاحب دارد وقتی شروع می‌شود، متوجه می‌شوید. الان همه فیلم‌ها یک صاحب دارد؛ دستگاه‌هایی که آنها را کنترل می‌کنند. 

اگر به دوره‌های نزدیک فیلم‌سازی شما (بعد از انقلاب) رجوع کنیم، فیلمی که فکر می‌کنید خود واقعی شما در آن هست، کدام فیلم است؟ 
دندان مار، جرم و اعتراض از فیلم‌هایی است که چنین ویژگی‌اي دارند. 

به نکته‌ای در صحبت‌های پیشین شما رجوع می‌کنم و آن این است که تصور می‌کنم میل بسیاری از جوانان به فیلم‌سازی شاید به این برمی‌گردد که استفاده از تکنولوژی جدید، زمینه خلاقیت را برای برخی به وجود آورده است یا یک بازار جهانی وجود دارد که بخشی از آن جوایزی است که برای بسیاری ترغیب‌های مالی و منزلتی را به همراه می‌آورد. زمانی می‌گفتیم دوربین ١٦میلی‌متری یا هشت‌میلی‌متری. اما امروز از آنها خبری نیست. با دوربین‌های حال‌حاضر می‌توانی از جشن تولد بچه فامیل فیلم بلند بسازی! صحبت من این است که تفکر سینما در حال نابودی است. قبل از انقلاب برای فیلم‌سازانی از نسل ما اگر فیلمی از ما به جشنواره‌ای راه پیدا می‌کرد و جایزه‌ای می‌گرفت، ضدارزش بود و همه تلاشمان این بود که فیلم‌مان به جشنواره راه پیدا نکند. 

درواقع ناگزیر بودید رویکرد انتقادی به مسائل اجتماعی داشته باشید؛ همان چیزی که گفته می‌شد روشنفکرها، منتقدان شرایط موجود هستند. 
مشخص است آن زمان فیلمی مثل «گوزن‌ها» را دوست نداشتند، آن حکومت بلوچ و خاک را اصلا دوست نداشت. حالا اگر این فیلم را به جشنواره‌ای می‌فرستاد به این معنی بود که دوست دارد. باران آمده ترک‌ها هم رفته است، اینها فراموش شده. خاطرم هست قرار بود فیلم «گوزن‌ها» به فستیوال شیراز برود و همه تلاشم را کردم که این اتفاق نیفتد. اما الان شرایط کاملا فرق کرده است، دفاتری باز شده است و خانم یا آقایی که زبان می‌دانند، فیلم به خارج می‌فرستند، مثلا فیلم به ٥٠ فستیوال فرستاده می‌شود و ممکن است یکی از آنها فیلم را بپذیرند. این هم بازی شگفت‌انگیزی نیست. 

آیا شما فکر می‌کنید سینما سویه خلاقیت و بالطبع با اشاره آخر شما، رویکرد انتقادی خودش را با توجه به شرایط موجود از دست داده و تسلیم شرایط موجود شده است؟ 
هنر مصادره شده است. 

از پولاد چه خبر؟ 
پولاد در حال پیش‌ساخت فیلمی تازه است. فیلم نوشته فوق‌العاده‌ای دارد. نوشته‌اش در جایی ایستاده که هیچ‌گاه حتی در سایه‌اش در آثار من نبوده است.
امیدوارم و می‌دانم فیلم بسیار خوبی خواهد ساخت. پولاد هر آنچه من بگویم به حساب پدربودنم می‌گذارد، اما طلوع استعدادش در ٤٠سالگی خواهد بود. همیشه در فیلم‌های من و دیگران خیلی خوب بازی کرده، اما شاید به دلیل پسرمن‌بودن قدر ندیده است.

 

 

 
۴-۱۰-۱۳۹۵ ۱۱:۳۰ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
بنیانگذار و مدیرکل انجمنها
*******



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:181
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه
دلنوشته من
شماره کاربری : 2
ارسال: #7
RE: از قیصر تا متروپل با مسعود کیمیایی
گفتگوی حسین دهباشی با مسعود کیمیایی

http://jabeh.com/watch/06485g/%DA%AF%D9%...9%87%D9%85
(آخرین ویرایش در ۸-۱۰-۱۳۹۵ ۰۸:۳۵ صبح توسط: منصور.)
۸-۱۰-۱۳۹۵ ۰۸:۰۶ صبح
مشاهده سایت این کاربر یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی