وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

وب سایت سینما کلاسیک محفل عشاق دوبله و فیلم

تاریخچه آنلاین دوبله و فیلم های کلاسیک

تخصصی ترین انجمن فیلم و دوبله در ایران

انجمن سینما کلاسیک مرجع دوبله
بروز ترین انجمن پارسی در زمینه دوبله
نام کاربری:  
رمز عبور:     



کلمات کلیدی: زوجها, ماندگار, در, سینما, تلویزیون, ایران,
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
نویسنده پیام
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #1
زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
همانطور که دوستان مستحضر هستند موضوع یاد نمودن از زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران ابتداعا توسط بروبیکر در سایت کافه کلاسیک ایجاد گردید. این جستار ادامه آن تاپیک می باشد. مضافا اینکه کلیه ارسالهای خود را به مرور از کافه به این جستار منتقل خواهم نمود. دوستان نیز می توانند از زوجها مورد علاقه خود در این حستار یاد نمایند. البته فراموش نشود منظور زوجهای واقعی نیستند ، بلکه زوجهایی هستند که نقش آنها در یادها مانده است.
از این پست نیز بعنوان راهنمای این جستار با قابلیت لینک استفاده می گردد.
۳-۷-۱۳۹۴ ۰۷:۲۲ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #2
RE: زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
زوج حسنعلی خان و همسرش در سریال تلخ و شیرین

[تصویر: 14509124171.jpg]

نام هنرپیشگان اصلی : زنده یاد نعمت الله گرجی و زنده یاد  حمیده خیرآبادی (نادره)




سال 1353 در حالیکه پدران ما مانند امروز از نعمت رسانه های متعدد و سرگرمیهای وافر بدور بودند و دو شبکه تلویزیونی یک و دو تنها سرگرمی آنان بود حسنعلی خان و همسرش در یک سریال 13 قسمتی نزد ایرانیان جاودانه شدند. سریال تلخ و شیرین برای نسل امروز هیچ جذابیتی ندارد. موضوع ساده و روان آن در چهل سال پیش باعث گردید تا سریال با اقبال عمومی مواجه گردد.


اما آنچه به زیبائی این سریال در آن سالها می افزود زوج نعمت الله گرجی و نادره بود که علیرغم تضاد ظاهری و تناسب اندامی که داشتند اتفاقا خیلی بهم چفت شدند تا جایی که عوام مردم در آنزمان تا سالهای سال فکر می کردند که ایندو واقعا زن و شوهر می باشند. تقابل طبقات مختلف جامعه در زمان پخش سریال و سادگی موضوع باعث گردیده بود تا تمام خانواده ها از هر نسلی براحتی با سریال ارتباط برقرار نماید.


از نکات جالبتر در خصوص این سریال حضور همزمانی سه (الی چهار) دوبلور شاخص فعلی این عرصه در این سریال می باشد. حسین عرفانی و منوچهر والی زاده و محمد عبادی سه دوبلوری بودند که در این سریال به ایفای نقش پرداختند و به این سه نفر می توانید ثریا قاسمی را نیز بعنوان هنرپیشه ای که گاهی گویندگی می کند را اضافه کنید.
در مجموع زنده یاد نعمت الله گرجی و نادره را باید یکی از قدیمیترین زوجهای ماندگار تلویزیون بنامیم که دست بر قضا هر دو سالهاست که در گذشته اند. روحشان شاد. ضمنا منوچهر والی زاده 34 سالشان بود که در این سریال نقش آفرینی نمودند.




[تصویر: 14509124172.jpg]
۳-۱۰-۱۳۹۴ ۰۲:۵۰ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #3
RE: زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
زوج آقای مربوطه و فرشته در میان پرده های آقای مربوطه


[تصویر: 14511413241.jpg]

هنرپیشگان اصلی :  بهزاد اشتیاقی و فرشته مهبان

صدای قهقه خنده و تصویر سیاه و سفید و ترام دار یک مرد عینکی که روی شیشه های عینکش دو علامت سوال داشت و یک موزیک تند چیزهایی است که از آقای مربوطه در دوران کودکیم در ذهنم نقش بسته است . در دهه پنجاه حد فاصل سال 1353 تا 1357 یک زوج معروف و محبوب هرشب بمدت 10 الی 15 دقیقه بعد از اخبار ساعت 9 شب میهمان تمام خانواده های ایرانی بود. طنز اجتماعی - انتقادی آقای مربوطه با زیرکی تمام هر شب یکی از معضلات جامعه را به خانه های پدران ما میبرد. ماجراهای او بدلیل اینکه عین واقعیت بودند بدل مردم می نشست. در واقع این زوج سالها ایرانیان را هم سرگرم کردند و هم روشن.


آقای مربوطه و همسرش رابطه بسیار خوبی با هم داشتند اما آنها هم مانند هر خانواده به روز شده شهری مشکلات مشترکی با مردم داشتند. مشکلاتی که در هر خانواده شهری آنزمان وجود داشت. گرانی ، تورم ، ترافیک ، تبعیض ، چاپلوسیهای متداول و کاغذ بازی  در ادارات و ........   همه آنها هر بار با قصه ای جدید اما کوتاه و تاثیر گذار محوریت این میان پرده کمیک بود.


نقش همسر آقای مربوطه را خانم فرشته مهبان بعهده داشت که برحسب اتفاق همسر واقعی آقای بهزاد اشتیاقی نیز می باشد. فرشته مهبان دختر زنده یاد فرخ لقا هوشمند می باشد.کودکان دهه پنجاه او را در برنامه زیبای بچه ها بچه ها که در آن زنده یاد فرهنگ مهرپرور نیز با مهرنگ و اورنگ نقش آفرینی میکرد ممکن است بیاد آورند.

[تصویر: 14511413242.jpg]




بهزاد اشتیاقی خود نویسندگی مجموعه آقای مربوطه را بعهده داشت و در مقطع کوتاهی طنز نویس دیگری بنام هادی خرسندی (که معرف حضورتان هست) با او همکاری نمود. زوج آقای مربوطه و همسرش را گاهی هنرپیشگان میهمانی نیز همراهی میکردند. هنرپیشگانی که با طنز بیگانه نیودند. رافی خاچاطوریان (که ایشان را هم قطعا معرف حضورتان می باشند) و زنده یاد فرهنگ مهرپروراز جمله کسانی بودند که گاها بهزاد اشتیاقی را در آقای مربوطه همراهی میکردند.


بهزاد اشتیاقی که خود تهیه کننده آقای مربوطه نیز بود برای هر قسمت از برنامه رقمی معادل چهارصد تومان دریافت می کرد ( که در آنزمان پول خوبی بوده است) . آقای مربوطه تقریبا چهار سال بصورت متوالی و هرشب (بجز ایام سوگواری) میهمان خانواده های ایرانی بودند و از این حیث تقریبا دارای رکورد می باشند.
بهزاد اشتیاقی بدلیل پرداختن به بعضی از مسائل و معضلات اجتماعی چند بار از خطوط قرمز هم عبور می کند و این موضوع باعث می گردد  گذرش به ساواک نیز بیافتد اما هر بار او با توجیحات خود از هرگونه اتهامی تبرئه گردید. پخش آقای مربوطه از چند ماه قبل از وقوع انقلاب 57 برای همیشه متوقف گردید. آقای اشتیاقی نیز پس از انقلاب به حرفه نقاشی و جمع آوری عتیقه جات روی آورد. او همچنان عاشق عتیقه می باشد و دیگر هیچکس او را چه در مقابل و چه در پشت دوربین ندید.


او معتقد است که هیچیک از قسمتهای آقای مربوطه سفارشی نبوده است و همه را خود تا پاسی از شب با توجه به مسائل روز اجتماعی نوشته و کارگردانی و بازی کرده است ( البته مسئولین فرهنگی در پس از انقلاب چنین اعتقادی نداشتند ). پس از آقای مربوطه افراد بسیاری بدلیل اقبال عمومی از آقای مربوطه با الگو برداری از او سعی نمودند برنامه ای مشابه آن بسازند اما هرگز موفق نگردید. بهزاد اشتیاقی پس از انقلاب چندین بار از سوی اپسوزیون خارج از کشور دعوت بکار می گردد اما او هرگز به آنها پاسخ مثبت نداد و اعتقاد دارد هیچ جا مثل وطن نیست و دوست دارد هر کاری که می کند نهایتا شب را در خانه خود سپری کند.


بهزاد اشتیاقی اینروزها دلش برای آقای مربوطه بسیار تنگ شده است اما متاسفانه حتی خود او نیز نسخه های پخش شده از تلویزیون ملی ایران را در اختیار ندارد و تنها دقایق ناچیزی از این برنامه در دسترس می باشد. شاید بهمین دلیل باشد که دیگر یادی از او و آقای مربوطه اش نمی گردد و قطعا نسل بعدی او را بخاطر نخواهد آورد و از او بجز یاد کردن در چنین محفل و چنین تاپیکی چیزی باقی نخواهد ماند.


[تصویر: 14511413243.jpg]
۵-۱۰-۱۳۹۴ ۰۶:۲۳ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #4
RE: زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
زوج فریدون و فرخنده در سریال آوای فاخته
 
[تصویر: zo5.jpg]
هنرپیشه های اصلی : اکبر زنجانپور و آزیتا حاجیان


در اوایل دهه هفتاد بهمن زرین پور پس از تجربه موفق سریال زیبای عطر گل یاس سریال دیگری را روی آنتن تلویزیون می فرستد بنام آوای فاخته. سریالی گرم و زیبا که در زمان پخش آن هر هفته بیصبرانه منتظر نمایش آن بودم.آوای فاخته مانند عطر گل یاس قصه روان و زیبایی دارد. ارتباط خانواده ها کاملا ایرانی است. بویژه آنکه او با خارج نمودن دوربین خود از کوچه ها و آپارتمانهای سر به فلک کشیده تهران به شهرهای کویری استان کرمان دست به ریسک بزرگی می زند. تقابل فامیلی و خانوادگی بین خانواده هایی که از یک خون و ریشه هستند اما از لحاظ فرهنگی بواسطه مادیات از یکدیگر فاصله گرفته اند بسیار زیبا به تصویر کشیده می شود.

اما اینجا موضوع مورد بحث خودِ سریال نمی باشد بلکه زوج فریدون و فرخنده می باشد. فریدون و فرخنده در دو خانواده کاملا متفاوت بزرگ شده اند اما دست سرنوشت آنها را عاشق یکدیگر می کند و همان دست بین آنها فراقی طولانی را تحمیل می نماید. حالا پس از سالها آنها دوباره به یکدیگر می رسند اما هر دو شکسته و پیر شده اند.فریدون و فرخنده زوج بسیار مناسبی برای یکدیگر بودند. تنها چیزی که موازنه بین آنها را بهم می زند فاصله طبقاتی بین خانواده های آنها می باشد. 

فریدون فرزند یک خان است اما ظاهرا این خانزاده بودن هیچ تاثیری به روی خوی و اخلاقیات او نگذاشته است. بسیار آرام است و نجیب. عصبانی نمی شود و در چهره اش هیچ اثری از یک خانزاده مشاهده نمی گردد. با خشونت بیگانه است. اهل مطالعه است و سیاست و به اعتقادات خود پایبند است و همین اعتقادات باعث کوچ اجباری اش به دیار غربت می گردد.

فرخنده نیز مانند اوست. نمونه بارز یک دختر شهرستانی که تا پای جان به پای همسران خود می مانند. او علیرغم اینکه می داند شوهرش را از دست داده است اما هرگز به فکر ازدواج مجدد نمی افتد و مانند اغلب زنان این دیار تصمیم می گیرد بجای لذت بردن از دنیا و لذائذ آن زندگی خود را وقف بزرگ کردن دو فرزند خردسال خود نماید و تا پایان عمر به شوهر از دست رفته خود وفادار بماند. او نیز آرام است و سر بزیر. خانه دار و مقید به اصول و اعتقادات مذهبی. او برای بزرگ کردن فرزندانش با جان و دل کار می کند و هرگز بفکر امرار معاش از روشهای غیر معمول نمی افتد و حلقه ازدواجش را مانند بسیاری از زنان ایرانی حتی در فقدان همسرش در دست خود حفظ می کند. 
[تصویر: zo6.jpg] 
با وقوع انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی سابق فریدون تصمیم می گیرد بعد از قریب چهل سال به ایران بازگردد. آنهم در حالیکه همه اعضای خانواده فکر می کردند او مرده است و فراموشش کرده بودند. تقابل بین این دو زوج بسیار دیدنی بود. بویژه آنکه فریدون در دیار غربت مجددا ازدواج کرده بود و از همسرش که مرحوم گردیده حالا یک دختر هم دارد.ناز کردنها و خجالت کشیدنهای فرخنده از رویارویی مجدد با فریدون کاملا بیانگر یک زن ایرانیست. بویژه آنکه در تقابل اولیه فریدون او را پس از گذشت اینهمه سال نمی شناسد اما فرخنده با اولین نگاه او را می شناسد و این خود بیانگر پایبندی یک زن ایرانی به همسر خود می باشد. 

فرخنده با در آوردن حلقه خود که بیش از چهل سال در غیاب شوهرش از ان در انگشتش محافظت نموده بود و جا گذشتن آن روی میز گاراژی که فریدون را ملاقات کرده بود توقع و دلگیری خود را به رخ فریدون می کشد و مانند یک دختر 18 ساله از رویارویی و زندگی مجدد با فریدون ناز می کند.هر مخاطبی با دیدن این سریال سختیها و عذابی که فرخنده در غیاب همسرش برای بزرگ کردن فرزندانش متحمل شده است را درک می کند. بویژه آنکه همه می دانیم با مرگ خان او و فرزندانش می توانستند وارث چه ثروت بالایی شوند اما خواهر فریدون با زیرکی تمام و ابراز فوت فریدون همه را بالا می کشد.

شخصا دو اثر قبلی بهمن زرین پور ( رعنا و عطر گل یاس) را قویتر از آوای فاختهمی دانم. سکانسها و فلاش بکهای گذشته سیاوش خان (داوود رشیدی )در خصوص دوران کودکی اش و صدای تار و تکرار بیش از اندازه اش روند سریال را کمی کُند نموده بود. یکی از نکات جالب در خصوص این اثر حضور همزمانی سه گوینده (ژاله علو - اکبر زنجانپور و نیکو خردمند)  بعنوان بازیگر در این سریال بود.

همچنین جلال مقامی بعنوان سرپرست گویندگان این سریال ابتکار جالبی بخرج می دهد و در این سریال ترکیبی از صداهای اصلی گویندگان و دوبلورها را بکار می بندد. بعبارتی بیش از پنجاه درصد از هنرپیشه ها بجای خود گویندگی می کنند و برای بقیه هنرپیشگان خودِ جلال مقامی و مرحوم اصغر افضلی و مرحوم عطاالله کاملی و پرویز ربیعی و ..... گویندگی می کنند.از دیگر نکات جالب توجه این سریال 14 قسمتی حضور کامل خانواده زرین پور در این سریال می باشد. بهمن زرین پور بهمراه همسرش مینا جعفر زاده و دخترش (برای اولین بار) در این سریال به ایفای نقش می پردازند.

همچنین محمد اصفهانی نیز ترانه زیبایی را در تیتراژ این سریال می خواند که آنروزها هنوز به اشتهار امروز نرسیده بود.فریدون و فرخنده نمونه بارز یک زوج ماندگار در تلویزیون ایران می باشد که علیرغم آنکه سختیهای بسیاری را متحمل می گردند اما لحظه ای از یاد یکدیگر غافل نبودند و زخم روزگار انها را از پای در نمی آورد.

خارج از موضوع : دوستی و آشنایی دیرینه بهمن زرین پور با استاد جلال مقامی در واگذاری این سریال به جلال مقامی برای دوبله بی تاثیر نبوده است. جناب بهمن زرین پور و جلال مقامی هر دو سالها در مهرشهر کرج در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کردند. اما اقای زرین پور چند سال پیش از آنجا به مجتمع دیگری در همان مهرشهر کرج نقل مکان می کنند. برای هر دو زوج هنرمند آرزوی سلامتی می کنیم. این دو زوج مشترکات زیادی دارند. هر دو در کار خود با همسرانشان همکارند. هر دو دارای یک فرزند دختر هستند. و هر دو در یک محل زندگی می کنند ......

[تصویر: zo7.jpg]
 

 

 

 

 

 
۱۴-۱۱-۱۳۹۴ ۰۵:۳۵ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #5
RE: زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
زوج حمید و مهین در فیلم عروس

[تصویر: 1455993511193.jpg]

بازیگران اصلی : ابوالفضل پور عرب و نیکی کریمی


سال 1369 فیلمی بر پرده های سینما نقش می بندد که سنت شکنی می کند و از خطوط قرمز سینمای ایران عبور می کند. هنوز دو سال از اتمام جنگ تحمیلی نگذشته بود. سینمایی که از گرفتن یک کلوزآپ ساده از چهره سوسن تسلیمی گریز داشت ناگهان ستاره ای بنام نیکی کریمی را به مردم معرفی می کند و با گرفتن کلوزآپهای مشهورش از چهره این عروسِ تابو شکن، مسیر سینمای ایران را عوض می کند.

زوج حمید و مهین در 90 دقیقه ای که روی پرده سینما آمدند برای سالهای سال نزد مردم ماندگار ماندند. ابوالفضل پور عرب و نیکی کریمی مناسبترین هنرپیشه هایی بودند که بهروز افخمیبرای نقش حمید و مهین انتخاب نمود. موضوع فیلم عروس برای جامعه ای که به تازگی از حال و هوای جنگ بیرون آمده بود موضوع جذابی بود. اغلب فیلمهای دهه شصت بیشتر با محوریت جنگ و یا فساد در حکومت پهلوی ساخته می شد و فیلمهایی با موضوع اجتماعی زیاد به مزاج مسئولین خوش نمی آمد.عروس گیشه های سینما را خیلی زود به تسخیر خود در آورد. فیلم با اقبال بی نظیری مواجه می گردد. 

نیکی کریمی خیلی خوش شانس بود که ورودش به عرصه سینما با چنین فیلمی بود. (البته او پیش از حضورش در این فیلم در فیلم دیگری هم بازی کرده بود و این دومین حضور او در سینما بود ) موضوع انتخاب او ریشه در سریال کوچک جنگلی داشت. پدر نیکی کریمی از دوستان نزدیک جمشید گرگین بود. جمشید گرگین نیز بواسطه بازی در سریال کوچک جنگلی ، نیکی کریمی را به بهروز افخمی که کارگردانی این سریال را بعهده داشت معرفی می کند.  
[تصویر: 1455993511122.jpg]
 موضوع عشق در فیلم عروس به شیوه ای متفاوت برای مخاطبین به تصویر کشیده می شود. در فیلمهای قدیمی فارسی موضوع عشق یک پسر فقیر به یک دختر پولدار و یا بالعکس بارها و بارها بصورت کلیشه ای بتصویر کشیده شده بود و اغلب هم ، چنین فیلمهایی با استقبال مردم روبرو می گردید. در عروس نیز این موضوع اما به شکلی دیگر اتفاق می افتد. حمید پسر تحصیلکرده ایست که بخاطر نداشتن شغل مناسب از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیست.برعکس مهین در خانواده ای زندگی می کند که از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند. حمید برای رسیدن به عشق خود از روشهای غیر معمول استفاده می کند تا موفق می شود رضایت پدر مهینرا بدست آورد.

سفر ماه عسل این زوج به شمال و تصادفی ناخواسته با یک زن و ترک صحنه تصادف سرآغاز تقابلهای این زوج می باشد.نیکی کریمی با این فیلم سینمای ایران را صاحب یک ستاره می کند. خوشبختانه او کاملا ظرفیتهای این اشتهار را دارا بود و با بدور ماندن از حواشی توانست در آینده قابلیتهای خود را به سینمای ایران اثبات کند. شاید هر هنرپیشه دیگری بجای او بود بسختی می توانست این جایگاه را حفظ نماید. نیکی کریمی مسیر خود را بسیار هوشمندانه انتخاب نمود تا بعد از عروس بشود پری و سارای سینمای ایران . عروس در زمان اکران خود حواشی بسیاری را ایجاد نمود اما آنچه مسلم است این فیلم سرآغازی گردید برای ایجاد یک موج جدید در سینمای ایران. نقش زنان در سینمای پس از انقلاب ایران بعد از این فیلم پررنگ تر شد.  
[تصویر: 1455993511011.jpg]

 اما از طرفی جناح تندرو فیلم را در تعارض با آرمانهای انقلاب می دانستند ، مشکل آنها بیشتر با نوع پوشش نیکی کریمی بود و برخی او را که در ابتدای راه بود با هنرپیشه های قبل از انقلاب مقایسه می نمودند. خوشبختانه ابراهیم حاتمی کیا با بردن نیکی کریمی به جبهه جنگ با فیلم برج مینو کمک زیادی به برطرف کردن این تقابلها نمود. هرچند بسیاری از دوستان جبهه و جنگ حاتمی کیابر او خرده گرفتند که چرا نیکی کریمی را برای فیلمش انتخاب نمود اما مهمترین پاسخ را شهید مرتضی آوینی به آنها داد.

شهید اهل قلم در تمجید از فیلم عروس گفت : عروس فیلمی است استادانه و نمونه ای از سینمای مطلوب.بعد از عروس نوع پوشش زنان در سینما تغییر نمود و بهروز افخمی جاده ای را برای سایر همکاران خود هموار نمود که بعدها خود نیز در این جاده تاخت و فیلمی مانند شوکران را روانه پرده های سینما نمود. زوج حمید و مهین با بازی ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی را جزو زوجهای ماندگار سینمای ایران بدانید. 

 
۱-۱۲-۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ عصر
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر بازنشسته سایت
*****



وضعيت : آفلاین
ارسال ها:325
تاریخ ثبت نام:شهر ۱۳۹۴
گوینده موردعلاقه زوج جلال مقامی و همسرش+همه
دلنوشته من به کسی که غواصی آموختم ، عاقبت مرا غرق کرد
شماره کاربری : 3
ارسال: #6
RE: زوجها ماندگار در سینما و تلویزیون ایران
زوج مسعود و پروانه در فیلم پائیزان

[تصویر: 1456266113311.jpg]
 
هنرپیشه های اصلی : امین تارخ و کتایون ریاحی


 سال 1366 بعد از برگزاری آخرین امتحان شهریور به اتفاق 3 نفر از دوستانم  از کرج به تهران آمدیم و در سینما سعدی به اصرار دوست دیگرم(که علاقه بی شائبه ای به سینما داشت و اکنون نیز فیلمبردار می باشد) به تماشای فیلم پائیزان رفتیم.آنروزها فیلمهای دیگری هم در اکران بودند. اما دلایل انتخاب دوست من برای دیدن این فیلم زیاد بود. اول اینکه نام رسول صدر عاملی در صدر این فیلم بود. همگی کنجکاو بودیم تا ببینیم کارگردان گلهای داوودی اینبار به سراغ چه سوژه ای رفته است. دوم دیدن شیخ حسن جوری و بوعلی سینا که ملبس به لباس شیخیت نیست.

سوم پرتره ای بزرگ و زیبا از ستاره ای جدید که روی پوسترهای پارچه ای سر در سینما خودنمایی می کرد منظورم کتایون ریاحی می باشد. و چهارم پخش آنوس فیلم در سیمای جمهوری اسلامی و پخش قطعه ای کوتاه از ترانه فیلم.مدتها بود که در سینمای پس از انقلاب روی فیلمها ترانه پخش نمی شد. آقایان معتقد بودند ترانه ، مردم را یاد فیلمهای زمان شاه می اندازد. لذا روی فیلمها بیشتر سرود و نوحه میکس می گردید تا تکخوانی. (مانند بارزس ویژه یادیار عاشقان)خوب این دلایل به حد کافی ما را برای دیدن یک زوج ناسازگار قانع می نمود. فیلم شروع شد. مسعود و پروانه زوج ناسازگاری بودند. دعواهای آنها اعصاب ما را هم خرد می کرد. فیلم به اتمام رسید. ما هنوز جوان بودیم و خام. دیدگاه و بضاعت ما که از پشت نیمکتهای چوبی دبیرستان به سینما آمده بودیم در همین حد بود که پس از دیدن فیلم پائیزان به هم بگوئیم صدر عاملی هم گَند زد با این فیلمش. 

[تصویر: 1456266113412.jpg]
  

سوژه صدرعاملی یک سوژه داغی بود. مهاجرت و رفتن در پی یافتن زندگی بهتر گریبان زوجهای زیادی را گرفته. و این موضوع در دوران جنگ متاسفانه خانواده های زیادی را نابود کرد. بودند مردانی که دلبستگیهای زیادی در اینجا داشتند اما اصرار همسرشان بر رفتن بود و یا بالعکس مردانیکه قصد رفتن داشتند و همسرشان تمایلی به این کوچ نداشتند.اما برای ما که سودای جوانی در سر داشتیم این سوژه قابل درک نبود.داستان مسعود و پروانه هم از این قاعده مستثنی نبود. مسعود قصد رفتن داشت اما پروانه دلِ رفتن نداشت. خاطرات دوران کودکی و ترک پدر و مادر سالخورده اش در شهرستان چیزی نبود که او بتواند بسادگی از آنها دل بکند. اما مسعود مصمم به رفتن بود ، ولو بدون پروانه و فرزندش.این کشمکشها بین مسعود و پروانه ایجاد فاصله نموده بود. تا اینکه خبر بیماری پدر پروانه میر سد و ایندو اجبارا عازم شمال می شوند. اما در راه یک جانی مسلح که در اثر تصادف مجروح نیز شده بود آنها را تهدید می کند که او را به روستای پائیزان ببرند تا بتواند دختر کوچکش را ببیند. غریبه قبل از رسیدن به پائیزان جانش را از دست میدهد اما از لحظه ورود او و صحبتهایش مسعود متحول می گردد. این تحول باعث میگردد او تلنگر بخورد تا سودای کوچ از سرش بیرون برود و نهایتا به زندگی گذشته خود بازگردد.  

[تصویر: 1456266113493.jpg]
 



 مسعود و پروانه زوج ناجوری بودند. نقاط اشتراک آنها تعمدا بسیار ناچیز بود. هرچند ما چیزی از گذشته آنها نمی دانیم اما  فلش بکها ی فیلم که از زاویه افکار این زوج نمایش داده می شود دلالت بر یک زندگی خوب در گذشته دارد و نهایتا متوجه می شویم که آنها زمانی زندگی خوبی داشتند. اما رابطه آنها آرام آرام دستخوش تغییر می گردد. مسعود مردیست عصبی ، نمی خندند و گویی بد اخلاق است. درجه سازگاری او نسبت به پروانه پائین تر است. او شخصیت متزلزلی دارد.برعکس پروانه زن صبوریست. او شخصیت آرامی دارد . در ظاهر منطقی تر از مسعود می باشد. روحیه حساس و لطیفی دارد. وابستگی او به سرزمین پدری در واقع بخشی از هویت اوست. او حاضر نیست هویت خود را فراموش کند. او حاضر است سختیهای زندگی در یک کشور متحول شده را که اتفاقا درگیر جنگ نیز می باشد ، تحمل کند اما حاضر نیست کشورش را ترک کند حتی اگر بداند زندگی بهتری در انتظار اوست.

او برای دفاع از این جهانبینی خود حتی حاضر است از همسر خود بگذرد.بدمن فیلم اگر چه یک خلافکارِ فراری می باشد اما نزد مخاطبین منفور نمی شود و بر عکس مرگ او در پایان فیلم موجب تاثر بینندگان می گردد. در واقع او یک ناجی می باشد. حضور او در فیلم حکم یک ناصح را دارد تا باعث گردد زوج مسعود و پروانه به زندگی گذشته خود بازگردند. این فیلم سکوی پرتاپ کتایون ریاحی میشود. اما قابلیتهای امین تارخ را مردم پیش از فیلم پائیزان در قامت شیخ حسن جوری و بوعلی سینا دیده بودند و تنها ویژگی بازی او دیدنش با کت و شلوار بود.خاطرم هست پرتره درشت کتایون ریاحی در سال 66 روی سر در سینماها حاشیه ساز گردید. اما این حاشیه سالها بعد به فراموشی سپرده شد. 



 
[تصویر: 145626611364.jpg]
 
 

 

 
امضای برو بیکر :


خوبی که از حد بگذرد                   نادان خیال بَد کند ........
 
۵-۱۲-۱۳۹۴ ۰۱:۵۶ صبح
یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

شبکه های اجتماعیدرباره مادوستان ما
   
 
تمامی حقوق محصولات و امکانات این سایت برای سینما کلاسیک محفوظ است
وهرگونه کپی برداری و سو استفاده پیگرد قانونی دارد

پشتیبانی توسط : گروه سایت سازان برتر
MyBB © MyBB Group
دانلود آهنگ جدید
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی